آرشیف

2015-6-20

امان معاشر

سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی و برون رفت از بهران مـــوجود

 شیوه های انسجام بهتر امور  در وجود حکومت های  فدرالیست .
 فدرالیسم  یعنی   یک ساختارو حکومتی است در یک ساحه ی تحت حاکمیت قوانین مربوط به حوزه را تدوین و آنرا در عمل پیاده میکند. که وحدت و یگانگی را بر شالوده تفاهم با دولت مرکزی  و رضایت خاطر مردم محل بر قرار میسازد." در دنیای امروز، بطور رسمی بیست کشور فدرال وجود دارند که قریب به نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. و در ساحه حاکمیت خود  یعنی فدرال استقلال دارد .بعنوان مثال، در اسپانیا، به مناطق ناوارا (Navara  ) و باسک، قدرت و ضع و مصرف مالیاتی بیش از آنچه که به مناطق خود مختار داده میشود، تفویض شده است. و یا، به ایالت های کاتا لونی و گالیسیا، در مورد فرهنگ وزبان و آموزش، اختیارات ویژه ای داده شده است. بهمین نحو، در کانادا، ایالت کبک (Quebec ) برای حفظ و پیشبرد فرهنگ زبان فرانسه، از اختیارات خاصی بر خوردار است. در آلمان فدرال، سه شهر   برلین، برمن و هامبورگ  یا دولت- شهر  Lander تلقی میشوند، حال آنکه بقیه شهرها تابع سیزده منطقه Lander هستند. یا مثلا در چین به بندر هنگ کنگ،  وضعیت سیاسی و حقوقی ویژهای تفویض شده است.         یک حکومت فدراتیو،ضمن پخش قدرت سیاسی بشکل عمودی،  هم از جامعیت قدرت مرکزی و هم از هویت وجامعیت ایالتها که مولفه های آن هستند، دفاع کرده وبه هریک از آنها قدرت واختیارات لازم برای حل مشکلات کشور را از طریق هم آهنگی باهم میدهد و شهروندان را در ارتباط نزدیکتری با تصمیم گیریها قرار میدهد." 
در روز تجلیل از زبان مادری در خانه فرهنگی مولانا شهر ونکوور کانادا شاعر زوالسانین زبانهای اوزبیکی و فارسی با تالم و تاسف اظهار نمودند که او نتوانسته است فرزندانش را زبان اوزبیکی یاد بدهد که توسط آن فرهنگ و تاریخ خود را حفظ میکرد. نویسنده مشهور کشور ما که به زبان پشتو می نویسند به جز چند کلیمه تبریکی  نتوانستند که به زبان پشتو سخن برانند و یک برادر ما که  داننده ی مولانا است نتواست به لهجه ی هزاره گی خود در روز بزرگداشت از زبان مادری صحبت کند. در همان روزنویسنده و تحلیلگر سیاسی محترم انجینیر فضل احمد افغان طی صحبتی مبسوطی زبان مادری را به شاخه گل تشبح کردند که در گلدان پروریش یابد. اگر آن پروریش نیابد گل خشک میشود و گلدان باقی می ماند و  در داخل گلدان کسی دیگری گل خواهند شاند . در کشور ما در سده اخیر پولهای هنگفت از طرف حکومت مصرف شد تا زبان پشتو سراسری شود.من بیاد دارم دربعضی محلات افغانستان نامهای قدیمه داشت که هر کدام از خود تاریخ دارد به زبان پشتو تغییر دادند مثلآ در قریه ی جوی زندان سمنگان که نود فیصد اوزبیک نشین است نام قریه را از جوی زندان به  ژوی ژوندون تغییر داده و در آنجا مکتب به زبان پشتو ساختند و معلمان محترم از مشرقی جنوبی مقرر کردند .  