آرشیف

2015-2-6

خیر اندیش

حکومت استبدادی تک قومی در ولسوالی پسابند غور و طالب شدن اجباری کاکری

ای آنانکه بوی آدمیت دارید و شمه انسانیت در ضمیرمی پرورانید وای جناب کرزی صاحب که در کنج ارگ محصور مانده اید واز حال مظلومیت مردم خود در قرآ وقضبات خبر ندارید و ای دولت مردان ظالم که درسازظالمان می رقصید آگاه شوید که در ولسوالی پسابند چی میگذرد وچرا پیش از یک هزار خانواده نوه کاکری که به ده کیلومتر جوار جنوب ولسوالی پسابند موقیعت دارد طالب شدن مردم نوه کاکری طالب نبودند ونمیخواستند که هرگیز طالب در بین شان راه پیدا کنند همه مردمان نیک علما ودانشمندان زیاد دارد که در طول سی سال دوره جهاد به هیچ یک از جناهای متخاصم و آدم کش همدست نگردیدند وشائع عموم اقوام مختلفه پسابند این بود که نوه کاکری را بنام بین املل مسما کرده بودند راز حقیقی طالب شدن کاکری ازین قرار است وقتکه دولت اسلامی به میان میآید یک قوم بنام جعفری که افراد ظالم وستمگران حرفوی را در رآس داشتند قدرت ولسوالی پسابند را قبضه میکنند ملا جمعه گل بحیث مدیر اداری ودائم ولسوال وفخرالدین خان که بنام فخرک مشهور است صاحب منصب پولیس گردیده اما در حقیقت قومندان اصلی ولسوالی پسابند همانا فخرک و والسول ملا جمعه گل است که قومانده ولسوالی را از محل قرار گاه قدیمی خود از نوه سنگان رهبری میکند ودرهرسه ماه یکمرتبه به ولسوالی سری میزند معاشات وسهمیه چپاول گری هایش را اخذ میدارد وبه طروق مختلف با طالب هم سروکاردارد و فخرک دیوانه ازبلند گوی بام دولت عرعر می زند در سال گذشته که تاریخ دقیق آن را ندارم یکی از علما بزرگ نوه کاکری را بنام محمد اعلم ناحق بنام طالب روی مقاصد شخصی اش دستگیر و محبوس نمود همان بود که از مردم کاکری تعدادی کثیری از موسفیدان معززین قوم بشمول بیست نفر از علما بزرگ و خیر اندیش به مرکز ولسوالی می آیند تا با جناب فخرالدین درینمورد صحبت داشته باشند اما فخرالدین چه می کند بجای اینکه سلام واحترام به مردم جعمیت بکند از میله تفنگ دولت کار گرفته علما ومردم را به فحش ناسزا گرفته به لت کوب اقدام می نماید واز سرتپه ولسوالی ایشان را لول میدهد بیشرمانه به موسفید کس ونه به علم معرفت کس توجه میکند که اگر آن روز را ای آدما ! هر کسیکه مثل من شاهد صحنه بودی شاید که قلبش دوپاره میگردید اما به این انسان احمق آبرو .عزت و ناموس شان هیچ ارزش نداشت و مدت چند ساعت بعضی از علما بزرگ بدون موجب به زندان انداخت تا آنکه رها گردیدند وهم چنان شاهد صحنه ام چیطور این جمعیت بزرگ گریان کرده طرف کاکری میرفتند فخرک احمق خنده کنان میگفت زن شما را چی کار کنم دیدید زوری کیرم را ای آدما ! همان بودکه این مردم عقده پر گردیده تعدادی از ایشان درین مورد به مرکز ولایت غور عارض گردیدند ولی کسی به گوز شان نه خندید اینجاست که طالب از موقع استفاده کرده و موج خشم مردم را همراه وهمراز خویش می سازد و در بین شان جای میگرد که به هیچ وجه علما ودانشمندان این منطقه به این وضعیت بیش آمده راضی نبودن ونیستند اما مجبوریت ایشان را مجبور کرد تا که طالب در بین شان جا گرفت حالا طالب هم کوشش سیا کردن این مردم را بمقابل دولت دارند(به طوری مثال شهادت دگروال عطا گل خان که در منطقه کاکری انجام شده خلاف میله مردم این نوه بوده که به مقصد سیا کردن این مردم بطوری چرکی صورت گرفته است که احدی از مردم کاکری درجریان نبوده بلکه توسط نقاب پوشان طالب از منطقه سرسبت به کاکری آورده میشوید وبلا درنگ گشته میشود) وهم حکومت تک تاز جمعه گل وفخرک میخواهدکه این مردم را نزد دولت مرکزی طالب و مخالف جلوه بدهند در حالیکه روحیه صلح طلبی و عدم خشونت این مردم به تمام قومیت های ولسوالی پسابند واضح است در ولسوالی پسابند قومیت های عمده عبارت.خاسه .خسروی.کورک.جعفری و آقاجانی میباشد که متآسفانه تنها قومیت جعفری میخواهد که همیشه در اریکه قدرت یکه وتنها باشند حکومت جعفری ها در ولسوالی پسابند مثل حکومت مرغابی ها که در چند سال قبل به مرکز ولایت غور می نمودن میباشد و ابر مرد چون سلام خان میخواهد که حکومت استبدادی جعفری را از ولسوالی پسابند بردارد تا توازن قدرت وجود آید .

باحترام 
( خیراندیش از کاکری)