آرشیف

بسم الله الرحمان الرحیم

مساله ی تغییر نام شهر چغچران به فیروز کوه به یک مدت و ایامی از جمله موضوع های داغ و لاغ بود که بعضی از شهروندان شهر چغچران حامی چغچران بودند و عده ی هم حامی فیروز کوه. گاه اوقات که همراه با دوستان و جوانان غوری صحبت میکردم همه میگفتند که نهادن نام چه به انسان و چه به بیجان از دید "روان شناسی" تاثیر گذار است و به رویه ی مردم و محل کمک کننده میباشد و اکثریت برین فکر بودند که عقب ماندگی غور و محروم بودن شهر چغچران از مسایل و خصایل شهری، مربوط به اسمش است که اگر تغییر کند، مثل این است که همه چیز تغییر میکند و کارهای که نشده منبعد میشود. من هم گهگاهی سری به مسایل روان شناسی زده بودم از چهار نوع مزاج شخصیتی که پاولوف (فیرزیولوژیست مشهور روسی) برای شخصیت برگزیده است (مزاج بلغمی، مزاج صفرایی، مزاج سودایی و مزاج دموی) برداشت های کم و بیش داشته و دارم. این را هم درست میفهمم که اگر انسانی جاهل باشد، مردی کاهل باشد، زنی ذلیل باشد، پسری کند ذهن باشد، دختری بی سلیقه باشد، شهری مثل ده یا قریه باشد و کشوری عقب مانده باشد، هیچ یک از چیز فهم های روان شناسی بر آن مهر تایید نگذاشته اند که باید نامش را تغییر داد تا که آبادی به آن سرزمین برسد و بربادی ازش رخت بربندد. یا اینکه با تغییر اسم انسان، اسم جدید هرزگی هایش را بزداید و به عقل و دانشش بیافزاید. 
حالا درست فهمیدم که باوجود این همه جر و بحث های که درین مورد میکردم و میکنم، نادرست و ناپسند است. چرا که واقعا تغییر اسم، بسیار ارزنده بوده و دست آورهای بس خطیر و نتایج نهایت بی نظیری را در بر داشته است. مطالعه ی که از سنوات 51 – 52 از شهر همیشه جاوید چغچران دارم، باوجود همه نابرابری ها، محرومیت ها و مظلومیت ها، کسی به جان دیگری بپرید و لباس دیگری را ندرید. هجرت را به کشتارگاه ها الی منارهای هرات ارجحیت دادند تا به دکان های مسافرین و مهاجرین دویدن. اینها همه افتخارات و مباهات بود که ما از ایشان به یادگار داریم. که با مقایسه به اوضاع فعلی، اگر کسی نان نداشته باشد ویا اینکه کسی ثروت و دارایی داشته باشد به چشم های همه دید حسرت جاری میشود و به قطاع طریقی و راهزنی شروع میکنند. چغ، نوع وسیله ی که فعلا در سراسر کشور ازش منحیث وسیله برای خانه و سایه استفاده میکنند !!!

هرآنچه که ذکر شد از خوبی های چغچران است که من به یادگار دارم و برایش میبالم، حالا این همه فرهنگ و سنن به قتل عام، کشتار دسته جمعی اتباع کشور، راهزنی، قطاع طریقی و چور و چپاول مبدل شده که برای فیروزکوه و فیروز کوهی ها مبارکباد میگویم و حالا تازه فهمیدم که واقعا تغییر نام بسیار مهم بوده و تغییراتش واقعا فراموش ناشدنی است…. از بدو خلقت بشر تا حال عروس و داماد را به گل باران به خانه همراهی میکردند و حالا با گلوله باران به گور همراهی میکنند که این نوع دیگری از دست آوردهای تغییر نام و نشان است. 
در جریان ماه ثور 1393 به اثر پیشنهاد متواتر بعضی از غوری ها فیروزکوه مرکز غور تعیین و قتل عام و بی بند و باری ها شروع شد که این فعالیت های نابخشودنی به شرح زیر نگاشته میشود:

1. مورخ 19 ثور 1393، کشته شدن دو تن از باشندگان برخانه به نام های جمیل و غلام سخی.
2. مورخ اول جوزا 1393، تیرباران نمودن سه تن از اشخاص ملکی و بی گناه به چهار سده. 
3. مورخ 2 جوزا 1393، ترور محترم حاجی عبدالکریم به قریه ی صاد سیاه. 
4. مورخ 10 – 12 سرطان 1393، کشته شدن 4 تن در سیاه چوب. 
5. مورخ 18 سرطان 1393، سقوط ولسوالی چهار سده به دست طالبان و شهید شدن 7 نفر پولیس. 
6. مورخ 19 سرطان 1393، شهید شدن 7 نفر پولیس دیگر به چهار سده. 
7. مورخ 3 اسد 1393، قتل عام 15 نفر از افراد ملکی به 30 کیلو متری شهر چغچران از جمله 11 مرد، 3 زن و یک طفل که در بین ایشان عروس و داماد نیز بودند (شب قدر به شب قتل مبدل شد) و همچنین حریق ساختن موتر شرکت ساختمانی برادران غفوری مع محموله اش. 
8. مورخ 4 اسد 1393، شهید شدن یک تن از افسران پولیس به نام عبدالعزیز فرزند عبدالکریم از قریه کندیوال در بین ولسوالی تولک و شهرک.

نمایان گر اوضاع فعلی ولایت غور !!!!

9. مورخ 18 اسد 1393، سوقصد بالای مفتی محمد نذیر معنوی رییس دیوان محکمه ی شهری به یک کیلو متری قوماندانی امنیه ولایت غور. 
10. مورخ 24 اسد 1393، سوی قصد به جان محترم علاالدین محمد آمر رادیو تلویزیون ملی غور در مسیر راه کندیوال.

به تعبیر دیگر حالا نمیشود که این همه حادثات ناگوار را به دوش نام و نشان منطقه انداخت و اگر فرض کنیم که حادثات و واقعات را چی خوب و چی بد، به دوش نام بی اندازیم، ازین حوادث بدتر و ازین شرایط سخت تر به غور تکرار ناشدنی است. پس باید که نامش را ( نام فیروز کوه) را نیز تغییرداد.

 

باحرمت
غلام رسول مبین
چغچران، غور 
27 اسد ماه 1393