آرشیف
خدا شناسی در پرتو سورۀ نحل
علم عبدالقدیر
در پرتو سورۀ نحل:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَستَعْجِلُوهُسبْحَنَهُ وَ تَعَلى عَمَّا یُشرِكُونَ(1) يُنزِّلُ الْمَلَئكَةَ بِالرُّوح مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاتَّقُونِ(2)خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض بِالْحَقِّتَعَلى عَمَّا يُشرِكُونَ(3) خَلَقَ الانسنَ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ(4) وَ الأَنْعَمَ خَلَقَهَالَكمْ فِیهَا دِفءٌ وَ مَنَفِعُ وَ مِنْهَا تَأْكلُونَ(5) وَ لَكُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ(6) وَ تحْمِلُ أَثْقَالَكمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَلِغِیهِ إِلا بِشِقِّ الأَنفُسِإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ(7) وَ الخَْیْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِیرَ لِترْكبُوهَا وَ زِینَةًوَ یخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ(8)
تبصره: -بیش از همه بحث از نعمتهاى خداوند در این سوره به میان آمده و آنچنان ریزهكاریهاى آن تشریح گردیده كه حس شكرگزارى هر انسان آزادهاى را بیدار مىكند ، و از این راه او را به آفریننده اینهمه نعمت و موهبت نزدیك مىسازد .این نعمتها شامل نعمتهاى مربوط به باران ، نور آفتاب ، انواع گیاهان و میوهها و مواد غذائى دیگر ، و حیواناتى كه خدمتگزار انسانها هستند و منافع و بركاتى كه از این حیوانات عائد انسان مىشود و انواع وسائل زندگى و حتى نعمت فرزند و همسر ، و خلاصه شامل انواع طیبات مىگردد.و درست به همین علت است كه بعضى آنرا سوره نعم ( جمع نعمت ) نامیدهاند.ولى مشهور و معروف در نامگذارى این سوره همان سوره نحل (زنبور عسل )است ، چراكه ضمن بر شمردن نعمتهاى گوناگون الهى اشارهاى كوتاه و پر معنى و عجیب به زنبور عسل كرده ، مخصوصا روى ماده غذائى مهمى كه از آن عائد انسانها… مىشود ، و نشانههاى توحیدى كه در زندگى این حشره وجود دارد تكیه نموده است.
ترجمه:ف1- رمان خدا ( دائر به مجازات مشركان و مجرمان ) فرا رسیده است براى آن عجله نكنید منزه و برتر است خداوند از اینكه شریك براى او قائل مىشوند.(قیام روز رستا خیز ومحاسبه اعمال در روز واپسین حتمی است به همین دلیل آمدن این روز به صیغه ماضی تا کید شده که قطعیت یک مسئله را میرساند.
2 -فرشتگانرا با روح الهى به فرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مىكند ( و به آنها دستور مىدهد ) كه مردم را انذار كنید ( و بگوئید ) معبودى جز من نیست بنابر این از مخالفت ( دستور ) من بپرهیزید(ارسال پیام پاک ظرف پاک وصاف میخواهد .لذا آنرا خداوند ج میداند که چه کسی شایسته گرفتن بار رسالت است.
–بخش دیگرى از آن از دلائل توحید و عظمت خلقت خدا ، و معاد ، و تهدید مشركان و مجرمان بحث مىكند.
3 -قسمت دیگرى از آن از احكام مختلف اسلامى همانند دستور به عدل و احسان و هجرت و جهاد و نهى از فحشاء و منكر و ظلم و ستم و پیمانشكنى و همچنین دعوت به شكرگزارى ازنعمتهاى او سخن مىگوید ، و در همین رابطه از ابراهیم قهرمان توحید به عنوان یك بنده شكرگزار در چند آیه نام مىبرد.
4 -بخش دیگرى از بدعتهاى مشركان سخن مىگوید و در همين رابطه ، مثلهاى حسى جالبى ذكر مىكند.
5- و بالاخره در قسمت دیگرى انسانها را از وسوسههاى شیطان بر حذر مىدارد.
