X

آرشیف

طالبان ‌ننگی در تاریخ مردم افغانستان و جامعه جهانی

بی گمان جامعه و مردم ما در طول تاریخ، رنج ها و مصیبت ها و سختی های بی شماری را متحمل شده است  گاهی تصور آن بر ما امروز گران می آید، اما تنها بخش ی از این درد و رنج ، ناشی از بی رحمی طبیعت بوده است، متاسفانه بخش اعظم مصیبت های  جامعه ما در گذشته و امروز متحمل شده است، ناشی از نظم خود ساخته خودشان بوده است، همواره سنت های اجتماعی و ساختارهای سیاسی  بر این مردم ، بیشترین بندها و مصیبت ها را بر دست و پای این مردم بسته اند،  سنت ها  و ساختارهای  بی انتخاب خویش  در آن زاده می شوند و در آن می میرند، نمی دانند این سنت ها و ساختارها از  آمده و نمی دانند چرا آمده اند. تنها می دانند  هست و باید  هم به حضورش تن داد. در این فراز و نشیب تاریخ، مردم ما  باید میان انسان بودن، و جان خویش، یی را انتخاب  در جهان امروز انسانهای است  اولی یعنی انسان بودن را انتخاب  و می  جان بر سر انسان ماندن خویش نهاده اند، این لحظه ای است  زندگی و هویت انسانی به آن گره خورده است، اما انسان  امروز باید جان خویش را انتخاب  بی گمان، مردم ما امروز شاهد چنین رویدادهای تلخ است، نه پیشرفت و نه خوشبختی امروز را دارد و نه از انسان بودن خویش راضی است، چرا؟  وقتی به پشت سر خودشان می نگرند، جز سیاهی، جز تباهی، جز عجز، جز انسانها خفته و ناتوان، جز انسان های ضعیف و ترسنده،  و جز آدم های بی اختیار، چیزی دیگری را مشاهده نمی  یست از دیدن چنین انسانهای چنین سابقه ای بر خویش ببالد؟

جامعه و مردم ما از زمان تاسیس  بنام افغانستان  ایجاده شده از همان زمان پایه اش بر پایه ی تبعیض بنا گردیده و همین تبعیضات است  بخشی از خشونت جامعه ی ما را یل می دهد. انسانی  با خشونت و تندخویی در آمیخته است، و برای رسیدن به اهدافشان از حربه خشونت ، ترور و اختطاف استفاده می  پرسشی  مطرح می شود اینست  انسان افغانی چرا این چنین از حربه ی ترور و  و حشت و خشونت و بی رحمی، آنهم در چنین ابعاد وسیعی و  مشمئز  ی استفاده می  انسان افغانی  بجز خشونت ، خون ریزی، جنگ و تصاحب مال دی چیز دیگری  نمی شناسند، انسان افغانی ، انسانی  است  همه روزه شاهد رخداد ها و وقایع درد ی می‏باشد. هیچ روزی نیست  انسانی به ناحق  نشود. هیچ روزی نیست   و حقوقی انسانی در این  پایمال نگردد وهیچ روزی نیست  حق انسانی از آنها گرفته نشود. آمار جرایم این مسأله را به خوبی روشن می‏سازد. خود سوزی، خود ی، ازدواج اجباری، فرار از خانه،  اجباری  محرومیت از تحصیل  نیمی از جامعه، قتل و سوء استفاده جنسی از  اختطاف، ترور،… از جمله جرایم است  همه روزه در  ما اتفاق می‏افتند، بی نظمی، بی قانونی،  اغتشاش و بی هنجاری جامعه ی افغانستان، قتل عمد ، روند خود ی، ازدواج های اجباری، هرروز این ها روند صعودی برای انسان افغانی دارد. اینها یعنی هشدار و علامت بحران در ی  است.

امروز جامعه و انسان افغانستان بعدازسپری شدن سه سال از  گروه طالبان متحجر قرون وسطایی و جانی ترین تروریست های طالبان ، این مردم مثل ی  ی است  بیشتر آن در غرقاب خشونت و عقب ماندگی، جهل و اختناق، فقر و بی ی، و گسستگی های اجتماعی و خانوادگی و مهاجرت غرق شده و جامعه ی ما را  نابود  است،   مهمتر از همه  غرور ملی و هویت ملی و روحیه انسانی مردم ما را به تباهی  ا ست. بیش از بیست میلیون انسان این جغرافیا از ابتدایی ترین حقوق خودشان به جرم جنسیت شان محروم هستند. امروز زنان و  در وضعیت بسیار ی قرار دارند، فقر و  گلویی همه مردم را تا سرحد مرگ خفه  است چهل میلیون انسان افغانستانی با دست و دهن بسته در زندانی بنام افغانستان به بند یده شده اند و زندانبان های آنان همه تروریست ، قاتل خونی و تبه  هستند.  

در چنین شرایطی واقعیت این است  مردم ما نگران از آینده ، نگران از اژده های  تمام هستی مادی و معنوی اینها را ببلعد و نابود  سه سال از  تروریستی طالبان می گذرد در این مدت،  سران اقوام غیر پشتون و رهبران پشتون  به خارج از افغانستان فرار  هیچ گونه انسجام و همگرایی در میان خود شان ایجاد  اند ، حتی در درون خودشان،  هر روز به تعداد این گروه ها و سازمان افزوده شده است نتیجه این شده  گروه ها و احزاب سیاسی  و بزرگ ایجاد شده است اما همگرایی و انسجام برای نجات افغانستان ایجاد نشده است، این همه پراگندگی و پریشانی، نشان دهنده ی خصلت قبیله ای  جامعه متفرق و  است،  جامعه و انسان های آن به آن دچار هستند، در گرد و غبار این چند دستگی های قبیله ای ، آنچه فراموش شده است، مردم در بند ما، در داخل افغانستان است.

امروز  بعداز از یت طالبان فقر و گرسنگی در افغانستان بیشتر شده و جوانان بیشتری این  را   اند. بیش از نیم میلیون در سه ماه اول امسال از افغانستان خارج شده است. شوربختی و مصایب  مردم در افغانستان، تحت یت وحوش طالبان رنج و   چون ی سهمگین بر سر این مردمان آوار شده و هم‌چنان می‌شود، حدیث دردآور ی روزمره‌گی بی‌انتهاست: محرومیت از بدیهی‌ترین حقوق انسانی؛ شاید هیچ  و مردمی در جهان، سرنوشت و تاریخی غم انگیز و غم بار مثل مردم افغانستان نداشته باشند و زنان هیچ ملتی در جهان این چنین تحقیر آمیز از زندگی روزمره شان حذف نشده باشند اما در افغانستان امروز، همه این فجایع محقق شده و گروه بنیادگرا و بدوی طالبان همه ی این ها را انجام داده است. بعداز سه سال از حضور این گروه جاهل برای همه ثابت شده است:  طالبان با زنان و تحصیل مدنی خصومت ریشه ای دارند، از   قومی و  جنسیتی هرگز صرف نظر نمی   طالبان به هنر و ارزش های فرهنگی و ملی ین ارزشی قایل نیستند. طالبان با تصفیه های ی قومی و  دادن های اجباری اقوام دیگر از خانه های پدری شان در شمال و  افغانستان ، اختلافات و دشمنی های قومی را بیشتر دامن می زنند .بد ترازهمه طالبان طی این سه سال با ایجاد هزاران مدرسه ی دینی بجای  مدنی عادی ، به ترویج اجباری دین باوری افراطی پرداخته ، افغانستان را به  تجمع تمام گروههای افراطی دینی مبدل  اند. 

امروزه شهروندان  به جای نان و غذا، خون دل می‌خورند. به جای آسایش و آرامش، در وحشت و دهشت به سر می‌برند. هر روز به بهانه‌های مختلف مورد آزار‌واذیت،  قرار می‌گیرند. به عزت و ناموس مردم تجاوز می‌شود. حتی ی جرئت و حق پرسیدن را ندارد. درد‌آورترین مسأله این است  زنان و دختران به جرم زن بودن، از حق تحصیل ، حق رفت و آمد، حق   خداوند برای‌شان داده و به خواندن امر نموده است، محروم شده‌اند‌.  شرایطی را  گروه طالبان در افغانستان به وجود آورده است، پست‌تر و متوحش‌تر از جوامع انسان‌های اولیه و پیش از تاریخ است. گروه طالبان از لحاظ ی و شعوری، بسیار بدوی‌ترند. نهایت جای تأسف و ‌گی برای ملت افغانستان، جامعه اسلامی و جامعه جهانی است  به اجبار و توطیه زیر یت چنین انسان‌های متحجر و عقب‌گرا، قرار گرفته‌اند. بنابراین، گروه طالبان ‌ننگ در تاریخ مردم افغانستان و بشریت است.

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.