آرشیف

2015-8-10

محمد اسحاق ثنا

قـطـــع سـتــــم

هزار شب به سحر رفت و آفتاب نشد 

نصیب ما ز چه جز سایه ی سراب نشد  

چه خانه هاست  ها فتاد و چه کوچه هاست خراب 

بنای خانه ای ظالم چرا خراب نشد 

چه شاخه ها ز عٰٰطش سوخت از ثمر آفتاب 

مصیبتیست که در کام برگ آب نشد 

هزار قامت سروی خمید و شد برباد 

چه رفت فتنه ای دوران نخفت و خواب نشد 

چه دست ها که بلند شد برای قطع ستم 

ولی دعا به هدر رفت و مستجاب نشد 

ز مال و هستی مردم که غاصبان بردند 

کجاست داد عدالت چرا حساب نشد 

ثنا ز بی مهری ظالم چی شکوه ها که نشد 

ولی چی سود که او در ره ای ثواب نشد

محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
دوشنبه ۱۰/۰۸/۲۰۱۵