آرشیف

2015-5-18

احمد سعیدی

حضور فعال پاکستان در افغانستان با کدام ارزش و با کدام معیار

نمیدانم روی کدام منطق رهبران دولت افغانستان مذاکرات صلح با طالبان را  در جاده‌ های سنگلاخ بدون تحلیل از مجبوریت های پاکستان  دنبال می کنند. شاید  جناب رئیس جمهور و رئیس اجرائیه به این نتیجه رسیده باشند که تنش‌های داخلی  در افغانستان و پاکستان، فشارهای خارجی و درگیری‌ها در منطقه همین جاده پر سنگلاخ روزی هموار خواهد کرد  . اما با چه قیمتی در بدل خون بهای نیم از مردم افغانستان هفته گذشته  سفر آصف علی زرداری، رییس‌جمهور پیشین پاکستان یکجا با یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر دوران زمامداری حکومت حزب مردم پاکستان بگو مگو های زیادی را  در بین کارشناسان و تحلیلگران به همراه داشته است.
برخی بر این باورند با توجه به تحولات عرصه بین‌الملل و افزایش تنش‌ها و درگیری‌ها در منطقه و قدرت گرفتن گروه‌های داعش در دو کشور، افغانستان و پاکستان دیگر چاره‌ای جز تفاهم با یکدیگر و نشاندن طالبان پای میز مذاکره ندارند و از سوی دیگر هم با توجه به سبقه اختلافات دولت‌های پاکستان و افغانستان  در مورد نتیجه بخش بودن این دیدارها تردیدهای زیادی هم وجود دارد. سفر چند روز قبل نواز شریف یکجا با جنرال راحیل شریف سر تاج عزیز و اسحاق دار در کابل نیز خالی از بگو مگو ها نیست مجموع
دیدارهای مسئولان ارشد افغانستان و پاکستان در حکومت های جدید یعنی حکومت مسلم لیک نواز شریف و حکومت وحدت ملی به ریاست اشرف غنی گمانه زنی‌ها را برای آغاز فصل جدیدی در روابط دو کشور یا نیرنگ بخاطر تقویت جنگ یا صداقت بخاطر صلح تقویت کرده است. اگر این رفت و آمد ها صادقانه بخاطر روزنه ای برای صلح باشد در این میان روند گفت‌وگوهای صلح با طالبان نقش تعیین کننده‌ای در تعاملات دو کشور باید ایفا ‌کند. این اولین سفر نواز شریف بعد از به قدرت رسیدن آن نیست از آغاز حکومت مجاهدین تا کنون این نواز شریف به کابل سفر کرده است زمان پاشیدن اردوی ملی افغانستان را افتخار خود میدانست حالا شعار دوست و دشمن مشترک با افغانستان را افتخار خود میداند همه میداند اولین سفر نیست و اولین دیدار با آقای غنی هم نیست .
چندی پیش مذاکرات جدی بین نواز شریف و اشرف غنی نیز در اسلام آباد صورت گرفته بود ولی اخیرا با توجه به تحولات کلی که در افغانستان و منطقه به ویژه در یمن صورت گرفته است به نظر می رسد که غنی از نتیجه‌بخش بودن گفت‌وگو با پاکستانی ها پی برده تا اندازه ای ناامید شده تا حدی که به صورت علنی هم نارضایتی خود را در بعضی محافل  ابراز کرده است.
طبق اخبار منتشر شده در ولایات افغانستان مانند زابل قندوز فراه و یک تعداد از نقاط دیگر  افغانستان، شبه‌نظامیان داعش از نیروهای محلی طالبان برای افزایش ظرفیت آنها حمایت کرده و آموزش‌شان می‌دهند.
چنانچه چندی قبل صدها تن از شبه‌نظامیان چند ساعت پس از آغاز حملات بهاری طالبان تا شش کیلومتر وارد شهر قندوز شدند؛ حمله روز چهار شنبه در هلمند و حمله شب گذشته در یکی از هوتل ها در شهر کابل  اقدامی که جدی‌ترین تهدید علیه حکومت وحدت ملی  از زمان حمله آمریکا به افغانستان محسوب می‌شود. اگر حکومت وحدت بتواند از خود استقامت و پایداری در راه خدمت گذاری مردم نشان دهد طالبان راهی جز آمدن پای میز مذاکره ندارد.
