آرشیف

2014-12-26

سیداقبال حکیمی

دیـمـوکـــراســـی

 
 
فهم ما « اسلام » با  دیموکراسی مشکلی  ندارد، ولی بالعكس  این فهم معیین غیر موجه  دیموکراسی  است که با اسلام ایجاد مشکل میکند.فهم درست و بجاء از دیموکراسی به معنای حاکمیت مردم و شناخت دقیق از اسلام است مشاکل زیاد جهان امروزو سوء تفاهمات را برطرف نموده و زمینه های زندګی های مختلف جهان را با ارزش های مختلف معنوی شان در فضای صلح و زیست با همی، هماهنګی، تفاهم نیک تعقل و تدبر مهیا ساخته و سبب جلوګیری دهها تراژیدی عصر امروز در جوامع بشری امروزی شده میتواند. بنأ اسلام با دیموكراسي که به تمام دنیا زمزمه میشود، حدود و ثغور آن معلوم نیست، در جهان اسلامی با تصور که دارند   قابل تطبیق وجمع  نبوده  ودر نهایت از براه انداختن  شعار تطبیق  دیموکراسی به آن نحوی که میشنویم و میبینیم در جهان اسلام و جامعه اسلامی  وبخصوص كشور عزيز ما افغانستان دست بردار خواهند شد. با این مقدمه  مختصر  ومؤجز میخواهم معلوماتی ونظریات  را  در مورد دیموکراسی غربی در جهان اسلام خدمت شما خوانند ګان محترم بعرض برسانم .
دیموکراسی :تعریف دیموکراسی:دیموکراسى اصلأ اصطلاح یونانى است و از ریشه "demos" به معناى مردم و کراسیا "cratia" یا "krato" به معناى حکومت اخذ شده و به معناى حکومت مردمی مى‏باشد.
دانشمندان برای دیموکراسی معانى ونظریات گوناگونى ارایه داشته اند .
 هر یک از دانشمندان  مطابق دید  خود ،مطابق  پیش فرض‏هاى دایره  فکرى خویش تعریف اصطلاحی را از دیموکراسی  ارائه داشته اند .علماء ودانشمندان  که درباره دیموکراسى  تحقیق نموده اند ، هر یک به اعتبارى خاص به آن نگریسته و آن را به گونه های مختلف تقسیم کرده‏اند . به طور مثال (  دیوید هلد ) ىر تحقيقاتي كه ىر موردي دیموكراسي بعمل اورده است دیموکراسى را برای به انواع و اقسامی مختلف به عالم بشریت پیشګش نموده است . كه از جمله ميتوان  از  :دیموکراسى کلاسیک، دیموکراسى حمایتى، دیموکراسى تکاملى رادیکال، دیموکراسى حقوقى و…  نامبرد .همچنان (  ساموئل هانتینگتون)   امواج سه گانه براى دیموکراسى بر مى‏شمارد که هر کدام در زمانى ظهور نموده.
پیدایش دیموکراسی :دانشمندان وعلماء در تحقیقات که درمورد دیموکراسی  بعمل آورده اند  به این نتیجه رسیده اند آنچه را بشر امروز درمورد دیموكراسي میداند  اساسآ سه مرحله  پشت سر خود ګذشتانده است ، تا اینکه دیموکراسی امروزه بدین شکل  به پختګی خویش رسیده است.
 
مرحله اوّل: مرحله اول دیموکراسی مرحله کلاسیک است : این مرحله دیموکراسی  تقریبآ در حدود پنج قرن قبل از میلاد در آتن (پایتخت یونان) آغاز یافت . یکی از خصوصیت عمده دیموکراسی کلاسیک در این بود که مردم دخالت مستقیم در امور حکومتی بدست  داشتند . این شیوه ابتدا در یکی از شهر های یونان مورد اجرا قرار ګرفت مګر بعد ازمدتی  قبل از اینکه برای  خود جنبه عملی دقیقی  بګیرد ،بنابر عوامل متعددی منقرض ګردید .
دراین شیوه ،همه مردم به جزء غلامان  و افراد زیر بیست سال مى‏توانستند در امورات سیاسى حکومت مستقیماً دخالت داشته باشند . این شیوه علاوه بر آن که مخالف قاطعانه فیلسوفان و اندیشمندان را به خود داشت، در عمل مشکلات زیادى را در جامعه  به بار آورد .  بنابر همین منطق بود که دیموکراسی کلاسیک چندان عمر  طولانی  نداشت واز بین رفت.
