آرشیف

2015-5-25

سر محقق شیر علی تزری

بیکاری، عوامل و پیامد های آن در افغانستان

چکیده
بیکاری یکی از مهمترین چالش های اقتصادی،اجتماعی در هر کشور بوده و دولتها تلاش دارند تا آنرا به نحوی از انحا کاهش بدهند و زمینه را برای رفاه بهتر مردم آماده سازند.برای درک ابعاد مختلف این مشکل لازم است تا نکات زیر طرح وبه تحلیل هرکدام ازآنها پرداخته شود:

  1. بیکاری چیست وبیکار کیست؟

  2. انواع واشکال بیکاری

  3. عوامل وپیامدهای بیکاری کدام است؟

  4. راه های بیرون رفت ازاین دشواری ها درچیست؟

واژه های کلیدی:کار،بیکاری،شغل،شاغل،اشتغال،نفوس فعال،نفوس غیرفعال
مقدمه
حوادث سی سال اخیر وبحرانهای دوامدار درکشورما پیامدهای ناگواری را در پی داشته که یکی ازاین دشواریها مشکل بیکاری میباشد. وضع بیکاری درکشور ما طوری است که نمیتوان آنرا تنها یک مشکل اقتصادی تلقی نموده  سطحی وگذرا به آن برخورد کرد، بلکه مشکل اجتماعی نیز میباشد.ازاین سبب مشکل اقتصادی است که بیانگر ضایع شدن منابع ارزشمند کاری است و  مشکل اجتماعی است بخاطریکه باعث رنج ومشقت عظیم کارگران بیکار می شود که باید با عاید اندک بسازند. بیکاری طولانی ومشکلات اقتصادی براحساسات افراد وزنده گی خانواده گی آنها اثرمنفی میگذارد. درسالهای اخیر نرخ بیکاری درافغانستان افزایش یافته ومطابق به آمار منتشرۀ ملل متحد وبانک جهانی تعداد بیکاران در افغانستان به بیش ازسه میلیون تن رسیده است. به همین سبب است که باید دولت به این امر مهم توجه کرده وازتمام امکانات بخاطر کاهش آن استفاده نماید.
جهت تبیین هرچه بیشترموضوع درگام اول باید دانست که بیکاری چیست و بیکار کیست؟ آیا هر کسیکه کار نداشته باشد بیکار است ؟  یا اینکه برای بیکاری   تعریف دیگری نیز میتوان ارائه کرد. در پاسخ باید گفت که بیکاری عبارت از عدم استفادۀ کامل از نیروی کار موجود است (13:1)  و بیکار کسی است که توانایی و تمایل به کار کردن را داشته باشد اما قادر به یافتن کار و شغل نباشد. به عبارۀ دیگر بیکار به کسی گفته میشود که در سن فعالیت و اشتغال قرار داشته و فعالانه به جستجوی کار باشد ولی کار پیدا کرده نتواند. یعنی اگر کسی به سن کار و اشتغال قرار داشته ولی تمایل به کار کردن نداشته باشد نمیتوان او را از زمرۀ بیکاران حساب کرد؛ مثلاً:  زنان و مردان سالخورده یی که توانایی کار کردن را ندارند جزء نیروی کار و منجمله بیکاران نمی باشند، همچنان متعلمین و محصلین که به طور تمام وقت به تحصیل اشتغال دارند جزء بیکاران به حساب نمی آیند، زنان خانه و یا کسانیکه منابع عایداتی غیر از کار خود دارند و هیچگونه تمایلی به کار کردن را ندارند جزء بیکار ها نیستند.خلاصه اینکه بیکار کسی است که سه ویژه گی زیررا داشته باشد:
1.درهفته یی که سروی صورت میگیرد کاری راکه دستمزد بگیردنکرده باشد.
2. درچهار هفته متواتر به طور پیوسته درجستجوی کار باشد.
3. توانایی کار کردن راداشته باشد.بنا براین اگر کسی شغلی نداشته ویکی ازاین سه ویژه گی راهم نداشته باشد جزء نیروی کار نمی باشد.(340:2)
به طور کل افراد یک جامعه را می توان به این سه گروه تقسیم کرد: شاغل، بیکار، و غیرفعال (34:1)  شاغل کسی است که دارای کار بوده و از آن مدرک بتواند تأمین معیشت نماید (اعم از کار فکری و جسمی)؛ بیکار کسی است که به سن فعالیت رسیده ( در افغانستان (10-70 سال) وجویای کار باشد وکاری پیدا کرده نتواند ومجموع همین دوگروه (شاغل وبیکار)نفوس فعال یانیروی کار جامعه راتشکیل میدهد و نفوسی راکه جزء نیروی کار نباشد نفوس غیر فعال میگویند.به عبارۀ دیگر افراد بدون کار که دنبال کار هم نمیگردند غیر فعال اند ونرخ بیکاری ازروی افراد بیکار تعیین میشود. بدین معنا که تعداد بیکارها تقسیم تمام نیروی کار.
   باید گفت که امروزه بیکاری یک پدیدۀ بسیار پیچیده بوده و به اشکال و انواع گوناگون در جوامع مختلف به چشم می خورد که در ادامه به توضیح مختصرآن بسنده میگردد.
انواع بیکاری
به وسیلۀ انسان با اراده، ماشینها به حرکت  می افتد، مزارع کشت و آبیاری میشود ومعادن از عمق زمین استخراج میشود.
           همچنان انسان اگربخواهدمیتواند بیکار هم بماند. اما باید دانست که کار جزء نیاز های طبیعی انسان است، انسان فقط از طریق کار است که میتواند با طبیعت و جامعه ساز گار شده، احساس مصئوونیت کرده واعتماد به نفس داشته باشد، با آن هم یک تعداد کسانی هستند که با وجود داشتن توان کاری، نمی خواهند کار بکنند ؛مانند: زنان خانه و یک تعداد کسانیکه منبع عایداتی غیر از کار دارند. بناءًمیتوان گفت که درکل بیکاری به دونوع است: ارادی وغیرارادی. بیکاری ارادی بیکاری است که شخص با وجود داشتن توان کار، تمایل به کارکردن را نداردو بیکاری غیر ارادی بیکاری است که به نحوی از انحا بالای شخص تحمیل میشود ،یعنی شخص باوجود سعی و تلاش نمیتواند زمینۀ کار را برای خود مساعد سازد. اگرچه تمام انواع واشکال بیکاری به نحوی ازانحا شامل این دونوع بیکاری میشوند، باآنهم نظر به اهمیت آن لازم است تاانواع دیگر بیکاری نیز به طور مشخص وجداگانه مورد مطا لعه قرار گیرند؛به گونۀ مثال: بیکاری اصطکاکی، ساختاری، ادواری، موسمی و مخفی.
     بیکاری اصطکاکی: در اقتصاد های پویاورو به توسعه ،پیوسته شغل های جدید به و جود می آید و شماری ازشغل ها از بین می روند و افراد هم علاقه دارند تا همیشه شغل بهتری را پیدا کنند. به این نوع بیکاری که در فاصلۀ رها کردن شغلی قبلی  و پیدا کردن شغل جدید به وجود می آید ،بیکاری اصطکاکی گفته میشودواز جمله بیکار یهای ارادی بشمار می رود.البته این نوع بیکاری یک امر طبیعی بوده و قابل نگرانی نمیباشد.
           بیکاری ساختاری: امروزه با پیشرفت  تخنیک وتکنالوژی ،سلیقه های مصرف کننده ها نیزتغییرنموده و یک کالا را نسبت به کالای دیگر ترجیح میدهند که در نتیجه بعضی از صنایع با افزایش تقاضا و بعضی دیگر به کاهش تقاضا مواجه می شوند ،آنعده واحد های اقتصادی که به کاهش تقاضا مواجه می شوند، اقدام به کاهش تولید و یا حتا تعطیل موسسه خویش می کنند که سبب میشود تا عده یی بیکار شوند. این نوع بیکاری از جمله بیکاریهای غیر ارادی بوده و برای دولت و سیاست گذاران اقتصادی مشکل آفرین میباشد.
بیکاری ادواری : نوع دیگر بیکاری است که در حالت تغییری رونق اقتصادی به کساد ورکود اقتصادی بوجود می آید.این در حالیست که فعالیتهای اقتصادی نا منظم شده و تقاضا برای کار کاهش می باید و سبب نگرانی دولتهامیباشد.
بیکاری موسمی: این نوع بیکاری در اثر کاهش نسبتاً منظم بعضی از فعالیتهای اقتصادی در اوقات معین سال بوقوع می پیوندد. با تغییر فصول سال، برخی فعالیتها کاهش می یابد و یا بکلی متوقف می شود؛‌ بطور مثال: در فصل زمستان کار های زراعتی، و ساختمانی در نقاط سرد سیرو همین طور فعالیتهای مثل اسکی در فصل تابستان تقربیاً متوقف می گردند، در چنین مواقع افرادیکه به مشاغل مذکور اشتغال دارند بیکار می شوند. ( 1: 242-244)
     بیکاری مخفی :یکی دیگرازانواع بیکاریها است که درکشورهای عقب ماندۀ ،مانند افغانستان بیشتر به مشاهده میرسد.این نوع بیکاری  افرادی رادربرمیگیرد که درظاهر بکار مشغول بوده ولی ثمره ونتیجۀ کار آنها تقریباً هیچ است؛طورمثال:کاریراکه پنج نفرانجام داده میتواند بیشترازپنج نفردرآن استخدام میشوند،این بیکاری بیشتردرزراعت وادارات دولتی به مشاهده میرسد. باید گفت که همه انواع بیکاری به شکلی از اشکال در افغانستان وجود داشته رشدوانکشاف اقتصادی مارابه چالش کشانیده و سبب شده تا فقر گسترده دا منگیر مردم ماگر دد، چنانچه در این اواخر بانک جهانی راپوری را به نشر سپرده که بیش از 36  فیصد نفوس افغانستان در زیر خط فقر زنده گی دارند.که یکی ازعلل عمدۀ فقر، بیکاری ونداشتن شغل مناسبیکه بتواند نیاز مندیهای اولیۀ شخص را تأمین کندمیباشد.
 باید دانست که عوامل وپیامدهای بیکاری در کشور  ما چیست؟ وراه بیرون رفت از این معضل در کجاست؟
 
