آرشیف

2016-10-12

دکـتـر بصـیر کامجو

تاجیکان بیدار شوید تبار وتاریخ سرزمین نیاکان خود را بشناسید

یادداشت : قابل یادآوری می دانم به آن دسته آگاهان تاجیک که در قرن بیست ویکم هنوز هم در دائرۀ
اندیشه های چپ وراست خود گیر مانده و شیفتگانه در خدمت فرهنگ بیگانه قرار دارند.
 
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جــــوید روزگــــــار وصل خویش

 
نگاهی برخاستگاه واژهٔ تاجیکان
در پهنه بزرگ جغرافیایی سیاسی ایران قدیم غیر از تبارایرانی  (تاجیکان وپارسها و کُرد ها  ) ، ملیت های دیگری نیز پهلوی هم می زیسته اند .
 
با چیرگی تازی های مهاجم  بر سرزمین ایران بزرگ واستقرارحاکمیت این قوم ، با یک برنامه ویژه سیاسی ، بی پروا وسبکرو ــ خانواده های ملکی تازی همپا با شمشیر داران ایشان به سرزمین حاصلخیزنیاکان ما ریختند . مدیریت سیاسی و اقتصادی وفرهنگی این " قاره تمدنی کهن " را بدست گرفتند .
هرچه اراده وآز شان خواست ،  همان را انجام دادند . زبان و فرهنگ ومعرفت علمی وتاریخی ودینی این قاره کهن را بی باکانه نابود نمودند . وتلاش کردند تا از ورود تبارایرانی نژاد ومیهن پرست در ساختارقدرت و حاکمیت سیاسی ، جلوگیری بعمل آورند . وسیاست واندیشه فرهنگ عرب سازی را در همه نهاد ها وشئون زندگی اجتماعی و فرهنگی وتاریخی  مردم ما با جبر وزورتحمیل نمودند .  
با این نگرش وکوچانیدن جبری شهروندان بومی این سرزمین ، بجا های دلخواه حاکمان قدرت  ، توانستند آگاهانه ترکیب همگون اجتماعی واقتصادی وتاریخی همبسته ایرانی ها (تاجیکان وپارسها وکُرد ها ) را به ناهمگونی وچند گانگی اجتماعی تبدیل نمایند . وبا اساسات وشیوه های اسلام ستمگستر ، مقاومت واراده واستواریی خود فرمانی ملی وخود ایستایی ملی نیاکان ما را ، زمین گیر نمودند.
سرانجام بر این پایه وروش موفق گردیدند تا یک ملت همبسته ایرانی را به نام های ( تاجیکان ، پارسها وکُرد ها ) تقسیم ونامگذاری نمایند. در حالیکه همه این سه ملیت در هم تافته از یک ریشه وتبار ایرانی و جانشینان وعلمبرداران  اجداد خویش اعم از :
 پیشدایان وکیانیان بلخ باستان وهخامنشی ها ، اشکانی ها ، کوشانی ها ، ساسانی ها ، طاهریها ، صفاریها ، سامانیها وغوریها  می باشند  .  
 
