آرشیف

2018-7-11

محمد اسحاق ثنا

راه شیطان

هموطن درد من و تو همه‌ از نادانیست
عقده ها در قفس سینه از آن زندانیست

خصم آراسته است بزم به بربادی تو
تو مپندار که این بزم نه از مهمانیست

خانه ای غیر ز نفت تو چراغان و ولی 
کلبه تو همه شب تار و ز غیر نوارنیست 

مزد دهقان ترا خان وطن شد صاحب 
قسمت روز و شب اش‌ خون جگر بی نانیست 

باغبان کار تو در باغ که من میبینم 
با چنین کار چی گویم ثمرت ارزانیست 

با خبر‌ باش فریبت ندهد دشمن دون 
راه و اندیشه او رسم و ره شیطانیست 

این قدر آه ثنا میکشد از سینه بیرون 
شمه ای درد نهان دل بی درمانیست

محمد اسحاق ثنا 
ونکوور کانادا 
۱۱/۰۷/۲۰۱۸