آرشیف
جاسوسی چیست؟ جاسوس کیست؟
عثمان نجیب
آمریکا اول توسط مجاهدین و آی اس آی و بار دوم به اساس خیانت مستقیم کرزی و آی اِس آی و سی آی اِی و بارِ سوم توسطِ غنی و سی آی اِی و آی اِس آی مانورهای کاری امنیت ملی ما را از بین برده و بی ارزش ساخت.
کارنامه های ننگین کرزی در انجام جاسوسی های آگاهانه و غیر آگانهی او سببِ همه بدبختی های وطن و مردم ما شد. پیشا ورود به متن کمی روشنی در مورد پیشنیهی خدمات جاسوسی میاندازیم.
این معلومات ها حاصلِ مراجعهی من به ترجمه ها و تفسیر های معتبر قرآن کریم و احادیث و معلومات منتشره در ویکی پدا، آموزه های خط به خط موجود تجارب و مطالعات ذهنی من و تعریف هایی از برداشت ام در تئوری های این خدمات اند که یا انسان را همیشه به گودال سر افکنده گی خجلت میبرند و یا هم او را الگوی افتخار میسازند. خوشا به انسان هایی که به پیشگاه خدا و رسول خدا و مردم و وطن خود سر افراز اند. آرزو دارم که همهی ما از این آزمونِ خطیرِ زندهگی سر بلند بیرون آییم.
بخشِ اول:
واژه ی جاسوسی از دو بخش «جاسوس» و «یاءِ» حاصل مصدر (در نقش پسوند شغل ساز) ساخته شده است. در زبان فارسی به معنای جست و جوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی ، سخن چینی ، به دست آوردن اخبار و اسرار فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ «جاسوسی کردن» نیز کاربرد دارد.
جاسوس از ریشه عربی «ج ـ س ـ س» و صفت مشبهه بر وزن «فاعول» است. شماری از واژه پژوهان، «جسّ» را در اصل به معنای لمس چیزی با دست (مانند گرفتن نبض ) برای کسب آگاهی لازم، دانسته و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کردهاند، همچنین تجسس که در زبان عربی به ویژه عربی معاصر معادل جاسوسی از ریشهی آن است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار و امورِ عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.
اصطلاح جاسوسی در حوزهی حقوق و روابط بینالملل، حقوق جزای خصوصی و جرم شناسی کاربرد دارد و فارغ از پارهای اختلافات جزئی، به کسب اطلاعات محرمانهی نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در پوشش عناوین غیر واقعی، با قصد ارایه به بیگانهگان و عمدتاً متخاصم تعریف شده است.
جاسوسی در گذشته با شیوه های ابتدایی و اغلب در حوزههای نظامی و سیاسی صورت میگرفت؛ اما امروزه با تغییر ماهیت تهدیدها، شیوهها و حوزههای جاسوسی نیز تحول و توسعه یافته است.
جاسوسی از پیشینهی تاریخی بسیار دیرینی برخوردار است و متون بسیاری بر باستانی بودن آن گواهی میدهند. گزارش های تورات درباره ی اتهام جاسوسی به برادران یوسف علیهالسّلام پس از ورود نخستین آنان به مصر، جاسوسان دوازده گانه بنی اسرئیل از سوی موسی علیهالسّلام برای شناسایی سرزمین کنعان و روانه شدن جاسوسان یوشع به شهر اریحا از آن قبیل اند.
اتهام برادران یوسف علیهالسّلام در پارهی منابع تفسیری نیز تصریح و آیه ی ۷۳ سورهی یوسف را اشاره به آن دانسته اند.
در تاریخ اسلام نیز نمونه هایی از جاسوسی هنگام غزوه های پیامبر اکرم صلیاللهعلیه وآلهوسلّم با مشرکان، گواه فرستادن افراد و گروه های تجسس از سوی آن حضرت برای شناسایی و به دست آورن گزارش اوضاع دشمنان اند. هم چنین گزارش هایی از شیوه های حفظ اسرار محرمانه و برخورد با جاسوسان دشمن، در سیرهی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اوضاع گوناگون جنگی و مرتبط با همه دشمنان اعم از قریش، هوازن، رومیان و… گزارش شدهاند.
