آرشیف

2015-2-1

محمداکرام اندیشمند

ما و پاکستان

 

 

 

نام کتاب: ما و پاکستان

تألیف: محمداکرام اندیشمند

 

 

وایرستار:

سیداحمد هاشمی  

طرح و گرافیست:

عصمت الله احراری

 

ناشر:

نشرپیمان

تیراژ: 1000جلد

تعداد صفحات: 485

چاپ اول

تابستان 15 اسد 1386

برابر با 6 آگست 2007

 

 

                        

 

تذکر: متن کامل کتاب "ما و پاکستان"

 پس از بازخوانی و اضافات اندک تقدیم خوانندگان می شود.

               

 

فهرست مطالب                                                    

مقدمه:

 

فصل اول

 ظهور پاکستان در همسایگی افغانستان

آشنایی با پاکستان

تاریخ

جامعه و فرهنگ

جغرافیا

موقعیت طبیعی

آب و هوا

ساختار اداری

اقتصاد

قدرت نظامی

تعلیم وتحصیل

نظام سیاسی و حکومت

احزاب سیاسی

تشکیل پاکستان و واکنش افغانستان

آزادی شبه قاره و سکوت افغانستان در مورد دیورند

انگیزه ها و عوامل سکوت

رویکردها

 

 فصل دوم

منازعه با پاکستان بر سر دیورند                

آغاز منازعه

نخستین مذاکره بر سر دیورند با پاکستان

مذاکرات ضعیف و ناکام

تشنج در روابط افغانستان و پاکستان بر سر پشتونستان

افزایش تنش در روابط طرفین

بمباران هوایی بر خاک افغانستان

مذاکرات بیحاصل

پشتونستان و ناهمسویی در میان سرداران حاکم  

رویکردها

 

فصل سوم

 ریشه های تاریخی و حقوقی منازعه ی دیورند

ریشه های تاریخی منازعه ی دیورند

سردار سلطان محمد طلایی و پذیرش سلطه ی سیکها به پشاور

توافقنامه ی لاهور میان شاه شجاع، رنجیت سنگ و انگلیس ها

آنسوی دیورند و تعهدات امیر دوست محمد خان با انگلیس ها

امیر شیرعلی خان و سرزمین های شمال غربی شبه قاره ی هند

توافقنامه ی گندمک میان سردار محمد یعقوب و انگلیس ها

معاهده ی دیورند میان امیر عبدالرحمن و انگلیس ها

امیر حبیب الله و معاهده ی دیورند

دیورند در معاهدات امان الله خان و انگلیس ها

محمد نادر شاه و معاهده ی دیورند

آیا معاهده ی دیورند یک معاهده ی تحمیلی بود؟

اهمیت و اعتبار حقوقی و قانونی معاهده ی دیورند

الف- مشروعیت معاهده ی دیورند

ب- صلاحیت و جانشینی پاکستان

ج- اعتبار زمانی معاهده ی دیورند

د- الغای معاهده ی دیورند توسط شورای ملی

رویکردها

 

فصل چهارم

پشتونستان

پشتونستان؛ نام جدید برمنازعه ی دیورند

تشکیل اداره قبایل و نامگذاری روز پشتونستان درکابل

مفهوم پشتونستان در سیاست و ادعای زمام داران افغانستان

الف- ایالت سرحد شمال غربی

ب- ایالت بلوچستان

ج- مناطق قبایل آزاد

پشتون های آنسوی دیورند و داعیه ی پشتونستان

خان عبدالغفارخان و داعیه ی پشتونستان

پشتونستان وسایر رهبران پشتون در آنسوی دیورند

رهبران پشتونستان؛ ازجدایی طلبی تا ادغام خواهی با پاکستان       

رویکردها

   

فصل پنجم

 صدارت سردارمحمد داود و روابط با پاکستان

محمد داودخان و شعار پشتونستان

تداوم مذاکره با پاکستان 

دور جدید منازعه و حمله به سفارت پاکستان در کابل

تشکیل لویه جرگه در مورد پشتونستان

سردار محمد داود در کراچی

برخورد نظامی و قطع روابط دیپلوماتیک با پاکستان

افغانستان و پاکستان در آخرین دهه ی پادشاهی محمد ظاهر شاه

رویکردها

 

