X

آرشیف

 

این شعر به طور ناخودآگاه در روز کریسمس در مغزم نقش بست و به دون درنگ نبشتم و به هموطنانم تقدیم کردم؛ اگر در آن کم و کاستی دیدید مرا می‏بخشید.

امسال سـال درد و غـم رنج و ماتـم است
گر راست گویمت شبی مرگ دمادم است

کــس نیسـت آگـه از دل تـرکـیـدۀ یـتـیــم
از نـقـد روزگار فـقـط قسمتش غـم است

آنی کـه تکـیه کـرده بـر اورنـگ اقـتـدار
گرخوب بنگری دوسه‏تا تخته‏اش کم است

یک سـو بساط چـور و فساد و سـتـم تنک
یک سـو انتحاری وخودسوزی و بم است

فـوج فـرنگ نـشۀ ز تریاک و بـوی نفـت
نظاره‏گـر ز دور بـر اوضاع مبهـم است

بازار دانـش و هـنــر و معـرفـت کسـاد
دوران جهل وسفسطه ودزدی و چم است

دیگر حدیث جـود و کـرم نیست در میان
آزادگی برفت و کـنون سـوگ حاتم است

جـمعـی بـرای دالــر و کلـدار خـارجـی
دست طمع دراز وسرهای شان خم است

بـعـضی نهــاده کـپـۀ نـسـوار در دهــن
بی اخـتـیـار منـتـظـر نـشـۀ ســم اســت

کیـسه تـهـی و کلـه ز بــاد غــرور پــر
مردم خراب وحال وطن زارودرهم است

جام وطن تهی شده از باده سـال‏ها است
نـه داسـتان رسـتم و نـه قصۀ جـم است

25/12/2013

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.