آرشیف
جوازِ مدح و ستایش گری از لابلای متون ادبی!
گل رحمان فراز
پ.ن: مخاطبین ویژه مطلب من؛ محترم مولوی محمد ابراهیم خلیل و حاجی صاحب خیر محمد غفوری اند.
از چندی بدینسو، منفی بافی های کاربران فضای مجازی در موارد چون مدح و ستایش ازدیاد یافته است و کم کم این منفی بینی و منفی بافی به یک عادت بین دوستان و فرهنگیان مبدل می گردد. بدون شک، نقد و نظر در هر حالت سازنده و درخور توجه است و از طریق پدیدۀ نقد و نظر می توان عیوب یکدیگر را قابل ملاحظه کرد و بر سر اصلاح آن موارد کوشید که نیاز به دقت و اصلاح دارد.
طوریکه متذکر شده ام، هیچ وقت مخالف نقد و نظر منطقی نیستم در صورتکه در بدنه آن بوی تعصب و حسادت حس نگردد و برای سرکوب سازی فرهنگی اندیشه ها، گام های منفی در پله های عدم هم دیگر پذیری ور داشته نشود که الحمدالله نشده است.
صرف نظر از نقد و نظر، مدح و ستایش از دیر زمان بین انسان ها (خصوصاً انسان های که دارندۀ کمال و جمال اند توسط مدون های شان مورد مداحی و ستایش گری قرار گرفتند) مروج بوده و یکی از شهکار های ادبی و اخلاقی افرادی بشمار می رفته است که در همان وقت توانایی مدح و ستایش را با الفاظ و القاب گوناگون داشته اند. نمی خواهم بحث های ادبی چون؛ استعاره و تشبیه را در اینجا به بحث بگیرم) چون گذشته از آن استدلال، موارد بی شماری بخاطر غنامند سازی بحث مان از داشته های ادبی وجود دارد و به حد لازم مکتفی قناعت دیده می شود. مدح و ستایش دارندۀ خوبی ها و نکات مثبت اند که در هر حالت جنبه های مثبت اش به تناسب جنبه های منفی اش بیشتر دیده می شود. در مدح و ستایش، مداح و ستایش گر می کوشد تا با واژه ها بازی های رنگین را انجام دهد و متن را بر گلچین ادبی اش برساند. کلمات و سخنان که در متن مدح و ستایش درج می گردد باعث می گردد تا متن از حالت خستگی پذیر اش به حالت دل پذیر اش بگرود. مداحان و ستایش گران دارندۀ شخصیت های اجتماعی و اخلاقی اند، حس مداحی برایشان کمک می نماید تا از ناپسند اندیشی و خیال پردازی دشنام، اذیت، استفاده کلمات رکیک و شوم بپرهیزند و دیگران را نیز وادارند تا سخنان سنجیده را نثار دیگران نمایند تا سخنان غیر قابل قبول.
آن کسانیکه توسط مداحان تعریف و تمجید می گردند نیز انگیزه داشتن اوصاف را پیدا می نمایند که مداح و ستایش گر برای شان تفویض نموده است. شاید به این امر غالب نیاید اما انگیزه اینکه وی توسط کسی شایسته القاب و ستایش های فوق گردیده است، او را وا می دارد تا با کمبودی های وجودی و شخصیتی اش غلبه کند و برای اخذ حقیقی همان القاب با تلاش های فکری و فزیکی بشتابد.
اگر مطالعه ی از روند زندگی شاعران نامدار و شخصیت های برجسته ی که نام آنها بخاطر داشته های فکری شان هویت یک ملت است و ملت شان از طریق آثار ادبی شان شناخته می شود، اهل مدح و ستایش بوده اند و صنعت مدح و ستایش گری را در گوشه های مختلف دیوان ها و آثار ادبی شان گنجانیده اند که بطور مختصر و برای حقیقت دهی استدلال مان به اشاره چند مورد آن ذیلاً می پردازم؛
هرکه نا شاعر بود چون کرد قصد مدح او
شاعری گردد که شعرش روضۀ رضوان بود
زانکه مدحش جمع گردانید معنی های نیک
چون معانی جمع گردد شاعری آسان بود
عنصری
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه بر دینم
بیا کز چشم بیمارت هزارن درد بر چینم
حافظ
حافظ جناب پیر مغان جان دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمی کنم
حافظ
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب، لایق صحبت نبود
حافظ
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث الدین
خاموش مشو که کار تو از ناله می رود
حافظ
اگر ز لعل لب یار بوسه ی یابم
جوان شوم پس از سر و زندگی دوباره کنم
حافظ
فیض کف شهریار خلقت گل تازه کرد
بلبل کآن دید ساخت مدح کف شهریار
خاقانی
سرور اهل عمایم شمع جمع انجمن
صاحب صاحبقران خواجۀ قوام الدین حسن
حافظ، قطعه 22
ز شاهراه سعادت به باغ رضوان رفت
وزیر کامل اونصر خواجه فتح الله
حافظ، قطعه 28
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانۀ خیرات نکشت
حافظ، قطعه 3
بس ای غلام بدیع الجمال شیرین کار
که سوز عشق تو انداخت در جهان آتش
قطعه 11 سعدی
آن شب که تو در کنار مایی روز است
و آن روز که با تو می رود نوروز است
رباعی سعدی 15
چو حوران بهشتی باد خندان
ابد امروز فردا این عروسی
مولوی غزل شماره 226
گلشن هر ضمیری از رخش پر گل آید
دامن هر فقیری از کفش پر زر آید
دیوان شمس، غزل شماره 809
شمس تبریز که خورشید یکی ذره اوست
ذره را شمس مگوییدش و پرهیز کنید
دیوان شمس، غزل شماره 807
تو بدان عادت که او را پیش از این
خورده بودی ای وجود نازنین
*پند علی کرم الله وجهه به قرین خود
مثنوی معنوی دفتر اول
گفت پیغمبر علی ای روح من
ای به طوفان بلا ها نوح من
اشعری
ز زلفت زنده می دارد صبا انفاس عیسی را
ز رویت می کند روشن خیالت چشم موسی را
عطار، غزل شماره 2
خرقه را زنار کردم، خانه را خمار کردم
گوشۀ در باز کردم، زان میان مردانه جستم
عطار، غزل شماره 479
زان شه که محمدی جمالست
روزیم کن آنچه در خیالست
نظامی، در مدح شروانشاه اختسان بن منوچهر
به داودی دلم را تازه گردان
زبورم را بلند آوازه گرداند
نظامی، مدح خسرو و شیرین
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
عمر خیام، رباعی
میم و واو و نون تشریف نیست
لفظ مومن جز پی تعریف نیست
مولوی
ابیات فوق به دلیل اینکه وقت مزید نیاز داشته تا بصورت انفرادی تحت بحث و شرح قرار گیرند، از همان خاطر نتوانستم به شرح متنی شان بپردازم اما شعله مدح و ستایش که در قالب آنها گنجانیده شده است برای هر خواننده قابل درک است و نیازی دیده نمی شود تا بخاطر بارز دهی مدح و ستایش در آنها به شرح اش پرداخته شود.
مدح و ستایش گری در ابیات فوق به موارد گوناگون انجام یافته است، عده شعرا داشته های ذهنی خویش را پیشکش پیش حضور شاهان کرده اند و یا کسانیکه شایسته ستایش بوده اند اما سطح شخصیتی افراد ستایش شونده به آن اندازه ی نبوده و نمی تواند باشد که در اشعار شعرا به آن رنگ و روغن داده شده است!
بعضی از شعرا خود را مصروف یکی از داشته های طبیعی طبیعت دانسته و در وصف آن آغاز به مداحی های بی شمار کرده است و یک گروه از شعرا به مدح و ستایش معشوقه های شان با نوازش ساز عشق پرداخته اند که با خود استفاده امور عیش و نوش را نیز دارد.
اینکه دوستانم خلیل گرامی و غفوری صاحب نقدی بر جایز بودن پایگاه اجتماعی مدح و ستایش در جامعه ما زدند، مطمئین ام که نوشته شان بدون مخاطب و بصورت عمومی نگاشته شده و موارد چون؛ حسادت، عدم همدیگر پذیری و منفی بافی را با خود نداشته است، اما باید خاطر نشان ساخت که موارد کاربردی مثبت مدح و ستایش در خیلی حالات بارز تر، مؤثر تر و ارزشمند تر از موارد منفی اش بوده است.
منابع:
– دیوان حافظ شیرازی
– دیوان شمس
– رباعیات خیام
– مثنوی معنوی
– عطار
– نظام گنجوی
– اشعری
– سعدی
– خاقانی
با احترام
گل رحمان فراز
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور