آرشیف

2015-3-23

لعل محمد محمودی سنجرانی

دوسـتـی و دوســـت یـــابـــی

خدای بزرگ را را بسیار سپاس گزارم که توفیق ویژه اش را نصیب این بنده ساخت تا به رغم بضاعت ناچیز  چند سطر در باره دوستی و دوست یابی را خدمت شما خوانندگان عزیز تقدیم نمایم . امیدوارم لطف حق بیش از پیش شامل این قلم شده و با عنایت خاص خود، ضعف ها و کمبودی های معنوی و عملی نویسنده را در تاثیرگذاری نوشته اش دخالت ندهد.
 اهمیت دوست نقش انکار ناپذیز دوستی در زندگی انسان بر کسی پوشیده نیست.در برخی از روابات، یکی از راه های شناخت دین و مذهب افراد شناخت دوستان انان دانسته شده است. نیز یکی از نخستین راه  ها برای قضاوت در باره شخصیت افراد، شناخت معاشران و دوستان آنان شمرده شده است. بهر مندی از معاشران خوب ، در کنار راز داری، مساوی با بهره مندی از خیر دنبا و اخرت معرفی شده است. در مقابل ، داشتن دوستان بد، قطعه ای از اتش و آفت خیر و فضیلت دانسته شده است. معاشرت با دوستان بد ، ناخواسته و نا خود آگاه، انسان را به بدی سوق میدهد .اصولا ویژه گی های  دوست از راه های پنهانی ، دوست منتقل میشود. خضرت علی ( ع) ،درین باره می فرماید : با انسان های بدخواه معاشرت نکن ، چرا که طبع تو، نا اگاه هانه از طبع او میدزدد .

میرود از سینه ها در سینه ها           از ره پنهان صلاح و کینه ها
                                                                       ( بلخی،139 :255 )

پسر نوح ، به واسطه معاشرت با دوستان بد، خاندان نبوت اش گم شد . به روی، هرگز نباید با این تصور که من تحت تاثر بدی دیگران قرار نمیگرم ،با انسان های بد معاشرت داشت، بسیاری از جوانان ، زمانیکه با انان گفته میشود با دوستان معتاد و فاسد معاشرت نداشته باشید، در پاسخ میگویند: من هرگز به اعتیاد و فساد کشیده نخواهم شد .اما تجربه نشان داده است که به ندرت چنین اتفاقی می افتد. اینان در حقیقت، از تاثیر سحر امیز معاشرت دوستانه در اخلاق و رفتار نگرش انسان غافل اند و نمی دانند که :

گر نشیند فرشته با دیو                     وحشت خیانت و ریو
از بدان نیکویی نیاموزی               نکند گرگ پوستین دوزی

                                                               ( سعدی شیرازی) 1371 :546 )

حضرت علی (ع ) در نامه به حارث همدانی ، درباره دوست گزینی و انتخاب دوست همنشین به او می فرماید : از همنشینی آنکه رآیش سست و کارش ناپسند بود بپرهیز که هر کس را از انکه دوست اوست شناسند:

ان حکیمی گفت دیدم در تکسی                        می دویدی زاغ با یک لک لکی
در عجب ماندم بجستم حــــــال شان                     تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ                  خود بدیدم هر دو آن بودند لنگ   

                                                                      ( بلخی، بی تا:297 -298 )

بنا براین دوستان انسان، محک خوبی برای شناخت شخصیت او هستند. اگر کسی با انسان های دروغگو ، چاپلوس ، فریکار و خاین دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای اینکه بداند خود او نیز اگرچه به حال ، مرتکب چنین کارهای خلافی نشده است ، روح  و جان  او چندان با چنین کارهایی بیگانه نیست . روزی جالینوس حکیم به دوستان خود گفت : مرا نزد فلان پزشک ببرید تا فلان دوا را به من بدهد که ان موجب درمان من خواهد شد . دوستان گفتند : تو خود استاد و حکیم هستی بهر ازما میدانید که فلان دوا برای درمان دیوانه گی است، توکی دیوانه نیستی . جالینوس گفت : امروز دیوانه به من نگاه کرد و مدت چشمک به من زد و آستین مرا به نشانه دوستی انچان کشید که پاره شد . این ها علامت ان هست که بین من و او اشتراکی پیدا شده و از این رو دریافتم که باید درمان شوم.

گفت جالینوس با اصحاب خود                       مرمرا تا ان فلان دارو دهد .
پس به دو گفت ان یکی ای ذوفنون                این دوا خواهند از بهر جنون
دور از عقل تو این دیگر مگو                     گفت درمن کرد یکی دیوانه رو
ساعت در روی من خوش بنگرید                  چشــــــمکم زد استین من درید
گر نه جنسیت بدی در من ازاو                   که رخ اوردی به من ان زشت رو
گرندیدی جنس خود کی امدی                     کی به غیر جنس خود را بر زدی
چون دو کس برهم زند بی هیچ شک             در میان شان هست و قدر مشترک
کی پرد مرغی مگر با جنس خود                صحبت ناجنس گور  است و  لحد

                                                                          ( بلخی بی تا : 297 و298  )

یکی از بزرگان دین فرموده است . دوستی شرایط و حدودی است . اگر کسی همه آن شرایط را داشته باشد، کمال صداقت و دوستی را دارد و اگر کسی تنها برخی از انهارا داشته باشد، هر چند دوست نامیده می شود، اما کمال صداقت و دوستی را ندارد و اگر کسی هیچ یک از انهارانداشته باشد، چیزی از دوستی را ندارد و اصلا نباید اورا دوست نامید:
1 . ظاهر و باطن دوست باید یکی باشد.
2 . افتخارات دوستش را افتخار خود و شکست اورا شکست خود بداند.
3 . ثروت و قدرت ، رفتار اورا با دوستش تغییر ندهد
4 . چیزی را از دوستش دریغ نورزد.
5.  در سختی ها دوستش را رها نکند .

نار خندان باغ را خندان کند              صحبت مردانت از مردان کند
گرتو سنگ صخره ومرمرشوی           چون به صاحب دل رسی گوهر شوی
مهر پاکان در میان جان نشان         دل مده الا  به مهر دل خوشان

در روایت از پیامبراسلام (ص) بهترین دوستان کسانی دانسته شدند اند:
1 . دیدن انان انسان را به یاد خداوند می اندازد .
2 . گفتار شان بر دانش انسان می افزاید.
3 . رفتارشان یاد اخرت را دردل انسان زنده میکند.
همچنین در روایات متعددی به ما توصیه شده است که با انسان های خردمند معاشرت داشته باشیم، چراکه مصاحبت و دوستی با خردمندان حیات زندگی و روح جان ادمی بوده و موجب امنیت و آسایش و آرامش نفس است .

ازخردمندان طلب کن دوستی           زانکه یاری را نشاید بی هنر.
صحبت نیکان بود مانند مشک          کز نیسمش مغزجان یابد اثر.

هر که از ناکس طمع داردوفا          ازدرخت خشک می جوید ثمر.

لعل محمد "سنجرانی"