واژه ی جاسوس در قرآن به کار نه رفته و هیچ معادل صریحی نیز برای آن در قرآن یافت نه میشود. مفسران در بیان مصادیق خیانت و نیز تولّی نسبت به دشمنان با استناد به پارهی شأن نزولها به این موضوع اشاره کردهاند. مثلاً خیانتِ ابولبابهی انصاری در سال پنجم هجرت و هنگام غزوهی بنی قریظه یا خیانت جاسوسی حاطب بن ابی بلتعه در سال هشتم هجرت و یا هم جاسوسی به اساس فقر که فقرای انصار به یهودان مدینه در بدل گرفتنِ مواد خوراکی و کشاورزی انجام می دادند.
با وجود چنین صراحت ها و حتا استفادهی حضرت سلیمان پیامبر از هُدهُد و پرنده های دیگر برای خبر رسانی استفاده می کرده و مرتبط دانستن آیهی نهم سورهی مبارکهی احزاب از خیانت و جاسوسی همسرانِ نوح علیهالسلام و لوط علیهالسلام، مدارک پیشینهی دقیقی از آغاز کار جاسوسی در جهان امروزی آن گونه که بتواند ذهن تشنه به آگاهی بشر را سیر آب کند در دست نیست. اما در حد اقل مطالعات اسلامی و تجارب روز مره مییابیم که بشر فطرت جاسوس پرور داشته و از آن برای سمت و سو دهی تصامیم خود سود میجوید. سخن چینی، انتقال خبر این و آن به یکی دیگر و عطش فرو نه نشستهی آگاه شدن از برنامه و حتا افکار و ضمیر دیگران خود نوعی اشتیاق به جاسوسی است. تناسب این اشتیاق بستهگی به درجهی علاقه و ارتباط آن به خود شخص دارد.
ابتداییترین گونه های جاسوسی فطری انسان گوش کردن پنهانی سخنان اهل خانهواده است که از عقب در ها و یا استراق سمع به هر نوعی صورت میگیرد و به خصوص که آن سخنان بستهگی به شخصیت یا سرنوشت خود متجسس داشته باشد.
نوع علنی جاسوسی طرح سخن ها گفته هایی غیر مستقیم است که جاسوس با همهگانی سازی و یا خصوصی سازی آنها معلومات مورد نیاز خود را از همه و یا از یک شخص خاصی به دست می آورد، حتمی و الزامی نیست که خود شخص جاسوس بین دو نفر باشد. این دو نوع جاسوسی را (خود آگاهی دفاعی) مینامند که فروعاتِ گونه گون و منطبق به نیازِ زمان داشته و قابل تغییر و توقف اند. گاهی اتفاق میافتد که تمامِ خانهواده یا برای یک نفر یا علیه یک نفر از خانه واده جاسوسی کنند و این نوع جاسوسی را ( برحذر داشتن ) مینامند. هدفِ جاسوسی بر حذر داشتن، توجه و مواظبت منحصر به
خانهواده و قوم و تبار یا گروهِ خاص دارای منافع مشترک است که نه میگذارند تا کسی از اعضای آنان به نادانی و به اثر طرح یک برنامهی دشمنانه در چالهیی بیافتد و یا موردی سر زند که منافع عمومی شان را ضربه بزند و این نوع جاسوسی ها به هیچ عنوانی مبانی دشمنی نه دارند مگر این که اختلافی در جریان زندهگی بروز کند.
جاسوس خودی نادان:
نوع دیگر و خطرناک جاسوسی کسب معلومات از افراد ساده انگار میان مردمان دارای وجوهات و منافع مشترک است. در این نوع جاسوسی ها از سادهگی و عدم آگاهی یک عضو یک گروه معلومات های خود نا خواستهیی را از وی کسب میکنند که سبب بروز درز اسرار شده و در نتیجه موجبات زیان های غیر قابل پیش بینی در تمام عرصه ها به گروهی میشود که آن عضو ضعیف و ساده لوحِ شان بر آن ها وارد کرده است. این نوع جاسوسی ها را ( جاسوسی نادان خودی ) مینامند که خیانت نیست و حماقت است.
جاسوس خودی خاین:
در جاسوسی های منجر به خیانت های خودی که از جانب یک عضو دارای منافع و طرح مشترک صورت میگیرد، جانب مخالف حدِاکثر معلومات راز ها را از آن عضوِ خاین و پنهان گرفته و در بعدها خود او را نیز یا طعمهی مرگ میکنند و یا به اعمالی متوسل میشوند تا گروه مقابل به ساده گی بداند که فلان عضو شان خاین بوده است.
