آرشیف
جبهه مقاومت ملی و سرگردانی روایت
امین کاوه
افغانستان، کشور اقلیتهای قومی است؛ چون هیچ آماری مبتنی بر معیار و سنجش علمی، ارایه نشده است که نشان دهد کدام قوم در کشور اکثریت است. روایت اکثریت و اقلیت را دستگاه حاکم بدون نفوسشماری و دانش مدرن خلق کرده که این بر بغرنجی معضل و حلناپذیری «مسأله قومیت» در کشور افزوده است. تا زمانی که این مسأله حل نگردد، حس بدبینی، برتریطلبی و نگاه ستمگرانه و ستمدیدهگی از افغانستان رخت نخواهد بست. گروههای قومی و سیاسی برای حضور و جایگاهشان در قدرت با هر نظامی که مستقر شود، در تنش و منازعه قرار خواهند داشت. منازعه برای قدرت در افغانستان حداقل تاریخ بیش از چهار دهه دارد و این منازعه زمانی حل میگردد که بستر برای تعامل مثبت، فضا برای پذیرش کثرتباوری و زمینه برای حضور همه جریانها و گروههای سیاسی و قومی مبتنی بر آزادی، توزیع عادلانه قدرت سیاسی و عدالت اجتماعی فراهم شود. هر نوع طفره رفتن از این مسأله به بهانه خدشهدارشدن منافع ملی و وحدت مردم -چیزهایی که هیچوقت به معنای واقعی آن وجود نداشته است- مشت در هوا کوبیدن و فرو رفتن از چاله به گودال خواهد بود. چندین دهه است که نظامهای متعدد سیاسی و زمامداران مستبد، به این خاک خیانت و جفا کردند، ستم روا داشتند، عدالت را فدای قومیت کردند و از هیچ فرصتی برای سرکوب قوم دیگری دریغ نورزیدند. در آخرین مورد، غنی با فرار برنامهریزی شده خود، بیست سال فداکاری مردم افغانستان را با توجه به حس برتریطلبی قومی به یک گروه قومی-مذهبی سپرد. غنی باور داشت و میدانست، کارهایی را که او در راستای تحقیر دیگران نتوانسته انجام دهد، طالبان به خوبی از پس آن برمیآیند. این گروه پس از تسلط بر افغانستان بر مقدسترین ساحت و ارزشهای گروههای قومی غیر، تعرض و بیحرمتی کرد. سنگ قبرهای رهبرانشان را شکستاندند و بر مزارهایشان رقص و پایکوبی کردند.
تاریخ چهار دهه گذشته بهخوبی مینماید که ظهور و حضور گروههای متعدد در قدرت، با بیان مدینه فاضلهشان در «حل مسأله قومیت» شکست خوردند. جریانهای چپ با شعارهای سوسیالیستی – کمونیستی در گودال نفرت قومی فرورفتند. گروههای جهادی با اخوت اسلامی خود خانمانسوزترین جنگ داخلی را در کارنامه خویش ثبت کردند. طالبان در دور نخست امارتشان، یکی از قومیترین جنگها را دامن زدند و سیاست زمین سوخته را در حافظه تاریخ ثبت کردند. تکنوکراتهای غربنشین با عملکردهای قومی، ارزشهای مدرن و جمهوری را به ابتذال کشاندند و شکست دادند. در واقع تاریخ چهل سال اخیر کشور نشان میدهد که همه «ایسمها» با وصف شعارهای دلفریب و جذاب، آخر امر سرشان بر دیوار ضخیم قومیت خورد و شکست. بنابراین، هر مبارزه و جنگی، بدون بیان روایت صریح و مبتنی بر واقعیتها و ارزشهای نوین در کشور، رفتن از یک معضل و بنبست، به تنش و مشکل دیگری است که سرانجامش جز تحقیر و شکست چیزی دیگر نیست.
احمدشاه مسعود بهعنوان پرچمدار مقاومت مسلحانه، پس از سقوط دولت مجاهدین، علیه طالبان تا کشته شدن جنگید. روایت سیاسی او براساس متون و سخنرانیهایی که از آدرسش بیرون داده شده است، شکست استبداد قومی را نشان میدهد. نظام سیاسیای که مدنظر او بوده است، در سخنرانیها و مصاحبههایش بهخوبی قابل درک است. نظام سیاسیای را که او برای افغانستان در نظر داشته است، نظام غیرمتمرکز «کنفدرالی سویسی» است. او در زمان مقاومت، جسورانه و شجاعانه سخن زده است. سخنانی که این روزها در فضای اجتماعی از احمدشاه مسعود نشر شده، نشان میدهد که حامیان او بیست سال تمام این سخنان را در حبس نگه داشتهاند. در بریدهای از سخنرانی احمدشاه مسعود که در این روزها به نشر رسیده است، او به صراحت میگوید: «در گذشته، ای [این] مردم و او [آن] مردم میآمدند، اوقه [آنقدر] فکر و شعور و گپ نبود که تو حکومت میکنی یا مه حکومت میکنم… امروز در افغانستان بگویی، نگویی، کس بگوید که مه چشم خوده [خود را] پت کنم، این حقایق [را] نگویم، به نگویم نمیشه.» در بریدهای از این سخنان او آمده است: «حکومتها ظالمانه بوده است، از این به بعد ما قبول نداریم و به هیچوجه قبول نداریم.» این سخنرانی، در حقیقت مانیفست فکری او را برای توزیع قدرت در افغانستان مشخص میکند که برای چه میجنگیده است. اما احمد مسعود که کلاه پدر بر سر گذاشته است در سردرگمی روایت به سر میبرد. به باور منتقدانش، او لباس سالوسی و ریا بر تن کرده است و عملا از واقعیتهای موجود چشمپوشی میکند. در صورتی که او از چند سال به اینسو از مقاومت مسلحانه و فرهنگی سخن میزند، ولی تاکنون نتوانسته است روایتی مبتنی بر حل عادلانه منازعه قدرت، برای جبهه مقاومت ملی تعریف کند. هرچند او در برخی از مصاحبههایش از نظام غیرمتمرکز با روایت پدرش سخن گفته، اما برنامهای برای تحقق آن برون نداده است. بهتازهگی نکاتی در فضای مجازی منتشر شده که به سخنرانی او در نشست مشورتی برای تشکیل شورای عالی مقاومت نسبت داده میشود. اگر برداشت او از وضعیت موجود و مناسبات قدرت و سیاست، همین نکات باشد، سردرگمی عجیبی بر روایت جبهه مقاومت از منظر سیاسی و مذهبی مستولی است. ولی چیزی که از سوی طرفداران احمد مسعود استدلال میشود، این است که سربازان جنگی آنها را تودهها تشکیل میدهند و برای چریکهایشان هیچ داعیهای به اندازه اسلام جذبه ندارد که علیه طالبان بجنگند. اما توجیهات و دلایل هرچه باشد، از سردرگمی در ارایه روایت صریح که در آن دورنمای عدالت و آزادی در کشور درخشان ترسیم شود، نمیکاهد. اگر داعیه برای آزادی و برابری وجود دارد، باید برای آن مبارزه کرد و مباحث دیگری را که نیاز به پرداختن بیشتر و گسترده دارد، در حال حاضر مسکوت گذاشت.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور