آرشیف

2015-2-6

پروین زرتاب

دکـــان قـــــــــــاضی

 

طوریکه مشاهده می کنیم و می بینیم شعبات محاکم در غور به دکان تجارت تبدیل شده است.
ما نمی دانیم که قاضی ها و پرسونل محاکم توسط کدام ارگانی از مقامات  دولت و یا شهر داری ها کنترول می شود یا اینکه مانند بقیه فروشنده گان و دکان داران شهر چغچران ، هرکس هر طوری که دلش بخواهد خرید و فروش می کند.
اگر مردم بی نوا و مظلوم شهر چغچران ، خدا نخواسته در مورد زمین یا اشیای دیگر در بین شان دعوای حقوقی ، رخ دهد اولین بار که به ریاست حقوق مراجعه می کنند، از همانجا چور نمودن و رشوه ستانی آغاز می شود. و کارمندان و قضات محکمه که مدعی و مدعی علیه را می بینند ، برای شان (هردو جانب)توصیه می کنند که: مواظب باش به ریاست عدلیه پول ندهی ، قضیة خود را زود تر به محکمه انتقال بده ، تو حق به جانب هستی، ما زود حق شما را فیصله نموده به دست تان می دهیم.
باور به خدا کنید که ما ، در مورد قضیة زمین های شاهد بودیم و دیدیم که ارزش زمین سی هزار افغانی بیشتر نبود، ولی این قضات از هردو جانب مدعی و مدعی علیه ، به خاطر همین زمین ناچیز دو صد تا دو صد و پنجا هزار افغانی به عنوان شیرینی گرفته بودند. باز هم فیصله نکردند و آن بد بخت ها دو باره باهم نشستند و صلح کردند.
 
قاضی های عزیز!
خداوند در قرآن کریم می فرماید: وَ مَن لَم یَحکُم بَما اَنزَلَ الله فَاُلئِکَ هُمُ الکَافرُونَ. «و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی کنند کافر اند» این را بهتر از من می دانید ، ولی آیا هیچ یادی از خدا و احکام خدا می کنید؟ وا قعاً جای گریه است !
ونیز می فرماید: اِنَّ الّذینَ یَکتُمُونَ ما اَنزَلنَا منَ البَیّنَات وَالهُدَی مِن بَعدِ مَا بَیّنّاهُ لِلنَّاسِِ فِی کِتَاب اُولئِکَ یَلعَنَهُم اللهُ وَ یَلعَنَهُم الاَّعِنُونَ. « کسانی که دلایل روشن و وسیلة هدایتی را که نازل کرده ایم بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان ساختیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت می کند وهمة لعنت کننده گان نیز آنها را لعنت می نمایند»
آیا تو مطابق احکام خداوند(ج) کار می کنی یا مطابق پول ، قوم ، روابط و سفارش؟ آیا تو حکم خداوند را می خوانی و می دانی ، سپس می پوشی یا نا فهمیده این کار را می کنی؟  بخاطری که : اگر می دانی این کار می کنی مطابق آیة فوق خودت قضاوت کن که چه هستی؟  ( مشروط به این که مانند قضاوت های دیگرت نباشد.)
و اگر نمی دانی و این کار را می کنی باز هم وای به حالت!  چرا؟ چون پیامبر اسلام می فرماید: یک قاضی در بهشت و دو قاضی دیگر در جهنم جای دارند.  آن قاضی که حق را بشناسد و بر اساس آن قضاوت کند، بهشتی است.  اما آن قاضی که حق را بشناسد و قصداً از آن عدول کند، ودیگر قاضی که بدون علم و دانش قضاوت کند هر دو جهنمی اند.
·        پس اگر می دانی و خلاف قضاوت می کنی افسوس و فریاد به حالت .
·        یا اینکه نمی دانی خلاف می کنی ، وای بحالت چون سزاوار قضاوت نیستی.
به تکیه گاه و مسند عدالت سرور کائنات نشستی ، آیا از او نمی شرمی که می فرماید: لعنت خدا بر رشوه دهنده و رشوه گیرنده.  هنوز هم می خواهی بخاطر پول حق مردم را بپوشی ؟ و با فریب و مکر ، هشتاد هزار و صد هزار را ، از مدعی در برابر یک چیز اندک رضایت بگیری خود را حق به جانب بدانی؟ ( والله خیر الماکرین)
و نیز روسول خدا می فرماید: هرکس مارا بفریبد از مانیست. ( ای پیامبر فریب ، دقت کن)
و نیز می فرماید: کسی که بر مردم رحم نمی کند، خداوند نیز به او رحم نمی کند. آیا ازین بی رحمی بدتر است که حقوق یک شخص عاجز را با چشم گریان از او بگیری و به خاطر پول و زور و واسطه ، به دیگری بدهی؟    ( از عهده اش که برآمده نمی توانی، استعفا آبروی توست)
 
ایمن بودن از مجازات نا گهانی خدا یکی از بزرگترین گناه های کبیره است!
خدا وند می فرماید: فَلاَ یَامَنَ مَکرَاللهِ اِلاَّ قَومُ الخَاسِرُونَ.  « در حالی که از مکر(مجازات) خدا جز زیان کاران ایمن و غافل نمی گردند»
·        بیائید از خدا بترسید و بیشتر ازین حقوق مردم را تلف نکنید، کلاه خود را پیش خود بگذارید و اندیشه کنید که اگر شما به جای این مردم مظلوم بودید چقدر تحمل این مشکل بود.
·        بیائید از برای خدا محکمة عدل الهی را به دکان تجارتی تبدیل نکنید و حاکم باشید نه تاجر.
·        بیائید وجدان داشته باشید ، سعی کنید که « گاو» لنگی» را نخورد و حق نا حق نشود.
·        بیائید سنجش داشته باشید ، شما از تمام کارمندان دولت بیشتر معاش می گیرید ، آنرا حرام نکنید ، قناعت برای مردان توانگری است.
·        حیف این مسند محمدی(ص) ، صدیقی، فاروقی و عثمانی که به شما سپرده می شود !
·        از خدا بتر سید، این حقوق،‌ صاحبانی دارد، حانواده های دارد، یتیمان چشم به راه دارد که به خاطر حقوق شان گریه می کنند.
از خدا بترسید، بترسید ، بترسید، ، بترسید!