آرشیف

2014-12-26

فخرالدین آریاپور

سفـــــر به منارجام

 

همراه بامحترم دیپلوم انجنیرعبدالاحدعباسی رییس حفظ وترمیم آبدات تاریخی وزارت اطلاعات وفرهنگ ومحترم انجنیر سیدمایل انجنیر بخش ترمیم آبدات تاریخی وزارت اطلاعات وفرهنگ ومحترم ژولین لیسلی شهروند کشور افریقای جنوبی ورییس موسسه حفظ وترمیم آبدات تاریخی افغانستان ومحترم انجینر جاوید ساعت ده بجه قبل از ظهر فیروز کوه را به مقصدمنار جام ترک گفتیم پس ازطی سفروپشت سرگذراندان کوهای منطقه سوفک ،الندر،دشت های میدان بره خانه وچشمه سکینه وعبورازکوهای منطقه الله یارهمچنان ساکت ومتفکر درحرکت بودیم وموتران حامل ماسینه ی بیابان رامی شگافتند وپیش میرفتند تاکاروان به کندی ازبین صخره های سخت جان وارد دره بیدان شدکنجکاوانه برصخره ها ودره های اطراف نظر انداختیم دره بیدان راجایی دیدیم که میتوانست دندان هرمسافررا دراثر جمپ وجول های فراوان وپیج وخم های زیاد بشکند درهرپیچ وگولایی که موتر درعمق دره فروترمیرفت همچنان اشتیاق ما نسبت به دیدن قامت منارجام بیشتروبیشترمیشد وضربان قلب هریک مان تند ترمیزد وهمین اشتیاق زیاد باعث میشد تامشکلات بیش ازحد مسیر راه صعب العبور دره بیدان رابه بادفراموشی سپرده وخودرا به اشتیاق دیدن مناربلندبالای جام مصروف بسازیم سرانجام پس طی راه فراوان دردرّه پرخم وپیچ بیدان این راه دراز ،خطرناک که مغزآدم را درکله هاپوچ وخون راازوحشت دررگها می خشکاند وپس ازتحمل سختی های راه درعمیق ترین نقطه دره درکناردریای خروشان هریرود درزنجیر پوسته سربازان قطعه 012 پولیس که مصروف حفاظت ازساحات باستانی منارجام بودند توقف داده شدیم بعدازمعرفی تعارف سربازان موظف مارا اجازه ورود دادند حدودآدوصدمتر به طرف جنوب شرق به طرف منارحرکت کردیم نزدیک نمازشام بودکه ازدورترقامت برافراشته مناررابدیدیم وموجی ازشور وشعف مارا فراگرفته بودوهرگامی که به طرف منار نزدیک تر می شدیم دلهای هرکدام مشتاقانه زشوق به لرزه می افتادوآنچنان شور واشتیاق برمابرانگیخته شدکه خستگی راه را بکلی فراموش کرده بودیم وقتیکه نگاهای عمیق مان را به منار انداختیم طوریکه حدوداًنیم از مناررا نورافتاب تزیین مینمود ونیم دیگرش را سایه حسرت به خواب عمیق فروبرده بودمادربین کوههای فیروزکوه که درشمال منارواقع است،آزادکوه کوه که درجنوب غرب منارواقع است کوه عقاب نشین که درشمال غرب منار واقع است وکوه که درجنوب شرق منار واقع است روبروشدیم عبوردوتادریا (هریرود ازشمال منار ازطرف شرق به طرف غرب درجریان است ودریاچه جام ازسلسله کوهای جام وغوک سرچشمه میگیرد وازطرف جنوب غرب منار که ازطرف جنوب به صوب شمال درحرکت است ودردامنه ی غرب منار جای تلاقی هردودریا است به خروش وهلهله تمام یکدیگر را درآغوش میگیرفتند ودریاچه دره جام درآغوش مادرانه هریرود محومیگردید) شگفتی های وجودمنار وسنگینی حضور جاذبه اش ماراچنان شیفته وشگفت زده کرده بود که بیشتر درتفکر بودیم تا تماشا کردن آنهمه زیبایی درآنهمه استحکام آنمهمه پیچیدگی نقش هاونبشته هادرتاق ها ،رواق ها وآن رنگ وتزیینات که درطول سالیان بیش ازهشتصدسال درمقابل گرمای آفتاب وسرمای زمستان مقاومت کرده وهنوز تغییرشکل نداده گویی دیروز آن رنگ هارا باپارچه های خشت آمیزش داده باشند،آنهمه پابرجایی ومقاومت درآنهمه توفان وخروش دریاها وبادها وبالاآخره آنهمه خرد، ومنطق ،هوشیاری ،جدیت درکار وتلفیق حماسه وعقل درین وادی برهوت دره چگونه ودرچه زمانی به وقوع پیوسته بود طوریکه پیکرظاهراًفرسوده