آرشیف
مروری بر کارنامه یکساله طالبان؛ نارضایتی مردم و محرومیت از رفاه و آزادی بیپیشنه بوده است
امین کاوه
طالبان یک سال قبل در چنین روزی با تصرف کابل دستاوردهای ۲۰ ساله مردم افغانستان را ضرب صفر کردند. این گروه نظامی را ساقط کردند که با خون هزاران سرباز و میلیاردها دالر جامعه جهانی بنا نهاده شده بود. اشرف غنی، رییسجمهور پیشین، در یک ظهر گرم تابستانی، در حالیکه بیش از ۵۰ هزار نیروی امنیتی امنیت کابل را تأمین میکردند، بهرغم وعدهها و شعارهای ایستادهگی و دفاع از نظام، مردم را در زیر تیغ طالبان تنها گذاشت و از کشور فرارکرد. وضعیتی در کشور تجربه شد که تاریخ افغانستان شبیه آن را کمتر دیده بود. طالبان با سلطه بر کابل، از امنیت سراسری خبر دادند. متعاقباً عفو عمومی اعلام کردند و از بهبود معیشت مردم سخن زدند. در یکسالهگی سلطه این گروه بر افغانستان، نهتنها که امنیت تأمین نشد، بلکه دامنه ناامنیها نیز گسترش یافت. کشور گرفتار انواع بحرانها شد. مردم اعضای بدن و فرزندانشان را به فروش رساندند. ایمن الظواهری، رهبر القاعده، یکی از مخوفترین گروههای تروریستی بینالمللی، در قلب کابل توسط هواپیمایی بیسرنشین امریکایی کشته شد. صدها نیروی امنیتی پیشین بازداشت، شکنجه و کشته شدند. طالبان صدها تن از غیرنظامیان را به بهانههای مختلف تیرباران کردند و سر بریدند. دادگاههای صحرایی و اعدامها افزایش یافت. فقر و گرسنهگی به بحرانیترین مرحلهاش رسید؛ در حدی که مردم فرزندان خویش را به فروش گذاشتند. اقتصاد فروپاشید. آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی برچیده شد. زنان بهگونه کامل از حوزه عمومی حذف و اعتراضاتشان به شدیدترین شکل ممکن سرکوب شد. سرمایههای مادی و معنوی از کشور فرار کردند و در حال حاضر افغانستان به زندان بزرگ برای شهروندانش مبدل گشته است.
امنیت و رفاه اجتماعی
طالبان از تأمین امنیت سراسری بهعنوان یک برگ برنده یاد میکنند؛ اما آمار و ارقام تلفات غیرنظامیان، افزایش ناآرامیها و دزدیها، حملات انتحاری و انفجاری گروه داعش در کشور به دردسر جدید برای طالبان تبدیل شده است. آدمربایی، ترورهای زنجیرهای و بازداشتهای خودسرانه مردم را بهشدت نگران ساخته است. در سالی که گذشت مردم نسبت به هر وقت دیگر به آینده ناامیدتر و مأیوستر شدند. طالبان عرضه خدمات نتوانستند. دروازههای مکتبهای دخترانه را بستند. نهادهای دولتی را حذف و هزاران کارمند را بیکار ساختند. هیچ برنامه توسعهای برای رفاه اجتماعی و اقتصادی ارایه نکردند هیچ، که همه روزه بر مشکلات مردم، مشکل دیگری را میافزایند. در یک سال حاکمیت این گروه، طالبان تلفات گستردهای را بر غیرنظامیان وارد کردهاند. رویدادهای تروریستی و جنایی افزایش یافته و اکثر مردم زیر خط فقر زندهگی میکنند.
تلفات غیرنظامیان
طالبان به نهادهای بینالمللی حقوق بشری اجازه ندادند که از مناطق جنگی گزارش تهیه کنند. بهرغم محدودیتهای گسترده طالبان پروژه دادههای رویدادها و نقاط درگیری مسلحانه یا «ACLED» گزارش داده است که از زمان حضور طالبان تاکنون دو هزار ۷۱۳ رویداد در کشور رخ داده است. این رویدادها ۲۶۹ مورد تاراج و غصب، ۹۸۳ درگیری مسلحانه، ۲۷۷ اعتراض، ۳۹۳ انفجار و ۷۹۱ مورد از خشونت مستقیم طالبان علیه غیرنظامیان را شامل میشود. در این رویدادها ۴ هزار و ۱۰۳ تن کشته شده و در ۲۸۸ مورد، نظامیان و کارمندان حکومت پیشین هدف قرار گرفتهاند.
براساس یافتههای این گزارش ۴۹۳ عضو نیروهای پیشین امنیتی ترور شدهاند. طالبان در جنگهای پنجشیر و بغلان ۴۸۵ تن را کشتهاند که بیشترشان غیرنظامی بودهاند. این در حالی است که براساس گزارش تحقیقی روزنامه نیویارک تایمز که در شش ماه اول حاکمیت طالبان انجام یافته بود، بیش از ۵۰۰ نیروی امنیتی پیشین کشته یا بازداشت شدهاند.
