آرشیف

2015-1-1

محی الدین فرهمند

دادخواهی برای برگذاز نشدن محافل فراغت با هزینه های هنگفت‎

 

بسته داده ها و پشنهادها برای برگزار نشدن محفل های فراغت( غوغایی غول ماهیت)!1-
فرهنگ هر ملت از سرچشمه های گوناگونی آب می خورد، اما می توانیم آنان را در دو سرچشمه گنجانید؛ اول، نهادهای خرد مدار و علمی ، دوم، نهاد های عرفی و سنتی، که ملت های توس…عه یافته یا آنان که می خواهند توسعه یافته گردند از سرچشمه اولی بیشترین سود را جهت سامان دهی فرهنگی و فرهنگ سازی می برند، یعنی این که فرهنگ شان را مبتنی بر سنجش عقلانی، علمی و داوری بر مبنای اصول اخلاقی استوار می کنند. در آن صورت نهاد های علمی و خرد مدار چون پوهنتون ها، مکاتب، مدرسه ها و اتاق های فکر، مراکز پژوهشی فرهنگ و جامعه و فرهنگستان نقش تعیین کننده تری را دارا می باشد. نهادها عرفی چون سنت های قومی، ساختارهای قومیتی، ارزشهای قومی و ذهنیت های قبیلوی و رفتارهای فردی نابخردانه در فرهنگ سازی جای قدرتمندی دارا نیستند.دیده می شود که نقش نهادهای علمی که سروکارشان به دانش و محک زدن پدیده های اجتماعی با خرد و دانش است، در روند توسعه، پیشرفت و فرهنگ سازی سازنده و مهم می باشد.
داده ها(معلومات) از تجلیل های معمولی فراغت در پوهنتون هرات
1. آمار: این آمار بر اساس یافته های میدانی و محاسبه تقریبی که حداقل ها را لحاظ داشته است بدست آمده است.
2. روش شناسی: این معلومات با مصاحبه با برنامه ریزان این محافل و خود محصلان به دست آمده است.
داده ها(معلومات) از تجلیل های معمولی فراغت در پوهنتون هرات
1. آمار: این آمار بر اساس یافته های میدانی و محاسبه تقریبی که حداقل ها را لحاظ داشته است بدست آمده است.
2. روش شناسی: این معلومات با مصاحبه با برنامه ریزان این محافل و خود محصلان به دست آمده است.
(آمار تصویر ساخته شده که به شکل تصویر نمایش داده شده است)
با توجه به این که فارغان هر پوهنحی میان 100 الی 300 در تغییر است که یازده پوهنحی می توان هر سال میان هزار الی 3000 فارغ را تصور کرد که ما آن حدا اقل آن 1000 را برمی گزنیم، چنانچه آمار دقیق این سال را در اختیار نداشتیم.
حد اقل هزینه کلی: 11000×1000=11000000 افغانی(یازه میلیون افغانی)
حد اکثر هزینه کلی:19800×1000= 19800000 افغانی(نزده میلیون و هشت صد هزار افغانی)
میانگین هزینه کلی: 1000×15400=15400000 افغانی( پانزده میلیون و چهار صد هزار افغانی)

نگاه از منظر اخلاقی و دینی
1. بار ها در قرآن کریم به عنوان یک وجیبه اسلامی به این سخن خداوند برخورده ایم که فرموده است: انه لایحب المسرفین(اعراف/31) « خداوند آنان را که اسراف می کنند دوست نمی دارد». این آمار سر سام آور هزینه های تجلیل در فراغت در کشور مانند افغانستان که در آمد سرانه آن سالانه 410 دالر که معادل 23370 افغانی در مقابل مالزی کشوری همگون ما 6600 دالر معادل 376200 افغانی یک اسراف محسوب می شود.
2. در کشور که 7.4 میلیون زیر خط گرسنگی قرار دارد این هزینه برای چنین محفل های غیر اخلاقی است. وجدان انسان زمانی که در جاده های هرات شب گردی کند از دیدن بی نوایان و معتادان به عذاب می آید. وجدان هیج انسان بیداری اجازه نمی دهد که این هزینه در این جهت به مصرف برسد.
3. وضعیت فرهنگی افغانستان که کشور دارای فقر فرهنگی بوده و سالانه از صد کتاب بیشتر در بازار فرهنگی اش وارد نمی شود، و کتاب خانه چه در داخل پوهنتون و چه بیرون از کتاب خالی به نظر می رسد، در حال که در همسایگی ما کتابخانه های میلیونی را شاهد هستیم، این محافل می تواند تعبیری ضد منافع ملی را هم بر خود کسب کند. در چنین وضعیت بهتر خواهد بود این هزینه ها در جهت کارهای بنیادی هدایت شود.
از منظر اداری
1. استادان همزمان در حداقل 5 محفل شرکت می کنند که رهبری پوهنتون در تمام آنان باید شرکت نمایند، این خود گرفتن وقت مدیران و کارگزان پوهنتون می باشد که می توانستند به کار های اداری و علمی خویش بیشتر رسیدگی نمایند.
2. تنوع برگزاری که هر صنف یا گاهی هر پوهنحی برگزار می کند، می تواند نشان از کمی مدیریت فراگیر پوهنتون باشد که آنان را در یک محفل که در هوتل ها با آن هزینه های هنگفت برگزار نگردد، نتواسته هماهنگ نماید. در کل این پراکندگی نمی تواند در نگاه نهایی خوب ارزیابی گردد.

طرح گونه های پیشنهادی: در زیر طرح گونه های پیشنهادی ارایه شده است، که خدمت محلان و شورای علمی محترم لازم دید خویش را در تعدیل و انتخاب آن می توانند دارا باشند.
1. به هر پوهنحی هدایت داده شود تا ده فصید یا کمتر از آن هزینه محافل در هوتل را از محصلان جمع آوری نموده در موارد ذیل به مصرف برسد.
1. خریدن کتاب در کتاب خانه؛
2. خرید لباس و مواد غذایی برای توزیع به نیازمندان شهر؛
3. کمک در نشریه های علمی هر پوهنحی؛
4. کمک در مراکز تحقیقاتی؛
5. کمک در نشر نوشته های علمی و ادبی استادان و محصلان؛
6. استفاده بعضی کارهای خیریه و مناسب که رهبری پوهنتون مناسب می داند.
2. یک محفل عمومی در صحن آزاد پوهنتون برای فراغت محصلان گرفته شود تا هم نشان وحدت و هم نشان مدیریت نیک پوهنتون باشد و این معنا را خواهد داشت تغییر عملی و رفتاری محصلان ایجاد شده، چون در فراغت شان یک کار حداقلی در خور توان خویش را انجام داه اند(اشاره به موارد بالا).
3. رسانه ها و مقامات بلند پایه دولتی و شخصیت ملی کشور در این محفل دعوت گردد و از آنان خواسته شود تا این فرهنگ خدا پسند، انسانی و اخلاقی را تبلیغ نمایند و د یدگاه خویش را ارایه نمایند. این می تواند جایگاه خوب و نیکویی برای پوهنتون هرات کسب نموده نقش اساسی را در این فرهنگ جدید به هرات اختصاص دهد که آغازگر یک فرهنگ خوب در کل افغانستان گردد.
4. توزیع سند برای خود هر پوهنحی که آنان نیز بتوانند تجمع خودی خویش را بدون مصارف هنگفت داشته باشند واگذار گردد تا در یک روز فقط این کار را انجام دهند، چنانچه اگر تقدیر نامه هم باشد نیکو خواهد بود.
5. استادان و رهبری پوهنتون در هیچ محفل که محصلان( برفرض اگر سرپیچی نموده در هوتل به شیوه که در آمار نشان داده شد) برگزار نمایید؛ شرکت ننمایند و تحریم نمایند. در آن صورت بنا بر شرکت نکردن استادان این گونه محافل رخت خواهند بست واثری از آن باقی نخواهد ماند.
یاداشت: بسته پشنهادی به شورای عملی پوهنتون هرات فرستاده شده است, فراخواه همیاری داریم.
م.فرهمندادامه …
— با
نامه سر گشاده به دانشجویان که فارغ می شوند!2-
بنام خداوند رزم و پیروزی
«برشما است که از خویش آغاز کنید؛ انجام دادن بدی در دانستن آن ناشایست تر از انجام در نداستن آن است»
بشر از زادگه¬اش تا اکنون بر دانایی و قدرت دانایی اش بالیده و در اندیشه ¬ی …تقریب همه فیلسوفان دانایی فضیلت اساسی انسان بوده است. آری چنین پنداشته شده و بر چنین پنداری زندگی کرده ایم.
نمی خواهم بگویم چه آموختی و چه نیاموختی؛ چنین قصدی ندارم و ای بسا که برا ی مخاطبان چون شما چنین اراده ای نارواست، چون هویت این مخاطبانی همان «دانش» ، «فهم»‌،« خرد» «خوبی» می باشد! از خود پرسیده اید و نقدهای که گه گهی «پوزدادن های داناپندارانه» است بر جامعه و سرنوشت ملت و مردم خویش وارد نموده اید و خویشتن را «اربابان برومند» سازندگی و تغییر نمایانده اید.