فصل ششم

نقش کشور های خارجی در مناسبات میان افغانستان و پاکستان

الف- ایالات متحده ی امریکا

ب –  شوروی

ج –  هند وستان

د- ایران

 

 

فصل هفتم

روابط افغانستان و پاکستان در دوره ی ریاست جمهوری محمد داود

داعیه ی پشتونستان و سقوط سلطنت

آغاز پر تشنج

حمایت از مخالفین و جنگ غیر مستقیم

گرمی روابط و چرخش در سیاست داعیه ی پشتون و بلوچ

محمدداود؛ قربانی داعیه ی پشتونستان

رویکردها

 

فصل هشتم

مناسبات پاکستان و افغانستان در حاکمیت حزب دموکراتیک خلق

سیاست حزب دموکراتیک خلق در مورد پشتونستان قبل از حاکمیت

دولت حزب دموکراتیک خلق و پاکستان

گسترش بی اعتمادی و سوءظن

فضای خصومت و جنگ میان طرفین

حکومت حفیظ الله امین و روابط با پاکستان

افغانستان و پاکستان در سالهای تجاوز شوروی

"افغانستان را باید آهسته آهسته به آتش کشانید"

پاکستان و سیاست وابسته سازی جهاد و مجاهدین

مذاکرات غیر مستقیم دولت های افغانستان و پاکستان در ژنو

منازعه ی دیورند و معاهدات ژنو

دهه ی هشتاد میلادی و تلاش ناکام دولت حزب دموکراتیک خلق در مقابله با پاکستان

پاکستان و افغانستان پس از خروج شوروی

پاکستان و سقوط دولت حزب دموکراتیک خلق

رویکردها

 

فصل نهم

روابط پاکستان با دولت مجاهدین و طالبان

نقش پاکستان در تأسیس دولت مجاهدین درکابل

رئیس آی.اس.آی در معیت رهبری دولت مجاهدین در مرز دیورند

صدراعظم پاکستان در کابل

پاکستان و احمد شاه مسعود

نقش پاکستان در جنگ و بی ثباتی دولت مجاهدین

پاکستان و تحریک اسلامی طالبان

نقش پاکستان در حاکمیت طالبان

پاکستان در پی ایجاد ائتلاف میان طالبان و شورای همآهنگی

پاکستان و طالبان در کابل

پاکستان و طالبان در مزار شریف

پاکستان و تجدید قوای طالبان پس از شکست در شمال

پاکستان و طالبان در آخرین سالهای جنگ با احمدشاه مسعود

نقش پاکستان در حادثه ی نهم سپتمبر2001

نگاهی به چگونگی مناسبات میان طالبان و پاکستان

رویکردها

 

فصل دهم

روابط افغانستان و پاکستان پس از سقوط حکومت طالبان

پاکستان و تلاش های ناکام در ایجاد حکومت طالبان میانه رو

پرویز مشرف درصدد جلوگیری از پیشروی مخالفان طالبان

پاکستان و توافقات بن

پرویز مشرف درکابل

حامدکرزی و پاکستان

رهایی اسیران جنگی پاکستان

سردی و تنش فزاینده در روابط دولت های پاکستان و افغانستان

ازجنگ سرد تا برخورد نظامی در مرزها

جرگه ی امن منطقوی

نقش امریکا در سیاست افغانی پاکستان پس ازسقوط طالبان

سیاست دوگانه ی پاکستان درمورد القاعده و طالبان

استخبارات نظامی پاکستان و جنگ افغانستان

انگیزه ها و عوامل دخالت پاکستان

دولت افغانستان و بازگشت به منازعه ی دیورند

منازعه ی دیورند و منافع ملی افغانستان

نتیجه گیری مباحث

رویکردها

 

 

