آرشیف

2015-1-10

مصلح ....

صيغه و يا بـه اصطلاح ازدواج مـــؤقــــت

 

خواننده محترم! 

بتاريخ ( ۲۳  اپريل  ۲۰۰۶    ميلادى روز  يكشنبه  ) خبرى را   براى اولين بار   در مورد  صيغه ويا به اصطلاح  ازدواج مؤقت  كه در تاريخ افغانستان   سابقه رسمى   نداشت وافغانها  آنرا از بركت  مهاجرت  به كشور ايران  به افغانستان  منتقل نموده اند  ،  به اين شرح  استماع نمودم:
 
« مـــردى   بــا  ۱۸  زن: 
محمد غفور، شهر وند  مزار شريف  است  كه برخلاف  بسيارى  از شهر وندان ديگـــرافغان، مى گويد  طى ۲۸ سال كه از عمرش  مى گذرد، دست كم  ۱۸  زن داشته است. 
شمارى از اين زنان  براى يك ماه  يا يك  سال  با آقاى  غفور  به سر برده  اند  وبرخى  شان  هم براى  تنها  ۲  ساعت  يا حتى كمتر از آن .
 غفور ميگويد: « من  محصل  هستم  وتوان پرداخت  حدود  دوهزار  دالر  را براى  برگزارى  مراسم ازدواج  نداشتم  بنٱ   به ازدواج مؤقت  رو آوردم. وی می افزاید که همين ديروز  با دخترى براى مدت چهار  ساعت  عقد ازدواج  مؤقت را  بستم  كه قبلآ هم   پدرم  وكاكايم  باوشان ازدواج   مؤقت  را بعمل آورده بودند. «  

بعد از استماع  اين خبر   بر خود  واجب  دانستم  تا قلم بردارم  ونكات  چندى را  در  توضيح  وتشريح حكم اسلامى وفهم خویش را درمورد از دین مقدس اسلام د روشنی آیات قرانی و حدیث نبوی خدمت تقدیم تا شود به راه راست و حق را یافته و رستگار شویم.   
مسلم این است بخش ازین فرهنگ و کلچر به نام دین مبین اسلام به پول و سرمایه و تأثیرات سیاسی و دینی حاکمیت دولت ایران و رهبران مذهبی شیعه در ولایات هرات و مزار شریف با نمایشات ازدواج های دسته جمعی به نمایش گذاشته شده که ظاهرا فرینبده اما د عمق با روح مفهوم اصلی اسلامی منافات دارد.
بر ماست با بدون پیش داوری خاص برای رضای الله تعالی و  اعتماد و اتکاء به احکام الهی به عمق مسایل تعمق کرده وازدرگاه ایزد متعال در روشنی دساتیر الهی و عقل سلیم به عمق آن خود را آگاه ساخته و نه گذاریم تا بخش از برادران مسلمان ما را این رهبران گمران و مفسد به بد راه کشانند. باید به مسایل پی برده و طالب هدایت  و رهنمایی راه حق شویم.
نه گذاریم با فتنه های قومی و قبیلوی از مسیر اصلی رسالت بشری مانند یک مسلمان و یک هموطن سالم منحرف شده و به گودالهای بدبختی و فحاشت تنزل نموده و دنیا و آخرت خویش را خراب سازیم.
نعم المولی و نعم الوکیل – الهم اهدناصراط المستقیم – صراط الذین انعمت علیهم غیر المعضوب علیهم و لالضالین – آمین
 
حكمت  وفلسفه نكاح و ازدواج در دین مبین اسلام:
 
نكاح  يا ازدواج ، عبارت ازعقدى است ، محكم وپيمانى است  نا گسستنى ، كه بر پايه نيت  زندگى مشترك و   برقرار  كردن  رابطه  هميشگى بين يك مرد مسلمان  با يك زن  مسلمان  يا اهل كتاب  براى بهره  گرفتن  از مسايل  جنسى،  تشكيل خانواده ، توالد وتناسل ، بقاى نوع بشر در اين جهان،  آرامش روح ، عشق ،  وعلاقه، محبت در كنار خانواده بر نحوه ء مشروع مطابق به حكم قرآنى  وسنت انحضرت صلى الله عليه وسلم،  وبصورت دائمى، بعمل مى ايد.  


خداوند   پاك  در سوره ( نحل  آيه متبركه ۷۲ )   ميفرمايد : «  والله  جعل لكم  من انفسكم  أزواجٱ وجعل لكم  من ازواجكم، بنين  وحفدة »( خداوند  همسران  شمارا  از نوع  خود تان  قرار داده  واز اين  همسران  اولاد   ونواسه هايى  براى شما  خلق نموده است .)
 

فـــوايـد فلسفه ازدواج :

اصيل  ترين ومهمترين  فايده  ازدواج  كه به  خاطر  آن  مشروع  شده است  اولاد است .
هدف شارع مقدس بقاى  نسل  مى باشد  تا بدين  وسيله جهان از وجود  انسان  خالى نشود.

دومين  فايده ازدواج  مصؤن ماندن  انسان  از شر شيطان  وآرام ساختن  هيجان، دفع وسوسه  شهوانى ، حفظ  چشم  ودورى  از فساد جنسى است. طوريكه  پیامبر صلی الله علیه وسلم  مى فرمايد : 
« من نكح فقد  حصن نصف دينه  فليتق الله فى الشطر الاخر »( كسى كه ازدواج  كند نصف دينش  را محفظ داشته  است، بايد براى  حفظ نصف ديگر تقوي وخدا ترسى  را پيشه كند.).

سومين  فايده ازدواج  آرام شدن  نفس  انسانى، معاشرت  والفت  ميان  همسران بزرگترين عامل  آرامش  قلبى است  كه ناراحتى ها واضطرابات را ازبين ميبرد.
ابو سليمان (رح)   مى گويد :« همسر  صالحه  ونيكو كار  از نعمتهاى  دنيوى نيست  بلكه  از نعمت هاى آخرت است،چون انسان را براى  آخرت  فارغ  القلب  مى نمايد.

چارومين فايده  ازدواج  مبارزه با نفس  وتحمل فشار  به واسطه داشتن  حق رعايت  وقيام  به حقوق خانواده  و تربيت  اولاد  صالح  است.  كه هيچكدام  اين فوايد  بجز از دفع  قواى  شهوانى  در ازدواج مؤقت يا صيغه  ديده نميشود.
 
ولى در مقابل مفسرين و فقهاى (شيعه) از ازدواج تعریف جداگانه دارند، واساسآ ازدواج  را بر دو نوع   تقسيم  مينمايند:

ازدواج دائــــم
وازدواج مؤقت (صيغه يا متعه )
 
ازدواج دائـــــم :
فقها شیعه میگویند ازدواج دائم عبارت ازدواجى است كه مدت  و وقت آن  نامحدود  باشد.

وازدواج مؤقت   « صيغه يا  متعه » : عبارت   ازدواجى است كه مدت آن با توافق  طرفين  تعيين ميگردد.
( كه این مدت میتواند  از يك ساعت وياكمتر  آن  آغاز  ومدت  نهايى  آن  نامعلوم 

است.)
 به عقيده اين فرقه اين ازدواج  با ازدواج  دائم  در بسيارى  از مسائل  داراى   شباهت  هايى ميباشد وبدين باور اند كه:  صيغه به سبب جلوگيرى  از فحشا ء غير  عقدى در جامعه، مورد  مجاز قرار داده شده است .
 
شيخ محمد حسن  توسلى، يكى  علماى مشهور شيعه افغانى،که تحصیلات خویش را در قُـم  جمهوری اسلامی ایران به پایان رسانید ودارایی حسینه مشهوری در شهر مـــزار شريف  میباشد  در مصاحبه خويش  بتاريخ ( ۲۳  اپريل  ۲۰۰۶  )  با راديو  بى بى سى  گفت : « حضرت  امام حسين  مجتبى، نواسه  پيامبر  اسلام، هم  ۴ زن دايمى  ونزديك  به ۷۰  زن مــؤقت داشت.»
 
 شيخ توسلى مى افـــزيد:« صيغه به سبب جلوگيرى از فحشاء در جامعه، مجاز  قرار داده شده است.»
 
همچنان فقهاى اين فرقه از شيعه معتقد اند كــــه در عقد مؤقت  نفقه  زن  بر شوهر  واجب نبوده  ودو همسر از يگديگر ارث برده نمى تواند .
 
 

استدلال مفسرين شيعه بـر حلال بودن  ازدواج مؤقت:

مفسران وفقهای شيعه استدلال  مياورند كه آيه متبارکه « فما استمتعتم به منهن  فأ توهن  اجــورهن …»(زنانى را كه متعه مى كنيد، مهر  آنها  را بايد بپردازيد .) اساسآ در مورد نكاح  مؤقت ( صيغه يا متعه )   نزول يافته است.
 
علماء ومفسرين شيعه  استدلا ل مياورند كه « ضمير  در كلمه ( به ) به چيزى بر ميگردد كه از جمله  « واحل لكم  ماورا ء ذلك »  استفاده ميشود،  وآن عبارت  است از رسيدن به  كام شهوت ، ويا  هر تعبيرى  كه اين معنى را برساند ، در نتيجه  كلمه ( ما )  براى توقف  وبه معناى  هر زمانى كه –  خواهد بود وجار ومجرور  ( منهن ) متعلق  است  به جمله  « استمتعتم  »، ومعناى جمله اين است  كه هر زمانى كه  از زنان  با گرفتن  كام تمتع برديد  فريضه  و  وجوبـــا  بايد  اجرت ايشان را  به خود شان بدهد.

البته ممكن است كلمه ( ما ) را موصوله  بگيريم، وجمله  ( استمتعتم  )  را صله آن وضمير  در (به )  را  راجع به  موصول، وجار ومجرور  (منهن ) را بيانگر موصول بدانيم، كه در اين صورت  معنا  چنين ميشود « واز زنان  با هر يك  كه به وسيله  همخوابگى  استمتاع  كرديد بايد اجرتش  را بدهيد. »  واين  جمله  به دليل  اينكه  حرف  (  فا)   بر سرش  آمده  تفريع  ونتيجه گيرى  از سخنان قبل است.

تفريع  بعض بر كل ،  وبگو  تفريع  جزئى بر كلى  ، ودر اين معنا  هيچ  شكى نيست ، 
چون مطلب  قبلى اين بود  كه با اموال  خود  در جستجو  وطلب  همسر باشيد،  به شرطى كه عفت  را رعايت  نموده  سفاح  وزنا نكنيد ،  واين سخن  همانطور  كه بيانش  گذشت  هر دونو ع كام  گيرى  را يعنى  نكاح دائم وتمتع  از كنيز  را شامل  مى شود،  پس  تفريع  جمله « فما استمتعتم  به منهن  فاتوهن  اجورهن  » بر آن  جمله قطعٱ  از باب  تفريع  جزء  بر كل  ويا تفريع  بعضى  از اقسام  جزئى بر  مقسم كلى  خواهد  بود. واين قسم تفريع  در كلام  خداى تعالى  بسيار آمده است.
 
مفسرين  شيعه  نظريات  آنعده از علماى ومفسران  را كه از مفهوم آيه ( فما استمتعتم  به منهن ) مفهوم  نكاح  دايم را ميگيرند،  رد  نموده  واستدلال مياورند كه كلمه « استمتعتم » معناى  طلب نداشته اصولآ معنائى كه اين مفسرين  براى  كلمه  مذكور  كرده، با جزائى  كه در  آيه  براى شرط  آورده شده يعنى  جمله
 « فاتوهن اجورهن »  سازگار نيست ، زيرا در نكاح  دائم ( اجرتى در كار نيست، وآنچه  داده  مى شود  مهريه وصداق است.) واز اين  مهمتر  آنكه  در جمله  مورد بحث ، استمتاع  شرط  دادن  اجرت  قرار  گرفته  فرموده : اگر از زنى  استمتاع  برديد واجب است  اجرت  وى را  بدهيد ، در حاليكه در عقد د ائمى   استمتاع شرط  نيست، وقتى  مردى  زنى دائمى را براى  خود عقد  مى  كند به محض  تمام شدن  عقد  مهريه  او به ذمه اش مى آيد، چنانچه  دخولى  صورت بگيرد،  بايد همه مهر  را بدهد واگر صورت  نگيرد  نصف مهر را بايد بپردازد. پس در عقد  دائمى دادن  مهر  واجب است که مشروط  بر اين  نيست كه تمتعى واقع شده باشد، ويا  هم در طلب  تمتع  باشد. ( برای معلومات مزید  مراجعه شود به  آيه (  ۲۳۶ و ۲۳۷  )  سوره  بقره « واگر طلاقشان  داديد قبل از آنكه با ايشان همخوابگى  كنيد نصف  كل  مهريه اى كه معين  كرده ايد  بايد بدهيد … » 