مرحله دوم: بر اثرگسترش شهرها ومحلات مسکونی واز پیچیده‏تر شدن مسائل اجتماعى، دیموکراسی کلاسیک  نقش خویش را بشکل تدریجی  از دست میدهد . چون دخالت مستقیم مردم در تمام   امور جامعه ودر همه ای از عرصه دولتی واداری غیر ممکن وغیر عملى بود. بنآ علما ء بخاطر حل این بحران   شکل دیگری از دیموکراسى ( دیموکراسی غیر مستقیم)   را مورد اجرا ومورد  تطبیق قرار دادند. در این شکل از دیموکراسی ، شیوه دخالت مردم در حکومت به وسیله انتخاب نمایندگان گوناگون صورت مى‏گیرد. این شیوه دیموکراسی تقریبآ در بسیاری ازکشور های جهان واز جمله درافغانستان به شکل از اشکال  تطبیق ومورد اجرا قرار میګیرد، مردم در انتخابات پارلمانی وریاست جمهوری با درنظرداشت مشکلات  معین سهم میګرند .لذا در این نوع از دیموکراسی دین  مقدس  اسلام  کدام  مشکل  را نمی بیند ، البته با شرایطی ، چرا که اسلام براى حکام، قانون گذاران و مجریان قانون شرایطى  خاصی خود را دارد. بلی در جامعه اسلامی مردم انتخاب خویش و ارزش های خویش را دارند و آنرا انتخاب نموده و اولویت خواهند داد. دین مقدس اسلام  انتخابات راكه درجهت  تعیین  رهبر وزعیم  برای نظارت  امور مسلمین  براه انداخته میشود،مخالفت نه مینماید ، بلعکس آنرا تايید نموده وانتخابات راابزار ووسیله میداند  كه بوسيله آن ميتوان اراده  ملت را  در تعینی  زعیم وقاعد مسلمین  جمع  اوری  ومعلوم ساخت .با صراحت  باید ګفت که : انتخابات به عنوان عاليـ‌ترين مظهر حضور مردم در عرصه سياسي و مهمترين مجراي تحقق حاكميت مردم  بحساب می آید .راي دهنده  در انتخابات ضمن راي دادن كه عمل حقوقي- سياسي محسوب میشود در حقيقت با برگزيدن نماينده و يا نمايندگان در اداره امور سياسي جامعه خود مسقیمآ  مشاركت میـ‌كند.پروسه  انتخابات  عبارت از پروسه ای است که اعضاي  یک مجتمع  به صورت مستقيم و غير مستقيم در شكل دادن به سياست عمومي کشور وامور  مسلمین  دخالت  داده  میشود .برگزاري انتخابات احساس و مسئوليت نظام در مقابل خواست‌هاي جامعه را افزايش ميـ‌دهد. انتخابات موجب افزايش احساس مسئوليت حاكمان در مقابل خواست‌هاي جامعه ميـ‌شودیکی از سفارشات مقدس دین مبین اسلام مشورت و هم اندیشی است که در همه ای ابعاد زندگی فردی و اجتماعی به آن توصیه شده است . بعلت اهمیت مشورت در اسلام خداوند کریم سوره شورا را بر پیامبر وحی نمود تا بر این مسأله تأکید بیشتری داشته باشد . "و أمرهم شورى‏ بینهم؛ امور جامعه باید به شورا واگذار شود» سوره شورا) همچنان خداوندج در سوره آل عمران میفرماید:«  و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله »«   ای پیامبر، در کارها با مسلمانان مشورت کن و هنگامی که تصمیم گرفتی ،  بر الله  توکل کن و اقدام نما . »   پیامبر گرامی اسلام در کارهای مهم اجتماعی با افراد دانا و آگاه و دیندار و کسانی که مورد اعتماد او بودند مشورت و چاره اندیشی می فرمود و بهترین آرا را انتخاب  می نمود وبه مساعدت اصحاب کرامش به آن عمل می نمود . در قرآن عظیم الشان هم فکری صمیمانه و مشورت کردن ، یکی از نشانه های جامعه اسلامی محسوب می شود و خداوند فرموده ما سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهيم مگر آنچه خودشان اراده کنند .لذا نقطه را که  میخواهم در این  نوشته بدان تاکید نمایم اینست  که :تفاوت روش شکل گیری مشروعیت در حقوق اسلامی و حقوق مدرن (اروپایی) درآن است که در حقوق اروپایی، مشروعیت به وسیله مردم به اعتبار حاکمیتی که دارند، ایجاد می شود و ابزار اجرایی آن رای گیری و انتخابات و امثال آنهاست.اما در حقوق اسلامی مشروعیت حاکمیت سیاسی به وسیله مردم مسلمان است که مردم مسلمان میتوانند با ایجاد و پیشګیری  ابزار اجرایی آن یعنی رای گیری و انتخابات و امثال آنهاست.؛ بنابراین، مردم و نقش شان در ایجاد مشروعیت حاکمیت سیاسی متکی به اصول و قواعد الهی است. مرجع قانون ګذاری نیز در چوکات همین دساتیر الهی عمل میدارد و به تفسیر از منابع اصلی دینی یعنی قران کریم، سنت پيامبر محمد صلی الله علیه وسلم ، اجماع امت و قیاس  استفاده میبرند .  
 مرحله سوم: مرحله سوم دیموکراسی  عبارت از شكل وشيوه نو از   دیموکراسی  است . اين  نوع دیموکراسی همین حالا در کشور های غربى رایج  ومعمول  بوده است .  این نوعی از دیموکراسى تقریبآ  به مثابه ایدئولوژى بر جوامع غربى حاکم مى‏باشد. در این شکلی  از دیموکراسی  دین را از دخالت در امور سیاسى و اجتماعى منع مى‏کنند و اجازه نمى‏دهند مجریان قانون در مقام اجرا صحبت از دین کنند. مهمتر از آن، در این شیوه هیچ گونه التزام و پاى بندى به قوانین دینى وجود ندارد. علماء ودانشمندان  این نوع از  دیموکراسى را  با رژیم لائیک و سکولار؛ رژیم که به هیچ وجه به دین اجازه نمى‏دهد که در شؤون سیاسى و اجتماعى دخالت داشته باشد ، معرفی  میدارند .
بر طبق این تفسیر تمام شؤون حکومت (اعم از قانون گذارى و اجرایوی و عدلی ) را از دین جدا پنداشته؛ یعنى به زعم اینها شرط دموکراتیک بودن سکولار و لائیک بودن است. اگر هم دینى باشد، جنبه شخصى دارد ارتباطى بین دین و جامعه و سیاست نیست و دین حق هیچ گونه دخالتى در امور اجتماعى  ندارد.
بنی موریس (Benny Morris) دانشمند مشهور اسراﺋیلی در  همه ای مقالات  وتحلیل  های اکادمیک خویش با صراحت  تام  مینویسد که :  «اسلام متضمن جهان  است که در آن، حیات بشری ارزشی به اندازه ارزش در غرب ندارد و آزادی، دیموکراسی، باز بودن فضاء و خلاقیت با چنین جهانی بیگانه‌اند». ولی من خدمت خواننده ګان  محترم  با تمام  قوت بعرض میرسانم  که فهم  بنی موریس اسراﺋیلی  در مورد شناخت از احکام  دین  مقدس اسلام  بخطا ء  رفته  است.
دين اسلام دين است كه در مسير تكامل حركت مينمايد و تلاش و كوشش را تنها وسيلهء دستيابي به خير و بركت و پيشرفت مادي و معنوي معرفي ميكند. اسلام دين است كه با دگرگوني شرايط و اوضاع و احوال و تطور زمان و تغيير مكان قابل انطباق است و پاسخگوي نياز هاي دینی، فطري، اجتماعي، اقتصادي، سياسي؛فرهنگی و بطور خلاصه پاسخگوي نياز هاي مادي و معنوي بشري است. دیــن اسلام دین  است که  تضمين كنندهء دنيا وآخرت است.
با صراحت تام ګفته میتوانیم  که اسلام. درتمام احكام مقدس اسلام، امور سياسي و اجتماعي و عبادتی مورد تحليل و ارزيابي قرار گرفته و برای همه چيز و براي همه شؤن و همه عرصه های   زندگي  طرح و پروگرام منظم ومنطقی  دارد. در تمام این عرصه ها ی زندګی دساتیر و رهنمایی های وجود دارد. فقه اسلامی مشتمل بر عبادات و معاملات است.
اسلام طرح منظمی براي زندگي و حكومت وحکومت  داري دارد.
دین  اسلام  هم سياست است  وهم  حكومت .اسلام يك حكومت است كه يك جنبه اش حكومت سياسي و جنبهء ديگرش حكومت معنوي است. اسلام يك دين عبادتي- سياسي است كه در امور سياسي اش عبادت منظم است و در امور عبادي اش سياست.در دین مقدس اسلام قاعده ای وجود دارد بدین معنی که دین اسلام  همه  راه  ها و روش  ها  را که در خدمت  تکامل  وپیشرفت جامعه  وعالم بشریت  باشد، آنرا  مورد تاﺋید قرار  میدهد بشرط آنکه  حلال  اسلام را حرام  قرار ندهد وحرام اسلام را  حلال. یعنی در آنچیزی که نص  و حاکم اسلامی صراحت دارد ضرورت به اصطلاح استخاره تغییر صراحت حکم نیست و این تغییرجواز ندارد و حرام میباشد.
همانطوریکه که ګفته  آمدیم در دین  اسلام حکم  اسلامی به اساس  کتاب  الله وسنت  نبوی استوار است و شارع «خداوند» و حاکمیت مطلق دردین اسلام از آن  پروردگار است.
اسلام‌،اساسآ دين‌ اجتماعي‌ است‌ اين‌ دين‌ بااصول‌ و ارزش‌ها ی عالیش مطابق به حکم صریح قرآن عظیم الشان وسنت  پیامبر بزرګوار اسلا م حضرت محمد صلی الله علیه وسلم انسانها را به زندګی اجتماعی  دعوت نموده  وارشادات خاصی در این زمینه  به پیروان خویش  ارایه داشته است .
در تفکر سکو لاریستی ، هدف دولت  تلاش  برای حفظ حاکمیت  وایجاد  موازانه  میان  آزادی وعدالت است . یعنی  این که  چه باید کرد که قدرت حاکمان  چگونه کنترول شود وآزادی های  فردی محدود نشود که مخل به آزادی افراد  ( آزادی  که خود شان  تفسیر می کنند )  نباشند ؟ در حالیکه انسان نورمال خوش است که در محدودیت های معیین پدری، مادری، خواهری، بزرګی و خورد و یکسلسه چوکاتها و محدودیت های و ارزشها معین باشد. اما در تفکر اسلامی، هدف از سیاست  وحاکمیت، احیای  دین  وسنت  های الهی  ، اقامه عدل ، قسط  انصاف  است . اجرا وتطبیق  قوانین  الهی برای  ایجاد امنیت وفراهم ساختن  زمینه ای  جهت رشد  مادی  ومعنوی ،  ونجات انسان  ازتاریکی بسوی نور ، اصلاح جامعه  ،  مبارزه با بدعت  ها ناروا ، تعلیم وتربیه درست وسالم ، احقاق انسان  بخصوص  ضعفا  و در نهایت  دستیابی  به فضیلت، کمال  ومعرفت است .
خداوند متعال  می فرماید : « قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین ، یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام  ویخرجهم من الظلمات الی النور باذنه ویهدیهم الی صراط مستقیم » ( مائده :15-16)
« از جانب پروردگار  نور ی ( که پیغمبر  است وبینشها را روشن می بخشید )   وکتاب روشنگری  ( که قرآن  است  وهدایت بخش  انسانها است ) به پیش  شما آمده است .
از دید اسلام حکومت  وسیله است ونه هدف ، وهدف از آن به کمال  رساندن  انسان است. هدف اسلام حفظ سیادت انسان بوده  وهم توجه خویش را  به حقوق بشر  معطوف ساخته   ورعایت آنرا  واجب می داند .در قرآن عظیم الشان  آیات متعدد ی براین امر تاکید میدارد  که  وضع قانون وحاکمیت مطلق از آن  پروردگار بوده  وما انسانها  مجریان این  قانون در روی  زمین می باشیم .
1-« ان الحکم الا لله  یقص  الحق  وهو خیر الفاصلین » (انعام 57)  (فرمان جز در دست خدا نیست . خدا به دنبال  حق  می رود ( وکار هایش برابر  حکمت  انجام میشود .  لذا اگر خواست  عذاب  واقع می گردد  واگر  نخواست  عذاب  واقع  نمی شود )  واو  بهترین ( قاضی میان  من وشما و  جدا  کنند ۀ ( حق  از باطل ) است .)
2-« له الحمد فی الاولی والاخرة وله الحکم »( قصص 70)
 ( فر ماندهی  وداوری از آن  اواست  وبه سوی  او باز گردانده می شوید . ( او خالق ، واو حاکم ، واو قاضی است ).
3-« مالهم من دونه من وال » (رعد 11 ) (ولی هنگامیکه خدا بخواهد بلایی به قومی برساند هیچ کسی  وهیچ چیزی  نمی تواند آن را ( از ایشا ن)  بر گرداند ، وهیچ کس غیر خدا  نمی تواند یاور ومدد کار آنان  شود.)
4-«ان الحکم الا لله امر الاتعبدوا  الا ایاه ذلک الدین  القیم » (  یوسف 40 )
 ( فرمانروایی از آن خدا  است وبس ( این ، اوست  که بر کائنات حکومت میکند واز جمله عقاید  وعبادات را وضع می نماید ). خدا دستور  داده است  که جز  او  را نپرستید . این است  دین راست  وثابتی ( که ادله  وبراهین  عقلی ونقلی بر صدق آن  رهبرند ).