ترجمه:
3 -آسمانها و زمین را به حق آفرید ، او برتر است از اینكه شریك براى او مىسازند. حقانیت آسمان و زمین هم از نظام عجیب و آفرینش منظم و حساب شده آن روشن است و هم از هدف و منافعى كه در آنها وجود دارد.و به دنبال آن اضافه مىكند : خدا برتر از آن است كه براى او شریك مىسازند ( تعالى عما یشركون).
4 -انسان را از نطفه بىارزشى خلق كرد و سرانجام او موجودى فصیح و مدافع آشكار از خویشتن گردید(.یا اینکه با خود وبا خدا به دشمنی بر خواست). بعد از اشاره به مساله آفرینش آسمان و زمین و اسرار بىپایان آنها ، سخن از خود انسان مىگوید ، انسانى كه به خودش از هر كس نزدیكتر است ، میفرماید : انسان را از نطفه بىارزشى آفرید ، اما سرانجام به جائى رسید كه موجودى متفكر و فصیح و بلیغ و مدافع از خویشتن و سخنگوى آشكار شد ( خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصیم مبین ) .نطفه در اصل به معنى آب كم یا آب صاف است ، سپس به قطرات آبى كه از طریق لقاح سرچشمه پیدایش انسان مىشود ، اطلاق شده است ، در حقیقت با این تعبیر مىخواهد عظمت قدرت خدا را مجسم كند كه از قطره آب بىارزشى چه آفرینش عجیبى كرده است كه میان قوس نزول و صعودى او اینهمه فاصله است.
5 -و چهار پایان را آفرید در حالى كه براى شما در آنها وسیله پوشش و منافع دیگر است و از گوشت آنها مىخورید.
در این آیه نخست به مساله خلقت چهار پایان كه دلیلى بر علم و قدرت خدا است ، پرداخته ، سپس به بیان نعمتهاى مختلفى كه در آنها وجود دارد مىپردازد ، و از میان این نعمتها به سه قسمت اشاره كرده نخست مساله دفء كه به معنى هر گونه پوشش است مىباشد ، ( با استفاده از پشم و پوست آنها ) مانند لباس و لحاف و كفش و كلاه و خیمه ، و دیگر منافع كه اشاره به شیر و مشتقات آنست ، و سوم گوشت كه با جمله و منها تاكلون بیان شده است : جالب اینكه در میان اینهمه فوائد ، قبل از هر چیز مسالهپوشش و مسكن را مطرح مىكند ، زیرا بسیارى از مردم ( بخصوص بادیهنشینان ) هم لباسشان از پشم و مو یا پوست تهیه مىشود ، و هم خیمههایشان كه آنها را از سرما و گرما حفظ مىكند ، و به هر حال این دلیل بر اهمیت پوشش و مسكن و مقدم بودن آن بر هر چیز دیگر است.
6 -و در آنها براى شما زینت و شكوه است به هنگامى كه به استراحتگاهشان باز مىگردانید و هنگامى كه ( صبحگاهان ) آنها را به صحرا مىفرستید ….
منظره جالب حركت دستجمعى گوسفندان و چهارپایان به سوى بیابان و چراگاه ، سپس بازگشتشان به سوى آغل و استراحتگاه كه قرآن از آن تعبیر به جمال كرده تنها یك مساله ظاهرى و تشریفاتى نیست ، بلكه بیانگر واقعیتى است در اعماق جامعه ، و گویاى این حقیقت است كه چنینجامعهاى خود كفا است ، فقیر و مستمند و وابسته به این و آن نمىباشد ، خودش تولید مىكند ، و آنچه را خود دارد مصرف مىنماید!.این در واقع جمال استغناء و خودكفائى جامعه است ، جمال تولید و تامین فرآوردههاى مورد نیاز یك ملت است ، و به تعبیر گویاتر جمال استقلال اقتصادى و ترك هر گونه وابستگى است!.این واقعیت را روستائیان و روستازادگان بهتر از مردم شهرنشین درك میکنند.