ولى به همه حال  در اينجا   هيچ  جاى شك  نيست،  كه ازدواج مؤقت ويا صيغه  يكى از رسوم  عرفى  اعراب  عصر جاهليت قبل از اسلام  بوده  كه با ظهور اسلام بتدريج (اصل تدریج فی التشریع – دیده شود) منسوخ شد  وبا فرمان  الله  برآن خط  بطلان کشيده شد  ونكاح شرعى  جايگزين  آن گرديد.
ولی در این هیچ جای شک نیست که   قبل از استقرار   شريعت اسلام ،  پيغمبر اسلام  اجازه ازدواج  مؤقت  را در سفر وغزوات ( بخاطر آنكه مرحله  

انتقالى از دوره جاهليت  به دوره اسلام بود)   بـه اصحاب كرام خويش صادر  نموده است.  اما  بعد  آنرا  بـــــراى هميشه وتا به روز قيامت حرام  اعلام  داشت . 

در زمان جاهلیت قبل از نشر دین مقدس اسلام   زنا در بین اعراب جاهليت زياد  شايع بــود ،  زمانيكه دين مقد س اسلام  آمد، واز مردم  خواست  كه  به منظور  غزا  وجهاد  به ترك خانه اقدام نمايند، دورى از زن  برايشان  مشكل بـــود، ويقينٱ در بين  افراد یكه جديدٱ  مسلمان شده  بودند.  اشخاصى هم  يافت ميشدند  كه بيم آن ميرفت ناچار به زنا،  كه بدترين  وشنيع ترين  انحراف است،  دست بزنند.
ولـى در این میان  بودند مسلمانان  باايمان  كه حاضر شدندخود را ختنه  كنند ويا هم بودند  افـرادیکه  از  ترس اينكه مباد به زنا دست زنــنــد ،  حاضر شدند  آلت تنسلى خويش را قطع نمايند .  از جمله در حديث شريف  از  ابــن مسعود  روايت است:
 « ما با پيغمبر  صلی الله عله وسلم  به غزا رفته بوديم وهمسرانمان  با ما نبودند ، مـا به پيامبر اسلام عرض داشتيم : آيا خود را ختنه  نكنيم ؟  پيغمبر مارا از اين كار منع كرد واجازه داد  كه زنانى  را به طور مؤقت  در مقابل  خريدن لباس  نكاح  نمايم »( روايت  حديث  شريف متفق  عليه است. )
پس  اباحه  متعه  در صدراسلام  رخصتى  بود به منظور  حل مشكلات  هر دو دسته  افرادا  ضعيف الايمان وقوى الايمان، وقدمى بود  در مسير  تكاملى  وزندگى مشترك  زناشويى حقيقى، كه تمام اهداف  عاليه   را تضمين  مى نمايد، وعفت، آرامش، دوام نسل، مهر  ومحبت  وگسترش   دايره خويشاوندى را  به ارمغان  مى آورد.

ولى با تأسف  بايد  گفت كه مفسران  وفقهاى شيعه  ازدواج  مؤقت را يكى از اصول  دين  معرفى داشته نه تنها  برآن  معتقد اند  بلكه سرپيچى   از آن را  مخالفت  به اصول  وموازين دينى ودر تضاد با نصوص قرآنى  معرفى داشته وحتى منكرين  صيغه را  كا فر ومرتد ميدانند. ( برای معلومات مزید مراجعه  شود به كتاب  منهاج الصادقين  ج ۲ ص ۴۹۵  ).

ابن با بويه قُمى  در كتاب   « من لايحضره الفقيه  ج ۳ ص ۳۶۶   »  با تــأييد نقل  قول  از امام  جعفر  صادق  عليه السلام ،  مينويسد : «  إن المتعة  دينى  ودين ابائى فمن عمل بها عمل بديننا ومن أنكر ها نكر ديننا واعتقد بغير ديننا » ( جعفر صادق گفت: 
صيغه از دين  من وپداران  من  است،  هر كس  به آن  عمل  كند  به دين ما عمل  كرده  وهر كس  از آن  منكر گردد، منكر دين ما شده است. )  توجه نماييد 

بنابر  روايت هذا  هر كس  متعه نكند ، يا آنرا  قبول نداشته  باشد  كافر  است!  وهمين حكم در   تفسير  منهاج الصادقين نوشته كاشانى  در ( ج ۲ ص۴۹۵  )  تكرار  ومورد  تأكيد  قرار گرفته است .

شيعه معتقد اند كه ازدواج مؤقت  مانند  صدقه  كه غضب  خداوند را  از انسان  دور مى سازد، وبه زعم خويش آنرا ازجمله گفتار: « پيامبر  اسلام كه گفته است   اگر  هر  كس   يكبار  صيغه كند  از  ناخشنودى در امان  خواهد  بود. مى شمارند.» (برای معلومات مزید  مراجعه شود  به تفسير  منهاج الصادقين  كاشانى  ج ۲ صفحه ۴۹۳).
 
امامان و رهبران 
شيعه ها معتقد اند كه:
 كسانيكه صيغه ميكنند  در بدل اين عملش بخشش  وغفران الهى  شامل  حال  اين  شخص ميگردد . ابن بابويه  قمى  در صفحه ) ۴۶۳  ( » من لايحضره  الفقيه  « مى نويسد : »  در شب معراج جبرئيل  به پيامبر  گفت:
 » اى  محمد  خداوند ميگويد  من  آن  زنانى را از امت  تو كه  صيغه  مى كنند ، بخشيديم « 
ميگويند: از امام  جعفر  صادق  پرسيده شد: كه اگر  صيغه را  انجام دهد از اين عمل اش ثواب برايش خواهد رسيد؟  امام  جعفر  (رح) در جوابش  گفت : « اگر   براى  رضاى خدا  صيغه كند  هر كلمه اي  كه  به آن  ميگويد  برايش  نيكى   ها  نوشته  ميشود ،  ووقتيكه  به  آن  نزديكى  نمايد  خداوند  گناهانش را  مى  بخشد وبعد از عمل  جنسى  زمانيكه  غسل كند، غفران  خداوند  به  مقدار آبى كه  بر بدن خود  ريخته  ميشود، شامل  حال او ميشود.»(من  لا يحضره  الفقيه  جلد ۶  صفحه ۳۳۶ ). 
 
