آرشیف

2015-2-6

abitaraf

” شهـریار” توسط کی کشته شد و چرا؟؟؟

 

هرچند طبیعی است که وقتی یک انسان به هر نحوی کشته میشود، درد ناک و تآسف آور است و قلبی هر انسان از شنیدن خبر های خشین و خون آلود مثل این واقعه دچار درد میشه و افسوس میکند!! خصوصآ و قتی مقتول از قشر روشن، متفکر، و تحصیل کرده یک جامعه باشد ! اما در رابطه به شهریار که چرا کشته شد به این چند روز یا دو روز نظریات و گزارش های متفاوتی مطرح شد و به دست خبرنگاران رسید که از طریق مدیا به ویژه رادیو و فیسبوک و امثالهم ! به نام های گوناگون که همه شنیدن و یا هم دیدن و خواندن! از جمله بعضی ها گفتن شهریار شهید و تحصیل کرده ،بدون هیچ گونه تقصیر و گناهی به شکل توطئه آمیز و سازمان یافته کشته شد که که دست بعضی افراد دخیل بوده و صرف بخاطر مقاصد شخصی شان شهریار را کشتن که این خودش به نظرمن جالب و سوال بر انگیز است و اشتباه محض و متهم ساختن مردم بدون تقصیر مثل همیشه، چون شهر یار توسط نیرو های امنیتی کشته شده که همه نیروهای امنیتی را به چشم سر خود دیدن و بحث کردن در این زمینه بی مفهوم خواهد بود ! اما من خواستم کردار و رفتار آقای شهریار را مطابقت بدهم که با قانون اساسی کشور و سایر قوانین نافذه کشور که حرکات این "آقا" تا چه اندازه با قوانین کشور ما هم جهت بوده و و چقدر قانون نقض شده توسط این" آقا"!
ببنید ما فعلآ به قرن بیست ویک زندگی میکنیم،به این قرن حمل غیر قانونی سلاح از نظر قانون جرم و از نظر عرف عیب است، در این قرن آزادی همراه با محدودیت های آن (بدون ترس و اضطراب) به عنوان یک حق شناخته شده است بدون استثناء به تمام کشورهای دنیا به شمول افغانستان، چانچه قانون اساسی کشور ما بطور صریح در ماده 24 خود به این زمینه پرداخته و چنین مشعر است:آزادی حق طبیعی انسان است این حق جز آزادی دیگران و مصالح عامه که توسط قانون تنظیم می گردد حدودی ندارد، آزادی و کرامت انسان از تعرض مسئون است، دولت به احترام و حمایت آزادی و کرامت انسان مکلف می باشد.
اما متآسفانه این آقای تحصیل کرده این حق قانونی مردم بی گناه و عابرین را گرفته بود و چون دولت مسئول بود که امنیت را برقرار نماید و تأمین آرامش اجتماع از وظایف اصلی و اساسی نیرو های امنیتی می باشد چندین بار سعی نمود که از راه گفتگو این مشکل را حل کند و به "آقا" بفهماند که جناب! (کین راه که تو میروی ترکستان است) اما نشد که نشد! و به تکرار راه را مسدود کرد که شاید چندین مریض در اثر این کار" آقا "جان خودرا از دست داده باشند به علت نرسیدن به داکتر! .
ماده 26 قانون اساسی: جرم یک عمل شخصی است ، تعقیب، گرفتاری، یا توقیف متهم و تطبیق جزا به شخص دیگری سرایت نمی کند.
اما این "آقا" جرم را به تمام اقوام گری سرایت داده بود که حتی بعضی از اقوام دیگر را نیز در بر میگرفت،فقط بخاطر اینکه یک "دختر" فرار کرده توسط یک شخص، و جناب در این باره کوچکترین احترامی به قانون اساسی کشور نگذاشت و مغایر با تمام قوانین کشور جرم را به تمام اشخاص محل سرایت داده بود،درست است که اجتماع و تظاهرات در قانون اجازه داده شده اما اجتماع با سلاح را صریحآ قانون اساسی در ماده 36ممنوع نموده است که جناب عالی سلاح در دست گرفته و با تمام آگاهی خود از عواقب قضیه قاطع الطریقی را به راه انداخته بود.
در ضمن به مسکن شخصی مردم حمله ور شد و تجاوز کرد که خودش جرم است از نظر قانون همراه با سلاح های گوناگون مانند راکت و ماشیندار پیکا و کلاشنکوف،که جرم غیر قابل تحمل و جداگانه دیگر،قانون اساسی درماده 39 ذکر شده است که هر افغان حق دارد که به هر نقطه از کشور سفر کند و مسکن اختیارکند که چنین حقی در واقع از مردم سلب شده بود توسط "آقا" ! جالب تر از همه این که بر خلاف قانون به قرن بیست ویک ازمردم ظلمآ و جبرآ (باج) میگرفت ، آیا یک انسان که خواستار حق خود باشد دست به چنین کار های میزند؟. 
بعضی از برادر های خارجی نشین و هرگز غور ندیده ما که وضعیت و احوال را از مبایل یا دیگه طریقه ها شنیدن کور کورانه و بی خبر و غیر مسئولانه صحبت های کردن ای کاش تو(غربی نشین) یا کسی که هر گز از احوال مردم اطلاعی نداری به مدت یک روز به دولتیار سپری میکردی که چه شرایطی را به وجود آورده بود! هزاران خانه را سرد وبی نظم کرده بود حتی به بعضی مردم به زیر یک سقف با پدرش زندگی کردن ناممکن شده بود ،صد ها طفل را بجای اینکه مشوق شان باشد در راستای درس و تعلیم و مکتب، تفنگ خریده بود برای شان که به دنبالش بیایند که چنین کاری در واقع به منعدم شدن ولسوالی یا جامعه دولتیار و احتمالا تمام غور منجر میشد که از نظر قانون جزای کشور ما اتفاق در جرم محسوب می شودکه جزایش به مراتب سنگین تر از سایر جرایم است!
در اثر فیر ماشیندار جناب شهریار یک دختر صنف 9 مکتب از قریه گری مجروح شد آیا این خودش جرم نیست به نظرتان (آقای کارشناس مسایل سیاسی)؟ به بی راهه کشانیدن اطفال مردم به بهانه های گوناگون خودش جرم نیست؟ بر هم زدن نظم اجتماع خودش جرم نیست؟ مسدودکردن راه عام خودش جرم نیست ؟ صدها مریض از اثر این کار جان دادند، این جرم نیست؟ مگه شیوه حق خواستن همه کار شناسان وهمه غربی نشین ها اینست؟ یا شما تنها از همین راه حق میگیرید؟.
با این همه جرایم ،که همه در قوانین ما جرم انگاری شده وبه حیث جرم پنداشته شده است، آیانیروهای امنیتی صلاحیت نداشت به جلب مجرم(شهریار) اقدام کند؟ بدون شک که به اساس قانون پولیس کشور ما افغانستان جلب و احضار مجرمین یکی از صلاحیت های اساسی نیروهای امنیتی بوده وهست . 
اگر فرض را چنین بگیریم که نیروهای امنیتی به جلب آقای شهریار اقدام نمیکرد، بازهم تو اولین کسی بودی که فغان و بیداد ظاهری که در پشتش اهداف شخصی ات نهفته است به آسمان میرسید، اما حالاکه اقدام کرده و آقای شهریار غیر مسئولانه بالای نیروهای امنیتی فیر میکند و نیروهای امنیتی از خودش دفاع مشروع کرده مطابق به قانون، که منجر به قتل شهریار شده بازهم نیروهای امنیتی گناه کار است؟ بدون شک که دفاع مشروع را نه تنها برای نیرهای امنیتی، بلکه به تمام اتباع افغانستان به عنوان حق شناخته قانون جزای کشور ما!
بیایید قدر پنج ملی متر واقع بین باشیم اگر شهریار با طالبان ارتباط نمی داشت این همه سلاح های گوناگون را از کجا میکرد؟ مگه شرکت تولید سلاح یا فابریکه سلاح سازی داشت به دولتیار؟ مگه میشه هرکس سلاح گرفته و راه عام را مسدود کند به این بهانه که من حق خودرا میگیرم و حق من تلف شده ؟ آیا راه حل این قضیه ویا به قول شما (حق خواستن) همین است وچنین است؟ زندگی را به مردم تلخ وجهنم ساختن است؟؟؟ از سوی هم ما در یک مرحله حساس قرار داریم که اگر چنین اشخاص مسلح و بد اندیش از طرف نیروهای امنیتی جلوگیری و توسط قضات محاکمه نشوند وراه چنین اشخاص ادامه پیدا کند و سد، به راه چنین افراد ایجاد نکنند شاید با رسیدن هیولا(سال2014) به بد برین شکل ممکن دچار بدبختی ها خواهم شد!
با آنهم من نمیگم که باید کشته میشد چون در چنین مقام قرار ندارم که قضاوت کنم، من قاضی نیستم که حکم قتل را صادر کنم یا اینکه به بی گناهی کسی حکم کنم ، و نه هم (شهریار) هستم که نا خواسته و خلاف قانون دختری بی گناه را معیوب کنم ،اما درنهایت کشته شد، از نظر من و قانونآ مقصر خودش بوده و مرتکب جرایم متعددی گردیده بود که حتی به نیرو های امنیتی هم کوچکترین احترامی نگذاشت تا جای که حتی فیر هم کرد، از نظر قانون پولیس،نیروهای امنیتی حق داشته که از خود دفاع مشروع کند که چنین کردن و و ظیفه قانونی، ایمانی، و وجدانی خودرا به اجرا گذاشتن، وقتی کسی نظم اجتماع را رعایت نکند،پشت اهداف شوم خود باشد، جوانان و اطفال مردم را به بی راهه بکشاند و مسلح کند، به قریه بطور آگاهانه وهمراه با قصد جرمی فیر کند و دختر بی گناه را مجروح نماید، به دیوار خانه مردم راکت بزند به بهانه های گوناگون، راه عام را مسدود نماید، قاطع الطریقی را تبدیل به عرف بین مردم کند، و صدها خلاف کاری دیگر را انجام بدهد، اینطور آقاها حق زندگی کردن ندارند و باید زندگی چنین اشخاص سلب شود، چون جامعه را آلوده میکنند همچین اشخاص، ودر نهایت چنین اشخاص باید از جامعه بر چیده شود تا باشد که مردم غریب زندگی آرام تری داشته باشند، تمام .