آرشیف

2018-4-17

احمد سعیدی

جهان در پرتگاه جنگ سوم جهانی

به نقل از بانگاه خبر گزاري هاي بين المللي، امريکا همراه با بريتانيا و فرانسه به اهدافي در سوريه حمله کرده اند. شامگاه جمعه به وقت واشنگتن، بامداد روز شنبه به وقت دمشق، دونالد ترامپ رييس‌جمهوري امريکا در کاخ سفيد جلو دوربين رسانه‌ها حاضر شد و با آواز گرفته ولي مغرور اعلام کرد، حمله‌هاي هوايي امريکا، با همکاري و همياري بريتانيا و فرانسه، اهدافي را در سوريه نشانه گرفته اند که با قابليت‌هاي تسليحاتي شيميايي حکومت سوريه  در آنجا ذخيره شده بودند.
به نقل از کاخ سفيد، اين حمله‌ها در واکنش به حمله شيميايي در شهر دوماي سوريه که نظاميان حکومت بشارالاسد به آن متهم گرديده بودند صورت گرفته است. به گفتة سازمان جهاني محيط زيست، در حمله دوما در سوريه  حدود 70 نفر کشته و به تعداد 500 نفر آسيب ديده اند. گرچه روسيه و ايران که هم پيمانان سوريه گفته مي شوند حملات شيميايي را از طرف سوريه رد نموده  نيروهاي مخالف بشار الاسد را متهم کرده‌اند که مسؤول حمله شيميايي آن ها اند نه نظاميان سوريه، همزمان بعد از نطق رييس‌جمهوري امريکا، خانم  ترازمي، نخست وزير بريتانيا، امانوئل مکرون، رييس جمهور فرانسه نيز به نيروهاي نظامي ‌شان  دستور حمله به سوريه را داده اند.
بعد از حملات همزمان اين سه کشور، صداي انفجارهاي متعددي در دمشق، مرکز سوريه شنيده شده و از شرق پايتخت سوريه دود به آسمان بلند شده بود. گفته مي شود بعد از صدور اخطاريه روسيه که به مقامات امريکايي گفته است، با ادامة اين حملات، روسيه خود را مکلف مي داند تا منافع امريکا را در کشور هاي مختلف زير ضربه بگيرد.  در حال حاضر پنتاگون مي‌گويد اين دور از حملات تمام شده است و در حال حاضر ادامه ندارد. به گفته جنرال ژورف دانفورد، رييس ستاد مشترک ارتش امريکا، سه نقطه در اين حمله‌ها هدف قرار گرفته بودند:
1- تأسيسات تحقيقاتي در دمشق، که به گفتة جنرال دانفورد “با توليد تسليحات شيميايي و بيولوژيک مرتبط بوده”
2- انبار تسليحات شيميايي در غرب شهر حمص
3- انبار تجهيزات تسليحات شيميايي و يک مقر فرماندهي مهم، در نزديکي شهر حمص.
از سوي ديگر در واکنش به اين حمله‌هاي مشترک، آناتولي آنتونوف، سفير روسيه در امريکا، در بيانيه‌اي گفته است، هشدارهاي ما ناشنيده ماند. يکبار ديگر ما و همپيمانان ما  تهديد مي‌شويم. هشدارداده بوديم چنين اقدام‌هايي بدون تبعات نخواهد ماند. همه مسؤوليت اين تبعات به دوش واشنگتن، لندن و پاريس است و روسيه ادامة اين حملات را بي پاسخ نخواهد گذاشت.
از سوي ديگر مقامات امريکايي مي گويند، هدف اين حملات يک مانع بازدارنده عليه توليد، گسترش و استفاده از تسليحات شيميايي بوده است، اما برعکس روسيه کل اين ماجرا را صحنه‌سازي خوانده و مجدداً هشدار داده است که ادامه اين حملات مي‌تواند به آغاز يک جنگ بزرگ جهاني منجر شود.
از سوي ديگر اواخر روز شنبه ينس استولتنبرگ، دبيرکل ناتو، و همين‌طور جاستين ترودو، نخست‌وزير کانادا، از حمله مشترک امريکا، بريتانيا و فرانسه حمايت خود را اعلان کرده اند.
ادامه زور آزمايي ها در خاور ميانه از يک سو امريکا ، فرانسه بريتانيا و از سوي ديگر روسيه ايران و سوريه مي تواند آتشي را شعله ور سازد که نامش را بايد جنگ سوم جهاني گذاشت. ادامه اين جنگ و زور آزمايي ها عواقب خطرناکي را در دنبال خواهد داشت.  هر يک از اين کشور ها فرصت را مناسب ديده منافع و پايگاه نظامي طرف مقابل را در نقاط مختلف دنيا زير آتش خواهند گرفت. در حال حاضر راه دسترسي نظامي به خاطر ادامه جنگ براي امريکا و هم‌پيمانان‌اش به سوريه، درياي مديترانه است که سوريه در شرق آن قرار دارد.
ايالات متحده کشتي دونالد کوک را در درياي مديترانه دارد. موشک‌هاي کروز روي اين کشتي مي‌توانند اهدافي را در سوريه هر زمان که بخواهند ضربه بزنند.
جنگنده‌هاي بريتانيايي مستقر در قبرس نيز مي‌توانند از چنين حمله‌اي پشتيباني کنند.فرانسه هم کشتي نظامي آکيتن را در شرق مديترانه دارد و همين طور، جنگنده‌هاي رافائل که در اردن مستقر اند.زيردريايي‌هاي امريکا و بريتانيا هم که به موشک‌هاي هدايت‌پذير کروز مجهز اند، در منطقه هستند.در همين حال کشتي بزرگ جنگي ترومن امريکا هم دو روز پيش از اين حمله از بندري در شرق امريکا راهي خليج فارس شده است.
 