تاریخ شاهد آنست که مهاجمان از هر قوم وتباری که برسرزمین " قاره کهن ایران باستان " ریختند ، بترتیب ذیل  :
یک ــ هجوم آوردن آشوربانیپال به ایران بزرگ در (646 قبل از میلاد)
دوــ هجوم آوردن اسکندرمقدونی در(334 قبل از میلاد)
سه ــ هجوم آوردن اعراب در (637 میلادی ) ؛
چهارــ هجوم آوردن تُرکان غزنوی در(999 میلادی )
پنج ــ هجوم آوردن تُرکان سلجوقی در(1030 میلادی )
شش ــ هجوم آوردن تُرکان فرختائی در (1141 میلادی )
هفت ــ هجوم آوردن تُرکمانان غُز در (1156 میلادی )
هشت ــ هجوم آوردن مُغولها در (1220 میلادی)
نُه ــ هجوم آوردن تیمور در(1381 میلادی )
ده ــ هجوم آوردن افغانها در(1720میلادی)   ودهها تهاجم خارجی دیگر یی که به بخش های پارچه ، پارچه شده ایران بزرگ در سه سدۀ پسین صورت گرفته است . همه بدون تفاوت ، دشمنانه وبا شمشیر اهریمنی خشم وخشونت خون جاری نمودند وبا نیت بد وبی پروا ، هست وبود مینویی ومادیی شهروندان بومی این میهن آزاده کیش را نابود کردند واین شیوه تاکنون ادامه دارد  .
به مرام اینکه نسل بومی امروز وفردای این قاره تمدن ساز ــ جبراً در تاریکی فهم وآگاهی از گذشته های دور تاریخ سرزمین نیاکان خویش قرار گیرند وتابع فرهنگ ستمگستر جهالت مهاجمان باشند.
جای شکران است که با رشد وتکامل علم ومعرفت بشری واستفاده بری از کتابخانه های برقی برون مرزی ودیگر ممکنه های پیشرفته علمی و رسانه ای  ، دانشمندان و آگاهان میتوانند بدون مشکل از منابع علمی وتاریخی این دست ،  استفادۀ بهتربعمل آورند  ، ورسالت روشنگری خویش را جهت معرفی هویت تاریخی ،  سیاسی  ، فرهنگی وزبانی سرزمین نیاکان ما اداء نمایند.
هدف از بیان مرام فوق اینست که ایرانیان  (تاجیکان و پارسها وکُرد ها ) از دوران شاهنشاهی اشکانیان (247 پیش از میلاد ــ 224 میلادی ) تا ختم دوره شاهنشاهی ساسانیان (224 ــ 651 میلادی ) بمدت زیاده از شش صد سال واند ، هفتاد بار با رومیان جنگیدند ودست آورد ها وشکست های را در تاریخ بنام خویش درج نمودند  .
این همه رویداد های تاریخی فوق که گواه هویت سیاسی وافتخار نیاکان ماست  ، اکنون در منابع برون مرزی ،  ازموزیم ها وکتابخانه های بزرگ و معتبر جهانی : 
واتیکان وروم شروع تا بریتانیا و آلمان و فرانسه وآمریکا وروسیه … بگونه خیلی گسترده پخش می باشند .
در متون تاریخ باستانی سرزمین نیاکان می آموزیم  که در گذشته های پیش از اسلام همه (تاجیکان وپارسها وکُرد ها) ایرانی یا ملت آریان  یاد می شدند .
قراریکه در بالا یادآور شدیم با ورود پای تازی ها به سرزمین ما وجا گرفتن دیگر ملیت های غیر ایرانی در ساختار قدرت و حاکمیت ، شهروندان بومی سرزمین ایران بزرگ از جانب مهاجمین بنام های ــ فارسی وان ، گاهی پارس وگاهی تاجیک یاد گردیده اند .
چون روان سخن بر سر خاستگاه  واژه " تاجیک " هست . ما هم خواستیم این واژه را برمبنای برخی منابع تاریخی باری  بازبینی نمائیم . با استناد برخی از منابع که گفته اند :
در" شرفنامه منیری " (1) در مورد مراد ازکلام تاجیک، آمده است که [شهروندان ] غیرعرب و تُرک را [در سرزمین آریان یا ایران ] تاجیک نامند.
"برهان قاطع" که یک واژه نامه زبان فارسی در هند نوشته شده  است معنای تاجیک را نیز به مفهوم [شهروند] غیرعرب وتُرک نام برده است.(2) 
سعید نفیسی در معرفی مردم بخارا چنین می نویسد (3):
" در زمان رودکی [یکهزارو یکصدو پنجاه وهفت سال پیش از امروز ] شهر بخارا چون دیگر شهرهای ماوراءالنهر شهری بوده است مرکب از نژاد ایرانی و شاید یکی از قدیمترین مداین باشد که نژاد ما در آن رحل اقامت افکنده بهمین جهت مردم آن شهر … از نژاد ایرانی بوده اند و پارسی زبان ، مخصوصاً از زمانی که بخارا پایتخت سامانیان [ دودمان تاجیکان  ] مرکز ادبیات فارسی شد و امرای آل سامان در رواج این زبان هیچ فرونگذاشتند، بخارا معروفترین مرکز زبان ما شد چنانکه هنوز پس از هزار و اَند سال زبان اکثریت مردم بخارا و زبان بازار آن ، زبان پارسیست و هنوز اکثر مردم آن از نژاد ایرانند که امروزایشان را به اصطلاح محلی « تاجیک » می خوانند."
ــ تاجیک نام قبایل " داها " بوده ، پارت‌ها یا اشکانیان " دئی" ، " تاجیک" و " دجیک"  خوانده می‌شدند.
ــ تاجیک از " تای"  است و هم ریشه با کلمه یونانی " تگاس" به مفهوم  پیشوا و " ددیک " آمده است .
ــ استاد محیط طباطبائی پژوهشگر و محقق تاریخ ایران می‌فرماید:
" ایرانیان را در جنوب سرزمین پهناور ایران بزرگ به جهت تمایز از اقوام عرب ، عجم می‌نامیدند و همان قوم بزرگ ایرانی در شمال وشرق ایران زمین و به منظور تشخیص از اقوام تُرک ، تاجیک نامیده می‌شد. پس تاجیک همان عجم و پارسی‌زبان است " .
ــ نام‌های دیگر برای مردم " تاجیک " ،  فارسی ،  پارسیوان  یا  پارسیبان  و دهقان (به تاجیکی:) می‌باشد.(4) دهقان در قدیم به ایرانی اصیل صاحب ملک و زمین اعم از ده ‌نشین و شهرنشین گفته می‌شده و مقابل تازی پنداشته می‌شده که ایشان چادرنشین و بدوی بودند.(5)
ــ تاجیک به مفهوم آریایی و پاک و نجیب و اصیل‌ زاده و میهمان‌نواز .  (6)     
ــ کلمه " تاچی"  یا " تائوچی" در زبان چینی به معنای ایرانی است. (7)    
ـــ در لغت نامه انگلیسی آکسفورد " تاجیک " را " یک پارسی " خوانده یعنی کسی که نه عرب ونه تُرک باشد . 
بر اساس پژوهشهای خاور شناسان ، تاریخ باز شناسی واژه " تاجیک " در نیمه اول قرن نُزدهم مورد توجه دانشمندان غربی قرارگرفت .
 
در سال 1823 میلادی ، مارتین هینریچ کلاپروت (Martin Heinrich Klaproth) آلمانی (1817 ــ 1843 م.) در یک مقاله اش در مورد مردم بخارا با استناد به تحقیقات … مینویسد که:
" … تاجیک فارسی زبان ساکن فارس (ایران امروزی) ، افغانستان ، تخارستان و ماوراءالنهر همان نام قبایل " دئی " بوده ، پارتها یا اشکانیها که " دئی " ، " تاجیک " و " دجیک " خوانده می شدند ، بااین نامها یاد می گردیدند. سه شکل آوایی این نام " دئی " ، " تاجیک " و " دجیک " از نگاه آوا شناسی قابل قبول است . از این جا چنین بر می آید که پارتها خود را " تاجیک " می نامیدند ."
ــ به گفته میرزا شکورزاده، پژوهشگر تاجیک و نویسندهٔ کتاب " تاجیکان در مسیر تاریخ " ، بر اساس پژوهشها مردم پارسیگوی در بسیاری از نقاط آسیای میانه ، ایران و افغانستان و کشمیر و کاشغر خود را " تاجیک "معـــــــــرفی کرده‌ اند. واژه " تاجیک "  در ادبیات قدیمی فارسی زیاد کاربرد شده و کاربرد آن غالباً در تمایز از( تُرک و عرب ) صورت گرفته ‌است :
 
مثلاً سعدی می‌گــوید : 
شـــاید کــــه به پادشاه بگویند،
تُرکِ تو بریخت خون تاجیک

 
و یا عبدالرحمان جامی اشاره‌ای دارد در باره علیشیر نوایی که :
او که یک تُرک بود و من تاجیک،
هـــردو داشتیم خـــویشی نـــزدیک

