X

آرشیف

زساغر گرنویسم دل شود خون
وزیــرصاحب بیا از کاخ بیرون

چـــرا این کارها سامان نداره
چـرا این درد ها درمان نــداره

که تامردم بتو گویند کند کار
ازیـــن ویرانه ها میشو خبردار

قــــولانی وقزل اندرمسیرت
بودجه شان شده جانم پنـــیــــرت

خمی شور مکتب او لاد آدم
بتعظیم شما قـــــــــدش شده خـــم

بدولتیار به پل های دورودی
چـلم پرکن بــکش با شوق دودی

همین بوده رئیس کرده مهـیا
کـــــــباب گوشت هم قیماق لیلا

زکار کردی ریس چپن تیاره
بگو بامن تورا با کار چــی کــاره

زساغر من خبردارم ز لیسه
ندارم بهری کارش هیـــــــــچ پیسه

مگو حرفی زلیسه یخن غور
بقلم میکنم چـــــــــــــــشم ترا کور

ولسوال تیوره مئسول کاره
که از لیـــــــسه یخن خبر نداره

شنوحرف وزیرای مردی بیدار
هنوز از بوی آن مست است وخمار

خدایا درد خود را باکی گویم
گلی دیگر برویان تا ببـــــــویم

علـــــــم گردد محیط زیست شاداب
اگر درجوی شهر جاری شود آب

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.