شکلگیری مقاومت مسلحانه
پس از آنکه طالبان بدون درگیری افغانستان را تصرف کردند، شماری از چهرههای دولتی به شمول امرالله صالح، معاون اول حکومت پیشین، به رهبری احمد مسعود به پنجشیر رفتند و جبهه مقاومت ملی را علیه طالبان به راه انداختند. پنجشیر پس از چند هفته از سوی گروه طالبان تصرف شد و اعضای جبهه مقاومت متواری شدند. این جبهه با شیوه جنگ پارتیزانی و چریکی به مقاومت خویش ادامه داد. در یک سال گذشته پنجشیر، اندرابها و ولسوالی خوست ولایت بغلان شاهد نبردهای سنگین میان نیروهای جبهه مقاومت و جنگجویان طالبان بوده است. طالبان در این یکسال صدها غیرنظامی را از این مناطق کوچ اجباری داده و در بیشتر مواقع آنان را به رگ بار بستهاند. جبهه مقاومت ملی تاکنون یک نشست رسمی در ایران با وزیر خارجه طالبان داشته که به توافق نرسیدهاند. در کنار این جبهه، جبهههای دیگری نیز فعال شدهاند که مواضع طالبان را هدف قرار میدهند. جبهه آزادهگان از جبهههای دیگری است که مقاومت مسلحانه آن تاکنون محسوس بوده و به طالبان تلفاتی را نیز وارده کرده است. جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادهگان و سایر نیروهای مسلح مخالف طالبان اعلام کردهاند که تا پذیرفتن شرط برگزاری انتخابات و همهپرسی در مورد نحوه حکومتداری دست از مقاومت مسلحانه برنخواهند داشت؛ اما طالبان پیوسته گفتهاند که حکومتشان همهشمول است و این گروهها خواستهای شخصی دارند.
عدم تعهد طالبان به جهان و حضور رهبر القاعده در کابل
طالبان در جریان گفتوگوهای صلح دوحه به جامعه جهانی، بهویژه ایالات متحده امریکا تعهد کرده بودند که به گروههای تروریستی دیگر در افغانستان پناه نمیدهند. سازمان ملل متحد با نشر گزارش ۲۵ صحفهای از حضور امن و مصون گروههای تروریستی در افغانستان خبر داده است. در این گزارش آمده که القاعده در افغانستان در حال برنامهریزی است. کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر شبکه القاعده در کابل نشان داد که طالبان نسبت خویش را با سایر گروههای تروریستی قطع نکردهاند. هر چند طالبان در نخست از حضور او انکار کردند، اما متعاقباً سخنگوی این گروه حضور او را خلای استخباراتی عنوان کرد. این موضوع با واکنشهای گسترده داخلی و خارجی مواجه شد.
فرار گروهی شهروندان
در نخستین روز سقوط کابل به دست طالبان هزاران تن به سوی میدان هوایی کابل در گریز بودند. در میان این افراد، صدها استاد دانشگاه و متخصصان عرصههای مختلف نیز حضور داشتند که ناامیدانه کشور را ترک میکردند. با سلطه این گروه در یک سال گذشته بسیاری از نیروهای جوان، متخصص و تحصیلکرده افغانستان را ترک کردند. ناامیدی، حذف و سرکوب آزادیهای مدنی و سیاسی و ایجاد فضای اختناق و جاسوسی، زمینه ماندن و دلبستهگی بسیاری از نیروهای اجتماعی را که در فکر خدمت به وطن بودند، گرفته و همه روز نخبهگان طیفهای مختلف کشور را ترک میکنند.
مژده نور، استاد دانشگاه، میگوید که توسعه، ثبات و استفاده از منابع طبیعی، مالی و انسانی به طور مؤثر و کارآمد، در موجودیت کادرها و افراد متخصص، امکان رشد و بهرهوری دارد و جغرافیا با تمام ویژهگیهای طبیعی نمیتواند بدون کادرهای متخصص به توسعه دست یابد.
با این حال این استاد دانشگاه میافزاید که تهی شدن جامعه از انسانهای روشن فکر، خلاق و دارای ویژهگیهای رهبریت و کارآفرینی درکوتاه مدت باعث رکود اقتصادی و انارشیزم اداری و اجتماعی میشود. به گفته او این امر در میان مدت به عقبماندهگی، افزایش تنشهای اجتماعی و تبعیض ویرانگر تحول میکند و در درازمدت، باعث به میان آمدن یک جامعه ایستا، نسل ناآگاه و تاریک و فاقد هرگونه جهانبینی، اندیشه وسیع و تفکر برای پیشرفت، و در نتیجه منتج به «بسترسازی و رشد افراطیت، تروریزم و نسل خشونتزا» خواهد شد.
از سوی دیگر سید فردوس ذکی، دانشجوی روابط بینالملل در روسیه، به این باور است که طالبان فضای اعتماد میان مردم افغانستان و حاکمیت را از بین بردهاند. به گفته این دانشجو، تلاشی خانهبهخانه و رفتارهای تبعیضآمیز مذهبی و قومی این گروه باعث شده است که اکثر نیروهای آگاه و دلسوز جامعه کشور را ترک کنند. به گفته آقای ذکی: «بیاعتمادی طالبان به مردم، زمینه را برای خروج کتلهای مساعد ساخته و با خروج نیروهای جوان و آموزشدیده از افغانستان، امید به هرگونه تغییر و اصلاحات در این کشور به یأس مبدل گشته است.»
افزایش نارضایتی مردم
در سالی که گذشت، علاوه بر فرارگروهی، آوارهگی و سقوط ارزشهای دو دهه گذشته، جامعه متوسط شهری که نقش محوری در ظهور و رشد مطالبات مردم و توسعه یک کشور دارد، از بین رفت. هزاران شغل در کشور نابود شد و مردم بیکار شدند. سطح نارضایتی مردم به رغم سرکوب و هراس به شکل بیپیشنیهای افزایش یافته است.
سیر یکی از تحصیلکردهگان کشور است. او سالهای زیادی در بستهای مختلف دولتی کار کرده و کارمندان زیادی را نیز مدیریت کرده است. آقای سیر در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید: «یک سال از تسلیمی کشور و مردم افغانستان از جانب خاینین جمهوریت به طالبان سپری میشود و این یک سال برای من پر از کابوس بود و پر از یأس و نامیدی.» به گفته آقای سیر سقوط یکبارهگی نظام جمهوریت برای او و سایر شهروندان، تحول آنی و غیر قابل باور بوده است. او میافزاید: «برای من و هزاران شهروند مثل من، این تحول آنی که غیر قابل باور بود؛ نابودی امید و آرزوهای دهها سال بود که برای رسیدن به آن تلاش میکردیم. آرزوی ما آرامش و رفاه مردم، جامعه سالم و تعلیم یافته، مردمسالاری و آزادی بود.»
آقای سیر میگوید: «در سالی که گذشت من در کوچهبهکوچه کابل و برخی ولایات حسرت و ناامیدی، بیکاری و فقر جانسوز را شاهد بودم که حتا مردم برای یک بوری آرد و برنج، حاضر به فروش فرزندانشان بودند که غمانگیزتر از این فاجعه انسانی دیگر نخواهد بود.» آنچه که بیشتر از همه برای این شهروند کشور رنجآورتر از سایر مصیبتها بوده، حذف زنان و محرومیت آنان از حق آموزش و کار است. آقای سیر با حسی دردناک میگوید: «آنچه در کنار این همه برای من شکنجهآور است این است که طالبان خلاف تمام آموزههای دینی و اسلامی و حق طبیعی و انسانی دختران، مانع تعلیم آنها شدند وجامعه افغانستان را بهسوی تباهی و عقبگرایی سوق دادند.»
امید یکی از باشندهگان ولایت بادغیس، وضعیت یک سال زندهگی در زیر سایه ناامنی، فروپاشی اقتصادی و افزایش فقر و گرسنهگی را «فاجعهبار» میخواند. این باشنده ولایت بادغیس میافزاید که در یک سال گذشته هیچ نوع آزادی نسبت به زندهگی شخصی و جمعی وجود نداشته است. به گفته او طالبان نظام «استبدادی» حاکم کرده و همه از ترس طالبان مجبور به «بلهگویی» میباشند.
جنیدالله (مستعار) یک تن از کارمندان دولتی در کابل میگوید که در یک سال گذشته طالبان با او به چشم یک غیر نگریسته و همواره گفتهاند: «شما مستحق کشتن بودید، خدا را شکر کنید که ما شما را بهعنوان مامور پذیرفتیم و بیشتر از این حق سخن گفتن ندارید.» او وضعیت حاکم را تأسفبار و مأیوسکننده میخواند.
بیکاری و افزایش فقر و گرسنهگی
با تسلط طالبان، سرمایهگذاران و نهادهایی که زمینه اشتغال و کار را برای شهروندان مساعد ساخته بودند، کشور را ترک کردند. با بیرونشدن نیروی اصلی و متحرک توسعه از افغانستان بساط فقر گسترش یافت. از شدت فقر شماری از شهروندان در ولایتهای مختلف فرزندانشان را به فروش گذاشتند. با فروپاشی نظم جمهوریت خانوادههای فقیر که لقمه نانشان را از دست داده بودند، برای زنده ماندن فرزندانشان حاضر شدند یکی از آنها را بفروشند. فریبا زنی که در ولایت فراه دو دخترش را به فروش گذاشته بود، در صحبت با روزنامه ۸صبح گفته بود: «من دو دخترم را بهخاطری فروختم که هیچ چیز نداشتم … من فقیر هستم، هیچ کسی و هیچ چیزی ندارم.» چند خانواده در هرات نیز فرزندانشان را به فروش گذاشته بودند. یکی از این مردان در صحبت با روزنامه ۸صبح گفته بود که همه کودکانش را میفروشد تا از فقر نجات یابد. با این حال شیرمحمد یکی از باشندهگان شهر مزارشریف از تغییراتی که در زندهگیاش آمده است اینگونه حکایت میکند: « بیادر! ده یک سال بگویی پسرفت کدیم، پیشرفت نی، مثالش برت بگویم اگه همیرقم نمیشد |حکومت سقوط نمیکد| بچه کلانم پوهنتونه خلاص کده، حالی ده یک کار شامل میشد و یک بچه دیکه بیکار است. یک کار به خود پیدا میکد، اینه خودم سر کارم میبودم. زندهگی ما خوب تیر میشد. حالی تمام ما ده کنج خانه بیکار افتیدیم، طرف یکی دیگه خود میبینیم.»
سارینا یکی از زنانی که پیش از این وظیفه دولتی داشته میگوید که در جریان جنگهای سال گذشته یگانه برادرش توسط طالبان کشته شده است. به گفته سارینا او اکنون سرپرست «یتیمهای برادر و خانواده» او نیز میباشد. این زن که در حال حاضر وظیفهاش را از دست داده است در فقر و تنگدستی روز میگذراند و همهروزه وسایل خانه خویش را بهفروش میرساند تا بتواند یتیمهای برادرش را از خطر گرسنهگی نجات بدهد. او اکنون در وضعیت بد اقتصادی به سر میبرد و میگوید که زندهگی به کامش تلخ شده و استبداد طالبان بر این تلخکامیاش افزوده است.
حذف و کشتار گروههای قومی
افغانستان یک کشور متکثر قومی، مذهبی و زبانی است. با تسلط گروه طالبان بر افغانستان، حملات انفجاری و انتحاری بر اقلیتهای قومی بهویژه اقلیتهای مذهبی افزایش یافته است. هزارهها به عنوان یک کتله بزرگ قومی که در دو دهه گذشته معاونیت دوم ریاست جمهوری را بر عهده داشتند و در سطوح مختلف دولت، نقش ارزنده و فعال داشتند، بهگونه کامل از بدنه ساختار حاکمیت طالبان حذف شدهاند. در حال حاضر تنها یک هزاره بهعنوان معین وزارت اقتصاد طالبان کار میکند که به گفته اکثر مردم هیچ نقشی در سیاستهای طالبان ندارد. این گروه یگانه فرمانده هزارهتبار خویش را نیز متواری ساخت و بر پایگاه او از هوا و زمین لشکرکشی کرد.
اقلیت کوچک مذهبی و قومی دیگر با سلطه طالبان مجبور به ترک گروهی از کشور شدند. در عبادتگاه اهل سیک و هندوباوران کشور انفجار شد و آنان به شکل کتلهای افغانستان را ترک کردند که در حال حاضر کمتر از صد تن آنان در افغانستان باقی ماندهاند. در سال گذاشته مواضع اقلیتهای قومی و مذهبی با ترور و افزایش حملهها مواجه بود.
داوود ناجی، یکی از فعالان سیاسی و مشاور دفتر مشاوریت شورای امنیت ملی حکومت پیشین، معتقد است که هزارهها در افغانستان همیشه غیرپنداری شدهاند. آقای ناجی میگوید: «از عبدالرحمان که افغانستان با جغرافیای کنونی را ساخت و هزارهها را قتل عام کرد، سرزمینهای حاصلخیزشان را در قندهار و زابل غصب کرد و آنها را به مناطق دشوارگذر مرکزی راند و همانجا هم چراگاههایش را میان قبایل کوچی تقسیم کرد تاکنون، سیاست غیرپنداری، در مورد هزارهها ادامه داشته است.» به گفته او: «آنچه در یک سال گذشته اتفاق افتاده، این است که در قرائت ایدیولوژیک طالبان و دیگر گروههای تندرو قومی، عنصر مذهب نیز به آن اضافه شده و تیغ کشتار علیه هزارهها را تیزتر کرده است. شما به سخنرانیهای شیخ حکیم حقانی توجه کنید که رسماً شیعهها را رافضی میخواند و آنها را تکفیر میکند.» این فعال سیاسی میافزاید که کشتارهای هزارهها عامل تاریخی دارد. به گفته او: «عامل کشتار هزارهها تاریخی است و در هرفرصتی که امکانش دست داده عملی شده است.»
حملههای تروریستی و انفجاری در یک سال گذشته
در یک سال سلطه طالبان، حملات انتحاری و انفجاری که پیش از این مسوولیت بیشتر آنها را، این گروه برعهده میگرفت، ادامه یافت. در ماههای نخست حاکمیت این گروه انفجار در غرب شهر کابل در مکتب عبدالرحیم شهید رخ داد که در نتیجه آن بیش از ۱۱ تن کشته و ۲۵ تن دیگر زخمی شدند. در یک حمله دیگر در مسجدی در کندز بر نمازگزاران شیعه بیشتر از ۵۰ تن کشته و زخمی شده بودند. در انفجار دیگری که یک هفته بعد از آن در ولایت قندهار رخ داد ۴۰ تن کشته و بالاتر از ۷۰ تن دیگر زخمی شدند. افزون بر این، در انفجارهای هشتم ثور سال جاری بر شیعیان در بلخ، بیش از ۱۱ تن کشته و بیش از ۱۸ تن دیگر زخمی شدند. سازمان ملل در گزارشی آورده است که در نتیجه حملههای خونین در محرم امسال در غرب کابل ۱۲۰ تن کشته و زخمی شدهاند. پس از حمله بر مواضع شیعیان، جامعه کوچک مذهبی و قومی افغانستان نیز از خطر حمله در امان نماندند. صبح روز شنبه، ۲۸ جوزای سال جاری، آخرین عبادتگاه جامعه سیک افغانستان مورد حمله تروریستی قرار گرفت که در نتیجه آن سه تن کشته و بیشتر از ۷ تن زخم برداشتند. جمعیت سیک و هندوباور کشور که روزگاری جمعیت چشمگیری در افغانستان داشتند، اکنون در حال ترک کشورند.
حذف زنان از اجتماع
طالبان با تشکیل کابینهشان، وزارت امور زنان را حذف کردند. آنان به تمام کارمندان زن در دولت دستور دادند که به خانههایشان بمانند. این گروه به مکتبهای دخترانه نیز دستور دادند تا اطلاع ثانوی در خانه بمانند. از این اطلاع ثانوی یکسال میگذرد و هنوز دروازههای نهادهای آموزشی به روی زنان باز نشده است. پس از خانهنشینی زنان و مسدود شدن مکتبهای دخترانه و وضع محدودیتهای گسترده علیه زنان، دختران و زنان در کشور دست به اعتراضات گسترده خیابانی زدهاند. این اعتراضات از سوی طالبان بهشدت سرکوب شد و معترضان زن زندانی شدند و از آنها اعتراف اجباری گرفته شد. پس از آن زنان به گونههای مختلف به اعتراضات خویش ادامه دادند. زنان روز شنبه همین هفته نیز به خیابان آمدند که با شلیک گلوله طالبان مواجه شدند و اعتراضاتشان بار دیگر سرکوب شد. در این مدت زنان زیادی بدون افشا شدن هویتشان کشته یا مفقود شدند.
اعتراضات زنان
اعتراضات زنان از سوی شهروندان کشور بهعنوان یکی از مقاومتهای مسالمیتآمیز همواره ستایش شده است. این اعتراضات بر محور شعار «نان، کار وآزادی» مورد استقبال گسترده داخلی و جهانی مواجه شده است. فراگیری این جبنش و شعار به گفته تحلیلگران میتواند کورسوی امید برای صورتبندی مطالبات انسانی مردم در ساحت انسانی بزرگتر باشد. زنان در کشور پس از آنکه دروازه مکتبهای دخترانه مسدود شد و آنان از حق کار و آزادی محروم شدند به صورت دوامدار و گسترده در سراسر جهان به اعتراضهای مدنی ادامه دادند و خواستار تأمین حقوق و آزادیهای مدنی زنان شدند.
فرحناز مصطوفی، فعال حقوق زن و یکی از معترضان جنبشهای زنان، معتقد است که مبارزه زنان در یک سال گذشته این امید را برای همه زنده کرده است که میتوانند برای تحقق مطالباتشان در هر شرایط مبارزه و اعتراض کنند. او در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید: «امروز زن افغانستان بر پیشانی تاریخ ۲۰۰ ساله ظلم بیپایان محک زد که با میلههای آهنین، خشونت شرمآور و جبن تاریخی قدرت بهدستها، عربدهکشهای بازاری که با عوام فریبی، تکیه بر غیر میزنند، میشود مبارزه کرد و کاخ پوشالی ساختهشده از دروغها، متزلزل میشود و بر خاک سیاه میافتد.»
مصطفوی میافزاید که سرکوب اعتراضهای زنان در افغانستان نشان داده: «این گروه بهجز میل تفنگ با هیچ معیار انسانی آشنا نیستند.» او تأکید میکند: «زن امروز نشان داد که حاکمان ارگ از صدای حق چنان میلرزند که جز تفنگ دیگر پای عقلی در میان نیست، تا اینان با مردمشان حرف بزنند. از ترس باداران پاکستانی و چیناییشان پشت آتش موهوم، افتخار خونخواری و قتل پنهان میشوند.» او مبارزه زنان را جنگ دو هویت میداند و تصریح میکند: «اعتراض روز گذشته زنان جنگ دو هویت بود: یکی برای خودش تاریخ افتخار و صداقت نوشت و آندیگری خفت و پستی و بیکارهگی را در زبالهدان بودنش به تکرار نوشت.»
این فعال حقوق زن تأکید میکند که زنان از مبارزه دست نمیکشند «تا روسیاهی تاریخ را بر پیشانی قدرتهای دروغین بنویسیم.»
با این حال مریم حداد، یکی از زنان تجارتپیشه است. او در دوره جمهوریت یک رستورانت و باشگاه ورزشی داشته است. این خانم تجارتپیشه که زمینه کار را برای خانمها مساعد ساخته بود میگوید که وقتی خبر سلطه طالبان در شهر پخش شد، همه کارمندانش گریه میکردند و آن گریههای ناتمام هنوز جریان دارد.
این زن تجارتپیشه از حس بد و ناامیدی خویش میگوید: «حس بسیار خراب داشتم، وقتی شنیدم که افغانستان توسط طالبان تسخیر شده است. واقعا بسیار دردناک بود، شنیدن و فهمیدن این حرف. همان لحظه تمام آرزوهایم با خاک یکسان شد. آرزوهایی که فکر میکردم به آنها یک روزی میرسم.» به گفته او، ۲۴ اسد، تنها روز سقوط یک نظام نبود، بلکه سقوط ارزشها و آرزوهای زنان نیز بود. او تأکید میکند: «امیدهای زنان با خاک یکسان شده است. یک سال از خاموشی مشعل دانش و آگاهی زنان میگذرد و هنوز اعتراضات ما با خشونت مواجه شده است. با این که میگفتند طالبها تغییر کردند، اما دیدیم که تغییر نکردند. ما فقط حق مشروع زنان را میخواهیم. رویاهای ما نابود شده و شرایط بسیار دشوار بر زنان حکمفرما شده است. زنان در روزهای بد و سیاه قرار دارند.»
طاهره یکی از آموزگاران در شهر هرات است. او نیز قصه تلخی از روزهای سقوط و ناامیدی دارد. طاهره که به درس و آموزش دانشآموزانش علاقهمندی و انس داشته، اکنون از این حس محروم است. این آموزگار که اکنون در ایران آواره شده میگوید: «هیچ کس مهاجرت را دوست ندارد، اما جبر روزگار من را وادار ساخته تا خانه و کاشانهام را ترک کنم.»
سرکوب آزادی بیان و سانسور رسانهها
سرکوب آزادی بیان و سانسور رسانهها، یکی دیگر از اقدامات خشن طالبان خوانده میشود. این گروه از آغازین روزهای سلطه بر افغانستان آزادی رسانهها را محدود و فشارهای گسترده علیه رسانهها وضع کرد. تلفنهای همرای شهروندان را بازرسی و تفتیش عقاید نمودند و حریم خصوصی افراد را نقض و به سیاست سرکوب و اعمال محدودیت بر رسانهها همچنان ادامه دادهاند. فعالان رسانهای نبود حق دسترسی به اطلاعات، سانسور، ترس، بازداشت، شکنجه و تعیین تکلیف در امور رسانهها را از مهمترین عوامل زوال آزادی بیان و رسانهها در افغانستان میدانند. با این حال سازمان گزارشگران بدون مرز در ماه ثور سال جاری گفته بود که افغانستان در ردهبندی جهانی آزادی رسانهها ۳۴ پله سقوط کرده است. براساس این گزارش افغانستان از میان ۱۸۰ کشور با کسب ۳۸ امتیاز در رده ۱۵۶ قرار گرفته است. این سازمان همچنان گفته بود که سقوط افغانستان دورنمای رسانههای افغانستان را تغییر داده است. این در حالی است که در ۲۰ سال گذشته حدود ۳۵۰ روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه، بیشتر از ۸۰ تلویزیون، دست کم ۲۰۰ رادیو که بیشتر آنها افام بودند، در کشور فعالیت داشتهاند. فعالان شبکههای اجتماعی و یوتیوبران بارها از سوی این گروه بازداشت، سرکوب و تهدید به مرگ شدهاند. اجمل حقیقی، یکی از مدلان و یوتیوبران، بیش از چند ماه میشود که در بازداشت طالبان به سر میبرد. جنگجویان این گروه از او اعتراف اجباری گرفتهاند و اکنون وی در بستر مریضی در بند طالبان میباشد. خالد قادری، یکی از خبرنگاران در هرات، در زیر پست یکی از کاربران شبکههای اجتماعی دیدگاه انتقادی نسبت به طالبان نوشته بود، از سوی دادگاه نظامی این گروه به یک سال حبس محکوم شده و اکنون در بند به سر میبرد.
در همین حال صدیق الله توحیدی، رییس اجرایی کمیته مصونیت خبرنگاران میگوید که در یک سال گذشته روند توسعه رسانهای کاملاً متوقف شده و خودسانسوری و سانسور رسمی عملاً در برابر رسانهها و مردم از سوی طالبان اعمال میشود. به گفته او رسانههایی که در داخل افغانستان فعالیت میکنند، همیشه متکی به یک منبع رسمی هستند و این گروه عملاً در امور نشراتی رسانهها مداخله میکنند.
رییس کمیته مصونیت خبرنگارن میافزاید که رسانههایی که در داخل افغانستان فعالیت میکنند از هیچ واقعه امنیتی گزارش داده نمیتوانند و برای خبرنگاران حتا در کابل اجازه حضور در محل حوادث داده نمیشود. او تأکید میکند که فشارهای زیادی بر زنان خبرنگار وگردانندهگان و گویندهگان زن وضع شده است.
به گفته او ریاست استخبارات طالبان در تمام ابعاد رسانههای داخلی افغانستان اشراف دارد و نظارت میکند. او میافزاید، کسانی که دیدگاه نقادانهای را در مورد نظام طالبانی مطرح میکنند، افراد وابسته به اینها، اعضای خانوادهشان و همکاران سابقشان تحت فشار قرار میگیرند و این منتهای استبداد است.
آقای اضافه میکند: «افراد بدوی و کسانی که از دانش لازم برخوردار نیستند، بر مناصب اداره طالبان تکیه زدهاند. هرچه دلشان شد انجام میدهند. بیشتر خبرنگاران در داخل در وضعیت بسیار بدی قرار دارند. وضعیت فاجعهبار است. طالبان قانون ندارند و هرکدامشان قانون هستند و چنین اداره با هیچ موازینی در دنیا مطابقت ندارد.»
دادگاههای صحرایی
طالبان در یک سال گذشته، چندین غیرنظامی را محکمه صحرایی کردهاند. این گروه در اوایل حاکمیتشان چهار تن را در شهر هرات به دار آویختند و در محضر عام به نمایش گذاشتند. متعاقباً این گروه در ولایت غور چندین زوج جوان را در ملأ عام لتوکوب کردند. در دادگاه استنیاف بدخشان، دادگاه صحرایی برپا کردند و یک دختر و پسر را به جرم صحبت تلفنی دره زدند. همچنان این گروه در دروازهای بدخشان چند تن را محکمه صحرایی و شلاق زدند. اداره امر به معروف و نهی از منکر طالبان در ماه رمضان یک مسافر را به اتهام روزهخوری، غوری نان را بر دهنش گذاشتند و دستهایش را بستند و در شهر گشت دادند. افزون بر این، این گروه در ولایت غور یک تن را سر خر چپه سوارکردند و در شهر نمایش دادهاند و نیز یک معتاد را به اتهام دزدی یک بز، بز را برشانههایش گذاشتند و در دید عام قرار دادند. طالبان در یک سال گذشته پیوسته افراد و غیرنظامیان را به بهانههای مختلف در دادگاههای صحرایی به رگبار بسته و شکنجه کردهاند. این گروه در پنجشیر، اندراب، ورسج تخار، بلخاب سرپل و برخی از ولایتها چوپانان و دهقانان و آموزگاران مکتبها و افراد معلول را به اتهام ارتباط با جبهه مقاومت، دستبسته تیرباران کردهاند.
افزایش خودکشیها
فقر استخوانسوز، محرومیت از آموزش و بیکاری دوامدار و محرومیت از آزادیهای فردی باعث شده است که شماری زیادی از جوانان دست به خودکشی بزنند. براساس آمارهایی که از خبرهای روزنامه ۸صبح بدست آمده است، تنها از اول حمل تاکنون بیش از ۲۰ تن از جوانان که شامل پسر و دختر میشوند، دست به خودکشی زدهاند. افزون بر این در سال ۱۴۰۰ با سلطه طالبان نیز بیشتر از ۱۰ تن دست به خودکشی زده بودند که آمار مجموعی خودکشیها در حاکمیت طالبان بیشتر از ۳۰ تن میباشد. سنتها و عوامل فرهنگی باعث میشود که بیشتر از خودکشیها اعلام نشود یا به شکل وارونه جلوه داده شود.
زهره کریمی، از فعالان حقوق زن، میگوید که افزایش خودکشی زنان در کشور نگرانکننده است. به گفته او اکثر کسانی که دست به خودکشی زده، دختران و زنان جوان بودند. خانم کریمی میافزاید که سرکوب آزادیهای مدنی، بیکاری و افزایش فقر و سلطه طالبانی در شماری از خانوادهها باعث خودکشی زنان میشود. او میگوید که در حال حاضر زنان از تمام آزادیهای انسانی محروم شدهاند و هیچ نهاد هم برای شنیدن صداهای آنان وجود ندارد و تنها راهی که به آن پناه میبرند خلاصی از جهان است و این راه را تنها مسکن برای دردهایشان میپندارند.
این فعال حقوق زن میگوید که تداوم وضعیت موجود و گسترش فقر و خشونتهای خانوادهگی زمینه خودکشیهای بیشتر را فراهم خواهد ساخت. از نظر خانم کریمی اکنون هیچ نهاد و بستر حمایتی برای زنان نیز وجود ندارد.
وضعیت اقتصادی و عرضه خدمات
در یک سال گذشته، عرضه خدمات به شهروندان به شدت کاهش یافته است. در این مدت نهتنها هیچ برنامه توسعهای طرح و به اجرا گذاشته نشده، بلکه برنامههای توسعه و پروژههای بزرگ نیمهکار متوقف شدهاند. شرکتهای ساختمانی، پیمانکاران بزرگ دولت و همه نهادهایی که در راستای توسعه زیربناهای کشور کار میکردند یکی پی دیگری کشور را ترک و سرمایههایشان را در خارج از افغانستان انتقال دادهاند.
طالبان تاهنوز نتوانستهاند روند توزیع پاسپورت و تذکره را به شکل عادی برگردانند. هزینه یک جلد پاسپورت در بازارهای سیاه کابل از هزار دالر امریکایی فراتر رفته و توزیع آن بهعنوان منبع درآمد و زدوبندهای مافیایی درونگروهی طالبان مبدل گشته است. به گفته شهروندان برای رونق این تجارت سیاه نمیخواهند زمینه توزیع و روند آن را برای شهروندان تسریع و آسان کنند. با این حال هفته گذشته برنامه کمکهای بینالمللی جانیتر «Johanniter International Assistance» اعلام کرده که نظام صحی افغانستان به دلیل توقف کمکهای توسعهای بینالمللی و انزوای اقتصادی، به وضعیت۲۰ سال پیش بازگشته است. به گفته مسوولان این نهاد، شمار افراد نیازمند به کمکهای بشردوستانه صحی ۳۳ درصد افزایش یافته است. در شفاخانههای کشور کمبود کادر صحی، کمبود دارو و افزایش بیماران از مشکلات فراراه سکتور صحت در افغانستان است که در یک سال گذشته، اگر کمکهای نهادهای بینالمللی نمیبود، فاجعه بشری رخ میداد.
آذرخش حافظی، آگاه امور اقتصادی، سال گذشته را سال خوب برای اقتصاد و معشیت مردم نمیداند و باور دارد که فقر تشدید شده است و وضعیت اقتصادی مردم در مجموع پایین آمده است. به گفته او: «فقر به اندازهای زیاد شده است که مردم فرزندان و اعضایبدنشان را به فروش گذاشته و این اوج بیچارهگی است که یک ملت میتواند داشته باشد.»
آقای حافظی میافزاید که ۳۰ ـ ۳۵ درصد تولیدات ناخالص داخلی براساس مطالعات موسسات بینالمللی کاهش یافته، عاید سرانه ملی نیز پایین آمده و قدرت خرید مردم نیز تضعیف شده است.
این آگاه امور اقتصادی میگوید که اقتصاد افغانستان متکی به کمکهای خارجی بوده که با قطع کمکها، اقتصاد «مصنوعی» فروریخت و در پی این فروریزی میلیونها تن بیکار شدند و صدها هزار فرد جدید از طبقه متوسط نیز در زیر خط فقر قرار گرفتند. به گفته او وضعیت اقتصادی در کل نابهسامان و دردناک است.
آقای حافظی میافزاید که افغانستان از سیستم اقتصاد مالی جهانی حذف شده و نمیتواند از سویفت بینالمللی استفاده کند. او میگوید که براساس گفتههای سرمایهگذاران حدود ۴۰ درصد ازکارخانهها به دلیل نبود انرژی و مواد نیمهپروسسشده که از خارج وارد میشود، متوقف شده است.
خواست ایجاد حکومت همهشمول و پشت پا زدن طالبان
در یک سال گذشته، تمام کشورهای جهان از طالبان خواستهاند که برای برقراری روابط با جهان و به رسمیت شناخته شدن حکومتشان، نظام همهشمول و فراگیر تشکیل بدهند. شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه خویش گفته است که تا زمانی که طالبان دول فراگیر تشکیل ندهند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد یک روز پس از سقوط کابل با صدور بیانیهای خواستار برپایی مذاکرات و تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان شد. در بیانیه این نهاد آمده بود که طالبان باید حکومت فراگیر تشکیل بدهند و «حقوق کامل، برابر و معنادار» را به رسمیت بشناسند.
اکنون که یک سال از حکومت طالبان میگذرد، این گروه به رغم تلاشهای فراوان نتوانسته است اطمینان جامعه جهانی و مردم افغانستان را حاصل کند و زمینه حضور همه نیروهای سیاسی و متکثر جامعه را فراهم کند و حتا کشورهای حامی این گروه آنان را به رسمیت نشناخته است. در یکسالهگی حاکمیت این گروه جریانها و ایتلافهای مختلف در خارج از کشور شکل گرفته، روشن نیست که این گروه با چه سرنوشتی مواجه خواهد شد.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور