آرشیف

2015-2-4

عبدالحی نزهت

علل بحران و راه بیرون رفــــــت از آن

درکشور ما بعد ازبحران سه دههء گذشته ناامنی ها و جنگ داخلی روزنه ساختار جدید اقتصادی اجتماعی به حیث یک نیاز مبرم جامعهء متشتت و پراگنده ما بود. در اویل اکثریت روشن فکران و روشنگران این جامعه این فرصت را یک چانس تاریخی پنداشته  ایجاد یک سیستم کارای اجتماعی را ضرورت زمان میپینداشتند . خوشبینی و خوشباوری این روشن دلان خاصتا" که بحران وجنگ داخلی را به چشم سر مشاهده و مصایب ناشی از این بحران راتحمل نموده بودند با جدیت جهت ساختار همین سیستم در عرصه های گوناگون تلاش های پیگیری را پیشه ساختند.پرابلم و دشواری های بخشی از قشر روشنفکران که به حال غربت و جدا از وطن اصلی شان در غرب متوطن بودند خود را از نگاه ذهنی و عمق تفکر و تخصص از روشنفکران داخلی کشور در مقام والا پنداشته ، و هم مورد حمایه غرب بودند.در عمل اکثریت مناصب دولتی را اشغال و مشت های گره کرده خویش را بدون شرایط اجتماعی واقتصادی جامعه به هوا میکوبیدند و چنان ابراز وجود مینمودند که گویا آنها از دماغ فیل بیرون آمده کارایی وظرفیت کامل همه امور را دارند، ولی در عمل تحمل غربت وبیچاره گی فقر و درمانده گی مهاجرت بعضی از آنها را چنان در ورطه انحرافات و گرایشات غیر مسولانه قرار داده که منافع ملی مهینی وطن آبایی شان را فراموش ، درحصه انتقال پول و ثروت و اندوخته های غیر قانونی همدست مافیای بین اللملی شدند . از جمله این عناصر ذوحیاتیین میتوان از چند وزیر مانند آقای قادری ، صدیق چکری و" آتش " رییس آریانا  را نام برد.
فقدان یک آیین نامه و برنامه عملی استخدام مامورین دولت از زمره کمبودی ها و نواقص عمده بود که اشخاص فاقد ظرفیت در جایگاه بهترین کادر ها جا داده شده که این امر از زمره نواقص عمده و عدیده است که در دولت باعث ایجاد فسادو سرانجام بحران گردید .
ایجاد سیستم مصلحتی و نصب عناصر جاهل و کم سواد بر مبنای مصلحت های سیاسی در کشور که گویا در عدم تقرر این اشخاص جامعه دچار بحران میگردد. این سردرگمی و فقدان اراده سیاسی دریک مبارزه  ،فساد گسترده پیامد های بعدی این مصلحت ها ست که میتوان از چندین والی  ووزیر نام برد
افزون بران نقص عمده  اساسی دیگر فقدان یک تیم متهعد ، با وقار وغیر جانبدار در حکومت است که سرچشمه ندانم کاری ها و تشدید بحران ،فساد لجام گسیخته از خصوصیات آن است از این سبب یک سیستم بیمار که همیش از وجود فساد گسترده و غیر قابل کنترول رنج میبرد و اراده قوی سیاسی جهت اصلاح ریفورم وجود ندارد .این امر زمینه مداخلات خارجی و استخدام این عناصر از جانب حلقات استخباراتی را فراهم ساخت.
جامعه جهانی هم با پیشبرد سیاست های دو گانه و چند گانه و ارتباط ارگانیک با مخالفین دولت ، با پیشبرد سیاست های نامریی عقب پرده چالش دیگری را آفرید، که این امر به گسترش  بحران منتج شده، .حال مشاهده میگردد که مهار فساد در کشور امر دشوار و کنترول ناپذیری شده است . با چنین وضیعت وحالت کشور در حال سقوط به  پرتگاه نابودی است .
اگر قوای مسلح کشور با ساخت و بافت درست و دور از فساد تعلیم وتربیه نظامی را فراگیرد بعد از سال 2014 به آزمون بزرگی مواجه خواهد بود .فعالیت های دستگاه های استخبارتی کشور های همسایه و تبارز  فعالیت های آنها در قوای مسلح جهت بی اعتبار ساختن این نیروی های رزمی ، نقشه و پلان های تخریت آمیزی است که گاه بیگاه به نمایش گذاشته میشود ،و به مردم افغانستان چنین وانمود میگردد که بعد از 2014 این نیرو ها به نحوی در کنترول آنهاست .عدم وظرفیت و توانمندی و فقدان اراده قوی ملی میتواند این نیروها را نهایت آسیب پذیر سازد ،ولی به همه حال منسوبین قوای مسلح کشور با اتخاذ تدابیر شدید جهت شناخت ومعرفت کامل به سجایا و شخصیت های مسول قوای مسلح بایست گام ها موثر بردارند .انظباط شدید نظامی کنترول کامل استخباراتی و جابجا ساختن مسولین این قوت ها با فامیل و خانواده های شان دور از چشم و دید دشمن از وظایف تاخیر ناپذیر وزرای داخله و دفاع کشور است . در این راستا دو وزیر فوق الذکر چنان از حزم و احتیاط و صداقت و پاکی با دوری از هر گونه فساد اعتماد همه منسوبین قوای مسلح را باید بدست آورند . انظباط و دیسیپلین کورکورانه نمی تواند معیار اساسی سوق و اداره قوت ها باشد بلکه صداقت راستکاری ،ریاضت و ایمانداری اراده قوی ملی میتواند رهگشای اعمال نیک و ملی باشد .