                          بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

آنچی که در عنوان "ما و پاکستان" ارائه می شود، بحث و بررسی روابط و مناسبات میان افغانستان و پاکستان است. افغانستان از میان تمام همسایگان خود با پاکستان مرز طولانی و مشترک دارد. مرزی که دوطرف جنوب و شرق کشور را در بر می گیرد و طول آن به بیش از 2500 کیلو متر میرسد. نه تنها بررسی تاریخی مناسبات افغانستان با پاکستان منحیث بزرگترین کشور همسایه ی ما با داشتن طویل ترین مرز از اهمیت قابل توجه برخوردار است، بلکه این بررسی با توجه به روابط نا هموار و متشنج طرفین از آغاز ظهور و تولد کشور پاکستان تا اکنون امر مهم و ضروری محسوب می شود. بدون تردید پاکستان به حیث بزرگترین کشور همسایه ی افغانستان نقش و تأثیر عمده ای در تحولات و حوادث نیم قرن اخیر افغانستان داشته است. صرف نظر از اینکه این نقش و تأثیر در حوادث و تحولات درونی کشور ما از سوی گروه های مختلف و متفاوت سیاسی، اجتماعی، قومی و غیره در داخل کشور با چه برداشت و دیدگاه مورد ارزیابی قرار می گیرد، پاکستان و چگونگی مناسبات افغانستان با آن کشور یکی از عوامل بسیار مهم و تعین کننده در بی ثباتی افغانستان محسوب می شود. بد ترین و ناگوار ترین پیامد بی ثباتی ناشی از این عامل، فراگیر بودن آن بر تمام عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی، دینی، اجتماعی، نظامی و . . . است. اگر مطالعه و بررسی روابط و مناسبات با پاکستان از زاویه ی نقش و اثر گزاری پاکستان در بی ثباتی افغانستان مهم و درخور توجه پنداشته شود، بررسی حل منازعه و تشنج با پاکستان و پایان دادن به نقش منفی آن کشور در افغانستان مهم تر از آن است.

روابط میان افغانستان و پاکستان چگونه شکل گرفت و انکشاف یافت؟ مشکل و منازعه میان افغانستان و پاکستان چیست؟ کشورهای مهم جهان در مناسبات میان دوکشور چه نقشی را در طول این مناسبات ایفا کرده اند؟ پاکستان و افغانستان از همدیگر خود چه میخواهند؟ آیا راه حلی در منازعه میان افغانستان و پاکستان وجود دارد؟ و . . . 

در کتاب ما و پاکستان  حتی المقدور تلاش گردیده است که به پرسش های مذکور پاسخ واقع گرایانه، معقول، منطقی و عملی ارائه شود.

کتاب ما و پاکستان در ده فصل تقدیم خوانندگان میگردد. فصل اول به معرفی بسیار کوتاه و اجمالی پاکستان اختصاص یافته است. در این فصل  تصویری از پاکستان ارائه می شود که پاکستان چگونه بوجود آمد؟ نظامی سیاسی آن چگونه است و از لحاظ موقعیت طبیعی، ساختار اداری و اجتماعی در چه شکلی قرار دارد؟ همچنان واکنش افغانستان از تشکیل کشور پاکستان مورد بررسی قرار می گیرد.

در فصل دوم شروع روابط و مناسبات میان دوکشور بررسی می شود. مذاکره بر سر موضوع دیورند به عنوان موضوع محوری در روابط دو کشور که نخستین و اساسی ترین نقطه ی منازعه و اختلاف را میان افغانستان و پاکستان تشکیل میدهد،  مورد بحث قرار می گیرد. در فصل سوم به ریشه های تاریخی و حقوقی منازعه ی دیورند پرداخته می شود. در این فصل پیشینه های سرزمین آنسوی دیورند قبل از معاهده ی دیورند ریشه یابی میگردد، از نقش و عملکرد شاهان و امیران افغانستان در معامله و داد و ستد بر سر آن سرزمین ها سخن بمیان می آید و توافقات رسمی آنها با نیروهای و کشور های دیگر در مورد آن سرزمین ها تذکر و توضیح میابد. یکی از موضوعات مورد بحث در این فصل، معاهده ی دیورند است. به این معاهده از نظر حقوقی و قانونی نگاه می شود و اقدامات افغانستان در مورد معاهده ی مذکور مورد تبیین و ارزیابی قرار می گیرد.

فصل چهارم کتاب ما و پاکستان به موضوع پشتونستان اختصاص میابد. پشتونستان به عنوان نام جدید در منازعه ی دیورند بررسی و مطالعه می شود. از دیدگاه ها و نظریات پشتونهای آنسوی دیورند در مورد پشتونستان سخن میرود و دیدگاه های رسمی دولت ها و زمام داران افغانستان بر سر این موضوع بیان میگردد.

فصل پنجم از روابط دوکشور در دوران صدارت سردار محمد داود بحث می کند. سالهای صدارت محمدداود از پر تنش ترین سالهای مناسبات میان افغانستان و پاکستان است. دراین سالها هردو کشور در رویارویی نظامی بر سر منازعه ی دیورند و پشتونستان قرار گرفتند و تا آستانه ی جنگ پیش رفتند. قطع روابط دیپلوماتیک میان طرفین در این دوره بوقوع پیوست.

فصل ششم ما و پاکستان از نقش و عملکرد دوابرقدرت شوروی و امریکا در دوران جنگ سرد و از نقش و اثرگزاری کشورهای هند و ایران در مناسبات میان افغانستان و پاکستان بحث میکند.

در فصل هفتم، مناسبات هردو کشور در دوران جمهوریت محمدداود مورد مطالعه قرار می گیرد. این دوره نیز یکی از دوره های مهم در عرصه ی روابط افغانستان و پاکستان است. این دوره، نخستین زمان دخالت غیر مستقیم نظامی طرفین از طریق گروه های سیاسی کشورهای همدیگر شمرده می شود. این دوره در واقع، آغاز سیاست تهاجمی پاکستان در افغانستان است که در سالهای بعدی و حتی تا کنون این سیاست ادامه یافت.

در فصل هشتم  روابط دوکشور در دوران حکومت حزب دموکراتیک خلق و سالهای تجاوز نظامی شوروی در افغانستان تحلیل و بررسی میگردد. این سالها از مهمترین سالهای اثر گزاری و نفوذ پاکستان در افغانستان است. در این سالها پاکستان پایگاه اصلی مجاهدین افغانستان در جنگ علیه قوای شوروی و حکومت حزب دموکراتیک خلق بود. همچنان پاکستان در این سالها میزبانی ملیونها مهاجرین افغان را بدوش داشت که تا اکنون نیز بسیاری از این مهاجرین در پاکستان به سر میبرند.

فصل نهم کتاب ما و پاکستان از روابط دو کشور در دوران دولت مجاهدین و طالبان بحث میکند. نقش پاکستان در جنگ های دهه ی نود میلادی، اهداف و اغراض پاکستان در این جنگ ها و در مورد افغانستان به بحث و ارزیابی گرفته می شود.

در فصل دهم از مناسبات میان افغانستان و پاکستان در سالهای پس از سقوط طالبان و زمان حمله ی نظامی امریکا و حضور نیروهای ناتو در افغانستان بحث می شود. پاکستان چرا پس از حمله ی 11 سپتمبر 2001 به امریکا از حمایت طالبان دست برداشت و سپس دوباره به بازگشت طالبان در میدان جنگ کمک کرد؟ روابط رئیس جمهور کرزی و دولت او با ژنرال پرویز مشرف و دولت پاکستان چگونه ادامه یافت؟ در این فصل به این پرسش ها و پرسش های دیگری در مناسبات طرفین در دوره ی پس از سقوط حکومت طالبان پاسخ گفته می شود.

مطالعه و بررسی مناسبات افغانستان و پاکستان در عرصه های مختلف تاریخی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و . . .   .  یکی از مباحث مهم در تاریخ معاصر کشور ما است که به بحث گسترده و پژوهش عمیق نیاز دارد. دسترسی به منابع متعدد و معتبر در این مورد از جمله دستیابی به  اسناد مختلف در آرشیف نهادها وارگانهای دولت های پاکستان و افغانستان اعم از نهاد های و ارگانها ملکی، امنیتی و استخباراتی یکی از الزامات این پژوهش است. هرچند در این نبشته مجال و زمینه ای در دسترسی به این منابع و اسناد وجود نداشت، اما میتوان گفت که نگارش "ما و پاکستان" آغاز یک گام در این مورد است. بدون تردید نویسندگان و پژوهش گران دیگر کشور این آغاز را تداوم خواهند بخشید. البته نگارنده تلاش زیاد بعمل آورد تا کم از کم از آنچی که در میان اسناد نهفته در آرشیف وزارت خارجه ی افغانستان وجود دارد، استفاده کنم. اما علی رغم استقبال مقام وزارت خارجه و اظهار همکاری ادارات مربوط این وزارت، نگارنده به این امر دست نیافتم. عمده ترین مشکل در این مورد وضع نا بسامان آرشیف وزارت خارجه بود. تمام اوراق و اسناد آرشیف در داخل صدها الماری از ده ها سال قبل بدون هیچ نظم و ترتیبی جابجا شده بود که یافتن اسناد و اوراق مربوط به روابط و مناسبات افغانستان و پاکستان از میان آن صدها هزار اوراق پوشیده از خاک یک کار ناممکن و حد اقل بالاتر از توان و طاقت محسوب می شد. در حالیکه وزارت خارجه ی افغانستان دارای بهترین و وسیع ترین ساختمان در مقایسه با تمام وزارت ها و ادارات دولتی محسوب می شود و کارمندان وزارت از وزیر تا پایین رتبه ترین مامور وزارت خارجه درطول فعالیت این وزارت و در دوره های مختلف حکومت ها در این نیم قرن اخیر با لباس آراسته ی رسمی و با دریشی و کراوات های منظم و یکدست، ظاهراً از فعال ترین و پر کارترین وزارت ها و کارمندان دولت افغانستان بوده اند، اما آشفتگی و نا بسامانی آرشیف وزارت خارجه یک امر شگفت آور و تأسف بار است.امید وارم که این مشکل در آینده برای تمام نویسندگان و پژوهشگرانیکه می خواهند در نوشته و پژوهش خود از آرشیف وزارت خارجه استفاده کنند، برطرف شود.

 

                                              اندیشمند

                                          کابل –  افغانستان

                                       سرطان 1386- جولای 2007

 

 

پرتونادری

                     بربام بلند افتخار نیاکان

«ماوپاکستان» درنوع خود اثر یگانه ییست که تاهم اکنون با این همه گستردگی و ژرفا در ارتباط به مناسبات افغانستان و پاکستان و خط مرزی دیورند نوشته شده است.

دست کم شصت سال است که مناسبات افغانستان و پاکستان ازهمین خط شکسته رنگ می گیرد که نویسنده در این کتاب عمدتاً به بررسی همین مساله پرداخته است.

این مرز را شاید در جا ها بتوان با یک گام کوتاه عبورکرد؛ اما همین یک گام سال های درازیست که دوکشور مسلمان و همسایه را فرسنگها ازهم دور ساخته و در برهه های از زمان شمشیر به شمشیر رویاروی یک دیگر قرار داده است.

انگلیسها امیرعبدالرحمان خان را امیر آهنین می گفتند، پرسش این جاست که این آهن زنگ خورده ی تاریخ چگونه در دست آن ها به مومی بدل شد و چنان قراردادی را به امضا رساند. واقعیت همین است که او همانقدر که درکشتار مردمان بااراده ی آهنین عمل میکرد به همان اندازه در دست انگلیس چنان مومی نرم بود.

ما پیوسته این هیاهو را شنیده ایم که به اصطلاح آن مرد آهنین درزیر فشار حکومت هند بریتانیایی تن به امضای چنان قراردادی داده است و اما بعد دیگر مساله کمترمورد بحث قرار می گیرد که او با رغبت جهت تحکیم نظام استبدادی خانوادگی و قبیله یی خویش بخشی از سرزمین افغانستان را به ولی نعمت خود انگلیس پیشکش کرد.

آری او با این معامله بود که امارت را درخانواده ی خود نگهداشت و فرزندش حبیب الله نیز جهت تضمین ادامه ی امارت خانواده برقرار داد پدر مهر تایید گذاشت.

عبدالرحمان خان دربدل این معامله این اقتدار را یافت تا کشور را آن گونه که میخواست اداره کند. اما درپیوند به سیاست خارجی او آن چیزی را انجام میداد که انگلیس به او فرمان میداد!

خط مرزی دیورند را میتوان مادر تمام اختلاف ها و تنش های سیاسی در میان افغانستان و پاکستان خواند. اضافه ازصدسال ازعمر آن میگذرد، آیا این قرارداد با سپری شدن این مدت زمان هرنوع اعتبار حقوقی خود را ازدست داده است؟

آیا چنین موردی درقرارداد وجود دارد که پس ازسپری شدن صدسال سرزمین های آن سوی مرز به افغانستان برگشتانده می شود و در آن صورت ایالت سرحد و بخشهای از بلوچستان به افغانستان تعلق می گیرد و آن هیاهوی سیاسی به حقیقت می پیوندد و ما به آب های گرم راه پیدا می کنیم!

پنجاه وندسال است که مابربام افتخار نیاکانی خودبرآمده وطبل می کوبیم وباحنجره ی تاریخی پنج هزار ساله ی خود فریاد می زنیم که «داپشتونستان زمونژ».

