آرشیف

2015-1-25

جلال الدین ملکیار

زنـــــــــــدگی سیاسی حاجی مودودی به پایان رسید

 
الحاج کمال الدین مودودی  یکی از  سرشناس ترین چهره های  سیاسی طی سی سال  اخیردر  ولایت غوربود. او که  مدرسه ابوحنیفه را  در کابل خواند از دوران  مکتب   با  فعالان حزب  اسلامی رفت و آمدهای  داشت که بعد از کودتای رژیم کمونستی و شروع جهاد افغانستان عملا به صف مجاهدین پیوست. اوبخوبی توانیست  رقیب های  سیاسی خویش را از صحنه بیرون وموقف  خود  را به حیث   امیر جهاد در غور،  از جانب حزب اسلامی تثبیت و در تمام  دوره جهادومقاومت این  مقام  را حفظ نماید. وی که نسبت به هم اقران خویش دارای سوادنسبی بود با استفاده ازآن توانیست دل یک تعدادازمجاهدین ساده لوح وراسخ را بدست گرفته وبه بازوی آنها موقف سیاسی خودرا مستحکم نماید . آقای مودودی  در حقیقت هیچ  صفات   خاص نداشته که  آن   را از قوماندانان دیگر مثل مرحوم  نورمحمد( نوری)، فضل الحق (نجات)  و بقیه  قوماندانان حزب اسلامی ترجیح دهد ، اما  همکاری وهمگامی قوماندانان فوق  شاید  آن  را نزد حزب اسلامی به عنوان امیر ولایتی نگاه کرد.   مودودی به خاطر ماندن در قدرت حزب اسلامی  در زمان جهاد با انداختن اختلافات بین سران  جهادی توانیست مشکلات زیادرا در منطقه وصف جهاد ایجاد و قدرت آنها رانیز تضعیف کردکه این عمل باعث تلفات یک تعداد از بزرگان جهادی غور گردید.  جبهه  مودودی درآن زمان  یکی از بی نظم ترین جبهه هات بود که همیشه مهمات ،تجهیزات  و امکانات جهاد، توسط چریک های وی حیف و میل می شد . حتی موشک هاواستنگرهای امریکایی  که  در همان وقت  بیشتر از یک صدهزار دالر قیمت  داشت،  توسط چریک های او به حکومت داکتر نجیب الله فروخته شد.
بعد از پیروزی مجاهدین ، مودودی به عنوان قوماندان  امنیه  تعین شد ، اما چریک های جبه   و اطرافیان  نزدیکش   با استفاده از  بی پروایی   او ، بیت المال دولت و دیپوهای قوماندانی را  بدون اسناد ومدارک تیت و پاشان کردندکه این وضع باعث ازدست دادن موقف آقای مودودی درمیان مردم شد. در کشمکش های  بعد از پیروزی مجاهدین ، مودودی گاهی برعلیه حکومت استاد  ربانی جنگید وگاهی  همراه  با آن کار نمود. مدتی هم به  قومانده  جنرال دوستم ، با جمعیت اسلامی  جنگ کرد  و به امر  او شهر چغچران از طرف جنرال دوستم بمباران و تعمیر  ریاست معارف این ولایت تخریب گردید. در زمان طالبان او به عنوان همکار طالب  کار می کرد و به حیث ولسوال لعل به ملاعمر آخند خدمت نمود. در  زمان جنگ طالبان   حاجی مودودی در صف جنگ علیه مقاومت غور قرار گرفت و بعد ازاینکه طالبان در چهارسده شکست خوردند و ملا اهل الله یکی ازفرمانده هان شان کشته شد تمام قوماندانان  جهادی  که باطالبان همکار بودند دستگیر وبندی  شدند اما حاجی مودودی مورد اعتماد طالبان بود و دستگیر نگردید. او به عنوان سارنوال  غور نیز درآن وقت ایفای وظیفه  کرد وتا آخرین لحظه با آنها دوست و وفادار  باقی ماند.
بعد ازسقوط  طالبان  مودودی بازهم گرچند کم قدرت از گذشته در صحنه باقی مانده بود  به عنوان رییس معارف  اجرای وظایف داشت  که پول زیادتری نصیبش گردید. آقای مودودی در انتخابات پارلمانی دوره  اول  خودرا کاندید نمود  اما  شکست خورد. در  زمان انتخابات ریاست جمهوری دور دوم ، به کمک اعضای حزب اسلامی  و   خالی بودن صحنه  در غور،  رییس دفتر کمپاین آقای کرزی شد و برای خویش کمی جای پای پیدا نمود. در  دوره دوم انتخابات پارلمان،  بازهم خود را کاندید نمود و با وجود اینکه فضل الحق نجات از کاندیداتوری خود به نفع آن صحنه را ترک نموده بود ؛  اما مودودی با مصرف پول زیاد بازهم به شورای ملی راه پیدا نکرد.  بعد ازان  بسیار تلاش های کرد  تا به کمک حزب اسلامی  سناتور منتصب  شود،  اما نتوانست. بعد از ایجاد شورای صلح او با استفاده از موقف که رییس کمپاین کرزی بود ، عضو شورای عالی صلح شد و برای خود راه دیگری  پیدا نمود.  مودودی در کمیته صلح ولایتی هم جا داشت و در اینجا امیر جهاد ولایت غور  به یک مامور معذور  عادی تبدیل شد. او ازتمام برنامه های خوب و بد والی غور  و اطرافیانش حمایت  و عملا  زیر دست حاجی عبدالغفور تیمن  نقش توجیه گر کار های  والی را  به عهده گرفت و خود را  بارها در برابر خواست  و نظر مردم قرار داد. مودودی به عنوان یک ریش سفید و قوماندان جهادی تاحدودی میان مردم اعتبار داشت   اما به خاطر منفعت  زود گذر مالی ، در کنار والی قرار گرفت واین عمل به  آینده سیاسی اش صدمه بزرگی زد. مودودی درحقیقت چیزی ندارد که بعد ازین به عنوان فعالیت  به مردم تقدیم نماید. نه  از او کدام  نوشته ای باقی مانده و نه کدام کتابخانه ،مکتب ،کلینک ،شفاخانه وسرکی که به آن افتخار نماید. مرحوم سلام خان سرک  جام را باز کرد و این دست آورد  به ذهن فرد فرد غور همیشه باقی خواهد ماند.همین طور داکتر محمدابراهیم( ملک زاده) در زمان مقاومت نام غور را به سرزبان ها انداخت واین افتخار را برای خود کسب نمودوبه عنوان اسطوره جهادومقاومت شناخته شد. اما از آقای مودودی هیچ چیزی باقی نماند.  تنهاچیزی که از او باقی می ماند چهاریا پنج باب خانه و دوکان   در شهرچغچران  که معلوم نیست به کجا به کارش می آید.مودودی در حالی که تحصیلات عالی هم ندارد و کدام قوم  وطایفه بزرگی هم به دنبال خود ندارد  ، بعد ازین چطور بین مردم  می تواند جایگاه داشته باشد؟ به نظر من او دیگر به پایان خط رسیده . گمان نمی شود که او بازهم بتواند به تنهایی  و در حالی که برای غور کوچکترین دست آوردی ندارد ، اعتماد وحمایت مردم غور را به دست آورده بتواند. درگذشته  اقوام اطراف چغچران کسی را نداشتند واز مجبوریت به دنبال آن  روان بودند حال  با بودن  جوانان دلسوز وتحصیل کرده ای مانند ،قاضی عبدالظاهر(تمیم )ولسوال ولسوالی تیوره، داکتر گل احمد (عثمانی) رییس کار وامور اجتماعی، گل احمد( حیدری) سارنوال ولایت، استاد غلام ربانی( هدفمند)،  حامدالله (دادفر) رییس مبارزه باحوادث ، ، خانم سیما (جوینده)،استاد عبدالقیوم( شاداب) ،داکتر دین محمد (شکیب) محمدحسن (حکیمی) و صد ها جوان تحصیل کرده ای دیگر در اطراف چغچران  بازهم  مودودی می تواند یکه تاز میدان باشد؟ این گپ  بسیار ضعیف معلوم میشود   در نتیجه شاید  گفت که فعالیت سیاسی امیر جهاد غور که  خود را به مامور  سر به زیر اطرافیان دفتر ولایت ، خورد  کرده است آیسته  وکم کم به پایان خواهد رسید.