اهمیت زراعت ومالداری:
حتى امروز كه دستگاههاى تولیدى ، ماشینى آنقدر گسترده شده كه همه چیز را تحت الشعاع قرار داده باز هم دامدارى و كشاورزى مهمترین بخش تولید زندگى انسان را تشكیل مىدهد ، چرا كه مىدانیم پايه اصلى تغذيه در اين دو قسمت نهفته شده ، و به همین دلیل رسیدن به حد خودكفائى در قسمت دامدارى و كشاورزى نه تنها ضامن استقلال اقتصادى است كه استقلال سیاسى نیز تا حد زیادى به آن مربوط است .بنابر این جاى تعجب نیست كه تمام ملتهاى دنیا كوشش مىكنند كه صنعت كشاورزى و دامدارى خود را تا سر حد امكان توسعه دهند و از صنایع مدرن براى این توسعه كمك گیرند.
جالب اینكه تنها به منافع معمولى و عادى این چهار پایان سودمند اكتفا نمىكند بلكه روى جنبه استفاده روانى از آنها در آیه بعد تكیه كرده مىگوید : در این حیوانات براى شما زینت و شكوهى است به هنگامى كه آنها را به استراحتگاهشان باز مىگردانید ، و هنگامى كه صبحگاهان به صحرا ميفرستید ( و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون ) .
7 -آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى كه جز با مشقت زیاد به آن نمىرسید حمل مىكنند چرا كه پروردگارتان رؤف و رحیم است. : آنها بارهاى سنگین شما را بر دوش خود حمل مىكنند و به سوى شهر و دیارى كه جز با مشقت زیاد به آن نمىرسیدید مىبرند ( و تحمل اثقالكم الى بلد لم تكونوا بالغیه الا بشق الانفس ) .این نشانه رحمت و رافت خداوند است كه این چهار پایان را با این قدرت و نیرو آفریده است ، و آنها را رام و تسليم شما نيز گردانیده ، چرا كه پروردگار شما رؤف و رحیم است ( ان ربكم لرؤف رحیم). به این ترتیب این چهار پایان در درجه اول ، پوشش و وسائل دفاعى براى انسان در برابر گرما و سرما تولید مىكنند ، و در درجه بعد از فرآوردههاى لبنیاتى… آنگاه به سراغ گروه دیگرى از حیوانات مىرود كه براى سوارى انسان از آنها استفاده مىشود مىفرماید خداوند اسبها و استرها و الاغها را آفرید تا شما بر آن سوار شوید ، و هم مایه زینت شما باشد ( و الخیل و البغال و الحمیر لتركبوها و زینة).
بدیهى است زینت در اینجا باز یك مساله تشریفاتى نیست و براى كسى كه با محتواى تعلیمات قرآن آشنا است این مطلب روشن است ، بلكه یكنوع زینت است كه اثر آن در زندگى اجتماعى ظاهر مىگردد ، براىپى بردن به این حقیقت كافى است است منظره و حال كسى كه با پاى پیاده یك راه طولانى بیابانى را پیموده ، و خسته و كوفته و ناتوان به مقصد رسیده ، به طورى كه تا مدتى هیچ كارى از او ساخته نیست و نشاطى در او دیده نمىشود ، با منظره كسى مقایسه كنیم كه بر یك مركب را هوار سوار شده زودتر به مقصد رسیده نیروى خود را از دست نداده ، نشاط خود را كاملا حفظ كرده و آماده انجام هدفهاى خود و استفاده از وقت و نیروى خویش است ، آیا این زینت نیست ؟ در پایان آیه به مساله مهمترى اشاره كرده و افكار را به وسائل نقلیه و مركبهاى گوناگونى كه در آینده در اختیار بشر قرار مىگیرد و بهتر و خوبتر از این حیوانات مىتواند استفاده كند متوجه مىسازد ، و مىگوید خداوند چيزها ( وسائل نقليه ديگرى ) مىآفریند كه شما نمىدانید ( و يخلق ما لا تعلمون) انسان از مواد اولیه که خداوند ج بدسترش گذاشته انواع وسائل نقلیه وترانسپورتی میسازد که در زمین وهو وبر وبحر در خدمت انسانهاست.
تفسیر نمونه ج : 11ص :156
8 -(و همچنین ) اسبها و قاطر ها و الاغها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و هم مایه زینت شما باشد و چیزها ( وسائل نقلیه دیگرى ) مىآفریند كه شما نمىدانید!( قرآن مظابق ظرفیت فکری وتوانمندی ذهنی انسانها یاد دهانی فرموده ذکر وسائل ترانسپورتی شرائط فعلی برای انسان آن زمان قابل قبول نبود وخداوند ج فرمود وسائل ترانسپورت دیگر خلق میشود که شما حالا نمیدانید وحتی باور هم نمیکنید.از آنجا ئیکه قرآن کریم کتاب زمانه هاست عبدالله ابن عباس یکی از مفسرین قرآن میگوید(لا تفسروالقرآن فإن الزمان یفسره ) قرآن را را تفسیر نکنید ویا تفسیر شده حساب نکنید چون زمانه تفسیرش میکند.)با گذشت زمان نور آن آن تاریکی های سایه را میزداید
قسمت دوم:
وَ عَلى اللَّهِ قَصدُ السبِیلِ وَ مِنْهَا جَائرٌوَ لَوْ شاءَ لهََدَامْ أَجْمَعِینَ(9) هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءًلَّكم مِّنْهُ شرَابٌ وَ مِنْهُ شجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ(10) یُنبِت لَكم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الأَعْنَب وَ مِن كلِّ الثَّمَرَتِإِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكرُونَ(11) وَ سخَّرَ لَكمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشمْس وَ الْقَمَرَوَ النُّجُومُ مُسخَّرَت بِأَمْرِهِإِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(12) وَ مَا ذَرَأَ لَكمْ فى الأَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُإِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكرُونَ(13)
ترجمه:
9 -و بر خداست كه راه است را به بندگان نشان دهد ، اما بعضى از راهها بیراهه است و اگر خدا بخواهد همه شما را ( به اجبار ) هدایت مىكند ( ولى اجبار سودى ندارد ) .
10 -او كسى است كه از آسمان آبى فرستاد كه شرب شما از آن است ، و گیاهان و درختان كه حیوانات خود را در آن به چرا مىبرید نیز از آن است.
11 -خداوند با آن ( آب باران ) براى شما زراعت و زیتون و نخل و انگور مىرویاند ، و از همه میوهها ، مسلما در این نشانه روشنى است براى گروهى كه تفكر مىكنند
تفسیر نمونه ج : 11ص :167
12 -او شب و روز و خورشید و ماه را مسخر شما ساخت ، و نیز ستارگان به فرمان او مسخر شمایند ، در این نشانههائى است ( از عظمت خدا ) براى گروهى كه عقل خود را بكار مىگیرند .
14 -(علاوه بر این ) مخلوقاتى را كه در زمین آفریده نیز مسخر ( فرمان شما ) ساخت ، مخلوقاتى با رنگهاى مختلف در این نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكر مىشوند.
تفسیر : همه چیز در بند تسخیر تو است اى انسان
به دنبال نعمتهاى مختلفى كه در آیات گذشته بیان شد ، قسمت دیگرى از نعمتهاى مهم الهى در آیات مورد بحث آمده است نخست به یكى از نعمتهاى بسیار مهم معنوى اشاره كرده مىفرماید : بر خدا است كه راه راست و صراط مستقیم را كه هیچگونه انحراف و كژى در آن نیست در اختیار بندگان بگذارد ( و على الله قصد السبیل ) قصد به معنى صاف بودن راه است ، و بنابر این قصد السبیل به معنى راه راست مىباشد راهى كه انحراف و ضلالت در آن وجود ندارد .در اینكه این راه راست اشاره به جنبه تكوینى یا تشریعى مىكند ، مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند ، ولى هیچ مانعى ندارد كه هر دو جنبه را شامل شود.توضیح اینكه : خداوند انسان را با نیروهاى مختلفى مجهز ساخته ، و استعدادهاى گوناگونى به او داده تا در مسیر تكامل كه هدف آفرینش است به او كمك كند ، و از این نظر همانند گیاهان و یا انواع جانداران است ، كه نیروها و غرائز لازم براى رسیدن به این هدف در اختیارشان گذارده شده است ،
با این تفاوت كه انسان با اراده خود و آزادانه تصمیم مىگیرد ولى حیوانات و گیاهان بىاختیار به سوى هدفشان پیش مىروند ، و قوس صعودى تكامل انسان نیز قابل مقایسه با جانداران دیگر نیست به این ترتیب از نظر خلقت و آفرینش و تكوین انسان را مجهز به عقل و استعداد و نیروهاى لازم براى پیمودن این صراط مستقیم كرده است.و از سوى دیگر ، خدا پیامبران را با وحى آسمانى و تعلیمات كافى و قوانین مورد نیاز انسان فرستاده است ، تا از نظر تشریع ، راه را از چاه مشخص كرده و با انواع بیانها او را تشویق به پیمودن این راه كنند و از مسیرهاى انحرافى باز دارند .و جالب اینكه خداوند در آیه فوق این امر را به عنوان فریضهاى بر خود لازم شمرده و با كلمه على الله ( بر خدا لازم است ) از آن یاد كرده است كه همانند آنرا در آیات دیگر قرآن نیز مىخوانیم ان علينا للهدى : بر ما است كه انسان را هدايت كنیم ( ليل – 12 ) ، اگر ما ، در وسعت مفهوم على الله قصد السبيل و مجموعه نيروهاى مادى و معنوى كه درآفرينش انسان و تعليم و تربيت او به كار رفته دقيق شویم ، به عظمت این نعمت بزرگ كه از همه نعمتها برتر است ، آگاه خواهیم شد.
سپس از آنجا كه راههاى انحرافى فراوان است ، به انسانها هشدار مىدهد و مىگوید بعضى از اين راهها منحرف و بيراهه است ( و منها جائر).و از آنجا كه نعمت اختیار و آزادى اراده و انتخاب ، یكى از مهمترین عوامل تكامل انسان مىباشد با یك جمله كوتاه به آن اشاره كرده مىگوید اگر خدا مىخواست همه شما را به اجبار به راه راست هدایت مىكرد به گونهاى كه نتوانید گامى از آن فراتر بگذارید ( و لو شاءلهداكم اجمعین).ولى این كار را نكرد ، چرا كه هدایت اجبارى ، نه افتخار است و نه تكامل ، بلكه به شما آزادى داد تا این راه را با پاى خود بپیمائید و به بالاترین اوج تكامل برسید.جمله فوق ضمنا به این واقعیت اشاره مىكند كه گام نهادن گروهى از انسانها در طریق جائر و راه منحرف ، نباید این توهم را ایجاد كند كه خدا در برابر آنها مغلوب شده است بلكه این خواست او است و مقتضاى حكمت است كه انسانها آزاد باشند.
در آیه بعد باز به سراغ مادى مىرود تا حس شكرگزارى انسانها را برانگیزد ، آتش عشق خدا را در دلهایشان بیفروزد ، و آنها را به شناخت بیشتر بخشنده این نعمتها دعوت كند.مىگوید : او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد ( هو الذى انزل من السماء ماء).آبى حیاتبخش ، زلال ، شفاف ، و خالى از هر گونه آلودگى كه شما از آن مىنوشید ( لكم منه شراب).و نیز گیاهان و درختانى از آن به وجود مىآید كه حيوانات خود را در آن به چرا مىفرستید ( و منه شجر فيه تسيمون).تسیمون از ماده اسامه به معنى چراندن حیوانات است و مىدانیم حيوانات هم از گياهان زمين استفاده مىكنند هم از برگهاى درختان ، و اتفاقا شجر در لغت عرب معنى وسیعى دارد كه هم به درخت گفته مىشود و هم به گیاه .
بدون شك منافع آب باران تنها نوشیدن انسان و روئیدن درختان و گیاهان نیست ، بلكه شستشوى زمینها ، تصفیه هوا ، ایجاد رطوبت لازم براى طراوت پوست
تفسیر نمونه ج : 11ص :170
تن انسان و راحتى تنفس او ، و مانند آن همه از فوائد باران است ، ولى از آنجا كه دو قسمت یاد شده ، از اهمیت بیشترى برخوردار بوده روى آن تكیه شده.
باز همین مساله را چنین ادامه مىدهد به وسیله این آب باران براى شما زراعت را مىرویاند ، و همچنین زیتون و نخل وانگور را ( ینبت لكم به الزرع و الزیتون و النخیل و الاعناب).و خلاصه از تمام میوهها ( و من كل الثمرات).مسلما در آفرینش این میوههاى رنگارنگ و پر بركت و این همه محصولات كشاورزى نشانه روشنى است از خدا براى كسانى كه اهل تفكرند ( ان فى ذلك لایة لقوم یتفكرون).
