آرشیف
سوگنامه ی سفر
محمد امین وکیل
در خراب آباد سرک غور هرات چه دیدم ؟ و آنچه دیدم ، نتوانستم به قالب واژه ها و کلمات جا بجا نمایم .تازه زمستان آغاز شده بود وهنوز برفی از آسمان نباریده بود ،شب سردی بود وچند ستاره کور سو کورسو در نیلی آسمان زیر پرتو ماه میدرخشید که از کوتل” اقه بای “گذشتم ،شهر غرق در تاریکی بود سرک نیمه کاره تا “حوض مرغان “چغل چغل وکند وکپر است وهنوز اول راه است واز شرق قریه “واژگونه “ از هریرود میگذرم ،در دامنه جنوب روستای “الندر “با آب چشمه “گرم اوو “الندر ملاقات مینمایم ویاد ایام وروزگاران قلبم را نورباران میکند ،سرک پشته ی “گزک “آنقدر جفای روزگار وتایر موتر وپای قافله دیده که وجب وجب اشت داغدار است .
ناوه ی “بره خانه “در تاریکی نفس میکشد و”خارستان “در خار زار روزگار هر گز به گلزار تبدل نگردیده است .سرک در ناوه ی “میدانک “به سبک وحشت مغول ویران است به دهنه ی “لقک “موترم به چقوری سرک بند میشود وبا حیله وتیله ازان مصیبت نجات میابم وتا به بازار میدانک هیچ نوری وچراغی ندیدم وچون آنجا شدم پاسبانی را دیدم که از سرما می لرزید وپاسبانی میکرد وازان به بعد در گردنه ی “یمه ی سیه “گردی برف نبود ودر “خوله ی راش “چکی آبی نمی خزید وروستای “سنگ آتش “دران شب آتشی نداشت ودر روستای “تیل قدم “موترم به قدم های مرد پیاده قدم میزد وچمن زار چشمه “بی بی سکینه “چمنی نداشت وچنان مینمود که صدها سکینه درین دشت محو شده اند .
و روستای “شهر نو “ به روستاهای دوران قدیم شباهت داشت وچون از کوتل شهر نو پایان شدم روستای “منجر کنده “دست راست بود وبعد آن روستای “سنگ اژدها “و”موشک ها “دست چپ وقریه “گلخوار “دست راست وگلی دربساط نداشت ،سرک همه جا خراب وکند وکپرک است به روستای “ارباب عزیز “هیچ عزیزی بر نخواسته بود ودر عسل خواب صبحگاهان خفته بودند ،چند گولایی بعد به روستای “نو آباد غار “زادگاه یار عزیزم یوسف دانیاررسیدم وبعد روستای “غار سفلا” وزادگاه مردنامی دیارم میرزا شریف مرحوم است که در میرزایی سرآمد وکاکه ی میرزاهای روزگار بوده ویادی از خوشنویسی های نصیب الله خان نمودم وبه “غار علیا “زادگاه ارباب خالق رسیدم ویاد مهمان نوازی میرزا قیوم خان افتادم وخاکباد کنان از کوتل “خاکبادک “گذشتم ودر خراب آباد سرک به روستای “بیدان “رسیدم ودر وحشت آباد دره سرازیر شدم واز صعوبت خرابی سرک خون از دیده پالودم وتا در محازات دوراهی دره میرسم می بینم که سیل بهار گذشته چهره دره را عوض نموده و دست چپ راهی بود که به پای “منار جام “میرفت وفعلا آن را سابقه نبود وتعمیر نوکاری در کنار راه نیمه کاره بود وآفتاب در یزک قله های کوه دوطرف منار جام تابیده بود ودست راست دره ی بیدان ادامه داشت، کنار زیارت خواجه سید حسن توقف میکنم وبا کمال تآسف می بینم که آثاری ازان مزار وجود نداردوسیل بهاران گذشته با خودبرده است، خرابی دره را هیچ نمیتوانم وصف کنم هشتاد فیصد سرک سابقه را آب هریرود تخریب نموده وتقریبا سرک فعلی بستر دریا است که در موسم آب خیزی این راه کاملا بسته خواهد شد واز من یک گفتن بود که نوشتم باقی کار دست کسانی است که می توانند کاری به اینکار انجام دهند، دره خالی از سکنه است وفقط مسافرینی را می بینی که با حسرت ورنگ های پریده در خالت خواب وبیداری ازین خراب آب میگذرند ،وبعد به “کمنج “میرسم وآسیب های که سیل به آبادی ها ی کنار راه رسانده مراحیران میسازد وسماوار عبدرالقادر را سیل با خودش برده وناگفته نماند که خداوند هیچ کفر ومسلمانی را محتاج به نان خوردن به سماوار های کمنج نه سازد وبد ترین سماوار های این خاکدان در مسیر راه غور وهرات است ،کوتل “سلاح خانه “یا “سلاخ خانه “را که همه عابرین دیده اند ونیاز به تعریف وتوصیف نمی بینم وبعد نزدیکی های “دهن مرغه “بازار خاکی در دوطرف راه در همواری یک پشته بنا شده وبازار سابقه دهن مرغه را حضرت سیل کاملا ویران نموده واثری ازان وجود ندارد وازان بعد روستای “سورپان “را دیدم که چند مرد در پیتو نشسته دیدم واز فحوا دانستم که از بیکاری نشسته وچرند میبافند،بازار” دهن حصارک “را پرجمع وجوش دیدم وسرک دران موقیعت ها چنان خراب است که پرسان نکن کمی پایان تر قلعه ی کهنه ی است ودو مرد را دیدم که پای دیوار را با کلند می کاویدند وازان به بعد سرک باد ولد گرد باد است وگرد کنان از کنار سماوار پر چرک “حسن “ میگذرم واین جا حد بخش غور وهرات است طرف قبله ی پل ، اهالی هرات وطرف شرق پل اهالی غور همسایه وهم باور اند وآنطرف کوتل بازار روستای دره تخت است ودر بلندی کوتل مدرسه فیشنی بنا شده وبازار دره تخت جوش وخروش است وراه همچنان خراب ومصیبت بار واز کناره های “بندسلمه “بطرف “چشت شریف “ادامه دارد، داغ های خشک شده ی آب در علیای کاسه بند دیدم وچند تصویر ازان آب گرفتم وراه به کوتل می پیچد وآنطرف کوتل روستای “شیر خاج “است ونا رسیده به بازار چه درخت بزرگ وتنومند چارمغز کنار راه است به حیرتم میافزاید واز کنار روستای “سلمه “میگذرم به بازار چشت شریف میرسم واین بازار غرق در کثافا ت است وکسی را زهره نیست تا پاک کاری نماید وزیارت “سلطان مودود چشتی “سرحلقه ی طریقه ی چشتیه درین موقیعت است وخرابه های خانقاه آن کنار راه است .
ومعدن سنگ مرمر چشت مشهور است واستخراج اش درین عصر به شدت ادامه دارد واین معدن در جنوب غرب چشت ودر دامنه ی کوه همچون شیر شتر میدرخشد وبعد ازین فاصله های زیادی هنوز باقیست که تا به هرات برسی وبازار چه های “تگاب غزه “و “ارویج “در مسیر راه است وبعد به اوبی میرسی وهمان روز که من به “اوبی “ رسیدم جمع وجوش خلایق بود موتر گلپوش خانم عروسی را دیدم که هیاهو کنان از غرب بطرف شرق روان بود وپای دروازه ورودی “اوبی “ یک تصویر خاک پر میگرم وصدای الله اکبر از مناره های مساجد را میشنوم که مژده از نماز عصر را بگوش مومنان “اوبی “ّمیرساند ونزدیکی “رباط آخند “شام فرا رسید ودر بازار “ماروا “خفتن بود وجاده از صعوبت خاکباد به میدان محاربه ی جنگ جویان قدیم شباهت داشت ودر دشت “زمان جان “در تاریکی مطلق غرق بودیم وهنوز را ه ادامه داشت ودر بعضی قسمت ها آثار کار ساختمان سرک دیدم که بحال اش ناتمام رها شده است ودر محاذات “ژنده خان “چند متر سرک را دیدم که پخته کاری شده بودودانستم که سرک ی که در فضای مجازی پخته میشود همین است که بچه های فیسبوک تصویر هایش را به تبرک دست به دست میکنند ومبارک باد میگویند وازان به بعد شاهراه پخته شده ی هرات بادغیس وصل شدم وتا به کمر بندی رسیدم از بس که خسته از راه بودم به مشکل توانستم که جواب حضرت پاسبان را بدهم که «بچه ی حاجی منی بیچاره نیمه نفس از غور رسیده ام واو با تبسم شیرین با من وداع گفت واجازه داد که به سوی شهر اولیا الله رهسپار شویم ودران دل شب هیچ هراتی نمی دانست که یک مسافر خسته وپریشان وارد شهر شان ومهمان شهر ایشان است .
یا هو
وکیل
چهارم جدی ۱۴۰۳
هرات
درب خوش
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور