آرشیف

2015-1-14

عبدالغفور دانشور

جـــوانـــان و بحــــران هويت

 

يكي از معضلهاي اصلي بشر در جهان امروز، معضل «بحران هويت» است. زيرا تهديدها و خطرهاي ناشي از آن بيشتر از هركس متوجه نسل جوان و نوجوان ممالك جهان سوم (بويژه ممالك مسلمان‌نشين) است.که از يك سو، و گرفتاري در جاذبه‌هاي شگفت‌انگيز علوم و تكنولوژي مدرن دنياي غرب از ديگر سو باعث شده كه جوانان ما گرفتار نوعي خود باختگي و انفعال مأيوسانه شوند. از اين‌ رو تغيير خطاب ديني و ارائه‌ي تفسيري متناسب با نيازهاي عصر، و در عين حال نشأت گرفته از عقلانيت اسلامي (قرآن و سنت) ضرورتي است اجتناب‌ ناپذير. 
در واقع سنين جواني سنين دست و پنجه نرم كردن با هنجارها و ناهنجاريهاي گوناگون زندگي، و سنين اميدها و آرزوها است. لذا اگر فرد در اين سن گرفتار يأس و انفعال شود براي هميشه ناكام و مأيوس باقي خواهد ماند.
مزيدبرعلت دنياي سرمايه‌ داري غرب و در رأس آن، كشور امپرياليستي امريكا مي‌كوشد «نظم نوين جهاني» وجریان «جهاني‌سازي» آلگوي فرهنگ و انديشه‌ي خود را به زور بر همه‌ي جهان [بويژه جهان اسلام] تحميل كند و اگر ملتي از پذيرش بدون قيد و شرط خواسته‌هاي آنان ابا ورزد و در صدد مقاومت و حفاظت از هويت ديني و ملي خود برآيد بايد مورد تهاجم نظامي واقع شود و علاوه بر اينكه خود، خوار و ذليل و گردد و ثروتهاي ملي‌اش به تاراج رود، باعث تنبيه ديگران و تسليم نيز بشود. جهان سرمايه‌داري غربي آشكارا و بي‌ پروا اعلام مي‌دارد كه خواهان تحميل الگوي فكري، فلسفي «ليبراليسم» و سيستم حكومتي و نظام سياسي «دمكراسي» است [اما طبق تفسيري كه خود از دمكراسي دارد و مناسب حال كشورها و ملت‌هاي مختلف مي‌دانند] بر همه‌ي جهان است! غرب در صدد است از ميان فلسفه‌ي ليبراليسم و سيستم حكومتي دمكراسي، جوامع بشري را به سوي «سكولاريسم» سوق دهد و همه‌ي انسانهاي جهان را در طرز تفكر و تعقل و در روش زندگي «سكولار» پرورش دهد و آنها را طوري بار بياورد كه جز به اين جهان و بهتر نمودن زندگي در آن [به عبارت دقيق‌تر مسابقه در دنباله‌روي و تقليد از غرب] به هيچ چيز ديگر فكر نكنند.
لغزش دنياي غرب در دامن سكولاريسم به دليل فقدان ايمان صحيح برگرفته از وحي، طبيعي است تا بدين وسيله خود را از بحران دروني برهاند. ولي اين مقوله بر جوامعي كه از نیروی قوي ايمان و معنويت بهره‌مند، و در سايه‌ي آن، از اطمينان روحي برخوردارند، صدق نمي‌كند.
به دليل اينكه نیروهای مقاومت در برابر انديشه‌هاي مادي غربي بيش از ديگران در ميان مسلمانان مشاهده مي‌شود بيش از ساير ملل مورد هجوم استعماري فرهنگ غربي قرار گرفته‌اند. غربيها با استفاده از روش‌هاي گوناگون مي‌خواهند اين نیرورا در نطفه خفه كرده و در درون آنها را بميرانند و وسايل تخريب اخلاق و عقيده تأثيري فراوان روي به ثمر رسيدن جریان بيگانه نمودن مسلمانان با هويت خود دارند. جهان غرب به خود حق مي‌دهد [و در اين راستا از تمامي ابزارها و وسايل ارتباطات و اطلاع‌رساني مدرن چون اينترنت و ماهواره بهره مي‌گيرد] كه جهانيان را با هويت خود بيگانه نمايد و ايده و فرهنگ غرب را بر آنها تحميل كند و اگر اين وسايل مؤثر واقع نشد از قوه‌ي نظامی استفاده نمايد.
دنياي سرمايه‌داري برخلاف هياهو و جار و جنجال تبليغاتش، دو هدف اساسي در وراي اين تحركات موذيانه دنبال مي‌كند.
1_ بيگانه نمودن مردم جهان سوم با بنيان‌هاي فكري و ساختارهاي فرهنگي و ارزشهاي ديني و ملي، و جايگزين كردن الگوي فرهنگي فكري اخلاقي سكولار غربي.
2_ تاراج و غارت منابع طبيعي خدادادي و ثروتهاي خام زيرزميني مسلمانان، اما زير نام ارمغان دمكراسي و دفاع از حقوق بشر!
 

شايان ذكر است كه تبادل فرهنگي يك امر مطلوب و پسنديده است و دين اسلام هميشه از آن استقبال كرده و مي‌كند. 
تحميل فرهنگ مهاجم مقتدر از سوي صاحبان آن، و پذيرش بدون قيد و شرط آن و تقليد از خوب و بد، آن از سوي مردم ممالك عقب مانده است. چرا كه در گذشته نيز مسلمانان از فلسفه و منطق يونان استفاده كرده و آن را به زبان عربي ترجمه كرده‌اند. اما تحت تأثير نقاط منفي و شرك‌آلود آن قرار و موازين توحيدي آن را به خدمت اهداف خود درآورده‌اند. به تعبير ديگر، خود را در مقابل آن نباخته و از هويت ديني و ملي خويش دور نشده‌اند. بر ما نيز لازم است اين‌چنين عمل كنيم و ضمن استفاده از دست‌آوردهاي مثبت تمدن غربي، ارزشهاي اصيل خود را پاس بداريم.

عبدالغفور (دانشور)

فارغ التحصیل دانشکده ادبیات علوم انسانی ولایت هرات.