اما فدراتيف روسيه :
فدراتيف روسيه از چندي به اين سو در سوريه پايگاه هاي نظامي دارد.  حضور قوت هايي از ايران و حزب الله لبنان نيز در سوريه فعال اند کشتي هاي جنگي آن کشور در مديترانه حضور فعال دارند.
يکي از تسليحات مهمي که طي سال هاي اخير به دسترس روسيه قرار دارد و ساخت خود آن کشور است، تسليحات دفاع هوايي آن کشور از انواع مختلف اس 300، اس 400 و اس 500 است. اين تسليحات که براي نابودي اهداف مهم و استراتيژيک به کار گرفته مي‌شود، براي انهدام هواپيماهاي مدرن از توانايي هاي بالايي برخوردار است. کارشناسان مسائل نظامي، هدف قرار دادن موشک‌هاي بالستيک، جت‌هاي مافوق صوت، اهداف ثابت و متحرک روي زمين و چندين قابليت ديگر را  ازجمله توانايي‌هاي اين سيستم معرفي‌ کرده اند. بر اساس ديدگاه اين کارشناسان، تسليحات اس 400 سيستم يکپارچه پيشرفته اي است که به‌طور همزمان مي‌تواند 300 هدف را رديابي کند و آن‌ها را تا 250 مايل از هدف دور کند.
در هر حال، کارايي اين تسليحات و سامان آلات ديگر روسي که در مقايسه با نمونه هاي مشابه غربي از توان بالاتر برخوردار است که روسيه مي تواند منافع امريکا را در هر نقطه اي که بخواهد ضربه بزند .
بعد از حملات امريکا، فرانسه و بريتانيا به سوريه و واکنش روسيه و ايران عليه اين حملات، به عقيدة من در شرايط موجود خاورميانه بخصوص سوريه  با گسترة وسيعي از بحران‌هاي سياسي و امنيتي مواجه است و در کوتاه مدت ترسيم آيندة روشن براي آن خيلي دشوار است، تشديد اختلافات واشنگتن و مسکو در سوريه به ويژه پس از حملات روز گذشته  امريکا  نيز به بحراني تر شدن اوضاع دامن زده است، علاوه بر آن که بسترهاي تصاعد بحران بين دو کشور در ديگر مناطق همچون يمن، عراق،افغانستان و حتا در حوزه انرژي نيز وجود دارد.
به باور من، با در نظرداشت حملات همآهنگ امريکا، فرانسه و بريتانيا و  واکنش روسيه، اقدامات نظامي و سياسي براي حل بحران سوريه، هر احتمالي از جمله جنگ نظامي بين روسيه و اين سه کشور در خاک سوريه  محتمل به نظر مي رسد با در نظرداشت  درگيري هاي لفظي، بعد از اين حملات به دمشق صدور بيانيه و حتا گسيل کشتي هاي جنگي طرفين به سمت منطقه بحراني سوريه تشديد شده است. مضاف براين، انباشت و تجمع بحران هاي زير خاکستر ميان قدرت هاي منطقه اي از جمله ايران و عربستان نيز زمينه هاي سرايت جنگ احتمالي ابرقدرت ها به اين قدرت ها را محتمل کرده است. با توجه به همين موضوع، بسياري از تحليلگران و کارشناسان نظامي هرگونه رويارويي نظامي احتمالي امريکا با روسيه در سوريه را موجب شکل گيري يك جنگ گستردة بين‌المللي و آغاز جنگ جهاني ديگر عنوان مي کنند.
اما به جز دلايلي همچون روي کار آمدن ترامپ و جمهوري خواهان جنگ طلب در امريکا که به بحراني تر شدن روابط دو کشور علي رغم وعده هاي اولية وي براي بهبود روابط با روسيه منجر شده است. سوالي که در اينجا مطرح مي شود اين است که چرا وضعيت روابط واشنگتن و مسکو در طي سال هاي اخير به اين مرحله دشوار و غيرقابل بازگشت رسيده است؟ پرسشي که پاسخ آن را بايد در نوع و ماهيت راهبردها و سياست هاي دو طرف جستجو کرد.
سياست خارجي امريکا در يک دهه اخير، به ويژه در دوره دوم رياست جمهوري بارک اوباما، سياست يکپارچه و با اصول ثابت در خاورميانه نبوده است و در حوزه هاي مختلف به ويژه در عراق و سوريه، افغانستان داراي فراز و نشيب هاي بسياري بوده است، موضوعي که در دورة ترامپ نيز ادامه مي يابد. همچنان که حتا متحدان اصلي اين کشور در منطقه همچون عربستان و ترکيه نيز در قبال رويکردها و سياست هاي امريکا دچار سردر گمي شده‌ و همين امر باعث بروز اختلافاتي نيز ميان آن ها و امريکا در زمينه هاي مختلف شده است. از جمله، اصلي ترين سياست هاي متناقض امريکا در روند تحولات منطقه اي مي توان به رويکرد اين کشور در موضوع مبارزه با تروريسم در خاورميانه اشاره کرد. در طي دورة پس از ظهور و بروز داعش در منطقه به ويژه در عراق و سوريه، در حالي که کاخ سفيد نشانه هاي در ظاهر از مقابله با اين گروه هاي تروريستي حمايت مي کنند، اما در واقع از اقدامات حمايتي عربستان سعودي، قطر ، پاکستان و برخي از کشورهاي ديگر در پشتيباني از تروريست ها هيچ ممانعتي صورت نداده اند. پيگيري چنين سياست هايي که تنها تحقق منافع ملي امريکا را مدنظر قرار داده اند، روند مبارزه با تروريسم را با چالش هاي اساسي مواجه کرده و به تبع آن نيز تلاش امريکا و روسيه براي رسيدن به يک راه حل مشترک در مناطق مختلف از جمله در سوريه را دشوار کرده است.
اما در طرف ديگر نيز، با توجه به آن که مهم‌ترين ويژه گي سياست خارجي مسکو در دوران زمامداري پوتين را مقابله با نفوذ غرب و به ويژه امريکا در حوزه پيراموني روسيه و احياي قدرت اين کشور به خصوص در افغانستان، اوکراين ، سوريه  تشکيل داده است، مسکو به هيچ وجه حاضر نيست در برابر اقدامات يک جانبه واشنگتن در حيات خلوت روسيه کوتاه بيايد. اين مسأله که تا حد زيادي حاصل نگرش و تجربه شخصي ولاديمير پوتين، رييس جمهوري روسيه از تعامل با امريكاست سبب شده است، تا مسکو نتواند به سياست هاي امريکا در منطقه اعتماد نمايد. همچنان که در مورد سوريه علاوه بر اين ملاحظات، نگراني‌هاي مسکو در خصوص گسترش افراط گرايي به داخل روسيه و  کشورهاي آسياي ميانه و  قفقاز، افغانستان باعث شده است تا اولين مداخله جدي نظامي روسيه در دهه هاي اخير در خارج از قلمرو شوروي سابق بعد از جنگ افغانستان صورت بگيرد آن هم عليه حضور داعش در سوريه بنابراين وجود شکاف عميق در سياست هاي مسکو  واشنگتن در افغانستان و خاورميانه که به تقابل جدي دو کشور به ويژه در سوريه در حال حاضر منجر شده است، وضعيت كاملاً جدي است که علاوه بر وارد ساختن آسيب هاي جدي بر منافع دو کشور، مي تواند  بر بسياري از ترتيبات آينده منطقه اي به شمول افغانستان نيز تأثيرگذار باشد. در اين ميان آنچه که با اطمينان مي‌توان بيان کرد اين است که اين وضعيت در کوتاه مدت يا ميان مدت تغيير نخواهد کرد و شايد سوريه مقدمه اي براي تغيير ساختارهاي قدرت در نظام بين الملل در افغانستان و منطقه باشد. ادامة اين زور آزمايي ها براي افغانستان آسيب و خسارات جبران نا پذيري را به وجود مي آورد که پيش بيني آن اگر تحقق يابد خيلي پر مخاطره و هولناک است، اميدواريم زمامداران افغانستان حساسيت هاي رويا رويي امريکا و روسيه را عميقاً درک نموده، بيطرفي مثبت و فعال خويش را با اين زور آزمايي ها حفظ نمايد.