با توجه به اینکه طالبان عملیات بهاره خود را آغاز کرده اند. می توان حدس زد که آنها امید دارند تا با تصرف مناطقی در افغانستان دستاورد هایی را از آن خود کنند تا با دستی پر وارد مذاکره شوند. و امتیاز زیادتری نصیب شان گردد . گرچه در نشست قطر
اصل مذاکرات از سوی طالبان پذیرفته شده است،روی این اصل  طالبان دیگر نمی‌تواند از اصل مذاکره با مسئولان افغانستان و پاکستان طفره بروند. از سوی دیگر آمریکایی‌ها هم فشار زیادی به پاکستان می‌آورند تا مواضع خود در این رابطه را تغییر بدهد . علاوه بر این احتمال قطع کمک‌های کشورهای عربی به پاکستان که در جنگ یمن اشتراک نکرده  هم مطرح است چرا که عربستان سعودی به شدت در‌گیر مسائل یمن است.
 با توجه به شرایط حاکم در نهایت طالبان مجبور خواهد شد که پای میز مذاکره بنشیند هرچند که از نظر ایدئولوژیک معتقد هستند وقتی وارد سازش شوند در حقیقت دین خود را از دست داده اند ولی شرایط منطقه و تحولات بین‌الملل به گونه ای است که طالبان راهی جز آمدن بر سر میز مذاکره را نخواهد داشت. بعضی ها به این باور اند
سفر اشرف غنی به هند و دیدار با مقام‌های رسمی این کشور که رقیب جدی پاکستان در منطقه محسوب می‌شود بخصوص اگر امضای قرار داد بندر چابهار صورت گیرد بذر ترسی را دل اسلام‌آباد کاشته است که در صورت موفق نبودن مذاکرات با افغانستان این کشور به سمت رقیب اصلی پاکستان سوق یابد.
البته این نگرانی‌ها خیلی هم بیراه نیستند چراکه دهلی نو و کابل تعاملات تجاری و بازرگانی خود را روز به روز افزایش می دهند و حتی بر سر تشکیل اتاق مشترک تجاری نیز توافق کرده اند.علاوه بر این غرب و بویژه آمریکا هم از رابطه هند و افغانستان حمایت می کنند و این امر تا جایی پیش رفته است که وزیر امور خارجه آمریکا رسما در سخنان خود بر آن تاکید می کند. گرچه پاکستان ادامه حضور هند در افغانستان را مخالف منافع خود می‌داند
‌هند و پاکستان رقیب جدی یکدیگر محسوب می‌شوند به همین دلیل هندی ها تلاش می‌کنند به هر نحوی که شده پاکستان را دور بزنند. بخصوص بر سر بازسازی بندر چابهار و همکاری با ایران وارد گفت‌وگو شوند تا بتوانند از طریق ایران خط تجاری خود را به افغانستان و آسیای مرکزی وصل کنند.
 البته شرکت‌های مطرح هندی هم در حال حاضر در افغانستان فعالیت چشمگیری دارند و به ویژه در ذخایر زیر زمینی ، اکتشاف و بهره برداری خوبی از معادن آهن داشته‌اند . همچنین آن‌ها در بازسازی افغانستان نیز نقش چشمگیری ایفا می‌کنند.
طرح‌های عمرانی که هند در افغانستان به عهده گرفته است، نهایت اهمیت دارد هند در این عرصه هم حضوری فعال دارد و جاده دلارام به زرنج که از مرز زابل ایران به سمت مرکز افغانستان می‌رود را ساخته‌اند و به همین دلیل هم نگرانی‌های پاکستان از حضور هند در افغانستان باعث می‌شود که اسلام‌آباد دورنمای روشنی از آینده حضور خود در افغانستان نداشته باشد.
البته تنش‌ها در رابطه هند و پاکستان به همین جا ختم نمی‌شود زیرا پاکستان مدعی است که هندی‌ها به جدایی‌طلبان ایالت بلوچستان کمک می‌کنند و ادامه حضور هند در افغانستان هم به این معنا است که دست آن‌ها برای کمک به جدایی‌طلبان بازتر شود و تمام این مسائل در رقابت‌های هند و پاکستان دیده می‌شود.
افغانستان و پاکستان در حالی امید دارند که گفت‌وگو ها و مذاکرات شان  با نمایندگان طالبان نتیجه‌بخش باشد که شرایط بین‌المللی نسبت به چند سال گذشته کاملا تغییر کرده و به تبع آن منافع هر کدام نیز به گونه‌ای تغییر کرده است . برای مثال پاکستان در دهه های گذشته رابطه نزدیکی با آمریکا داشت و در واقع متحد این کشور محسوب می شد ولی امروز دیگر آمریکایی ها چنین جایگاهی را برای او قائل نیستند. چنانچه غرب بر تعامل هند با افغانستان تاکید دارد
در حال حاضر هند به تدریج جایگاه گذشته پاکستان نزد آمریکا را از آن خود کرده است، چنانچه هند قدرتی بزرگ در عرصه سیاست و دموکراسی است در حالی که پاکستان همواره دست‌خوش تنش و کودتا بوده است از سوی دیگر بحث حضور گروه‌های تروریستی  اسلامی در پاکستان مطرح است و گفته می‌شود ارتش پاکستان به نوعی با آن‌ها همکاری می‌کند. از سوی دیگر گروه طالبان افغانستان نیز به شبکه حقانی و حزب اسلامی حکمت‌یار متصل است و از حمایت آنها برخوردار است. تمام این دلایل باعث شده است تا پاکستان موقعیت خود را نزد آمریکایی‌ها از دست بدهد.
وقتی در کل شبه قاره هند این هندوستان است که از نظر سیاسی و امنیتی حرف اول را می‌زند قطعا آمریکایی‌ها ترجیح می دهند افغانستان با هندی در تعامل باشد که برای ثبات منطقه تلاش می‌کند نه پاکستان که خود متهم به حمایت از تروریسم است. از طرف دیگر در تحولات منطقه
شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، طی دیدار ماه گذشته خود از اسلام آباد به مسئولان پاکستان وعده داد کشورش در چند مرحله، ۴۶ میلیارد دلار در پاکستان سرمایه‌گذاری جدید انجام دهد. این سرمایه‌گذاری به ساختن یک کریدور اقتصادی منجر خواهد شد و غرب چین را از طریق پاکستان به خلیج فارس مرتبط خواهد کرد.
همچنین چین، اعلام کرده است که بندر گوادر در بلوچستان پاکستان را توسعه داده و به بندری پیشرفته بدل خواهد کرد تا در چارچوب یک استراتژی در بلند مدت بتواند همچون یک قطب اقتصادی منطقه‌ای با بندر دوبی یا دوحه رقابت کند.
وعده‌های کمک مالی چین به پاکستان از یک سو و رابطه مخدوش پاکستان با غرب بر سر مسائل تروریست و یادآوری این که آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر به ویژه در دور دوم ریاست‌جمهوری اوباما با پاکستان بسیار سرد برخورد کرده‌اند از سوی دیگر باعث می‌شود که پاکستان نیز مانند افغانستان که منافع خود را در تعامل با هند می‌بیند برای کسب منافع بیشتر به سمت تعامل با چین برود تا جای خالی کمک های آمریکا را به نوعی پر کند. آیا چین می تواند جایگزین غرب برای پاکستان باشد
چین در نظر دارد که خط آهن و بزرگراهی از بندر گوادر به کاشغر که ایالتی در ایالت سین کیانگ این کشور است بکشد. همچنین صحبتی هم شده که از همین مسیر خط لوله گاز صلح از ایران به پاکستان کشیده شود و در نهایت این خط لوله هم به کاشغر در چین منتهی شود.
در حقیقت به صورت طبیعی رقابت بین هند و چین در دو منطقه یعنی بندر چابهار و گوادر از یک طرف و افغانستان از سوی دیگر است. این رقابت‌ها در حال حاضر تشدید شده است و در کنار این رقابت‌ها باید توجه داشت که در هر صورت پاکستان دچار مشکل است و با مسئله تروریسم رادیکال اسلامی مواجه است. در حالی که خود این کشور متهم به حمایت از گروه‌های تروریستی  بوده و گفته می‌شود که پاکستان در داخل با تنش میان شیعه و سنی مواجه است و کشتار هدفمند شیعیان و مردمان اسماعلیه در کراچی و کویته نیز در این کشور صورت می گیرد.
در مجموع این پاکستان است که در موقعیتی قرار دارد که ناچار است برای نجات خود به سمت مذاکره با افغانستان و راضی کردن طالبان برای آمدن سر میز مذاکره گام بردارد ولی ازسوی دیگر هند دست بالا را در منطقه داشته و در حقیقت در موضع بالا قرار دارد و می تواند از این موضع علیه پاکستان استفاده کند و چین هم با منابع مالی که دارد تمام تلاش خود را برای کسب سود در پاکستان و منطقه خواهد داشت.