همچنان قرآن عظیم الشان  هدایات  خاصی را  برای  پیروان خویش هدایت فرموده است : ومی فرماید : آنعده  از حکوما ت  که مخالف شرع  است  نباید از  آنها اصلآ   متابعت صورت گیرد ،  وحتی دین اسلام  امر بر سر نگونی ومقابله به  همچو  حکومت را نموده است :
قرآن عظیم الشان  در خطاب  به پیامبر اسلام  می فرماید :
« انا انزلنا الیک الکتاب با لحق لتحکم بین  الناس بما  ار اک الله  » ( نسا ء105 )
 (ما کتاب ( قرآن را که مشتمل  بر حق  وبیانگر  هر آن چیزی که حق است )  به حق بر تو نازل کرده ایم  تا ( مشعل راه  هدایت باشد  وبدان )  میان مردم طبق آنچه خدا به تو  نشان  داده است قضاوت وداوری کنی . )
همچنان در قرآن عظیم الشان از حکومت ورهبری  واعطای  ملک وپادشاهی به برخی از  پیامبران مانند  : حضرت داود علیه السلام  ،  سلیمان علیه السلام ،  ابراهیم علیه السلام ،  لوط  و…  سخن بمیان آمده است  . که ذکر همچو داستان  ها در قرآن  خود مبین  وحدت وعینیت  عملی  دین وسیاست است .
« یا داود  انا  جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ولا تتبع الهوی … » ( ص:26 ) ( ای داود  ما تو را  در زمین  نمایندۀ ( خود )  سا خته ایم ( وبر جای  پیغمبران پیشین نشان داده ایم ) پس در میان مردم به حق داوری کن واز هوای نفس پیروی مکن . )
« فقد ء اتینا ء ال ابراهیم الکتاب والحکمة وءاتینهم ملکا عظیمآ »(  نسا ء : 54  )
 ( ما که به حضرت  ابراهیم علیه السلام   کتاب (آسمانی ) وپیغمبری وپادشاهی  عظیمی  داده ایم ( مانند : سلطنت  یوسف در مصر ،  وپادشاهی  داود وسلیمان در  شام ) .
همچنان   قرآن عظیم الشان  اطاعت  از رسول  وولی امر را بر مسلمانان  واجب نموده ،  میفرماید :
« یا ایها الذین آمنوا  اطیعوا  الله  و اطیعوا   الرسول و  واولی  الامر منکم » ( نسا ء59 ) (ای کسانیکه ایمان آورده  اید  از خدا ( با پیروی از قرآن ) و از پیغمبر  ( خدا  محمد صلی الله علیه والسلم  با تمسک به سنت او )  اطاعت کنید. واز ولی الامر مسلمان خود  فرمانبرداری  واطاعت نماید . ( مادامیکه دادگر  وحق گرا بوده ومجری  احکام  شریعت  اسلام باشد .) با توجه  به آیات  قرآنی  که فوقآ بدان ا شاره بعمل آمد   به  وضاحت  تام  ثابت میگردد  که  دردین مقدس اسلام ، دین  وحکومت  جدا ناپذیر بوده  وحاکمیت  مطلق  از آن  خدا میباشد.دردین اسلام فقط يك قانون وجود دارد آن قانون الهی و آسمانی است. تلاش و کوشش تنها وسیلهء دستیابی به خیر و برکت و پیشرفت مادی و معنوی است. دین اسلام دین است که در مسیر تکال حرکت مینماید. دين اسلام دين است كه با دگرگوني شرايط و اوضاع و احوال و تطور زمان و تغيير مكان قابل انطباق است و جوابګوی  نياز هاي فطري، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و بطور خلاصه پاسخگوي نياز هاي مادي و معنوي بشري است.
اصلاح زندگي دينوي و اخروي بشر، هردو مورد توجه دين اسلام بوده و هست، هرچند اين دو هدف در طول يكديگر قرار دارند و با يكديگر تعارض و تزاحمي ندارند.
دنيا از دید دین مقدس اسلام مقدمه آخرت است و راه است نه مقصد. دین اسلام به این معتقد است که بدون اصلاح راه و تحميل مقدم نمي توان به مقصد رسيد و ذي المقدمه را بدست آورد.  دين اسلام روش خاص براي زندگي دينوي است كه مصلحت دينوي بشر را در جهت اكمال اخروي و حيات ابدي او تأمين ميكند .
 
سیداقبال حکیمی محصل سال اول دانشگاه حقوق و علوم سیاسی.