جاسوسی با سیر روزگاران دور تا امروز پخته گیهای زیادی داشته و ویران گری های بی حد و حصر.
جاسوسی در ادیان ابراهیمی:
ادیان چند گانهیی که به ابراهیم علیه السلام نسبت داده میشوند هم خبررسانی و جاسوسی را به نوعی و تعبیری معرفی و مجاز میدانند و بحث طولانی دارد.
جاسوسی تمام کارگاه روم قدیم و از قرون ۱۸ و ۱۹ و از فراعنه تا رامسس ها و از گذشته های دور سلطه گرایی دودمانِ و عشیرهی انگلیس تا امروزی که ملکهی انگلستان حکم روایی دارد را درنوردیده است و ملکه الیزابتِ اول اساس گذار خدمات جاسوسی مدرنِ انگلیس است که حالا جهان را در کف دست دارد و طراح بزرگ جنایات ویران گری در جهان میباشد. مثل MI-6 و انتلجنت سرویس انگلیس.
دستگاه های جاسوسی به همان تناسب که محافظ منافع ملی و کشوریْ خود ها هستند چندین مرتبه زیادتر بیرحم تر و ویرانگر تر نسبت به اهداف و کشور های موردِ حملهی شان میباشند.
معلومات و آگاهی های به دست آمده از پژوهش های پژوهشگران گواهی بر آن دارند که تشکیلات منظم جاسوسی و اطلاع گیری از روم باستان سر بلند کرده اند.
پهنای جاسوسی رسمی دولت ها از ابتدایی ترین نوعی فعالیتِ دیروزِ آنان به یکی از نهادهای دارای امکانات، فن آوریها و صلاحیت های بی حد و مرز امروزه تبدیل شده اند. مؤفقیت های دستگاه های دیگر بستهگی به نوع و تعداد ظرفیت های انسانی خاین به کشورها و منافع ملی آنان دارد که در استخدام خود گرفته اند.
عصر مدرنتیهیی که حالا همه به آن میبالند، اوج مؤفقیتِ دنیای جاسوسی و خیانتِ خودی ها به منافع خودِ شان است و خفت بار بدترین نوعی جاسوسی شمرده میشود که حتا به خودِ جاسوسِ خاین هم کشندهتر است. این نوع جاسوس ها به ذرایع مختلف استخدام میشوند و غمبار ترینِ نوع آن در کشور هایی مثلِ افغانستان رُخ میدهند که غربیها به آنان نام اجباری جهانِ سوم داده اند.
استخدامِ جواسیس یا همان ستون پنجم در جهانِ سوم بر اساس اسناد بدنام کننده صورت میگیرد.
جاسوس ها در کشور های اسلامی بیشتر بر اساسِ پیشکش های گناه آلودِ غافلگیر کنندهی هم آغوشی با زنان و دختران به دام میافتند.
در کشور های غربی که هم آغوشی با زنان و حالا هم جنس بازی ها معمول و قانونی است، عینِ عمل با روش های دیگر انجام میشود.
اما استخدام جواسیس در سطوح بلند دولتی و کشوری از حرفه های به شدت پیچیده، اختیاری و گاهی هم اجباری است. در این نوع استخدام ها حتا برای از هم گسیختن سیستم ساختار جغرافیایی کشور سود برده میشود. چنان حالات زمانی پیش می آیندکه نفوذِ جاسوسی در سطح مقامات عالی و تصمیم گیرندهی کشور ها به وجودِ رهبری کشوری کشور ها رخنه میکنند. چه بسا که گاهی سکانِ رهبری کشور های شان هم به آنان سپرده میشود. مثل کرزی و غنی و رهبرانِ جهادی تکنوکراتهای غربی سُنی و شیعه در افغانستان.
شما در ادامهی این سلسله میخوانید که غرب چیگونه؟ توانست با مرگِ میرانندهی مرموز و پیهمِ چند رئیس جمهور از بریژنف تا اندروپوف و چرننکو اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی را در وجودِ جواسیس شان یعنی گرباچف و یالتسین از هم متلاشی کند.
افغانستان در طول تاریخ ادارات و دفاتری را به نام های داروغه، هرکاره باشی، ضبط احوالات،
مصئونیت ملی،استخبارات دولتی، اگسا، کام، خدماتِ اطلاعات دولتی و امنیت دولتی داشت.
کارکنان آن ادارات را مُخبِر، خُفیه، راپورچی، احوالبر، خادیست یا امنیت مینامیدند.
پادشاهان و حاکمانِ افغانستان فعالیت استخباراتی دولت را برای حفاظت پادشاهی خود استفاده کرده توسط آن ها مردم را تهدید محبوس و یا به قتل رسانیدهاست.
عبدالرحمن خان و نادرشاه و ظاهر شاه استخبارات های خود را داشتند. و به همین شکل در دوره های سلطنتِ حبیبالله خان، امان الله خان و حبیب الله خادم دین رسول الله استخبارات افغانستان تا زمان صدرات داود خان بالای مخالفین داخلی فعالِ سرویسهای خارجی ضعیف داشتند. در زمان
داودخان استخبارات افغانستان کار را بالای پاکستان آغاز کرد.در سال ۱۳۵۷ دولت وقت با
همکاری ادارهی کا گی بی ریاستی را به نام اگسا تأسیس نمود.
در۱۶ سپتامبر ۱۳۵۸ اگسا به کام و در ۶ جدی سال ۱۳۵۸ کامْ به خاد تبدیل گردید که صرف برای حفاظت کشور و دولت بوده است سپس به وزارت امنیت دولتی ارتقاء و در سال ۱۳۷۲ منحل شد.
موقعیت تقرر شادروان یعقوبی در پست وزارت امنیت ملی و بعد ها ناکامی های منجر به مرگ رئیس جمهور و سکان دار قبلی وزارت امنیت و مرگ خود شادروان یعقوبی مواردی اند که در بخش های بعدی خواهید خواند.
دلایل فراوانی برای انحلال و بی خاصیت سازی امنیت ملی بود که دوبار عمداً توسطِ آمریکا به وسیلهی پاکستان صورت گرفت. در مرتبه های دوم و سوم ویرانی امنیت ملی علاوه بر عوامل خارجی نقش بارزِ شخصِ حامد کرزی و غنی به عنوان جاسوسان و دست نشاندههای آشکار پاکستان و آمریکا را با خود داشت و دارد که سال ها زمانبَر است تا به حال خود برگردد.
این دلایل مُسَبب به فروپاشی های امنیتِ ملی افغانستان در برهه های مختلف اند.:
_ هراس از ظرفیت های بلند مانور مخفی امنیت ملی افغانستان .
_ انتقام از اقدامات باالمثل و گاهی مستقلی که پیشا قدرتگیری مجاهدین به پاکستان وارد شده بود.
_ دسترسی بدون چون و چرا و بلامانع (آی اس آی) به سر ساخت ها بای گانی و اسناد فوق سری امنیت ملی افغانستان.
_ دست آزاد گذاشتن پاکستان توسط رهبران مجاهدان مستقر در پاکستان برای تخریب و از میان بردنِ همه گونههایی از فعالیتِ و مستنداتِ امنیتِ ملی ما.
_ نه بودِ تجربهی کافی حکومتداری توسط مجاهدین و کم اهمیت پنداشتنِ موازاتِ مرتبط به حیاتی بودنِ خدماتِ استخباراتی.
_ سلبِ صلاحیتِ مانورِ کادر های مجرب و ورزیدهی بازمانده از دولت و حاکمیت حزب و دولت به رهبری شادروانها ببرک کارمل و دکتر نجیب الله. هر چند بیشتر شان در وظیفه ابقاء شده بودند، ولی مانند سلاح های بدون گلوله و ماشه برای فیر کردن.
_ بحرانِ رهبری و نه بود تجربهی کاملِ رهبران و صاحبان صلاحیت دولت جدید و حتا عدم اطاعت قسمی زیر دستانِ شان از اوامر آن ها.
_ نقش ویران گر ایران و سی آی ای در پهلوی آی اِس آی پاکستان برای از میان برداشتن امنیت ملی ما.
-گذاشتنِ دستِ بازِ رسیدن به اسرارِ آن ها بدونِ کدامسر وصدا یا واکنش از سوی دولتِ مجاهدان و شمار دیگری از دلایل.
_سال ها زمانْبَر است تا امنیتِ ملی ما به حال خود برگردد آن هم در صورتی که یک حکومت مقتدر و مستقل و دل سوز حاکم شود و بعید است.
ادامه دارد…
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور