آرشیف

2015-2-1

محمداکرام اندیشمند

مدیران نمونه در ادارات و جلوگیری از فساد درحاکمیت

خبر مبارزۀ پیگیر و ارادۀ قاطع عبدالجبار ثابت لوی سارنوال یا داد ستان عمومی علیه پدیدۀ فساد اداری و رشوت ستانی در دولت افغانستان، یک خبر خوب و مسرت بخش برای عدالت و صداقت درافغانستان است. آنچی که آقای ثابت در سفر اخیر خود به هرات انجام دادند و از آنچی که در اظهارات دیروز خویش(21 سپتمبر 2006– 30 سنبلۀ1385) از برنامه های آینده در عرصۀ مبارزه با فساد اداری و رشوت ستانی گفتند، این امید واری ایجاد می شود که افغانستان شاهد ظهور مدیران نمونه در رهبری و مدیریت دستگاه حاکمیت وادارات دولتی خویش است. البته با این امید واری که تردید و تزلزلی در ارادۀ آقای ثابت بوجود نیاید و از موقعیت مدیر نمونه و سالم در دولت افغانستان به مدیرفاسد و آلوده تغیر جهت ندهد.

مشکل فساد اداری و رشوت ستانی یکی از معضلات همیشگی در تمام حکومت ها و ادارات حکومتی  افغانستان محسوب می شود. اما دامنۀ این فساد در دولت رئیس جمهور کرزی بیش از هر دورۀ دیگر به چشم میخورد. ریشه یابی دلایل و عوامل فساد ورشوت ستانی در دستگاه های حکومتی و از جمله در حکومت فعلی افغانستان به یک بحث جداگانه و دقیق نیاز دارد که در این جا به آن پرداخته نمی شود. نقطۀ مهم و مورد بحث در این نوشته این است که چگونه می توان فساد اداری و رشوت ستانی رو به گسترش را در ادارات دولتی مهار کرد؟ مسلماً سخن زدن از ریشه کردن فساد و رشوت ستانی، سخن از انجام وتحقق یک امر دشوار و آرمان دست نیافتنی است که بستر و پیش زمینه های بیشماری  باید در مسیر این آرمان آماده شود؛ از ایجاد جامعه و کشور پیشرفته و مرفه تا ایجاد سیستم عادلانۀ رهبری و مدیریت و گسترش حاکمیت قانون  وغیره . اما دست کم سخن از مهار کردن و کاهش فساد و رشوت ستانی موجود در ادارات حکومتی  سخن از نا ممکنات نیست. آسان ترین و عملی ترین گام در این مسیر، توظیف افراد صادق، وطندوست، قانع و دلسوز در مدیریت و رهبری ادارات دولتی است. با توظیف این افراد می توان در دستگاه اداری و حاکمیت کشور، مدیران و رهبران نمونه ایجاد کرد. مدیران ورهبران نمونه می توانند در تحقق میکانیزم و سیستم ایجاد ادارۀ سالم و خدمتگذار، سهم عمده ای را بدوش بگیرند. موجودیت میکانیزم و وجود قوانینی هرچند پیشرفته و مدرن، در نبود مدیران صادق و متعهد و مجریان دلسوزقانون ،  به استحکام و حتی شکل گیری ادارۀ سالم و خدمتگذار نمی انجامد.

چه کسانی می توانند به حیث مدیران نمونه در ادارات دولتی کشور، در وزارت ها، ریاست ها، سارنوالی(دادستانی)، قضاء و غیره ارگانها و دفاتر دولتی عرض وجود کنند؟ پاسخ این پرسش بسیار دشوار نیست: افرادیکه در برابر مردم، وطن و قانون احساس مسئولیت وتعهد کنند. افرادیکه شایستگی و شهامت صبر و قناعت را در دسترسی به هوا وهوس نفس خود داشته باشند. افرادیکه هوای غارت و چپاول را در دستیابی به پول بیشترو وسایل بیشترو لوکس تر زندگی کنار بگذارند. افرادیکه کرسی و وظیفۀ حکومتی را، وسیله و زمینه ای برای نمایش و تثبیت صداقت خود در خدمت به مردم و طن تلقی کنند، نه امتیازی برای پیدا کردن پول و امکانات بیشتر از طریق رشوت ستانی، اختلاس، خیانت و  چپاول دارایی مردم و دولت. 

نقش مدیران نمونه و صادق در رهبری ادارات و ارگانهای دولتی افغانستان و بسیاری از کشور های عقب ماندۀ شرقی و اسلامی جهت ایجاد ادارۀ سالم و جلوگیری از فساد و رشوت،  اهمیت اساسی و تعین کننده دارد. در چنین جوامع و به خصوص در افغانستان که مردم در محیط زندگی و کار خود بیشتر از کلان ها و بزرگان اداری و اجتماعی خویش متأثر می شوند، صداقت و خیانت مدیران و رهبران ادارات دولتی نقش عمده در فساد و سلامت اداره و عملکرد زیر دستانشان دارد. اگر وزیر، دادستان یا سارنوال، قاضی، ژنرال، والی،  رئیس ، ولسوال و هر مدیر و آمیر اداره و ارگان دولتی آلوده در فساد رشوت، اختلاس، دزدی، چپاول و غارتگری بود و از این طریق امکانات بیشتر زندگی برای خود و خانواده اش فراهم کرد، زیر دستان او نیز با حرص و ولع در صدد دست یافتن به این امکانات می شوند. آن مسئولین بالاتر که آلوده در فساد و خیانت اند،  هیچگاه قادر به جلوگیری از خیانت زیر دستان خود نمی شوند. آنها که وجدان آلوده دارند و جیب خود را از رشوت ستانی، اختلاس، دزدی؛ دروغ، خیانت و غارت گری پر کرده اند چگونه می توانند از اعمال مشابه در اداره و ارگان رهبری و مدیریت خود جلوگیری کنند؟ اما بر خلاف،  مدیران و رهبران صادق، وطندوست و خادم به مردم  در ادارات و ارگانهای دولتی نه تنها که  به عنوان انسانهای نمونه در عملکرد و اجراآت خویش، مورد پیروی کارمندان زیر دست خود قرار می گیرند، بلکه با جرئت و شجاعت می توانند از خیانت و فساد در ادارۀ خود جلوگیری کنند.

شاید یافتن افراد صادق، وطندوست، قانع و خادم به مردم،  یکی از پرسش های اصلی در ظهور مدیران نمونه و ایجاد ادارۀ سالم باشد. برای بسیاری از مردم افغانستان و جامعۀ روشنفکران ما که  افراد مختلف را با تعلقات متفاوت و گوناگون گروهی، سیاسی، قومی و غیره در مدیریت و رهبری دستگاه و ادارات دولتی دیده اند، با بد بینی و نا امیدی بسوی آنچی که مدیران نمونه خوانده می شود، نگاه می کنند. اما به هیچ صورت نمی توان در سایۀ این بدبینی تبارز و ظهور افرادی را در رأس ادارات دولتی به عنوان مدیران ورهبران نمونه منتفی کرد. تعداد این افراد کم نیستند. آنها را باید از هر جایی صرف نظر از تعلقات گروهی، سیاسی، قومی، مذهبی، زبانی و. . .  .  شان پیدا کرد و در مدیریت های مختلف دستگاه های دولتی گماشت. پرسش اصلی  این نیست که آیا چنین افرادی وجود دارند؟، بلکه پرسش اصلی این است که آیا دولت ما اراده ای در ایجاد ادارۀ سالم ، خادم و پاسخگو برهبری مدیران متعهد و صادق به این اداره دارد یا نه؟ آیا دولت ما بسوی افرادیکه در مدیریت و رهبری ادارات و ارگانهای دولتی توظیف می دارد ، به عنوان افراد صادق، عادل، شایسته، وطندوست، وخدمتگذار نگاه می کند یا به عنوان تا جک، پشتون، ازبک، هزاره، بلوچ، شیعه، سنی، چپی، راستی و سایر تعلقات و وابستگی های گروهی، قومی وسیاسی؟