2015-4-13
محمد اسحاق ثنا
شاعر به مرگِ شیرزن شعری برین ماتم بگو
بنویس و آتش زن دگر بر انجماد گفتگو
اندوه ما عریان شود در رفتن این نازنین
از سینه آهی کن برون بغضی نماند در گلو
“ فرخنده “ بازآ در سخن از درد جانسوزت به من
از ناکسان کن قصه ها از ظلم شان گو مو به مو
حرفت به دل ناگفته ماند جاهل ز دینت رانده خواند
بر خاک خفتی بی گناه با عالمی از آرزو
با رفتنت یک شهر غم زائیده شد در کوچه ها
رفته کنون فریاد تو در کوچه ها بی گفتگو
چشم عدالت کور بود انسانیت مردود بود
سنگ بود و چوب و خودسری هر سو که کردی جستجو
گوید “ ثنا “ درد ترا کی کم شود این ماجرا
آخر کجا یابد قرار ماییم و هر دم های و هو
محمد اسحاق “ ثنا “
ونکوور، کانادا
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
شــیـــــــر زن