آرشیف

2016-8-14

نظیر ظفر

در سوگ قلم سالار زمـانـه مــــا

(ن) والقلم و ما یسطرون ……

قــلم ســـــــالار خوشگـــــــفتار ما رفت
به سوگ اش اشک در رخسار ما رفت

گلســـــــتان ادب ما تمــــــــــــــسرا شد
نخــــــواند هدهد گـــــــــلزار ما ؛ رفت

                 (ظفر)

رهزنان در کر ســـی و اهل قلم در انزوا
من ندانــــــــستم رضــــای خالق خلاق را

شوکت بی مایه گان باشد بهر جا چشمگیر
اهل بینش خوار دیدم جمله در غربت سرا

              ( ظفر)

از خوانش خبر در گذشت دانشمند و نویسنده و پژوهشگر و گوینده خوش آوا داکتر اکرم عثمان ؛ اندوه گلویم را فشرد و بلا فا صله چهره معصوم اش در نظرم مجسم گردید و به گذشته ها رفتم .
انجایکه سخن میگفت و در می سفت و خورد و کلان و پیر و جوان همه مغروق واژه های ناب اش می شدند  و حلاوت گفتارش تلخ کامی ایام را می زود و روح تازه به غمگین دلان میداد .
کار برد کلمات وو اژه های عا میانه در نو شتار اش ؛ خاص و عام را پسند می امد و سبک نگارش اش قاطبه ای از چوانان را تشویق به نگارش میکرد .
با همان صدای گیرا با همه محبت خاصی داشت و لبخند اشنایش بیگانه گان به اشنایی می کشاند .
وی استادی بود که شاگردانش  را با سیمای محبت آموزش میداد و بی بیدل بود .
نظر به عقاید سنتی ما ( کل نفس ذایقه الموت) هر نفسی مرگ را چشنده است …. اما خوش بحال انان که مانند این استاد گرانقدر با قدر و منزلت جان بحق میدهد و نامش ماند گار است .
گر چه در غربت سرای مهاجرت رخت سفر ابدی بست اما با اتمام رسالت میهنی و با نام نیکو اندوه هزاران هموطن در بستر مرگ ارامید ( انا لله و انا الیه راجعون ) جنت الماوی مکانش باد و صبر جمیل نصیب خانواده معزز شان باد

 نوشته نذیر ظفر