آیا ورق برخواهد گشت و پشتونستان ازما خواهد شد و یا این که تا پنجاه سال دیگر پاکستان انتقام طبل کوبیدن ها را ازما خواهد گرفت!

پنجاه سال طبل کوبیدیم و اما یک، درپیوند به تاریخ پنج هزارساله و غیرت افغانی خود رجزخوانی کردیم؛ اما باری هم سر درگریبان اندیشه فرونکردیم و با مغز سرد که با دریغ از آن کمتر برخورداریم نیندیشیدیم که برنامه ی دورنمای ملی ما درپیوند به مساله ی مرز دیورند چیست؟

مابرای پشتونهای آن سوی خط چه می خواهیم؟ آیا باغیرت افغانی خود می رویم و بم های اتومی پاکستان را به چهارمغزهای پوچی بدل می کنیم و آن گاه آن خط را بر می داریم و درمیانه ی دریای سند میگذاریم!

یاشاید هم به این امر اکتفا نمی کنیم و رویای داود خان را با حقیقت پیوند میزنیم، و در یکی از مساجد اسلام آباد نمازی میگزاریم و آن گاه رو سوی کراچی به پیش می تازیم و درکراچی درکنار آبهای گرم نفس فاتحانه یی بر می کشیم.

دولت های افغانستان پیوسته دراین ارتباط تیر درتاریکی رها کرده اند و اما نتیجه یی که از این طبل کوبیدن ها و تیر درتاریکی رها کردن ها از آن سوی خط شنیده ایم، همانا مداخله ی برنامه ریزی شده ی پاکستان در افغانستان است که از نخستین سالهای ایجاد تا هم اکنون آن را دنبال کرده است.

ظاهراً سیاست مداخله و بی ثبات سازی افغانستان به بخشی از برنامه های استراتیژیک ملی پاکستان بدل شده است.

افغانستان در ادامه ی سیاست مرزی خودبا پاکستان کشوری است تنها ومنزوی. پیوسته در رابطه به سرنوشت مردمان آن سوی مرز سخنان آتشینی گفته است، بی آنکه حمایتی از مردمان آن سوی را داشته باشد. دراین میان تنها شماری از افراد و خانواده های استفاده جو در دوسوی مرز از موجودیت چنین جویی در میان افغانستان و پاکستان نفع برده اند.

سده ی بیستم با همه انقلاب های گسترده ی سیاسی – اجتماعی و تحولات بزرگ علمی خود به پایان رسیده است؛ تکنولوژی اطلاعاتی جهان را به دهکده یی بدل ساخته است. دست آوردهای تازه ی علوم اجتماعی، جامعه شناسی، انسان شناسی، سیاست و اقتصاد نگرش جهان را نسبت به پدیده های پیرامون تغیرداده است؛ اما با این حال میراث سیاه امیرعبدالرحمان خان(موم آهنین اراده) هنوز سرجای خود باقیست و خود را چنان مادر تشنج و دشمنی به سده ی بیست و یکم نیز رسانده است.

آیا هنوز زمان آن فرانرسیده است که دولت افغانستان در همکاری با جامعه ی جهانی با استفاده از راه های دیپلوماتیک به حل این مشکل بپردازد؟

آیا زمان آن فرانرسیده است که دولت افغانستان با مغزسرد بیندیشد که آیا دولت های افغانستان در رابطه به مرز دیورند درنیم سده ی پسین به دنبال حقیقتی بوده و یا هم توهم سیاسی خود را دنبال کرده است!

افغانستان هم اکنون بیشتر از هرزمان دیگری با جامعه ی جهانی پیوند استوار دارد. ایالات متحده ی امریکا این جاست. امریکای که تا دیروز نخواسته است به خاطر پاکستان حتی به سخنان افغانستان در این زمینه گوش دهد. حالا در کشور پارلمان وجود دارد، رییس جمهور انتخابی وجود دارد. آیا زمان آن فرانرسیده است که بنشینیم و مساله را با دلایل تاریخی و حقوقی با پاکستان و منابع حقوقی جهانی و سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی و نهایتاً سازمان ملل متحد مطرح کنیم و به این معضل نقطه ی فرجام بگذاریم!

گروهی همچنان بر این باور اند که هنوز زمان طرح کردن این مساله فرانرسیده است. دراین صورت معلوم نیست که این ماجرا تا چند سده ی دیگر ادامه خواهد یافت؟ و افغانستان تا چند سدل دیگر رنج خواهد برد؟ این چگونه فرصتی است که گاهی هم به گونه ی تصادف برسر راه افغانستان سبز نمی شود.

شاید آقای کرزی می داند که آن هایی که درانتظار فرصت می نشینند، خود فرصت ها را از دست میدهند. درحالی هشایاران خود فرصت را ایجاد میکنند.

ماادعا داریم که تروریزم از آن سوی مرز می آید. پاکستان در زمینه ی همکاری نمی کند. دکتاتوری پاکستان مشرف آستین برمی زندبه فرش مین وسیم خاردار درادامه ی مرز می پردازد؛ بعد ما اعتراض می کنیم که زینهار! چنین نکنی که این امر خانواده ی قوم دوطرف مرز را ازهم جدا می کند. دراین اعتراض جز یک خواسته ی اخلاقی و نهایتاً قومی دیگر چه منطق سیاسی می تواند در آن نهفته باشد.

مردم افغانستان در سایه ی سنگین تبلیغات پنجاو چند ساله ی دولت های افغانستان، هیچگاهی نتوانسته اند تا حقیقت مرز دیورند را در چنین آیینه های غبار آلودی تماشا کنند.

درجهت دیگر این دولت ها پیوسته پنجره ی هرگونه بحث و گفتگو را در رابطه به مشکلات مرزی پاکستان بسته بودند. چنان که حتی طرح کوچکترین پرسشی برخلاف سیاست دولت ها در رابطه به خط مرزی دیورند می توانست خطر اتهام خیانت ملی و نهایتاً زندان را درپی داشته باشد. ادامه ی چنین وضعی خود سبب نگرش دولت ها را دراین زمینه گسترش داده و روزنه ی دیگر اندیشی را تنگ ساخته است.

ما بیشترینه عادت کرده ایم که هرگاه سخنی از مرز دیورند به میان آید، سوار برتوسن هیجانات خویش به رجز خوانی بپردازیم. چون هیجان فرو می نشیند آن گاه بیدریغانه نادم و عذر خواه می شویم.

کتاب «ما و پاکستان» ازچنین منظرگاهی به موضوع نگاه نمی کند. کتاب به بررسی تاریخی و ریشه یابی رویدادهای سیاسی-اجتماعی در منطقه می پردازد و نهایتاً این پیام را می فرستد که روی برگشتاندن از واقعیت چیزی را تغیر نمی دهد و اگر میخواهی واقعیتی را تغیر بدهی بهتر آن است تا آنرا بشناسی. این کتاب می تواند در این زمینه سیاستگزاران کشور را کمک کند، اگر آنها فرصتی برای خواندن کتابی داشته باشند!

می دانم کتاب «ما وپاکستان» بحث ها و مناقشه هایی بزرگی را درپی خواهد داشت و سنگ ملامت آنهایی که جهان را به بد مطلق و نیک مطلق تقسیم کرده اند به سوی دانشمند گرانقدر جناب اندیشمند فرود خواهد آمد.

اساساً مقابله با ذهنیت های سنگ شده و آنهای که فکر میکنند که حقیقت عبارت از آن چیزی است که آنها می اندیشند کار ساده نیست. من به جناب اندیشمند تبریک میگویم که با شهامت یک دانشمند و پژوهشگر نستوه به بررسی پیشینه ی تاریخی خط دیورند و چگونه انکشاف رویداد های مربوط به آن در نیم سده ی گذشته پرداخته و تا سالهای پسین تحقیق خود را پی گرفته است.

این کتاب خود نگرش تازه یی است بر بخشی از تاریخ افغانستان و منطقه. کتاب ما را به پذیرش واقعیت فرا می خواند. البته در سرزمینی که پیوسته به جای تاریخ به شاگردان آن جعلنامه آموزش داده شده است. در سرزمینی که بر بنیاد منافع خانوادگی و قومی هرجعلی توانسته است تا برمسند حقیقت تکیه بزند، سخن گفتن برمدار حقیقت خود شهامت و ازخود گذری بزرگی می خواهد.

                                                                پرتونادری

                                                               سرطان 1386

                                                                شهر کابل

 

 

                                     فصل اول

                 ظهور پاکستان در همسایگی افغانستان

آشنایی با پاکستان:

تاریخ:

پاکستان یکی از کشور های اسلامی است که با مشکل هویت تاریخی مواجه میباشد. این کشور هویت تاریخی و ملی خویش را از اسلام می گیرد. چون نام کشور به گذشته ی تاریخی و یا هویت قومی ساکنانش پیوند نمی یابد. اما پاکستان با نام و هویت بر گرفته از اسلام به عنوان سرزمین مسلمانان شبه قاره ی هند در آگست 1947 با جدایی از پیکر هند در حالی ایجادشد که ده ها ملیون مسلمان شبه قاره خارج از جغرافیای پاکستان، در داخل کشور هندوستان باقی ماندند. و این واقعیت، معنی و مفهوم نام پاکستان را به عنوان نامی که معرف هویت اسلامی آن باشد و یگانه وطن مسلمانان شبه قاره ی هند به شمار آید مورد پرسش و تردید قرار می دهد. از سوی دیگر نگاه به هویت قومی مردم در داخل جغرافیای پاکستان معضل هویت تاریخی و ملی کشور را پیچیده تر و آسیب پذیرتر می نمایاند. پاکستان از چهار ایالتی تشکیل شده است که نه تنها بسیاری از ساکنان این ایالات از لحاظ قومی و زبانی هویت جدا از هم دارند؛ بلکه بخش بزرگی از جمعیت های این اقوام هم زبان در بیرون از جغرافیای پاکستان در کشورهای مجاور و منطقه به سر میبرند. ایالت پنجاب که بزرگترین ایالت چهارگانه ی پاکستان است در واقع نصف همان پنجاب قدیمی میباشد که بخش شرقی آن در کشور هندوستان موقعیت دارد. ایالت سند دارای وضعیت مشابه است. ایالت سرحد شمال غربی و ایالت بلوچستان متشکل از پشتونها و بلوچ ها میباشد که یک ثلث جمعیت پشتون با هویت قومی، زبانی و مذهبی واحد بخشی از مردم افغانستان را تشکیل می دهند. و بلوچ ها نیز در حالیکه یکی از ایالات چهارگانه ی پاکستان شمرده می شوند با هویت یکسان فرهنگی در دو کشور ایران و افغانستان پراگنده اند.

 تا نخستین روزهای تقسیم شبه قاره ی هند و تشکیل پاکستان،  565 و یا 600 ایالت کوچک و بزرگ در نیم قاره ی هند وجودداشت که انگلیس ها این ایالات را از نظر سیاسی بدو قسمت تقسیم کرده بودند. قسمت اول شامل مناطقی می شد که از لحاظ اقتصادی و نظامی اهمیت داشت. یا مناطق ساحلی و بندری دارای اهمیت و موقعیت استراتژیکی محسوب می شد. قسمت دوم مناطق و سرزمین های را تشکیل میدادند که از نقطه ی نظر فوق الذکر چندان مهم تلقی نمی گردیدند. مناطق نوع اول مستقیماً ازطرف انگلیس ها اداره و کنترول میگردید که بنام "هندبرتانوی" یاد می شد. مناطق نوع دوم نواحی و سرزمین های بودند که توسط حاکمان محلی تحت حمایت انگلیس ها اداره می شدند. حاکمان هندوی این ایالات را "راجه" و "مهاراجه" و حاکمان مسلمان آنرا نواب میگفتند.

"مونت باتن" آخرین نایب السلطنه ی بریتانیا در شبه قاره ی هند که استقلال و تقسیم هند را اعلان کرد، مرحله ی تقسیم را بر مبنای سه معیار:دین ساکنان ایالات، خواست های مردم ایالات و موقعیت جغرافیایی ایالات به اجرا درآورد. ایالاتیکه مستقیماً تحت اداره ی انگلیس ها قرار داشت درقدم اول بدو کشور هند و پاکستان تقسیم گردید. اما درتقسیم ایالاتیکه توسط مهاراجه ها و نواب ها اداره می شد بر مبنای فیصله ی مونت باتن به آنها اختیار داده شد تا خود به یکی از دو کشور هند و پاکستان ملحق شوند. "هری سنگ" حکمران کشمیرعجالتاً از امضای سند الحاق کشمیر به هردو کشور هند و پاکستان خود داری ورزید. حکمران ایالت "جوناگاد" که مسلمان بود الحاق خود را به پاکستان اع