آرشیف

2016-2-26

رسول پویان

جنگ و بــحـــــــــــران

عشق در دل می کّشند و عقل ازسر می برند
حـب میهـن را ز عـمـق جـان کشور می برند

جنگ وبحران را به میهن دم بدم می گسترند
امنیت را از وطن چـون باد سر سر می برند

تیـر و خنجـر بهـر قتل عـام مـردم می دهـنـد
در بهـایـش تـا قـیـامـت معـدن و زر می برند

بردگانی را بـرای خـود بـه دالـر می خـرنــد
هـمـت و آزادگـی از قـعــــر بـاور می بـرنـد

خیل مزدوران افـراطی چـونـان می پـرورند
که به دون عقـل و منطـق، کلۀ خـر می برند

در مـیـادیــن نـبـــرد مــرگ بـا افـراطـیـــون
چـشـم سـربـاز و شـعاع دیــد افسـر می برند

ترس طالـب را بـه دل های سـپاه می افگنند
یال و کـوپال و شـکوه و فـرّ لشکر می برند

روز را بـر مـردم ما شـام خونین کـرده انـد
صبحدم خورشید و شبها نور اختر می برند

از هــزاره بـامـیــان و بلـخ از تاجیـک تبار
سر ز ازبک ازپتان هیرمند ولوگر می برند

بـا جــوال دالــر و کلـدار و یــورو و ریـال
طالب ازمسجد وشیخ ازروی منبر می برند

جـای دل در سـیـنه هـا قلـب رباطیـن آورند
اعـتـماد از باور شـوهـر و همسـر می برند

گر خموشستان و گورستان شود خاک وطن
قدرت ازبازوی مردم جان ز پیکر می برند

هرقـدر بحران و جنگ بی ثمر گـردد شدید
مفت و مجانی انـرژی را ز خاور می برند

می کـنـنـد ویـرانـه گـر بنـیـاد و اصل آسـیا
مغـزهـا را بـا بهـای هیچ، کارگـر می برند

10/2/2016