آرشیف

2014-12-26

رسول پویان

تاراج باغ

 

آزار قـوم و کشـتن انسـان دگـر بـس اسـت
ویرانگری به ملک خراسان دگر بس است

گلـغنچه‏هــای عـاطـفـه فـریـاد مـی‏کـشـنـد
تاراج بـاغ و دامن بسـتان دگـر بس است

ذبـح کبـوتـران حـــرم نیـسـت در کتـاب
جور و جفا به بلبل دستان دگر بس است

آتـش زدی بـه مکـتب و دانشـسـرای مـا
بازی به جان طفل دبستان دگر بس است

عـرش خــدا بـه لـرزه در افـتاده هـشـدار
آتش زدن به مسجد و قرآن دگر بس است

در شـهـر انتحـاری و در روسـتـا تفـنگ
ترس مدام و حال پریشان دگر بس است

کهسار و دشـت و جنگل انبوه از تـو بـاد
وحشیگری به شهروخیابان دگر بس است

تنهـا نـه جـور و ظلـم بـه آدم بـود خـطا
رم دادن غـزال بیـابـان دگـر بـس اسـت

بیگانه ای ز عـاطـفه و رحـم از نخـست
لیکن جفا به خواهرگریان دگر بس است

از آه سـینـه ســـوز یتیـمـان بـکـن حـیا
سیلاب اشک پرشـرر دیدگان بس است

دزدیــده ای ز کاســـۀ مــردم نــوالـه را
لیکن فروش همت دهقان دگر بس است

در گـوش کـر خلـق جهان داد سـر کنید
سنگین‏دلی به مردم نالان دگر بس است

بهـر نجـات خـیـل پـریـان ز چـنگ دیـو
همبستگی به مادر شیطان دگر بس است

وجـدان مـن به مفتی اعـظم خطاب کـن
با نام دین فریب مسلمان دگر بس است

جنگ یهـود و کـین نصارا سـراب بود
نازش بتاج وتخت سلیمان دگربس است

سـرمایـه سـوخـت ریشـه و بنیاد اعتقـاد
مکروریا به ساحت ایمان دگر بس است

جنگ و فساد و فتنه‏گری سوخت کشورم
دامن زدن به آتش بحـران دگر بس است