 
همین طور، وقتی که ما به متون چه نثر و چه نظم فارسی مراجعه می‌کنیم ، درمی یابیم که در تمامی این متن ها، از روزگار سعدی (585 یا 606 ــ 691  هجری قمری ) به دوران ما، کلمه " تاجیک " جایگزین کلمه " پارسی" و" فارسی زبان" و " ایرانی یا آریان "  بوده ‌است.
نه کلمه " پارسی"  یا " ایرانی" یا " فارسی زبان " بلکه محض کلمه " تاجیک کاربرد شده‌ است."
بر این اساس واژهٔ تاجیک می‌تواند مترادفی برای  " پارسی" باشد و تاجیک‌ها زیرگروهی از اقوام ایرانی‌تبار و اقوام ایرانی‌زبان هستند.
مردم تاجیک با استناد منابع معتبرقوی جهانی دارای ویژگی های انسانی واخلاقی خاصی نیزمی باشند.
در منابع معتبرداخلی وبرون مرزی  در مورد ویژگیهای اخلاقی ، اجتماعی وعلمی این ملت شریف ، رویکرد های فکری نغز و فراوانی تذکر رفته است ؛ گفته می شود که :
ـــ  تاجیکان مردمان عدالت پیشه ، تکامل پسند وخواستار زندگی مسالمت آمیز وخوش مشرب وراست کار و آزادی پرور می باشند. و آنان را مردمانی غیرمتظاهر، قدرشناس ، گشاده رو و آرام دانسته اند.
ــ کولدوین ویژگی بارز قوم تاجیک را صلح دوستی آنان دانسته است .
ــ به گفتة مدّن دورف، این قوم توانسته است با سخت کوشی راه پیشرفت خود را طی قرون هموارکند .
ــ تاجیکان در تاریخ چند هزار ساله خود علما و فضلا و حکمای بسیارزیادی به جهان بشریت تقدیم نموده است .
ــ بقول نخبگان ؛ این ملت هرگز هویت فرهنگی و زبانی و ادبی خود را از دست نداده است .
تاجیکان شامل این گروه های اجتماعی اند (8) (9) :
یک ــ سغدیها : (ساکن در وادی زرافشان و قشقادریا و پیرامون قسمت میانی سیردریا) ،
دو ــ باختریها :  (ساکن در حاشیۀ سَرگَه و پیرامون آمودریا تا شمال وشمال غرب افغانستان امروزی ) ،
سه ــ مرغیانیها( پارتها یا اشکانی ها ) :
 (ساکن در حاشیۀ مرغاب و شمال و جنوب کوه کُپه داغ تا ایالات مرکزی و بادغیس وغور وهرات وجنوب غرب افغانستان امروزی ، شرق وشمال شرق وجنوب شرق ایران امروزی )
چهارــ خوارزمیها : (ساکن در قسمت سفلای آمودریا کشورهای امروزی ازبکستان وترکمنستان)،
پنج ــ فرغانیها : (ساکن در وادی فرغانه ) و 
شش ــ سکاییها : (ساکن در صحرای آسیای مرکزی و نواحی کوهستانی تین شان و آلای و پامیر ) و
هفت ــ کوشانیها : (حوزه بلخ وبدخشان ، کابل ، بامیان امروزی  و قندهار و پنجاب )
هشت ــ طاهریها :  ( حوزه بلخ و بدخشان ، کابل ومرو ونیشابور وهرات وقندهار و سیستان)
نُه ــ صفاریها : ( حوزه سیستان ، کابل وبلخ وپشاور، قندهار وهرات ونیشابور)
ده ــ سامانیها : ( ساکن  سغد ، بلخ وبدخشان هرات ودر قسمت سفلای آمودریا کشورهای امروزی ازبکستان وترکمنستان )
یازده ــ غوریها : (ساکن فیروز کوه ، هرات و مشهد امروزی ، کابل ، غزنی وسیستان وپنجاب )
 
 
منابع ومآخذ
ـــــــــــــــــ
1 ــ شرفنامه منیری یا فرهنگ ابراهیمی ،  نویسنده  :  قوام فاروقی ، تعلیقات : دکتر حکیمه دبیران ، محل نشر : تهران سال 2006 میلادی ، ناشر : پژوهشکاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی .
2 ــ برهان قاطع ، نویسنده محمد حسین فرزند خلف تبریزی ، حیدر آباد هندوستان ، نشر: درسال 1030 هجری شمسی .
3 ــ  (احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 67 – 68).نویسنده : سعید نفیسی .
4 ــ (دانشنامه ایران، سرواژهٔ " تاجیک ")
5 ــ (لغتنامه دهخدا،   سرواژهٔ  " دهقان " )
6  ــ  " تاجیک " ، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ،   15٫0 ــ 15٫1ــ 15٫2؛
7 ــ ( http://www.parsianjoman.ir/fa/?p=1707) ورجوع شود : ویکی پدیا .
8 ــ   رجوع کنید به غفوروف ، ج 1، ص 571 ـ572؛ نعمت اف ، 1997، ص 84؛ و گدازاده ، ص 94؛
9 ــ   تاریخ  خلق  تاجیک  ، ج 2، ص 554 ـ 556؛ بولشایا ، ج 41، ص 464).