آرشیف
شب زلف یار بود و دو دستم چو شانه هـــــا
احمد محمود امپراطور
شب زلف یار بود و دو دستم چو شانه ها
راز و، نیـــاز و، حـــرفِ دلـی عــاشقانه ها
عطـر خوش و هــوای بهارش به من رساند
کردیم شـــروع قصـــه ای دور و فسانه ها
آبــــــاد ساختیــــــم به خـود عــــرش آرزو
انـــــدر خیــــــــال خوب تــــرین آشیانه ها
پیچیــــدیم همچـــو شاخِ گلِ نستـرن بهم
گـــردید عشق مــان به نـــوعِ جــاودانه ها
تـــا لب گذاشتــــم به لب لالــــــه گـون او
از ســـر بـــرفت رنـــج و غمـــی تازیانه ها
با بوســه هــــای خـود بدنش گرم ساختم
دیـــگر نمـــاندمش کـــه نمــــاید بهانه ها
بگـذاشت تــا زنــخ ســری بــــازو و گردنم
بخشیــــد لـــذتِ دو جهــــان را، ز چانه ها
قلبم ز مستـی هر سو پر و بال می کشید
در بستـــری نــــوازشِ چنــــگ و چغانه ها
شـــد بیقـــرار صیــدِ خــودش را به دام داد
صیــــاد من گــــرفت به تنــــازل نشانه ها
مـوجی طپیــدنش نوســانِ عجیــب داشت
در هــــر نفس بخوانــــدی برایـــم ترانه ها
جــــا داد تا شـــراب کهن ســـاله را به دل
آبِ گهـــــر ز صــــورتِ او زد جـــــوانه ها
چشمـــان مست او ز سرِ شوق بُد خُمــار
اشکِ خوشی برفتــی چون دُردانه دانه ها
گشتیـم هر دو غـرق در ابحـــار عشق هم
صـاحب بودیـــم هستی مُلــک و خزانه ها
محمود در سرای بهشت اش بخـواب رفت
پایـــــان نداشت منـــزل عشق و کرانه ها
——————————-
پنجشنبه 17 ثور 1394 هجری خورشیدی
که برابر میشود به 07 می 2015 میلادی
ســــرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور