آرشیف

2015-1-25

پروفیسور برهان الدین ربانی

شهید راه صلح و آزادی: به مناسبت سالروز شهادت مجاهد قهرمان شهید انجنیر احمد شاه مسعود

 دوران جهاد و مقاومت در تاريخ افغانستان صفحه‌اي پرافتخار از مبارزات ملي ملت ما را تشکيل مي دهد، اين حماسه تاريخي محصول مجادله‌ي بي امان دلير مردان و گزيده فرزندان فداکار اين سرزمين است، اگر شرايط و اوضاع تاريخي در ميان جوامع و مليتها باعث تبارز و ايجاد شخصيتهاي تاريخي و ملي گردد در تحولات سه دهه‌ي اخير کشور ما شخصيتهاي ارجمندي بودند که عامل ايجاد دگرگونيهاي مهم تاريخي به سطح ملي و بين المللي شده اند، يکي از اين چهره هاي تابناک و پردرخشش رستاخيز عظيم ملت ما فرزانه فرزند افغانستان سپه سالار شهيد انجنير مسعود بود که در اين تحولات نقش عمده و بنيادي داشت.
شخصيت جهادي او محصول صاعقه‌ي تهاجم قشون سرخ نبود، او از صبحگاه جواني عليه تجاوز فرهنگي و سلطه نارواي سياسي و اقتصادي قدرتهاي خارجي و فساد داخلي در نظام حاکم به مبارزه آغاز کرد. او آگاهانه روش مبارزه‌ي رهبر بزرگ شرق سيد جمال الدين افغاني عليه فساد و استبداد داخلي و استعمار خارجي را به عنوان دستور فعاليتهاي جهادي و مبارزات سياسي و ملي خويش قرار داد، و به حيث يک نوجوان پرشور و پر تحرک در نهضت نو پا و رهايي بخش اسلامي به کار آغاز کرد و در فعاليتهاي فرهنگي به هدايت گري و دعوت همسالان خويش در ميان نسل جوان فعالانه سهم گرفت.

و آنگاه که با آغاز کودتاها و سقوط نظام از درون پوسيده‌ي قبلي عناصر وابسته به اجانب تا اعماق ساختار رژيم نفوذ کرده و راه هرنوع تلاش و مبارزه‌ي اصلاحي و فرهنگي و سياسي را به روي همه بستند، فشار، اختناق و شکنجه و آزار و قتلهاي بي رحمانه شروع شد. و آزادي و استقلال کشور در معرض تهديد قرار گرفت و راهي جز مبارزه‌ي مسلح باقي نماند، اين جوان پر شور با ياران همرزمش با درس و تحصيل و خواسته هاي عهد شباب و جواني و زندگي آرام براي هميش وداع گفته بر بستر تيغه هاي پر غرور و صخره هاي سخت هندوکش رحل اقامت افگند و به مبارزه‌ي مسلح، تنها راهي که در اختيارش قرار داشت، آغاز کرد، و خواب آرام را بر دشمنان دين و ميهن حرام ساخت و با تهاجم قشون سرخ که جهاد ملت ما چون توفان خروشنده و سهمگين به هر طرف پهن گرديد، نام و آوازه‌ي مبارزات مسلح مسعود عزيز از محدوده‌ي کشور به سطح جهاني گسترده شد، و شکل و نحوه‌ي مبارزات مسلح و تکتيک جنگي او به عنوان يک ابتکار جديد در ميان روشهاي مبارزات مسلح در جهان عرض اندام نمود و سرانجام جهاد به پيروزي رسيد، و دولت جهادي در کشور تشکيل شد، اما اين فقط پايان يک دوره از مبارزات مسلح او بود. دشمنان دين و ميهن، دشمنان افغانستان آزاد، مستقل و قدرتمند، دشمنان ملت با غرور و سرافراز و آزادمنش افغانستان آرام ننشستند. کشورهاي جهان در عهد مبارزه‌ي مردم افغانستان عليه تهاجم اتحاد شوروي كه افغانستان محراق توجه و نگراني شان را تشکيل مي داد ملت مظلوم ما را با جراحات التيام نيافته اش و کشور جنگ زده و ويرانش رها نموده رفتند. گروهي يار و ياور توطئه گران شدند، و به استثناي برخي از کشور ها بي ضرر ترين آنهايي بودند که فقط نشسته ادامه جنگ و خونريزي و مداخلات آشکاراي بيروني را تماشا مي کردند و بعضاً از اين صحنه ها شايد هم حظ مي بردند، گرچه توطئه ها يکي بعد ديگري به شکست روبرو مي شدند، اما سلسله‌ي آن منقطع نمي شد تا ظهور طالبان که يکي از صحنه هاي خونين و بازي بزرگي در افغانستان و منطقه بود. مقابله با توطئه ها و به خصوص توطئه‌ي طالبان براي جبهه‌ي مقاومت و شهيد مسعود پيچيدگيهاي فراوان رواني، اجتماعي، سياسي و نظامي داشت، چه بسا از کشورها و جهت ها در جهان که خود جزء توطئه بودند، اما تمساح گونه به ادامه‌ي جنگ در افغانستان اشک مي ريختند و مبارزه‌ي بر حق جبهه‌ي جهاد و مقاومت را محکوم مي نمودند. سنگر دفاع و مقاومت در اين مرحله با شکستها و عقب نشيني سنگيني روبرو شد. کابل سقوط کرد، مزار و تخار به دست طالبان افتاد. بارها شرايط طور بحراني مي شد که همه تصور مي کردند ديگر مقاومت خاتمه يافته و امکان ادامه‌ي آن از بين رفته است، در اين حال در هجوم يأس و نا اميدي ها مسعود سربلند کرده و اعلان مي نمود: "اگر يکه و تنها بمانم مقاومت مي کنم"، اين روحيه‌ي عالي به قلبها قوت مي بخشيد و به سنگر نشينان نويد فتح و پيروزي مي داد. الحق که او الگوي قيام و مقاومت بود.
مسعود شهيد در جهاد و مبارزه اراده‌ي پولادين و شکست ناپذير داشت، اما دوستدار جنگ و ستيز نبود و با همه وجود طرفدار صلح و خاتمه‌ي جنگ و آشوب در کشور بود، او در مبارزات مسلح خويش از اين هدايت گهربار پيامبر پيروي مي کرد که: {لاتتمنوا لقاء العدو فإذا ابتليتم فاثبتوا}، "به تمناي رويا رويي با دشمن نباشيد، اما چون درگير شديد ثبات و استقامت نماييد".
قرار متارکه‌ي جزيي و موقت با فرماندهان اتحاد شوروي در شمالي و پنجشير که در مورد آن هر کسي با سليقه و مزاج خاص خود تفسير و تبصره هايي داشت بيانگر طبيعت صلح طلبي و آزرم جويي اين شهيد ارجمند است.
زماني که طالبان به ميدان و وردک رسيدند، دولت اسلامي ضمن پيامي آنها را به پرهيز از جنگ و قبول تفاهم و مذاکره دعوت کرد، و قرار شد هيأتي با آنها ملاقات کند، مسعود شهيد با اصرار داوطلب شد تا در رأس اين هيأت به ميدان شهر برود، سر انجام با چند نفر محدود و غير مسلح بدون باديگارد عازم ميدان شهر شد و با طالبان به مذاکره نشست، اين صحنه‌ي بهت انگيز و با درک از طبيعت وحشتناک طالبان دليل روشن به تمايل قلبي او به صلح بود، ولو اينکه صلح به قيمت جان او هم تمام شود.
مگر شهيد مسعود نبود که بدون وقفه تلاش مي نمود تا حکمتيار را از ادامه‌ي جنگ و آشوبگري منصرف نموده و به مصالحه و قطع جنگ ترغيب نمايد، بارها با او نشست و ظالمانه ترين تقاضاها و پيشنهادهايش را پذيرفت. قبل از سقوط کابل به دست طالبان با وجود مخالفت هيأت مؤظف دولت انجنير مسعود شهيد همه تقاضاهاي ماجراجويانه و ظالمانه‌ي حکمتيار را از جمله مطالبه‌ي سپردن کرسي وزارت دفاع به يکتن از افراد حزب را پذيرفت و شخصاً به ماهيپر رفته و با حکمتيار ملاقات و پروگرام آمدن او را به شهر کابل تنظيم نمود و بدين وسيله عملاً ثابت کرد، كه در راه دستيابي به صلح آماده‌ي قبول هرنوع قرباني مي باشد.
شهيد مسعود انسان آزاده و آزادي دوست بود، از وابستگي و بيگانه پرستي سخت نفرت داشت.
روزي در جمع از دوستان شکوه کنان اظهار نمود، چون از سفر اروپا برگشتم مهاجرين افغاني مقيم تاجکستان با شور و حرارت از من پذيرايي نمودند. من از اين پيش آمد آنان به جاي آنکه خوشحال شوم متأثر شدم، با خود گفتم بارها از داخل کشور از سنگرهاي پرافتخار و از ميان حماسه آفرينان ميهنم به دوشنبه مي آمدم اما يکباري هم اين جوش خروش را نديده بودم اينک در من فرقي پيش نيامده همان انجنير مسعودم که بودم و فقط يک تفاوت پيش آمده که از داخل نه بلکه از خارج آمده ام.
مسعود شهيد در آن حال که يک فرمانده حرفه‌اي و مبتکر نظامي بود به شعر و ادب دلچسپي و علاقمندي خاص داشت. شاعر نبود اما به رموز شعر آگاهي عميق داشت، آن شب که در فردايش شهيد شد با جمعي از ياران و دوستان تا سحرگاه غزليات حافظ شيرازي را استماع و زمزمه مي کرد.
مسعود شهيد به عنوان يک مجاهَد راستين در حاليکه به ارزشهاي ديني سخت متمسک و پابند بود ذوق عرفاني و سلوک صوفيانه داشت.
او مظهر حيا و وفا بود، بردبار و مؤدب بود، در جوش خشم و غضب عفت زبان را سخت رعايت مي کرد و سخنان زشت و توهين آميز را بر زبان نمي آورد.
توطئه گران متحجر و جاهلان بي فرهنگ با ترور وحشتناک اين شعله‌ي فروزان جهاد و مقاومت را خاموش کردند، او اکنون در ميان ياران همرزم و همسنگران و دوستدارانش وجود ندارد، و اينک که به همت اين بزرگمردان بارقه‌ي صلح و امنيت در افق آرمان مردم ما پديدار گشته و غرش مرگبار توپها و خمپاره ها خاموش شده، مداخله گران و دسيسه سازان به ذلت و زبوني شکست خورده و سرافگنده شده اند، جاي اين شهيد ارجمند براي هميشه خاليست، اما يادش و صفحات زندگي پرافتخارش و کارنامه و دست آوردهاي حماسه آفرينش چون مشعل جاودان فرا راه رهروان راه ايمان و آزادي و استقلال را روشن مي سازد.
تجليل واقعي از اين اسوه‌ي جهاد و مقاومت تعقيب راه او و احترام به فکر و انديشه اوست، با تشريفات بي روح و عاري از محتواي اعتقاد و انديشه او، نمي توان از شخصيت ارجمندش تجليل نمود. روحش شاد و يادش جاودان باد!
۱