شيعيان بر اين  امر معتقد اند كه  ازدواج  مؤقت  يا صيغه  يكى  از بهترين راه  هايى است  كه بر ا ثر آن  انسان  ميتواند  به بهشت  داخل گردد. وحتى  بر اين  باور اند كه ازدواج  مؤقت در جه انسان را به حدى  بالا  ميبرد  كه انسان  ميتواند  در جنت  با پيامبران  رقابت كند. وحتى  براى  تـأ ئيد  اين نظريه خويش  روايت  موهوم  وجعلى  را   از پيامبر اسلام  حضرت  محمد صلی الله علیه وسلم  نيز  روايت داشته اند  كه  فرموده  ! : « من تمتع بإ مراة مؤمنة كا زار الكعبة سبعين مرة ». (چی راه کوتاه عفوی تقصیرات؟!)
(هركس  يكبار با زن مسلمان  صيغه كند گـويا  هفتاد  مرتبه خانه  كعبه را  زيارت  كرده 
است !).
( دقت كنيد ، آيا واقعٱ  يك مرتبه  صيغه  كردن! ثواب  هفتاد  زيارت  كعبه  را   دارد ؟ ! )  ويكبار  ديگر به زعم  خودشان  روايت را   پيامبر  صلى  الله عليه 

وسلم نقل نموده مينويسند. « من تمتع  مرة أمن من سخط الجبار  »( هر كس  يكبار  صيغه كند از غضب و خشم  خداوند  در امان  خواهد  بود واگر  دو بار ه  صيغه كند  با نيكان  روز قيامت  محشور  خواهد شد واگر  سه  بار  صيغه كند  با من در  بهشت  رقابت خواهد  كرد.
( برمعلومات مزید مراجعه فرماید به کتاب : من  لايحضر ه الفقيه  جلد ۳ صفحه ۳۶۶ ).
فتح الله كاشانى  در تفسيرمنهج الصادقين از پيامبر صلى الله  عليه وسلم  روايت  مى كند  مينويسد : « پيامبر صلى الله عليه وسلم فرموده اند: اگر كسى  يك بار  صيغه  كند  به مقام  امام  حسين عليه السلام  ميرسد  واگر كسى  دو مرتبه  صيغه كند  به مقام  حضرت  امام حسن  عليه  السلام ، مى رسد  واگر كسى  سه مرتبه  صيغه كند  به در جه  مولا على  عليه السلام  مى رسد،  وكسى چهار  بار  صيغه كند  به درجه  من  مى رسد. »(چی راه کوتاه عفوی تقصیرات؟!)
 
شيعيان محدودیت  عددى  براى  زنانيكه  مـورد  صغيه  قرار  ميگرند  قايل  نسيتند  وبر اين  باور  واعتقاد اند  هر تعداد زنانيكه   ولو كه  تعداد  شان  به هزاران  ويا بيشتر  از  آن برسد  ميتوانند  صدقه  كنند. (برای معلومات مزید مراجعه فرماید : الاستبصار شيخ طوسى جلد ۳ صفحه ۱۴۳   وكتاب  تهذيب  الاحكام  جلد ۷  صفحه ۲۵۹). 
 
شيعيان  به كسانيكه  صيغه را انجام  نمى دهند  هشدار  داده ميگويند:
در  قيامت  به آنان  پاداش كمى  ميرسد ،  طوريكه كه گفته اند:« هر كس در حالى از اين دنيا  برود  كه  صغيه  نكرده  باشد ،  روز  قيامت  در حالى  حاضر  خواهد  شد  كه اعضاى  بدنش  قطع  گرديده  است . » (  تفسير  منهاج  الصادقين  جلد ۲  صفحه ۴۹۵).
  شيعيان معتقد اند  كه صيغه دوشيزه هم  جائز است گرچه بدون اجازه ولى  او و بدون  شاهد  باشد .
( تهذيب  الاحكام  جلد ۷  صفحه ۲۵۴  وشرائع  الاحكام نجم الدين  الحلي جلد ۲  صفحه ۱۸۶).
  اين  اعتقاد  شيعيان  در مخالفت  صريح حديث پیامبر صلی اللع علیه وسلم   ميباشد .
از ابو موسى (رض )  روايت شده كه پيامبر   صلى الله  عليه وسلم   فرمود : « لا نكاح إلا بولى » (نكاح نيست  بدون ولى  »( احمد  ، ابو  داود ،  ابن ماجه  وتر مذى ).

همچنان  پيامبر  « صلى  الله عليه وسلم  » فرموده است « لا نكاح إلا  بولى  وشاهدى عدل ،  وما كان  من  نكاح غير ذالك  فهو باطل »( نكاح نيست  مگر  با 
بــــودن  ولــــــى  ودو شاهد  عـدل  وآنچه  باشد از نكاح  غير از اين  پس باطل است. )
ابن حبان 
از ام المؤمنين  عائشه ( رض )  روايت  شده  كه پيامبر  صلى  الله عليه وسلم فرمود :
« ايما  امرأة نكحت  بغير إذن  وليها  فنكاحها باطل ، فنكاحها باطل ، فإن دخل بها  فلها  المهر بما  استحل من فرجها ، فإن اشتجروا فالسلطان ولى من  لا ولى  له »( احمد ، ابو داود ، ابن ماجه  وتر مذى )  (  هر زنى  كه نكاح  كند بدون  اجازه  ولى خود پس  نكاحش باطل  است،  پس  نكاحش باطل است  پس اگر دخول كرد بر اين  زن پس  اوراست  مهر به  سبب استحلال  فرجش پس  اگر مشاجره  كردند پس   سلطان ولى كسى ميباشد كه ولى ندارد. 
مقدمترين  ولى پدر است وبعد از او پدر كلان  وسپس  برادر  خواه از يك  پدر  ومادر  باشند يا تنها  از پدر ، بعد از آن  پس برادر  وسپس  سائر عصبه. 
پس نكاح  بدون ولى  كه بايد  مرد باشد  ودو شاهد  عدل  صحيح نيست.)
ولى  در ازواج مؤقت  صيغى اصلآ  امر ولى  مطرح بحث  نمى باشد. 
شيعيان  متعه  با دختر  خرد  سال راكه  تا هنوز  به سن  بلوغ  هم نرسيده  باشد  مباح  دانسته اند .

بطور مثال  كُليني  از ابى  عبد الله يكى از مشهور ترين فقيهان و مفسران  شيعه ،   روايت  ميكند  كه از او پرسيده  شده : آيا دختر  كوچك  را ميتوان  صيغه  كرد ؟  ابى  عبد الله  در جواب  گفت : بله ،  مگر اينكه  خليى   كوچك  باشد  وفريب  بخورد. به او گفته شد  آن  حدي كه اگر  رسيده  باشد  كه ديگر  فريب  نمى خورد  چقدر است ؟  ابى  عبد الله  گفت  :  ده سال  ( الكافى فى  الفروع جلد ۵  صفحه ۴۳۶)  ( ا لاستبصار طوسى جلد ۳ صفحه ۱۴۵ ، تهذيب  الاحكام جلد ۷ صفحه ۲۵۵) 
شيعيان  نه تنها  متعه  را با دختر  خورد  سال  جواز  دانسته بلكه لواط  را با زن صيغه   هم جائز  ميدانند.  در  روايتى  منسوب به امام  رضا  آمده است ، هنگاميگه  در  مورد لوط  از ايشان  سوال  بعمل  آمد  فرمودند :    آيه اى از قرآن  آن را  حلال  قرار  دانسته  است  وآ  اينكه  لوط  عليه  السلام  گفت  : « هؤ لا ء بناتى  هن اطهركم »  روزى قوم  لوط مى خواستند  با  مهمانهاى  او عمل  لوا ط  انجام  دهند  حضرت  لوط  گفت : دخترانم  براى  شما  پاگيزه  تر  هستند، در  صورتيكه  لوط  
مى دانست  مقصد  آنان  چيست! ( الاستبصار جلد ۳ صفحه ۲۴۳  ، تهذيب  الاحكام جلد ۷  صفحه ۴۱۵).


امام خمينى  در تحرير  الوسيله جلد سوم با ترجمه  فارسى  مسأله ۱۲ كه از جانب  دفتر  انتشارات  اسلامى  وابسته  به جامعه  مدرسين  حوزه  علميه  قُم بنشر رسيده در باره سن ازدواج  زن كه  مورد صيغه قرار ميگيرد  مينويسد : «نزديكى  با زوجه  قبل  از تمام شدن  نه سال  جايز  نيست  واما ساير  لذت  ها مانند  لمس نمودن  با شهوت  وبغل  گرفتن  وتفخيذ حتى  در شير  خوار  ٳشكالى  ندارد !!! »
شيعيان  در  امر  صيغه به اين  امر  معتقد اند كه زن  صيغه اى  فرق  نمى كند  كه  شوهردار  باشد ويا زن  زانى  باشد  كه با  پرداخت  مهريه  اش زن  مشروع  ميگردد وضرورت  نيست  كه انسان  بداند كه زن  شوهر  دارد  ويا   هم  دختر خانه است .
 كلينى  در  كتاب خويش  به نقل از  امام  جعفر  مينويسد: «  روزى  مردى  خد مت   ايشان  رسيده  وگفت : من  بعضى مواقع  كه زن  زيبايى را مى بينم  اورا  صيغه  مى كنم  وباكى  ندارم از اينكه  شوهر دارد ويا زناكار  است.»
 جعفر  صادق  گفت: «  اين  به تو   ربطى   ندارد  آنچه  كه بر  تو  لازم  است  اين است  كه مهر يه  آن زن را بپر  دازدى » ( الكافى فى  الفروع جلد ۵ صفحه ۴۶۳،  استبصار  طوسى جلد ۳  صفحه ۱۴۵  ،  تهذيب  الاحكام  جلد ۷  صفحه ۲۵۵).
 
اين استد لا ل   علماى  شيعيه در مخالفت صريح (   آيه ۳  سوره نور   ) قرار دارد .
طـوريكه  خداوند پاك ميفرمايد:  « الزانـى لاينكح  إلا  زانية  او مشركة  والزانية  لا ينكحها إلا  زان  او مشرك وحرم ذٰلك  على المؤمنين »( مرد زناكار  نكاح  نمى كند  ، مگر زن زناكار  ويا مشرك  را  وزنا كار نبايد  ازدواج  كند  جز با مرد زناكار  ومشرك  ونكاح  فاحشه  بر مسلمان  حرام است )
 
 شيعيان  استدلال  ميكنند  كه  شايد  صيغه  باعث  آن شود كه زن  زناكار  از عمل  خويش  دست  بردارد . ( مراجعه شود  به كتاب  تحرير الو سيله  امام خمينى   )
 
شيعيان  در مدت  زمانى  صيغه  ميگويند:
 مدت زمان صيغه  مى تواند  ماها ،  روز ها  ويا چند  ساعت  ويا براى  چند  دقيقه  جهت  ارضاى  غريزه  جنسى زن ومرد باشد . (كافي فى الفروع  جلد ۵  صفحه ۴۶۰ ، الاستبصار طوسى جلد ۳ صفحه ۱۵۱).
  شيعيان اين نوع  صيغه  را استنجار  الفروج  مسما   نموده  وبراى     اين موضوع  در كتب خويش  عنوان   خاص را گذاشته  اند. از جمله ميتوان از بـاب  
ما يسمى  با عارة  الفروج يكى ازبا  اهميت ترين  فصل هاى فقهى است ، ياد اورى نمود.  

 

برخى از هدايات صادره از  جانب امام خمينى در باره صيغه  

 صيغه  كردن زن اگر چه براى لذت  بردن  هم نباشد  صحيح است  ( ۲۴۲۱ )

 زنى كه  صيغه  مى شود  اگـر  در عقد  شرط كه شوهر  با او نزديكى نكند ،  عقد وشرط او صحيح  است   وشوهر فقط مى تواند لذ تهاى  ديگر  از او ببرد ولى اگر  بعدٱ به نزديكى  راضى  شود ،  شوهر  مى تواند با او نزديكى نمايد.   ( ۲۴۲۳ )

 زنى  كه صيغه  شده اگرچه آبستن  شود حق خرجى ندارد  ( ۲۴۲۴ )
  زنى كه صيغه  شده  حق همخوابى  ندارد  واز شوهر  ارث  نمى  برد وشوهر  هم  از او ارث  نمى برد
« ( ۲۴۲۵ )
»
 زن صيغه شده اگر نداند كه حق خرجى وهمخوابى  ندارد عقد او صحيح  است وبراى آن  كه نمى دانسته ، حقى  به شوهر  پيدا نمى كند. «  ( ۲۴۲۶ )

  زنى كه صيغه  شده ، مى تواند  بدون اجازه  شوهر  از خانه  بيرون  برود،(عجب نظام فامیلی که اصلا و اصلا به روح و  محتوی فامیل در اسلام برابری ندارد – مبصر)  ولى اگر  به واسطه  بيرون  رفتن ،  حق شوهر از بين  مى رود  بيرون رفتن  او هم  حرام  است  ( ۲۴۲۷ ).(این چی حقی که ضایع میشود. مسلم است که ضایع میشود و با کسی دیگر همخوابی میکند – مبصر).
 پدر وجد  مى توانند  براى محرم  شدن ، يك ساعت  يا دوساعت  زنــــى را  به عقد  پسر  نابالغ  خود  در آورند  ونيز مى توانند  دختر  نابالغ  خود را  براى محرم  شدن ، به عقد  كسى  در آورند ولى  بايد  آن عقد  براى  دختر  مفسده  نداشته باشد. ( ۲۴۲۹ )
 اگر  مرد مدت  صيغه  را ببخشد ، چنانچه  كه با او نزديكى هم كرده باشد   بايد  تمام  چيزى را كه  قرار  گذاشته بودند   باو  بدهد اگر  نزديكى نكرده  بايد نصف  آن را  تاديده نمايند ( ۲۴۳۱ )

مرد مى تواند  زنى را كه صيغه  او بود  وهنوز  عده ش  تمام نشده  به عقد دائم  خود در آورد
 (  ۲۴۳۱ )
 ( براى معلومات مزيد به  كتاب ازدواج مؤقت آداب ، رسوم  وآئين نامه  ها  چاپ ، تهران  مراجعه نمايد. )

 
تحـريم  بودن  صيغه بر اساس آيات  قـــرانى:
 
آيات  متعددى  در قرآن  عظيم الشان  صريحٱ  بر حرام بودن   ازدواج   مؤقت  نازل گرديده است  كه در اينجا  به برخى ازاين آيات   اشاره خواهيم كرد.

-۱  در آيات (۵ ، ۶ ، ۷  سوره   مؤمنون  ) آمده است :
« والذين هم لفروجهم حافظون الا على ازواجهم  او ما ملكت  ايمانهم  فانهم  غير ملومين فمن ابتغى  ورا ء  ذلك  فاولئك  هم العادون »( هركس با غير  همسر يا كنيزش  نزديكى  كند ، تجاوز نموده است . )

۲- در   آيه  ( ۱  سوره طلاق  )  آمده است :
 « يا ايها  النبى  اذا  طلقتم  النسا ء  فطلقوهم لعدتهن  » ( اى پيامبر  چون  زنان را طلاق  مى دهيد  با رعايت  عده  طلاق دهيد. ) در حاليكه در ازدواج  مؤقت  مساله طلاق اصلآ مطرح بحث نيست.

۳- در آيه ( ۲۲۸   سوره بقره  ) آمده است :
 «  والمطلقات يتربصن با نفسهن ثلاثة قروء »( زنانى  طلاقى تاسه نوبت  حيض ديدن وپاك شدن عده نگه بدارند ) تطبیق و کنترول این عمل اصلا ناممکن و راههای باز برای زنا کاری در جامعه اسلامی و خلاف روابط انسانی زناشوی و راوبط انسانی است.
 
۴- در آيه ( ۱۲ سوره نسا ء  ) آمده است :  « ولكم نصف ما ترك  ازواجكم »( شما نصف  ما ترك  همسر تان را  ارث مى بريد. )  در حاليكه در آزدواج مؤقت  بجز از تمتع جنسى اصلآ   مسايل   ارثى  مطرح  بحث  نيست.

۵- در آيه ( ۳  سوره  نسا  ء ) آمده است : « فانكحو ا ما طاب لكم من النسا ء  مثنى وثلاث ورباع… »(به نكاح بگريد زنانرا  دو  ويا سه ويا چهار … ) در اين آيه متبركه بصورت كل  از  مفهوم  ازدواج مؤقت   بحث در ميان  نيست .
 دين اسلام در صورت  استطاعت  چهار زن را به نكاح  شرعى براى مرد   اجازه داده  است  كه اعتدال را بجاء  آورده بتواند.
پروردگار با عظمت مى فرمايد : « فان خفتم لا تعدلوا  فواحد ة »( اگربيم  آن داشتيد  كه نمى توانيد عدالت  ر ا رعايت  نماييد ، فقط يك زن بگيريد ) ( سوره نسا ء  آيه ۳ ).
اما در  ازدواج مؤقت  وصيغه  تعداد ازدواج ها ى صيغه اى  اصلآ  قيد  نگرديده  ودست مر د را  سخاوتمندانه در تعد د زنها بشرطيكه مهريه آن  را  پرداخته  بتواند  آزاد گذاشته است. که این خلاف عدالت و صراحت حکم صریح و متن قرآن کریم است. 

۶- همچنان  اگر  به مفهوم آيـــه متبركه  « والله  جعل لكم  من انفسكم  أزواجٱ وجعل لـكم  مـن ازواجكم ،بنين  وحفدة »( خداوند  همسران  شمارا  از نوع  خود تان  قرار داده  واز اين  همسران  اولاد   ونواسه هايى  بـــراى شما  خلق نموده است )  به دقت  نظر بيندازيم   در خواهيم  يافت كه به هيچ صورت حكم نـــكاح 

متعه  يا ارتباط  مؤ قت مرد وزن  در مدت معين از آن  استنباط  نميشود .

 
تحـريم صيغه بر اساس  احاد يث  نبوى: 

همچنان احاديث  نبوى  با صراحت تام  بر حرام  بودن  وممنوع قرارد دادن ازدواج  مؤقت حكم نموده ، كه    برخى  از اين احاديث  بشرح ذيل بيان  ميابد. 

 
۱-  امام  مسلم  در كتاب صحيح  البخارى خود ،  روايتى  را از سبره  جهنى بدين شرح  نقل كرده است  : « كه  سبره  جهنى در   فتح  مكه بـا پيامبر صلى الله عليه وسلم ،   بود،  پيغمبرصلی الله علیه وسلم  به آنان اجازه داد  كه نكاح مؤقت  ( متعه )  را انجام  دهند ، ولى هنوز از  مكه  خارج  نشده بود  كه آن را  تحريم  نمود «
 در حديث شريفى  كه ابن ماجه  روايت نموده است  آمده است : پيامبر اسلام 
» صلى الله عليه وسلم « متعه را حرام  نموده فرمود  : « يا أيها الناس  إنى كنت أذنت لكم فى الا ستمتاع ألا  وإن الله قد حرمها   إلى  يوم  القيامة »(اى مردم من بودم كه اجازه  ميدادم شما را در متعه  اگاه باشيدوبدرستى كه الله حرام كرد آنرا تا به روز قيامت.)
 
۲-  در حديث كه از امير  المؤمنين حضرت على كرم وجهه   روايت شده  است  چنين آمده است : «حرم رسول الله ، صلى  الله  عليه واله  ، يوم خيبر لحوم  الحمر الاهلية  ونكاح المتعة »( بدرستيكه پيامبر اسلام  صلى الله عليه وسلم  منع كــرده از متعه زنـــان در روز خيبر واز خوردن گوشت خران خانگى . )( تهذيب
  ۱۸۶-۲ ، استبصار ۱۴۲-۳  وسائل  الشيعة ۴۴۱-۱۴  )
 جاى  تــأسف  اينست  كه  شعيه اين  حديث  را حمل  بر تقيه  كرده اند !  ومعناى آن اينست  كه على  (ع )   ويا روايان  معتبر  اين حديث از ترس  سنى ها  به رسول  خدا  دروغ  بستهاند  واز اقوال  او چيزى  از خود  در آورده اند ! 
 همچنان حديثى  به اين الفاظ از امام بخارى  ومسلم نيز  روايت شده : « أن رسول الله  صلى الله عليه وسلم « نهى عن متعة النسا ء يوم خيبر وعن أكل لحوم الحمر ا 
لا هليه  »( بدرستيكه پيامبر اسلام » صلى الله عليه وسلم (منع كرده از متعه زنان در روز خيبر واز خوردن گوشت خران خانگى . )
 
۳- از امام  صادق  عليه السلام  پرسيده  شد : « آيا  مسلمانان  در زمان  رسول خد  صلى الله  عليه  وآله بدون شاهد  ازدواج  ميكردند  فرمودند  نخير» ( تهذيب 
۱۲
۱۸۹-۲ ) طوسي  در توضيح  اين روايت  مى فرمايد : « منظور  از سؤال  نكاح دائم  نيست  بلكه  ازدواج  مؤقت  است ،  لذا  اين روايت را در  باب  متعه آورده  است. 
بدون شك  اين دو روايت  براى نسخ  حكم  متعه  وابطال  آن كافى است .
 امير  المومنين حضرت على  حكم  تحريم  آنرا از خود نبى اكرم  صلى الله  عليه وسلم  نقل فرموده است. وخود  حضرت على  كرم الله وجهه نيز  از روز خيبر  حكم حرام  بودن صيغه  را  اعلام وابلاغ داشته  است . 
-۴   حضرت عمر »رض«  در دورا ن خلافت خود بالاى منبر به حرمت  قطعى  ودائمى آن حكم كرد وصحابه (ر ض) اين حكم را مقرر داشتند واگر عمر (رض) خطا كرده مى بود صحابه  (رض) فيصله  اورا مقرر نمى داشتند.

 
۴-  خطابى ميگويد :
در مورد تحريم  متعه اجماع ميباشد كه صرف بعضى از شيعه ها در اين اجماع شريك نيستند، ايشان به اساس  قاعده هميشكى شان  در مسائل  كه به زعم شان برابر نباشد، نظريات خويش رابه  حضرت على  (رض)  رجعت  داده، وآنرا  طورى وانمود  مى سازند كه گويا اين فرمود ه حضرت على ( رض)   ميباشد . در حاليكه   به سند صحيح از على  ( رض)   روايت شده است  كه متعه منسوخ گرديده است.

در كتاب  الاحوال الشخصية  تاليف  محمد ابو زهره  از  امير  المؤمنين  حضرت على كرم الله وجهه  روايت شده  كه ميفرمايد : « لا اعلم  احد ا تمتع  وهو محصن  الا رجمته  با لحجارة »(  هر گاه  بدانم  شخص متأ هل  متعه  كرده  است  ، حد  زنائى محصن  را بر   او جارى  ساخته وسنگسارش  خواهم  كرد. )
 
همچنان از عبد الله بن سنان  روايت است كه پرسيدم  از آبا عبد الله ( عليه السلام )  در باره  متعه  او در جوابم  گفت كه يـــا عبد الله  « لاتدنس  نفسك بها »( نفس خــــويش  را بــــدان  الوده نساز )
( مستدرك اوسائل ج۱۴  ص ۴۵۵ ).
 
