X

آرشیف

زندگی نامه حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی

 

(آواره­ی شهر یا صوفیِ دهر)!

برای همه شهروندان و مردم غور جناب حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی چهره­ی شناخته شده و مطرح است. اقشار و طیف­های مختلف جامعه او را میشناسند. فکر نکنم کسی با وی هم­صحبت نشده باشد ویا با او ارتباط دوستی و رفاقت نداشته باشد ویا لااقل در بازار و سرک دست­تودستش نگذاشته باشد. آقای فیروزکوهی شخصیت فرهنگی و خیلی اجتماعی میباشند. برخوردش با همه طبقات مردم یکسان و به دور از تعلقاتِ قدرت و ثروت میباشد. من از سال های نوجوانی الی اکنون وی را میشناسم و ارتباط دوستی­مان بر میگردد به ارتباطات بزرگان. او همیش مرا بچه­ی بابا خطاب میکند و با کافه مردم احترام و ارادتِ ویژه دارد.

موصوف شخصیت تعارفی و تجملی نیست. تحصیل دارد، دانش دارد، باسوادِ خوبیست، دست خطش متفاوت از دیگران است. جهان دیده است، جهان را امن میخواهد و مردم را باآسایش. من دراو سرمایه­ی دنیوی ندیدم. سرمایه­اش مردمش، دوستانش و رفقایش میباشند.

درین روزها فرصت مهیا شد که دمی باهم بنشینیم، قصه کنیم، درددل نماییم و ازین طرف و آن طرف گپ بزنیم. آنچه که درین مقاله به گونه فشرده ولی مهم نوشته شده است، نه به گونه مصاحبه­ی رسمی بلکه بگونه­ی صحبت های خودمانی و واقعی باهم بحث کردیم و با کسب اجازت از خودش، این مقاله را به دستِ نشر میسپارم.

لازم است که زندگی­نامه اش را در چندین قسمت به شرحِ ذیل مورد بررسی قرار دهیم:

  • معرفی شخصی: حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی فرزند محمد یعقوب (محمد یعقوب و عبدالله دو برادر بوده اند) فرزند محمد حسین فرزند مفتی بیگ فرزند علی شیر بیگ فرزند عباس بیگ فرزند …. بعد از چند سلسله نسبِ دیگر به حسین میرسند که ازینجا طایفه “زی حسین” جدا میشود. حسین، رضا و حکیم سه برادر بوده اند که ازیشان سه طایفه در غور باقیست به نام های (زی حسین، زی رضا و زی حکیم). حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی دارای 7 برادر به نام­های (سعدالدین، حسام الدین، علاالدین، سیف الدین، فضل الحق، کاوه و جمال الدین) و دو خواهر به نام­های ( مه­لقا و مه­سیما) میباشد. پدر و مادرشان از طایفه زی حسین بوده و این دو زوج قبل از ازدواج باهم پسرعمو و دخترعمو نیز میشدند. از تقدیرات الهی محمد یعقوب با دختر عمویش حفیظه بنت محمد بیگ ازدواج مینماید و ثمره ازدواج شان 9 تنِ اولاد میشود که در بالا ازیشان تذکر رفت. آقای فیروزکوهی در سال 1337 هجری شمسی به روستای شینیه از توابع شهرستان دولتیار مربوط ولایت غور چشم به جهان گشود و الی اکنون به سنِ 66 سالگی به سر می­برد.
  • ازدواج: مادرش خانم حفیظه در هنگام پیری نیاز به خدمت و همکار پیدا میکند، چون مریض و جاافتاده بوده است. در آن وقت حسام الدینِ جوان مجرد و بی­زن بوده است ولی تصمیم برای عقد نکاح نداشته چون عاشقِ کسی نبوده و تا حال مصمم به زن­گرفتن نبوده است. بالاخره، خانواده تصمیم میگیرند که یک خانمِ جهت مراقبت از مادرِ پیرشان پیدا نماید. تا اینکه قرعه­یی فال به نامِ زهرا دخترِ ملا عیسی برمیاید. زهرا دخترِ نوجوانِ بوده که خانواده­شان به مشکلات اقتصادی مواجه بودند، این دختر به صفتِ همکار به خانواده شان میآید. در نهایت تصمیم گرفته میشود که این دختر خانم که نه چندان مقبول و جذاب بوده است را به عقدِ نکاحِ حسام الدینِ جوان در بیاورند. حسام الدین مخالفت نشان میدهد ولی به تصمیم مادرش مقابل میشود، مادرش تاکید میکند که تو این وصلت را باید بپذیرید چونکه هم من نیاز به خدمت و همکار دارم. حسام الدین جوان ناگذیر به این وصلت و پیوند تن­در میدهد و این پیوند به انجام میپذیرد. آقای یعقوبیان فیروزکوهی حکایت میکند که: تا حیات مادرم، من با زهرا که اکنون خانم شرعی و قانونی من شده بود، چندان رابطه صمیمی و مناسب نداشتم. هنگام مرگ، مادر برایم توصیه نمود که این دختر برای من خیلی خدمت نموده و من از وی راضی هستم. تو باید که رابطه­ات را با وی خوب کنید و او را باخود داشته باشید، لاغیر من از تو ناراض میشوم. من، مجبور شدم که فرمان مادرم را بپذیرم، چون مادرم را خیلی ماستم و دوستش داشتم و این باعث شد که بعد از مرگِ مادرم با خانمم روابطم را خوب کردم و الی اکنون باهم هستیم. خانواده­ی خانم زهرا در اصل از روستای مَرغ­زار از مربوطات اولنتای ولسوالی جوندِ ولایت بادغیس میباشند که از لحاظ قومی به نامِ “کربلایی” یاد میشوند و اکنون خانواده­ی خُسُر آقای فیروزکوهی به روستای “گَرَی کربلایی” واقع به دره­ی کِشرَو به سمتِ جنوبِ دولتیار زندگی میکنند. این مردم در ولایت­های غور و بادغیس زندگی میکنند. ثمره­ی ازدواج شان الی اکنون فقط یک دختر به نامِ “یلدا دُخت” شده است. دختر بی نهایت به نزدِ پدر و مادرش عزیز هستند و اکنون گام به یازده سالگی گذاشته است. “یلدا دُخت” درس میخواند، مکتب میرود و پدرش باوجود دَشواری­های اقتصادی برایش کتاب­چه، قلم و بکس تهیه میکند.
  • مهریه: بعد ازینکه خانواده درین پیوند از روی ناگذیری موافقت کردند، تصمیم براین شد که عروسی انجام شود. در جریان یک هفته مهریه پرداخت شد و عروسی کردیم. در آن وقت ازدواج­ها بیشتر مالی بود نه پولی. مهریه دوتایی تعیین شد. دوتایی عبارت بود از: بیست راس گوسفند، دو گاو، دو ماده گاو و یک راس اسپ. در آن وقت خانواده­ی آقای فیروزکوهی از توانایی و استطاعت مالی خوبی برخوردار بودند، همه هزینه مهریه و خرچ عروسی در یک هفته تهیه، پرداخت و تکمیل میشود. در طی یک هفته عروسی و وصلت به انجام میرسد.
  • سابقه تحصیلی: روستای شینینه که یک وادی سرسبز و وسیع میباشد، در ابتدای سمتِ غرب ولسوالی دولتیار و در ماورای دریای دولتیار موقعیت دارد. درینجا، دریا دولتیار که از سمتِ جنوب با گذر از دره­ی کِشرَو و دریای هریرود که با گذر از مرکز دولتیار (از شرق به غرب) به این نقطه میسرند، باهم تلاقی میشوند. در آن زمان شینیه دارای مکتبِ ابتداییه بوده است که آقای حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی دوران ابتداییه را درین مکتب خوانده و بعد از لیسه سلطان علاالدین غوری در چغچران/فیروزکوه فراغت حاصل نموده است. جهتِ آزمون ورودی به دانشگاه، شامل آزمون کانکور میشود و در نتیجه به دانشکده زبان و ادبیات پارسی دانشگاه کابل راه پیدا میکند. ازینکه از ذکاوت و لیاقتِ مناسب برخوردار بوده، در جریان سال نخستِ دانشگاه نمره­هایش عالی بوده است و ازین طریق شامل بورسیه تحصیلی میشود و عازم شهرِ کییف پایتختِ کشور اوکراین در اتحادیه جماهیر شوروی آن وقت میگردد. مدتِ شش سال را درین شهر قشنگ و زیبا درس میخواند و به سویه ماستر (کارشناسی ارشد/عالمیه) از رشته زبان شناسی فراغت حاصل مینماید.
  • سوابقِ کاری: آقای فیروزکوهی در عنفوانِ جوانی علاقه­ی ویژه به روزنامه­نگاری و کارهای رسانه­یی و فرهنگی داشته است. بروی همین ملحوظ بیشتر کارکردهایش در بخش­های فرهنگی، اجتماعی و رسانه­یی مشاهده شده است:
  1. موصوف در بخشِ روابط بین المللی وزارت محترم امور خارجه کشور شامل وظیفه میشود و در مجله مسایل بین المللی آن وزارت بیشتر از دو سال ایفای وظیفه مینماید.
  2. بنابر مصلحتِ مقامات در وزارت امور خارجه به رادیوی دولتی در غور فرستاده میشود و در چوکات فرماندهی پولیس این ولایت مدت بیشتر از یک سال را ایفای وظیفه مینماید. براساس اصول کاری آن زمان درین مدت خدمت عسکری را نیز انجام داده است که دارای ترخیص دولتی نیز میباشد.
  3. در وزارتِ امنیت ملی در کابل و غور در زمان رژیم دکتور نجیب الله الی پیروژی مجاهدین (حدود ده سال) ایفای وظیفه نموده است. بعد ازین، آقای فیروزکوهی کار در دولت را رها نموده و بیشتر در سازمان­های غیردولتی و نهادهای جامعه مدنی و بشردوستانه وظیفه انجام داده است که به شرح ذیل یادآور میشویم:
  4. در موسسه[i] ICMC به صفت کارمند اجتماعی حدود دو سال در ولایت غور ادای مسوولیت نموده است.
  5. سال های زیادی به به دفتر مجتمع جامعه مدنی افغانستان (مجما) به حیث فعال مدنی و حقوق بشری ایفای وظیفه نموده است.

اکنون کدام شغل رسمی ندارد و به صفتِ معلم خدمتی/حق الزحمه به یکی از لیسه مرکز ولایت غور به وظیفه معلمی مصروف میباشد.

درین اواخر، توانستم که وی را به خانه­اش ملاقات نمایم. آقای فیروزکوهی در یک خانه­ی محقر در غرب­ شهر فیروزکوه/چغچران زندگی مینماید. چیزی که من دانستم و دیدم، یک بکسِ مملو از کتاب های ادبی، تاریخی در آن چیده بود. میتوانم از کلیات میرزا عبدالقادر بیدل (البته تمام آثار بیدل در یک مجموعه شش جلدی) که با توسط شادروان خال محمد خسته و مرحوم استاد خلیل الله خلیلی انجام شده اند، دیوان حافظ و چندین کتب دیگر … نام برد.

 

زندگی نامه حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی

زندگی نامه حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی

زندگی نامه حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی

 

بامهر و محبت

غلام رسول مبین

غور

9 اسد 1403 هـ.ش.

[i] . ICMC = International Catholic Migration Commission کمیسیون بین المللی مهاجرت کاتولیک

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد
کامنت

نوشتن دیدگاه

یک دیدگاه

  1. ممنونم از مبین عزیز بابت اینطور صمیمانه نویسی. من آقای فیروزکوهی را از طریق مطالب و نظرات شان کم کمی می شناختم و خوشحال شدم با ایشان از لابلای این نوشته تان بیشتر آشنا شدم. برای هر دوی شما عزیز سلامتی آرزو میکنم.
    قادر علم 🙂

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.