 
عوامل بیکاری:
اگر چه عوامل بیکاری در کشور ما زیاد است، ولی دراین نوشته سعی میشود تا بالای عمده ترین آنها انگشت گذاشته شود،در کشورهای عقب مانده ازجمله افغانستان ماشینی شدن کار ازیک طرف وافزایش نفوس از طرف دیگر باعث شده تا بی کاری یکی ازدشواریهای عمده آن کشور ها به حساب آید.چنانچه امروز هزاران نفر درافغانستان ازنبود کاروفقرناشی ازآن رنج می برند. لاکن درشرایط ویژه ومختص به افغانستان این سوال میتواند مطرح شود درکشوریکه همه دارو ندار آن ازاثر جنگ های سه دهۀ اخیر به نحوی ازانحا صدمه دیده وایجاب مرمت وبازسازی را می نماید وحالابیشتر ازپیش زمینه بازسازی مهیا گردیده است ودرپهلوی آن با انتخاب نظام اقتصاد بازار درکشور سکتور خصوصی نیز فعال تر از گذشته شده وزمینه ساز خوبی برای استخدام نیروی کار بی کار می باشد.همچنان روی آوردن مردم به سوی زنده گی مدرن وعصری نیز سبب شده تا تعمیرات وخانه های مسکونی خویش را مطابق به تقاضای زمان باز سازی ونو سازی نما یند این تغییر وتحولات به کار وکارگر  نیاز مبرم وشدید دارد،پس چه دلیلی میتواندبرای بیکاری وجود داشته باشد؟عوامل اساسی بیکاری عبارت اند از:

  1.  برداشت نا درست از نظام اقتصاد بازار ومبتنی به آن نبود یک سیاست مناسب اشتغال زایی و استخدام ویا به عبارۀ دیگر عدم توجه دولت به مسؤولیت های قانونی اش مبنی بر تأمین زمینۀ کار برای اتباع کشور درسکتور دولتی وخصوصی مطابق به قانون.

  2.  جنگهای درازمدتی که تا هنوز به نحوی ادامه داردعامل دیگری بیکاری در کشور ما میباشد زیرا جنگ باعث معلولیت عدۀ زیادی از جوانان گردیده و توانایی جسمانی آنها را گرفته است و یا بر عکس عده یی را صاحب ثروتهای هنگفت باد آورده ساخته و به زندگی طفیلی عادت داده است و حاضر نیستند کاری را انجام دهند،زیرا بدون کار عایدی دارند.