وقتی سخن از سازندگی برزبان جاری می کنیم، چنان می نماید که گویی قرن ها اندیشیده و قرن ها برای آن رزمیده ایم، در آهنگ گویش خویش از دردی سخن زده و می زنیم که گویا تنها «دارو داران» این درد ما بوده و هستیم. بر حق همین می تواند باشد؛ آنگه که از «اکنون موجود» نه از « اکنون ناموجود» آغاز کنیم و بر آنی که دانسته ایم، رفتار کنیم.
ای بسا به بود که از «ناگفته¬گان بی پندار» باشیم تا از «گویندگان با پندار بی رفتار» که راست بوده و راستی پیشه کرده اند، تا دانسته¬گان بد و نیک بد پیشه گان.
جاده ها تصویر زنده ای از بی نوایان بی خانه ی، معتادان نیازمندِ مردمی را دارد که از جمعیت حدود28 میلیونی اش 20 میلیون زیرخط فقر و 7.4 میلیون زیرخط گرسنگی را به نمایش می گذارد. کتابخانه های بی کتاب، دانشگاه های دانشکاه، مدارس های در سکون و شهروندان ناشهروند همه درد هایی است که تو از آن سخن گفته ای و درک کرده ایی. 
اکنون تو نیک می دانی که محفل های « غوغایی غول ماهیت» که در آن از غذاهای هزار افغانی و هزینه های ده هزاری لبالب لبریز است، در حالیکه نیک می دانی در شهر تو و کشور تو شبی نیست که بر اثر آن درد ها پیکره ات نابود نمی شود و انسانی نمی میرد. تو نیک می دانی که در کتابخانه ات کتابی نیست و این فقرفرهنگی ملتی است که تو یکی از آنانی که فریاد تغییر و سازندگی سر داده بودی و بار ها گفته بودی که ذهن پرساختن از فهم بر شکم پرساختن از خورش ده ها برابر ارزشمند تر می باشد. و اکنون می خواهی بر حرفت پا گذاری و شکم پرسازی و مباهات نابخردانه ای که من فارغ می شوم را انجام دهی؟! 
این «فریاد فروزنده» تو بود که بر همگان داشتی «فرهنگ انسانی اسلامی، اخلاقی و عقلانی باید ساخت!» آن دم که گفتی فروزنده بود و اکنون اگر بر آن پانهی و فرهنگ نادرستی را نهادینه سازی دیگر کسی باورش نمی کند و آن فریاد «فریاد فریبنده» خواهد بود.
ای مخاطبان آشنایم!
فراخوانت می دهم تو همان «فریاد فروزنده یی» خویش را که فرهنگ سازی بود را اکنون بجا آری، این افتخار مادر مهربان و پدر پرغرورت خواهد بود که تو قسمتی از فرهنگ یک ملت و فرهنگ انسانی گردی، نه آنکه که در ظاهر فریبش داده و آنی را که نادرست می خواندی انجامش دهی!
پیشنهادات فراخوان:
1. مقداری از آن هزینه که قرار بود در محفل«غوغایی غول ماهیت» مصرف شود، را گروهی کتاب خریداری نموده وبه کتابخانه کمک نماییم.
2. ویا برای نشر کتابی که نویسنده آن توانایی مالی ندارد.
3. در سطح کل دانشگاه(پوهنتون) به صورت همگانی یک محفل برگزار گردد که حاوی پیام نهادینه سازی این فرهنگ تعاون و همیاری و عمل به باورها باشد و هم وحدت و همبستگی را به ارمغان آورد.
4. مقداری از هزینه رابرای چیزهای مورد نیاز زمستانی نیازمندان جامعه خویش اختصاصی داده و با آنان همیاری صورت گیرد.
5. در حقیقت خود اسراف بوده که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد، و این اقدام های انسانی و اخلاقی کمک خواهد نمود تا که «وجدان جمعی» مردم ما بیدار تر گردد.
محی الدین فرهمند (92/8/16) ادامه …

 

دادخواهی برای برگذاز نشدن محافل فراغت با هزینه های هنگفت‎

 

دادخواهی برای برگذاز نشدن محافل فراغت با هزینه های هنگفت‎