آرشیف

2018-3-15

رسول پویان

جنگ کله سیرو

بـه بند رشـمۀ زلـفی دلـم لَکَـتو شد
به رد یُـو دل وامُنده مـه دِگه او شد

رکابیم به پِت پِت فناد وگاوگم گشت
چراغ موشک دل بی غذای مندوشد

چُلُکه زد سـیاهی به چِنگ لِنگ خو
به لای ابر پِنُم نیز قرص مه تو شد

کلـیز خُـمبه بکـندک مـرا دم سابات
جگرزدست ورم خیک بادومَشکوشد

دل از کـوارۀ مـه کـنده شـد دم رفتن
زبس بروف بروف وتلاش واشتوشد

جداییها نه فقـط زخم راسراطون کرد
چو قاف نی، ناچاق گشت و پرتو شد

گذارعمر چه بُد غیرهوهو و گیزگیز
لورده کرد عمری و بند و سیخلو شد

براه عـشق دلی چون کلاوه سرگردان
گهی بـه وصل وگهی باخیال چنگوشد

رقیب ما که هزارچهرۀ دروغگو بود
به پیش یار زبان بشکنک به لولو شد

ز جو و نتره و قُلب و دهـانه بگذشتم
ولی بـه دامن دریا دوباره چرخو شد

بـه تـار مـو دلنگون کـرده یی دل را
چومشک دوغ زتَکّون تو به هِنگوشد

زمانی گـندم شهنازی بود وزعفـرانی
ولی به طالع من کُرمک آمد و جوشد

گذشت دورۀ چاراختلاط وکرسی ها
نشـد قـصـۀ پِهـتو و زودکی شـو شد

ز بام عـشـق بیفـتاد طشـت رسـوایی
زهر طرف به خطا غَلغَلاووبوبو شد

بجویه باغ وطن خاروخس بسا رویید
نه آب داد کسی نه شـیار و نه سو شد

شغال و گرگ کند دوله از دم قشلاق
به جلگه هم سگ پیر ما به کوکو شد

زرخش یورغه وشبدیزکس نمی گوید
چو خرموشۀ دشـمن اسـب بی دو شد

گذشت دورۀ راستی و خدمت و پاکی
زمان رشوه خور وچارکلاه و اَلّو شد

به دیگ جنگ و جدل کله پاچۀ انسان
بـرای عــدۀ شـوروا و کله سـیرو شد

دگرزهوهو و تپ تپ کسی نمی برسد
به جنگ دست طرفها بجان هم رو شد

وطن به مـدت چل سال جنگ تحمیلی
فدای کشمکش واشنگتون و مسکو شد

14/3/2018
 رسول پویان

واژگان و اصطلاحات هراتی در شعر بالا:
رشمه: تناب نازکبه ردیو: به دنبال اشوامُنده: واماندهدِگه: دیگراو: آبرکابی: چرغ فانوسپت پت: در حال خاموشیگاوگم: تاریکی شام که در آن گاو دیده نشود. – چراغ موشک: چراغ سفالین قدیمی فتیله دارمندو: دانه هایی که از آن روغن مندو سازند؛ در قدیم سوخت چراغ موشکها بود. – چُلُکه(چولُکّه): نوعی نشستنچنگ لنگ: روی دوپاپِنُم: پنهانمه تو: مهتابکلیزخمبه: زنبور بزرگبکندک: بگزیدسابات: دالانورم: اماس و بادخیک: مشکمشکو: مشک آبکواره: ظرفی که از چوب گز بافند و دهقانان در آن بادنجان رومی انتقال دهند؛ در شعر فوق منظور قفسۀ سینۀ انسان استبروف بروف: شتاب و عجلهاِشتو: عجلهسراطون: سرطانقاف نی: بسیار لاغرناچاق: مریض و بیمارهوهو: سر و صداگیزگیز: صدای پرش زنبورلورده: باخود بیهوده حرف زدنسیخلو: گرفتاری بیهودهچِنگو(چنگاو): درگیر، دست و گریبانلولو: به گندگی افتادننتره(نطره): معیار آب بخش در ده ها که از سنگ و سمنت می سازندقلب: دهانۀ حق آبدهانه: راه آبچرخو: چرخابدلنگُون: آویزانمَشک: خیکتَکّون: تکانهِنگو: تکان دادنکُرمَک: دانۀ ناپاکی در میان گندمکرسی: صندلی در زمستانچاراختلاط: صحبت گرمپهتو: محل آفتاب دارشو: شبغلغلاو: سروصدابوبو: صوت تمسخرآمیزسو: چیدن علفهای هرزهشیارکردن: شخم زدن زمینقشلاق: جای زمستانی مالدارانجلگه: آبادیکوکو: صدای سگرخش: اسب رستمشبدیز: اسب مشهور خسروپرویزیورغه: رفتارراحت و تند اسبالّو: بی جانشینچارکلاه: بهم انداز و دعوا جلبکله سیرو: شوربای کله و پاچه گوسفندهوهو و تپ تپ: سروصدا برای ترساندن.