  3. نبود مهارت عامل دیگریست که سبب شده تا کار فرمایان بجای کارگران داخلی از کارگران خارجی (پاکستانی،نیپالی،ایرانی و…)استفاده نمایند که هم ارزانتروهم خوبتر کار می کنند و فرصتهای کاری را از نیروی کار کشور میگیرند.زیرا تخصص ومهارت چیزی نیست که جامعۀ صنعتی یک باره برای بشر به ارمغان آورده باشد،بلکه نتیجۀ تدریجی رشد وانکشاف تعلیم وتربیه وآموزش تخصصی وفنی میباشد که همه روزه پیچیده تر وتخصصی تر می شود.لذا کشورهایی که توانسته اندموازی بارشد وتوسعۀ تکنالوژی معاصر سطح آموزش وتحصیل خودرا رشد دهند،مؤفق شده اند تا فقر رانیز کاهش داده وسطح زنده گی ورفاه مردم راافزایش دهند،زیرا مبارزه بافقر مستلزم مبارزه علیه بی سوادی نیزمیباشدوسبب میشود تاکارگران ماهر وفنی به جامعه تقدیم گردد،ازجانب دیگربهبود کیفیت نیروی انسانی به یقین میتواند نرخ رشد وتوسعۀ اقتصادی را افزایش دهدودر پهلوی آن سطح زنده گی ورفاه مردم را بلند ببرد،چراکه یک کارگر ماهر به اساس مؤلدیت وبازده کارش به مراتب بیشتر از یک کارگر عادی معاش میگیرد؛طور مثال:معاش یک انجنیر چندین برابر یک کاگر عادی میباشد،زیرا انجنیربرای بدست آوردن مسلک انجنیری وقت ومصارف زیادی مصرف نموده است ودرنتیجه سبب شده است تا کار انجنیر مؤلدیت ومثمریت  بیشتر ازکار یک مزدور روزمزدداشته باشد.چنانچه اگریک کارگر دوصد افغانی به عاید کار فرما درروز اضافه کند وتقاضای دوصدو پنجاه افغانی مزدرا بکند واضح است که استخدام نمی شود.اما برعکس اگردوصدو پنجاه افغانی به عاید کارفرما افزوده نماید ،استخدام وی به دوصد افغانی مشکلی ندارد.این بدان معنا است که هرقدر مؤلد یت وبازده کار زیاد باشد ،زمینۀ استخدام وافزایش دستمزدبهتر مساعد میشود،مؤلدیت وبازده کاررامهارت وتخصص افزایش میدهد،چراکه کسب مهارت خود مستلزم مخارج بوده واین مخارج زمینه ساز ارتقای مؤلدیت کار میشود.

  4. خشک سالیها و از رونق افتادن زراعت و مالداری و تخریب تأسیسات زیر بنایی زراعت وتوجه کمتربه تقویت این سکتورعامل دیگر بیکاری میباشد.باوجود که قسمت اعظم نفوس فعال کشور مابه زراعت مشغول است مگر اوسط بارآوری ومؤلدیت زراعت به علت کمبود وسایل فنی ،قلت سرمایۀ لازم برای استفاده ازنوآوریهای زراعتی،کمبود مواد تقویت کنندۀ خاک،ضعف مهارت وضعف توانایی جسمانی زارعین بی بضاعت باعث شده تازراعت طور شایدو باید رشد نکند.

  5.  تخریب و ازبین رفتن فابریکه های تولیدی دولتی سابق؛ مانند: نساجی پلخمری، نساجی گلبهار، فابریکه نساجی هرات، قندهار، بلخ، فابریکه سمنت پلخمری، فابریکه قند بغلان،‌شرکت سپین زر کندز، فابریکه بوت آهو در کابل، کارخانه جات جنگلک، شرکت صنایع پخته در هرات،‌تصدی افغان صنایع، ذغال سنگ درۀ صوف، پلخمری(کرکر)، سبزک هرات که اکثریت این فابریکه ها از اثر جنگ شدیداًصدمه دیده ویا از بین رفته اند و در شرایط فعلی نیز بخش صنعت قدرت کارزایی و جذب نیروی کاربیکاررا  ندارد، زیرا صنایع نوپای ماتوان رقابت با صنایع خارجی را نداشته و دولت هم از سیاست حمایوی کار نمی گیرد.

  6. عدم استفادۀ درست و قانونمند از منابع طبیعی بویژه معادن کشورو نبود راه های مواصلاتی عامل دیگریست که سبب شده تا محصولات تولیدی یک منطقه به منطقۀ دیگر انتقال نشده و یک جای از وفرت محصولات و منطقه دیگر از قلت آن به مشکل مواجه شده و انگیزۀ تولید را از بین ببرد. این مشکل در زراعت بیشتر شیوع دارد، زیرا افغانستان یک کشور زراعتی است و از طرف دیگر محصولات زراعتی به زودی فاسد میشوند و زمینه برای حفظ ونگهداری آن کمتر وجود دارد.