دها سال به زبان پشتو برای اطفال اوزبیکها تدریس کردند و در جریان تدریرس به گونه های مختلف زبان اوزبیکی را توهین و تحقیر می نمودند بیاد دارم روزی معلم صاحب مضمون پشتو ما که سید عمر خان نام داشتند در صفت یک فکاهی گفتند که چنین بود(روزی شاگرد از معلم اجازه گرفت و برای رفع حاجت(تشناب) رفت  بعد از مدتی معلم شاگرد دیگری فرستاد تا بداند که او چرا در تشناب رفته است شاگرد که به تعقیب ان رفته بود گفت معلیم صاحب احمد در تشناب اوزبیکی میگفت) ما خندیدیم و بعدآ پی بردیم معلم صاحب زبان اوزبیکی را با … در حالت تشناب برابر کرده بودند. با چنان بی حرمتی معلم صاحبان پشتو نمی توانستند زبان پشتو را بر دیگران محبوب بقبولانند . در نتیجه  با سویه ی پایین از آن مکتب شاگردان فارغ ، شامل متوسطه در مرکز میشدند و سواد کافی و لازم را فرا نمی گرفتند. 
باگذشت زمان  آن قریه بنام های  اصلی اش جوی زندان دو باره مسما شد و یگان کس که حتی کمی به زبان پشتو حرف بزند در آن قریه نیست . . مثل آنکه رفیقای خلقی ما شهر جلال آباد را تلون شهر نام گذاشتند و برادران جمعت ما نام شهر حیرتان را به نام شهر جنرال مؤمن نامگذاری کردند. چون این نامها تحمیلی گذاشته شده بود عمومی نشده دیری نگذشته هر کدام این شهر ها که از خود تاریخ داشت به نامهای اصلی شان برگشت.
با جبر و ظلم نمیتوان اندیشه ی را بر کسی قبولاند. این معضله از مدت ها در کشور ما موجود و در طی سی سال گذشته اوج گرفته است . من که در کانادا زندگی دارم، کانادا تا قبل از فدرالی شدنش مدت هفت سال جنگهای خانماسوز ملیتی انگیسی زبان و فرانسوی زبان  را گذشتاند . بعدار تاسیس حکومت فدرال  هر یک ار ایالت آزدی اقتصادی ، زبانی و فرهنگی منطقوی خود را گرفتند و  آنرا به قانون اساسی فدارال کانادا گنجانیدند.و در مدت کم کشور خود را  به آرامی ، ترقی و شگوفایی رسانیدند.
 کشور ما افغانستان از قدیم ها به سمت مزاری های،مشرقی ها کابلی و غیره تقسیم تقسیم بودند خصلت و روش متفاوت انها را از سمت  تشخیص میکردند. مثلآ تهدید به یک مزاری تعرض به مزاری ها حساب میشد. انتقاد بر یک قنداری بر همه قنداری ها برمیخورد .
 برای همه معلوم گروپ طالبان متشکل از هموطنان پشتون نشین ما استند آنها هم حق دارند مطابق به خواسهای اکثریت شان جامعه ی بسازند و در این راه همه روزه قربانی میدهند. چرا حکومت خواست های انها را نادیده گرفته با تفنگ جواب میدهد.امروز همه در افغانستان به بالغیت سیاسی خود رسیده است و میدانند چه کنند. به هیچ وجه نمیتوان هرآنچه طالب میخواهد بر مردم سمت شمال تطبیق کرد و هر آنچه مردم سمت شمال خواهند بر طالبان تطبیق کرد.به گفته وطنی خون آنها را به دیگ انداخته جوش بدهیم یکجا نمی شود. 
 و به همین اساس ذعیم های بزرگ ملی ما مرحوم (بابه)عبدالعلی مزاری بابای هموطنان هزاره ی ما ، جنرال عبدالرشید دوستم رهبر ملیتهای ترکیتبار کشور ما همرا با همنظرانشان همچو لطیف پدرام چهره شناخته شده ی کشور ما که هر کدام از جمعت های بزرگی نیز نمایندگی دارند سیستم فدرال را تضمینی برای تمامیت ارضی و تصاوی حقوق ملیتهای  کشور ما دانستندو راه برون رفت از بحران موجوده را تنها در حکومت فدرال میدانند. پس باید همه همنظر به راه تشکیل فدرال بی اندیشیم و جامعه آسوده و مرفع را به حواست و خواهش خود بسازیم.
 
امان معاشر، خبرنگار آزاد
 
منابع استفاده شده:
www.achq.org/fedreal/federalism%20hidayet
 www.khorasanzameen.net/php/read.php?