وقامت ناموزونش که حکایت گر تاریخ برجامانده چندین صد ساله اش دیگر نمیتواند تزیینات بیرونی اش را باخود محکم نگه دارد ویاهم علاقه دیگر بازیب وزینت دروجودپیرش باقی نمانده بود اما باوجود این درطول سالیان دراز غمگینانه این مشقت را تحمل کرده وخودرا به عصرمارسانده باورکردیم که آفریننده این منارغول پیکر بانبوغ وعظمت این جهش بزرگ را باتمدن ها وفرهنگ های زمان توسط قهرمانان بزرگ ازمتن همان وجدان بیدارشده ی جامعه زمان بلند تربناکرده است درین هنگام خورشید کم کم دامن طلایی رنگ خودرا ازکوها جمع میکرد وافق پلک های خونین خویش را به هم می بست نمازشام شده بود ویکی ازسربازان پوسته امنیتی درکنارمنار آذان میگفت اما فوق العاده احساس میشد بنای که روزی منارمسجد جامع یک امپراتوری بوده وصدها عابد وزاهد صوفی وعارف را درهنگام شنیدن صدای جانبخش وموثر آذان ازبلندای منار تااعماق جان شان نفوذمیکرده به خود جلب میکرده سالهاست که به خاموشی گراییده وبرای این خشت ها حتا خاطره هم باقی نمانده دیگر آن زمان سپری شده وسراسر دره را سکوت ناجوانمردی فراگرفته بودودیگر آن جوش وخروش رانداشت سرانجام بعدازیک گردش مختصر دراطراف منارشب نزدیک ترشدو سیاهی همه جارا پوشاند اما این شب برای ما مرموز ترازشب های دیگر بود همه اعضای تیم تصمیم گرفتیم تاجهت رفع خستگی راه . که عابرین را ازلشکریان شکست خورده جنگ جهانی دوم خسته تر میسازدوبه فکر استراحت شب باشیم وشب را دردفتر مدیریت منارجام که به قول دوستان مان مهمان خانه منارجام میگفتیم به روزرسانیدیم هنگامیکه صبح باصفاوصمیمیت لبخندی زد عروس اسمان ازحجله گاهش درمقابل آزاد کوه ایستادوروشنایی بادامن لطیفش سرو صورت خسته ما را نوازش دادوپرندگان به جنب وجوش درآمده وصدای پرندگان وحشی اطراف منار وکبک های کوهی دیگربه ما اجازه نداد تا به فکر آسایش خاطر های خسته ی خویش ازگردوملال راه دربستر راحت بخوابیم وخواب عمیق مارا اشفته ساختند.همین که ما ازخواب بیدارشدیم وآفتاب نورخویش را درکوهای اطراف منار به پاشیدن گرفت منارجام همچنان دربلاهت وسکوت غرق ودرجایش پابرجابودومثل اینکه منتظر کسی باشد درانتظارزمان نه چیزی می شنید ، نه میدید ،نه چیزی میگفت ونه هم پروای کسی را داشت وبیش ازهشتصدسال است که علاوده ازاینکه وزن صدها تن خشت پخته را بردوش کشیده باهمین قامت سرسخت درمسیربادهاوتوفانها ویرانگربه مبارزه برخاسته وبه غمی یاران دیرینه وازدست رفته اش ماتم گرفته بنای که در ادوار تاریخ دروادی پرپیچ وخم وصعب العبور این دره درنظر وسیعتر ،حیرت آورتر وباشکوه ترجلوه می نمودوفکر همه درین هستی وسیع می پرید وما سرهای خودرا به آسمان بلندکرده ورفعت وعظمت آن را ازپایین مینگریستیم وباخود میگفتیم چگونه این بنا درآسمان برافراشته شده وچه کسی وچگونه آن را بناکرده است وبرای اولین بار بود که درمقابل خورشید چیز تازه ی را میدیدیم که درفضای بیکران شناوربود ما شروع کردیم به سروی مقدماتی کارهای دوربرمناروقتیکه ازروشن انداز که درقسمت شمال منار واقع است توسط نردبان داخل منار شدیم باپله های منار که چوب قسمت پیشروی آن را به قول مردم محل کاکامحمدعظیم ساکن اصلی قریه اوشان که درزمان درقریه استوه ساکن بوده وحرفه نجاری داشته بی رحمانه اره کشی وشانه ی موی ساخته که بعضی شان راتحویل ماهرویان اُستوه ،جام ،اوشان ،کمینج وبیدان میداده تا زلف های پریشان خویش را باآن بیارایند وبعضی ها را که کلان تر بوده کلان ترمیساخته وتحویل گوسفند داران محل میداده تاموی بزهای شان را ازکورک بدنش جداکنند زینه های درن منار طوری طراحی شده که به شکل دایروی ازدوطرف به سمت بالا ساخته شده طوریکه درهنگام بالارفتن ازیکطرف زینه هاسمت دیگری آن رانمیتوانی به بینی ازجاییکه اززیرخاک بلند تر بود در39زینه یک روشن انداز ساخته شده ومرحله دوم درزینه هفتادوپنجم روشن انداز کارشده ودرمرحله سوم درزینه صدم یک روشن انداز به کارگرفته شده ، درمرحله چهارم درمقابل زینه 133یکصدوسی وسوم بازهم روشن انداز میباشد وازین به بعد روشن انداز ها خوردتر ونزدیک به کارشدند طوریکه درزینه 136یکصدوسی وشش یک روشن انداز کوچک به اندازه تیرکش کارگذاری شده ودرمرحله بعدی درمقابل زینه 143یکصدوچهل وسوم یک روشن انداز بزرگتر کارشده وبه همین ترتیب درمقابل زینه 147یکصدوچهل وهفتم یک روشن انداز کوچک به کارگرفته شده ودرزینه 155یکصدوپنجاوپنجم زینه های دایروی ختم شده وهردو زینه یکجا می شوند ودرنقطه ازچهارسمت روشن اندازهای به اندازه کلکین کارگرفته شده که قسمت بالای آن به شکل منزل به منزل ساخته شده بود ومردم محل به آن آسیاب های منار میگفتند وروشن انداز ها طوری تعبیه شده که میتواند ازیک روشن انداز تاروشن اندازبعدی را منورکنندعجیب به نظرمیرسید منارکه روزی شانه های صدها رعیت وبرده درزیربار حمل خشت وخاک وتزییناتش خم کرده بود امروز همان مردم به قصد انتقام گاهی اطرافش را تاعمق زمین حفر میکنند تامزد قرن ها پیش خویش را ازجواهرات مدفون دراطراف منار بگیرند وپیکرزخمی این پیرسالخورده راسالهاست که درمسیرتوفانهاوبادهابه دست سرنوشت شومش سپردندزخمی ترکنند تابعداز چندین صدسال گروه به نام طالبان بیایند وازروی تعصب بالایش به راکت شلیک کنندواما ازبازی تقدیر گلوله ها به هدف نخورده ودرکنار دریای هریرود اصابت کندواین درست درزمان واقع می شود که پیکربودادربامیان غرق آتش شده بود به تعداد 14چهارده دربند دکان ازخشت های پخته منار وحفریات خودسرانه اطرافش اعمارشده بود که بعدازتخریب دکانها صاحبان دکانها بازهم ازسرخشت های ساحات باستانی برنداشته وآنهارا ازجاکندندوبه دیوارهای خانه های شخصی شان استفاده میکنند وآنهاییکه توان کندن زمین را ندارن مزد نیاکان خویش را ازچوب های زینه هایش بگیرندوبه نسبت همین بی مهری ها وهجوم همه ساله سیلاب های مخرب دریاچه جام مناردرادوار تاریخ مجبور به دفن حدود پنج یاشش متر ازبدنه ی خودش درزیرتوده های خاک شده است که به همین دلیل طوریکه پیشتر تذکررفت دروزاه ورودی اش درزیرگل وخاک مدفون شده ومامجبوربودیم ازراه روشن اندازبه داخل منارکه درعصرانسان های ابتدایی ساخته شده وازحدود هشتصدواندی سال بدینسو تازمان ماعمرخودش را رسانده است برویم اما ودریغاکه ما انسانها به اصطلاح متمدن وبه قول شریعتی یک نسل الدنگ وتروتمیز وکاملاًبی شعور بااستندردهای بین المللی که میخواستیم بعدازپیکری فروپاشیده بودادربامیان اجرام آجُری این منار را دربازارهای همسایه به فروش برسانیم اما ازسخت کوشی این منار که سالهاست درمسیرتوفان هاوبادهای خطرناک دربین دو دریا وحرکت تند سنگ ها ی که ازکوهها سرازیر می شود مقاومت کرده وبرعلاوه بامنطق شکارچیان انسان باتفنگ های اوتوماتیک که بارها برای نشان گرفتن هر نبشته وتزیین بیرونی منار باهم شرط بندی کرده بودن بدون اینکه متوجه شون هر هدفی را که آنها باگلوله به طرفش شلیک میکنند آیات قرآنی وبه ویژه سوره ی حضرت مریم است که دور منارراتزیین نموده است اما باآنهم به آسانی میشود بعضی نبشته های مناررا خواند .
آب وهوای منار برعکس مناطق جغرافیایی اش آنقدر خشن نبوده و حالت نسبتامعتدل بخود دارد درخت های سرگردنه ها که درطول سالیان متمادی درمسیر تندبادها بطورخودرو رشدونموکرده به سرسبزی کوهای اطراف منار که همه پوشیده ازصخره های سربه فلک کشیده وبعضاًدرحال خطرسقوط سالهای متمادی را سپری کرده وهنوز فرصت سقوط کردن نیافته کمک زیادی کرده ونسبت بخوبی ومناسب بودن آب وهوا بیست وهشت نوع درخت مثمر وغیر مثمربه شرح ذیل دراطراف مناربه نظر میرسد1- بادام نوعی کوهی وآبی2- پسته 3-چارمغز4چکه 5- انار6-امرود7-شفتالو8-سیب 9-بهی10-زردالو11-توت 12- انگورکوهی وآبی13-سنجیت 14- امروچه کوهی 15-خینجک کوهی 16- زلیرک کوهی وآبی 17- آلینج کوهی 18- شغزکوهی وآبی 19- بید 20- سپیدار21- 22- عرعر23- گز24- دستمال پیچ25- تاقُم کوهی 26کرکرک کوهی 27گل گلاب28 گلوانه وسایر بوته های گیاهی قامت منار نظربه گفته باستان شناسان 2،3مایل به طرف زمین تمایل پیداکرده که شاید به دلیل فراق وجدایی ازگنجینه های دفن شده دراطراف منار باشد که به قول عاصی بزرگ تمام داروندارش راهمانند جهیزیه عمه شان کندند وبردند وفروختندو خوردند ونمردندومنارهم که بدون جواهرات اطرافش که یک عمر باهم درمسیرتندبادهاوفرازونشیب تاریخ باهم دستگیر ویارهم بودند وحالاجبرزمان جواهرات ومجسمه هارا به بازارهای پشاوروکراچی ولندن سرگردان کرده ومنار به تنهایی وبه قامت خمیده درایام پیری ازجدایی بعدازهشت صدسال یاروندیم هم بودن دیگر به احتمال زیاد زمان فرصت یکجابودن رابرای همیشه ازآنهاگرفته باقامت 2/3مایل خمیده اش دراندوه یاران دیرینه اش ایستاده است وازطرف دیگر تزیینات بیرونی منار را اهتزاز صدای هیلوکوپتران آیساف واردوی ملی که به ارتفاع بسیار پایین درروبروی منار خودرا درهوا ایستاده نموده وتصویر قامت پیر منار گرفته اند یا پایین انداخته ویاهم درحالت آویزان بجاگذاشته که قلب هربیننده را درهنگام بازدیدمیتکاند که مبادا خشتی ازنمای بیرونی منار یاهمان خشت های که آیات قرآن مجید را درروی منار باخود درقالب نوشته ها گنجانیده ازجاکنده شده وبرفرق عابرین وسیاحان اصابت کندبعدازختم سروی منار تصمیم گرفتیم درسه کیلومتری جنوب منار به قریه جام جاییکه کوره های خشت پخته منار بود برویم که درطرف شمال غرب قریه جام درمنطقه کشک درسنگ نبشته های روبروشدیم که به قول باستان شناسان همرای مان رسم الخط عبری بودند واحتمال میرود که قبرستان یهودیان باشدوساکنین قریه میگفتند ازین سنگ نبشته درسالهای قبل صدها نوع آن درین جا موجود بوده که اکنون بعضی ها را سیلاب ها باخود برده وزیر خاک مدفون کرده وبعضی ها انتیک خران (انتیک +خران) وکوره های خشت جام به تله خاک مبدل شده بودندروز دوم به مقصد سروی عازم فیروزکوه روبروی شمال منار جاییکه ارگ دختر پادشا میگفتند رفتیم ازکناردریای هریرود حدود دوساعت درکوه ازبین سنگها ی که بسیار به مشکل میشد ازآن بالارفت تاجاییکه دراکثر جایها ازوحشت افتادن ازصخره ها پاهای آدم سستی میگرفت و درمیان سکوت وآرامشی که خطرآبستن بود حادثه وخطر ازهر سوی موج میزد درانتهای کوه خرابه های ارگی وحوضی آبی که شش متر طول حوض وسه متر عمق حوض وچهارمتر عرض آن بود به نظرمیخوردکه آب حوض را ازکوه روبروی آن ازمنطقه شه مرغک پایین می آورده وباعبوردادن ازدره بیدان درفیروزکوه بالامیکرده جای نای های سفالین آن درحوض معلوم بودومعلوم میشدکاربنای ارگ وحوض دراینجا عمل مخوفی بوده ومی باییست سپاهیان وغلامان زیادی درین کار بدون اراده ی خودشان داو طلب شده وجان داده باشند همین بوده سرنوشت شوم رعیت برای مرگ می زادند وبرای ویرانی می ساختند وحتادرزمان که آدم ها وقبایل شان درمنجلاب فقر ،وحشیگری وکینه توزی به سر میبردند کسی دراینجا مصروف ساختن یک بنای عجیبی بوده که خودحکایت گری یک تمدن عظیم دردنیا میباشدوقتی ازبلندی کوه بااطراف نظر می انداختیم به نظر میرسید کسیکه بااین ارگ زندگی میکرده وبااین حوض سروکارداشته کوه وبیابان وتنهایی رادوست داشته روح بزرگ وپرعظمتی اودرمحدوده وپیچیدگی شهر فیروزکوه نمی گنجیده ودلش ازهیاهوی شهر ومردم دنیااش میگرفته ودلش میخواسته همیشه نگاهای خودرا به افقهای دوردست جام وبیدان بدوزد ودرپیش چشمش بیابان صاف ووسیعی باآهوان پرخط وخال وغزالان معصوم جلوه گرباشد.
روز بعد بااعضای تیم تصمیم گرفتیم به دره سمک به طرف غرب منار یعنی اززیارت خواجه سیدحسن وخواجه گل خندان برویم جاییکه میگفتند یک تعداد ازکوره خشت پزی منار درآنجا بوده وقتیکه بعدازحدود یک ساعت تمام پیاده روی ازراه های دشوارگذر به موقعیت رسیدیم ازکوره های خشت به نسبت گذشت بیش ازحد زمان وحفریات خودسرانه نشانه ی درستی ازکوره ها نبود اما وجود فراوان خشت های پخته وکرندهای باقی مانده ازقدیم وخودنشانگر این بود که مقدار زیاد ازخشت های کاردشده درمنار درهمینجا پخته میشده وانواع سایزهای خشت کارشده درمنار باکوره های جداگانه پخته ومورداستفاده قرارمیگرفته است ودراین جا نوعی مواد که احتمالاًسلفرباشد به وفور در دل کوه مشاهده میشدمردم محل میگفتند این مواد را درصورت که بالای آتش بگذاری به آسانی مشتعل میشودخلاصه درطی چهارروز توانستیم تمام ساحات باستانی مربوط منار را نقشه برداری وسروی نماییم واین چهار روز دره بیدان وجام برای ماباوجودتمام زحمات که به نسبت بالاشدن ازکوها سربه فلک کشیده میدیدیم آنقدرباتفرج سپری شد که حتا دربزرگتری پارک های تفریحی دنیا شاید موجود نباشد درشروع روز پنجم صبح زود وقتیکه دوباره مجبور بودیم مناررا ترک بگوییم قوماندان پوسته امنیتی منار معلومات معلومات یکی از اهالی منطقه رادرقالب این نوشته به ما هدیه دادکه زیرمیخوانید .
«شهر فیروزکوه قدیم که امروز مسما ویامشهور به منارجام است یکی از زیباترین شهرهای نه ( 9 ) قرن قبل ازامروز بوده وقرارمعلومات صحیح وقتیکه کارمنار ویاگلدسته ی مسجد شروع شد اولاًشهر طبق ساخته شده بود که ازتنگی یاحدود پلی که زمان حکومت ظاهر شاخان ساخته شده بود که شرق شهر واقع بوده تاحدود زیارت امروز که مشهور به زیارت سیدحسن می باشدروی دریا پوشیده بوده البته به مرور زمان دهن تونل بند شده وآب به روی تونل افتیده ازهمین سبب شهرو15مترازمنارهم به زیر ریگ روان مدفون شده شواهد که دراین باره به دست آمده دروقت حکومت طالبان کندن کاریهای خودسرانه که ماحول منار صورت گرفت ازبلندی خم سلیمان راه ورودی به طرف دریا بازشد که ازخشت پخته رو به زیر دریا زینه به زینه کارشده بودچند راه آن راکه که مملو ازریگ دریابود خالی نمودند تااینکه به این نتیجه رسیدند که این یک راه آب برداری چیزی دیگری نیست .
