آرشیف

2014-12-26

رسول پویان

عید رمضان بر همگان مبارک باد

 

طفلکان، از هرسو چشم بر آسمان دوخته بودند. دختر آسمان، چون ماهیان سپید در اقیانوس فضا غوطه می‏زد. زهره با خوشه‏های پروین بازی می‏کرد. مشتری در بزم شعر و موسیقی اورانوس می‏رقصید. خورشید با انوار اهورایی با دیوان می‏رزمید. پدران با بسته‏های نقل و کلچه به سوی خانه‏های خود می‏شتافتند. مادرها حنای عید بر کفت دست دخترکان می‏نهادند. در این خلوت صمیمانه و آرام، ماه غمزه کنان گوشۀ ابرو نمایانید؛ فریاد شادی طفلکان فضا را پرنمود. وا وا، فردا عید شد؛ وا وا، فرد ا عید شد. 
در میان آن همه شور و نشاط ناگاه صدای وحشتناکی شهر را ‏لرزانید؛ بلی! انفجار، انتحاری، بم کنارجاده، طالب، آدم کشی، وحشت و… هنوز دلها می‏لرزیدند که نوای آسمانی مرگ و نفرین بر جنگ افروزان و لعنت بر حامیان داخلی و خارجی این دیوسیرتان خون آشام در سراسر شهر و دیار ‏پیچید و مردم افغانستان همدلانه کمر به مبارزۀ سرنوشت ساز با هرنوع وحشت، خشونت، ناامنی و مردم آزاری بستند و همصدا این شعار را سر دادند:  یا مرگ، یا امنیت و آزادی

 

 

پیام عید

 

لـبــانـت مـــزۀ عـنـاب دارد
دهـان قنـد و شــراب نـاب دارد

دو زلف پیچ در پیچ سیاهت
دوصد دور و هزاران تاب دارد

نگاه گوشـۀ چشـمان مستـت
خــدنـگ دلــربـا پــرتــاب دارد

به هرنازوکرشمه صدهزاران
دل ســـوزیــده بــر قـــلاب دارد

به بازار محبت گـونـه‏هـایت
زر ســرخ و طــلای نـاب دارد

بشوخی‏چهرۀ زیبایت‏هرشب
ســـر پـیــکار بــا مهـتـاب دارد

هـلال ابـروانـت نیـک دانـم
پـیـام عــیــد در مـحــراب دارد

به صبح عید یک لبخندنازت
لبـان خشـک را ســیراب دارد

دل غـم‏پـرورم را شوق رویی
زدرد هجر چون سیماب دارد