 
-۵   مقصد از صيغه قضاى  شهوت ميباشد نه توالد وتناسل وحفاضت اولاد كه  يكى از اهداف اصلى ازدواج به شمار  ميرود، پس به اساس  هدف خود به زنا  شباهت دارد ، زيرا زن را  به شكل  كالايى  درمى آورد كه ازيك دست به دست  ديگرى  منتقل ميگردد . اگر به گفته  برخى از شيعيان فرض كنيم  كمترين  مدت  ازدواج  موقت   يك ماه باشد  يك زن ممكن است  در ظرف يك سال  در  صيغه  دوازده  مـــــرد تبادله كردد . 
 كدام  مسلمان  شريف  راضى  به اين است  كه
  


دوازده نفر  در يك سال  به نوبت  با دختر  ويا خواهر  ويا مادرش  چنين  عمل را  انجام دهند ؟ واگر اين مدت  كمتر  از يك ماه  باشد  فكر كنيد  چه  خواهد  شد  ؟
آيا به مقام وشخصيت  انسانى يك  زن متناسب است  كه زندگى خود را چنين  بگذراند  واز  آغوش مردى  به آغوش  مرد  ديگرى  درآيد  ؟ و چه رسد  به اينكه  اين عمل   باز  بنام  شريعت  محمد  صلى الله  عليه وسلم  نيز انجام گيرد. ! 

همچنان نقطه  قابل  دقت در اين است كه ازدواج موقت كه در صدر اسلام  وآنهم براى مدت  محدودى  جايز   شناخته شده بود  دارائى  حكمت بود  وبا ازدواج مؤقت ويا صيغه  فعلى  شيعه   تفاوت  اساسى وكلى دارد.

  اگر  نظريات ائمه( ع) را بطور دقيق مورد مطالعه  قرارد دهيم بو ضحات  تام در  خواهيم  يافت  كه آنان  به پيروى  از فهم قرآن وسنت  پيغمبر صلى الله عليه وسلم  در تحريم  متعه هدايات را صادر نموده اند ،  ولى با تاسف برخى از علما شعيه  به تحريف  اين  روايات پرداخته اند.
بطور مثال  از عبدا الله بـــن سنان روايت است  كه من در باره  متعه پرسيدم  در جواب سوال من فرمود : « لا تدنس  نفسك بها »( نفس خود را باآن كثيف مگردان )( بحار الانوار ۳۱۸-۱۰۰ )  اگر واقعٱ  متعه حلال ميبود واينقدر فضيلت  ميداشت  وشرط ايمان  ميبود  چرا  امام صادق ( ع)   چنين تعبير ي  از آن  بعمل مياورد .
 امام  صادق  نه تنها  آنرا  بمثابه كثافت شمرده  بلكه  با صراحت  تام حكم  بر تحريم  آن بيان فرموده  است .  از عمار  روايت است  كه گفت  امام صادق  عليه  السلام  فرمودند : «قد حرمت  عليكم  المتعة  »( به تحقيق  كه متعه بر شما   حرام شده است.)( فروع كافى ۴۸-۲ ، وسا ئل الشعيه ۴۵۰-۱۴  )
 همچنان  امام صادق  (  ع )  اصحاب خويش را  همواره  سرزنش  مى كردند  وايشان را از صيغه  بر حذر داشته اند. طوريكه مى فرمودند.« آيا يكى از شما  خجالت  نمى  كشد  كه در جاى  پنهان  وشرم  آوري  
ديده  شود آنگاه  اين كردادر ناپسند  او به حساب  براردان  وياران  صالح  ونيكو  كارش  گذاشته شود ؟ !  »( فروع  كافى ۴۴-۲ وسائل  الشعيه ۴۵۰-۱۴  )
 
امام بــاقر (  ع)   را زمانيكه  عبد الله بن عمير  پرسيد  كه اى امام  :«  أيسرك أن 
نساءك  وبناتك  وأخواتك  وبنات  عمك يفعـــلن ؟  اي يتمتعن ، فأعرض عنه ابو 
۱۴
جعفر عليه السلم  حين ذكر نسا ءه وبنات  عمه »( آيا خوشحال  مى  شوي  كه همسران  ودختران  وخواهران  ودختران  عمويت اينكار  را بكنند ؟ ! يعنى متعه  كنند ، امام  باقر عليه  السلام  وقتى  اينرا شنيدند چهره  خود را  بر گرداندند. )( فروع كافى ۴۲-۲ ، تهذيب ۱۸۶-۲ )
  همچنان  اگر نظريات  پيروان  ساير  مذاهب  را بــطور دقيق مطالعه نماييم ، در خواهيم يافت كه ، ائمه تمام مذ ا هب بر حرام  بودن  متعه متفق القول اند وصيغه  ويا ازدواج  مؤقت را رابطه نامشروع   ورابطه زنان  ؛ مردان   در قبال پول مسما  ء  نموده  اند.
 
 
خواننده  محترم   ! 

دين اسلام  دينى است كه بخاطر تكامل اخلاق و بهبود  بخشيدن  واخلاقى  ساختن  زندگى  انسانها  نازل  گرديده است، وپيامبر  اسلام  محمد صلی الله علیه وسلم  شخصٱ  فرموده است :
« من  مبعوث  شده ام  تا مكارم  اخلاق را  كامل  كنم . »
 بنٱ  دين اسلام  اعمالى را كه در  منافات  به اخلاق  انسانى   باشد  مردود  شمرده  وپيروان خويش را از آن منع نموده است.

در حديث  شريف آمده است  كه مردى  خدمت  پيامبر  صلى الله  عليه وسلم  آمد  وگفت  : « اى  رسول خدا  به من   اجازه  بده  تا زنا  كنم . اصحاب  بر افروخته  شده  ومى خواستند آن مرد را  مورد تنبيه قرار دهند،  رسول  خــدا  صلى الله  عليه وسلم  مانع شدند  واز آن  مرد پرسيدند آيا  براى  مادرت  زنا  را مى  پسندى ؟  مرد گفت: خير . پیامبر صلی الله علیه وسلم   فرمودند: بقيه مردم  هم  دوست   ندارند با  مادر شان  زنا  شود. آيا  دوست  دارى  كسى با خــــــواهرت  زنا كند؟  مرد گفت: خير.  پيامبرصلی الله علیه وسلم  فرمود  بقيه مردم  هم دوست  ندارند  كسى   با خـواهر شان  زنا كند. سپس  از آن مرد پرسيدند آيا  زنا  را براى  دخترت مى پسندى؟  مرد گفت : خير .  پيامبرصلی الله علیه وسلم  فرمود  مردم هم  دوست  ندارن