دیگر وقت کاریونیسف به طرف دریا که ازشمال منار میگذرد کندن کاری آن به خشت پخته رسید وازروی خشت تهداب گذاری نمودند.
نشان دیگر آن دروقت حکومت داوودخان که کارتعمیر ویامسافرخانه به خاطر جهان گردان ساخته می شد درغرب آب بیدان کناردریا چشمه ی بود مشهور به چشمه لقلقی که ازخشت پخته کارشده بودنشان این بود که دریا ازطرف جنوب چشمه عبورمینموده واثرپوشیدگی دریاراروشن می نمودبه اثربعض کندن کاریهای که به حدودتعمیر مذکور صورت گرفت درزمین آن خشت پخته قسمی کار شده بود که که نقشه ی روی منار اولاًبه زمین کارمی شده وبعدازآن روی منار طور شماره مانند نقشه تالی کارشده است درروی منار آیات قرآنکریم به گونه ی نقش نگاشته شده بطورمثال سوره مریم که به خط عبری بین چوکات های روی منار به نگارش رسیده .
نوشته دیگری به شکل دایروی تزیین شده عبارت از{سلطان الاعظم محمودبن سام ابوالفتح قسیم امیرالمومنین القامع لاعداالله فی الارض خلیفةالله } این منارهمان قصرمشهور بود که که بربالای آن پنج کنگره طلایی مرصع به ارتفاع سه 3 گز وعرض دو2گز قرارداشت ومجسمه ی دوهمایی طلایی به جسامت اشتری آنجامنسوب بود
معلومات دیگری که از زبان یکتن ازموی سفیدان اقوام الله یار به نام ارباب عبدالخالق خان درباره تاریخ وسیرت النبی معلومات کامل داشت می گفت وزارت وحکومت آنوقت دهن بیدان مشهور به کشکها که اثری ازآن هم باقیست خانه سلطان ویاجای مخصوص شاه کشک های رخ به رخ منار شمال دریاپایین پایین بازار وفرقه عسکری طرف جنوب منارشرق دریای جام بوده است 
نقل دیگری آن به نام ارگ دختر پادشاه که طرف شمال منار بسیاریک تپه ی بلند می باشد سرتپه حوضی ساخته شده بود که آب آن ازغرب دره بیدان برابربه چشمه ی کشکک امروز مشهور به به جربیدان می باشد که موقعیت آن ازحوض ارگ دختری پادشااحتمالاًصدمتر بالاتر می باشد {البته ازلحاظ ارتفاع نه فاصله بلکه فاصله اش بیش هزارهامتراست }قسم نای شانی بوده که ازچشمه روبه تهی دره ی بیدان هنوز اثری ازآب به حدودی تنگی غالک معلوم است.
وازتهی دره به طرف کوه روبه بالایی نای تابه حوض ارگ محکم کاری شده بوده که فعلاًداخل حوض نای ازطرف دره بیدان معلوم است نشان پخته کاری ومهارت کامل معماران ویاآب رسانان آن زمان راگواه است .
این موضوع به چندین تاریخ آمده که وقتی سلاطین غوری هند را فتح نمودند بیست ویک 21 صندوق دانه ی قیمتی ازهند آوردند که دربین برادران وعموزادگان تقسیم شده که هفت صندوق رادربامیان فرستادند وهفت صندوق درغرجستان یا غرستان وهفت صندوق دیگر درمنار جام ازبامیان وغرجستان مدفون شده وازمنارجام به گفته ی تاریخ نویسان به کوه بیهوده ی به نام ارگ دختر پادشا مصرف شده است ازگفته ی تاریخ به نام هفت اقلیم کارمنار مدت یازده سال دوام نموده ومدت 9نه سال غوری ها به آن جوانی کردند که ازتقدیرات الاهی حکومت آنها سقوط کرد وحکومت به دست خوارزمشاهیان افتاد».

و اینک تصاویر از جام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام

 

سفر به منارجام