زرع هر گونه زراعتى را شامل مىشود ، زیتون هم نام آن درخت مخصوص است و هم نام میوه آن ( ولى به گفته بعضى از مفسران زیتون فقط نام درخت است ، و زیتونه نام میوه آن در حالى كه در آیه 35 سوره نور زیتونه به خود درخت اطلاق شده است).نخیل ( درخت خرما ) هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع استعمال مىشود ، و اعناب جمع عنبه به معنى انگور است .در اینجا این سؤال پیش مىآید كه چرا از ميان همه ميوهها ، قرآن مجید ، تنها روى این سه میوه تكیه كرده است ، زیتون و خرما و انگور ، دلیل آنرا به خواست خدا در ذیل همین آیات مىخوانید.سپس به نعمت تسخیر موجودات مختلف جهان در برابر انسان اشاره كرده ، مىفرماید : خداوند شب و روز را براى شما مسخر كرد و همچنین خورشید و ماه را ( و سخر لكم اللیل و النهار و الشمس و القمر).
ستارگان نیز به فرمان او مسخر شما هستند ( و النجوم مسخرات بامره ) .مسلما در این امور نشانههائى است از عظمت خدا و بزرگى آفرینش براى آنها كه اندیشه مىكند ( ان فى ذلك لایات لقوم یعقلون).در ذیل آیات سوره رعد و ابراهیم گفتیم كه مفهوم واقعى تسخیر موجودات براى انسان آنست كه در خدمت منافع او باشند ، و به نفع او كار كنند ، و به او امكان بهرهگیرى دهند ، به همین جهت شب و روز و خورشید و ماه و ستارگان كه هر كدام به نوعى در زندگى انسان اثر دارند و مورد بهره بردارى او قرار مىگیرند در تسخير اويند.این تعبیر جالب ( مسخر بودن موجودات براى انسان به فرمان خدا ) علاوه بر اینكه شخصیت و عظمت واقعى انسان را از دیدگاه اسلام و قرآن روشن مىسازد ، و به او عظمتى مىبخشد كه درخور مقام خلیفةاللهى است ، نعمتهاى گوناگون خدا را به خاطرش مىآورد ، حس قدردانى را در او برمىانگیزد ، و از نظام بدیعى كه در چگونگى این تسخیر به كار رفته ، وى را به خدا نزدیك مىسازد .و به همين جهت در پايان آيه ميگوید : در این تسخیر نشانههائى است براى آنها كه اندیشه مىكنند.براى آگاهى بیشتر از اسرار این تسخیر به شرح مبسوطى كه در سوره ابراهیم آیات 32 و 33 آوردیم مراجعه فرمائید .علاوه بر اینها مخلوقاتى را كه در زمین آفریده نیز مسخر فرمان شما ساخت ( و ما ذرأ لكم فى الارض).مخلوقاتى گوناگون و رنگارنگ ( مختلفا الوانه). از انواع پوششها ، غذاها ، همسران پاك ، وسائل رفاهى گرفته تا انواع معادن و منابع مفید زیر زمینى و روى زمینى و سایر نعمتها.
در اینها نیز نشانهاى است آشكار براى مردمى كه متذكر مىشوند ( ان فى ذلك لایة لقوم یذكرون)
نكتهها:
1 -نعمتهاى مادى و معنوىجالب اینكه در آیات فوق نعمتهاى مادى و معنوى آنچنان به هم آمیخته شده است كه نمىتوان آنها را از یكدیگر تفكیك كرد ، با این حال لحن آیات مزبور در زمینه نعمتهاى معنوى با مادى متفاوت است .در هیچ مورد نمىگوید بر خدا است كه فلان رزق و روزى را براى شما بيافريند ، اما در مورد هدایت ، راه راست مىگوید بر خدا است كه راه راست را به شما نشان دهد ، و نیروهاى لازم را براى پیمودن این راه از نظر تكوین و تشریع در اختیارتان بگذارد.اصولا بحثهاى یك بعدى از روش قرآن دور است ، حتى آنجا كه سخن از آفرینش درختان و میوهها و تسخیر خورشید و ماه به میان مىآورد باز آن را درمسیر یك هدف معنوى قرار مىدهد و مىگوید : این نعمتهاى مادى نیز نشانهاى است از عظمت آفرینش و آفریدگار.
2 -چرا تنها زیتون و نخل و انگور ؟!ممكن است چنين به نظر آید كه اگر قرآن در آیات فوق از ميان انواع ميوهها روى زیتون و خرما و انگور تكيه كرده به خاطر وجود آنها در محيط نزول
تفسیر نمونه ج : 11ص :173
قرآن بوده است ، ولى با توجه به جهانى و جاودانى بودن قرآن ، و عمق تعبیراتش روشن مىشود كه مطلب از این فراتر است.غذاشناسان و دانشمندان بزرگى كه سالیان دراز از عمر خود را در راه مطالعه خواص گوناگون میوهها صرف كردهاند به ما مىگویند كمتر ميوهاى است كه براى بدن انسان از نظر غذائى به اندازه این سه میوه ، مفید و مؤثر باشد .همانها مىگویند روغن زيتون براى توليد سوخت بدن ارزش بسيار فراوان دارد ، كالرى حرارتى آن بسیار بالا است ، و از این جهت یك نیروبخش است و آنها كه مىخواهند همواره سلامت خود را حفظ كنند ، باید به این اكسیر علاقمند شوند.روغن زیتون دوست صمیمى كبد آدمى است ، و براى رفع عوارض كلیهها و سنگهاى صفراوى و قولنجهاى كلیوى و كبدى و رفع یبوست بسیار مؤثر است.به همین دلیل در روایات اسلامى نیز از آن مدح و تمجید فراوان شده ، در حديثى از امام على بن موسى الرضا (علیهماالسلام) درباره زیتون چنین مىخوانیم : غذاى خوبى است ، دهان را خوشبو و بلغم را بر طرف مىسازد ، صورت را صفا و طراوت مىبخشد ، اعصاب را تقویت نموده و بیمارى و درد را از میان مىبرد و آتش خشم و غضب را فرو مىنشاند .و از آن مهمتر اینكه در خود قرآن از درخت زیتون به عنوان شجره مباركه ( درخت پر بركت ) یاد شده است.با پیشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى اهمیت داروئى خرما نیز به ثبوت رسیده است.در خرما كلسیم وجود دارد كه عامل اصلىاستحكام استخوانها است و نیز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكیل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است ، و قوه بینائى را مىافزاید.
و نیز پتاسیم موجود است كه فقدان آنرا در بدن علت حقیقى زخم معده مىدانند ، و وجود آن براى ماهیچهها و بافتهاى بدن بسیار پر ارزش است.این سخن امروز در میان غذاشناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگیرى مىكند ، زیرا آمارهائى كه در این زمینه تهیه شده نشان مىدهد در مناطقى كه خرما بیشتر مىخورند ابتلاى به سرطان كمتر است ، و اعراب و صحرا نشینانى كه در فقر غذائى به سر مىبرند بواسطه خوردن خرما هرگز مبتلا به سرطان نمىشوند ، عامل این موضوع را وجود منیزیم مىدانند .قند فراوانى كه در خرما وجود دارد از سالمترین قندها است كه حتى در بسیارى از موارد مبتلایان به بیمارى قند نیز مىتوانند براحتى از آن استفاده كنند.دانشمندان در خرما سیزده ماده حیاتى و پنج نوع ویتامین كشف كردهاند كه آنرا به صورت یك منبع غذائى غنى و بسیار پر ارزش در آورده است.به همین دلیل در روایات اسلامى نیز روى این ماده غذائى تاكید فراوان دیده مىشود ، از على (کرم الله) نقل شده كه فرمود : كل التمر فان فیه شفاء من الادواء : خرما بخورید كه شفاى بيماريها است .و نيز روايت شده كه در بسيارى از اوقات غذاى على (علیهالسلام) را نان و خرما تشكیل مىداد..ادامه دارد.
منبع استفاده تفسیر نمونه
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور