آرشیف

2015-3-23

رسول پویان

شـقـایـق سـرخ بـهــــار
فـرخند گـر شـقایق سـرخ بهار گشت
آری شـکـوه لالـۀ روی مـزار گشـت

عـرش خـدا به لرزه در افتاد، آخ آخ
آنـدم کـه آتـش از دل او آشـکارگشت

تـار دل تـرازوی عـدل خـدا گسـست
ابلیـس تـا بـه شــانـۀ آدم سـوار گشت

بـا نـام دیـن بس که جـفـا و سـتم کنند
روح خدا و قـلب پـیامـبـر فگار گشت

چشـم فـرشـتگان خـدا بحـر خـون شـد
تا دخت پاکزاد وطـن جـان نثار گشت

در زیر نام دین و خدا ظلم نا رواست
این بار نورحق بدر از قلب نار گشت

فرخنده سوخت گرچـه زبیداد جاهلان
مهرِ همیشه در دل صدها هزار گشت

گر سوختند اهـل شـقاوت ورا ز کـین
ازشعله های پاک وطن لاله زارگشت

بهـر رضای داعش ملعـون و طالـبان
این هم اضافه در ستم و انتحار گشت

ازخشم وکین وعقده شود آدمی خراب
لیکن زمهر وحلم و سخا نامدار گشت

3/1/1394