  7.  عدم موجودیت قوانین شفاف وواضح مبنی برمکلف ساختن سکتور خصوصی درزمینۀ اولویت دادن به استخدام کارگران داخلی به جای کارگران خارجی ویا عدم تطبیق قانون در خصوص استخدام نیروی کار، عامل دیگریست که سبب شده تا هم آهنگی لازم در زمینۀ استخدام در نهاد های مختلف کار فرمایی وجود نداشته باشد.زیرا فساد در استخدام جوانان مانند سائرعرصه هابیداد میکند ،جوانان تحصیل کرده ازاین مشکل شدیداًرنج می برند،درهرجاییکه به خاطر کار مراجعه میکنند پیش ازاینکه به لیاقت وشایستگی آنهاتوجه شود به وابستگی های قومی ،تنظیمی، ویا شناخت شخصی آنها توجه صورت میگیرد.

  8. مهاجرت از ده به شهر از اثر ناامنی ومحدودیت انکشاف زراعت،ازدیادنفوس وهمچنان نبود فرصت های کاری در شهر ها عامل دیگر بیکاری است. این عوامل پیامد ها و تأثیرات سوء اقتصادی و اجتماعی را بالای مردم وارد نموده اند، زیرا  بالارفتن نرخ بیکاری درواقع به معنای اینست که اقتصاد درحال دورانداختن کالا ها وخدماتی است که کارگران بیکار می توانستند تولید کنند.  (4: 1191) تعداد ساعاتیکه بیکاران نتوانسته اند به تولید بپردازند زمانیست که جامعه آنرا از دست داده و دیگر نمیتواند از این فرصتها استفاده نماید زیرا وقت قابل ذخیره نیست و انرژی کار گرخواه استفاده شود یا نه با سپری شدن زمان کاهش می یابد.

پیامدهای بیکاری
بصورت کل بیکاری باعث کاهش تولید، کاهش عاید افراد بیکار وکاهش تقاضا گردیده و در نهایت باعث به وجود آمد ن کساد ورکود در فعالیتهای اقتصادی و کاهش سرمایه گذاری میشود. در پهلوی پیامد های اقتصادی ،بیکاری پیامد های اجتماعی، انسانی وروانی دارد که با هیچ رقم وقیمتی نمیتوان آنرا محاسبه کرد. ترا ژیدی روحی وروانی بیکاری بدون توضیح مبرهن و آشکار است ومصایبی  از قبیل، ضعف اخلاقی، عدم اعتماد به نفس در مقابل خود و خانواده، دامن زدن به فعالیتهای خرابکارانه و غیرقانونی راشامل میشود زیرا متل مشهوری است که شکم گرسنه منطق را نمی شناسد.
          هرگاه تحقیقات عمیق و دقیق صورت گیرد ریشۀ نا امنی های موجود در افغانستان در بسیاری موارد ناشی از بیکاری میباشد.مثال روشن بیکاری در افغانستان چهارراهی های شهر کابل و شهر های بزرگ کشور میباشد که روزانه ده ها تن ساعت پنج صبح به آنجارفته و به انتظار کار می نشینند و زمانیکه کسی به جستجوی یک یا دونفر  کار گر به آنجامی رود ده هاتن زنبوروار اورا احاطه کرده وهرکس می خواهد فرد مورد نظر او باشد ،که درنتیجه اشخاص مورد نظر خودرا به هزار منت گذاری انتخاب نموده ومتباقی باهم جنجال نموده یک دیگر خودرا ملامت میکنند که گویا اگر تو چنین ویا چنان نمیکردی شاید مرا انتخاب میکرد.فردیکه تمام روز را درانتظار کار گذشتانده ونتوانسته است کاری پیدا کند زمانیکه به خانه میرود عصبی وبی حوصله می باشد، با کوچکترین بهانه یی اعضای خانواده جروبحث ودعوا میکندوتمام اعضای خانواده ازبیکاری او ضربه دیده ودرفضای ناآرام زنده گی میکنند.جای  تعجب نیست که این نوع برخورد ها زخم ها و آثار منفی را بر روح و روان فرد بر جای می گذارد. پژوهشهای روانشناسی در کشور های پیشرفته حاکی از آنست که اخراج از کار به اندازۀ مرگ یک دوست صمیمی تلخ و تکان دهنده است. شوک ناشی از بیکاری بسیار طاقت فرسا است. (4: 1193)پس چاره چیست؟وراه بیرون رفت کدام است؟

راه های مبارزه با بیکاری: 
با توجه به عوامل مختلف بیکاری می توان راه حلهای مناسبی در کوتاه مدت و بلند مدت برای آن در نظر گرفت. بیکاری اصطکاکی همانطور که گفته شد به طور کامل قابل حل نیست و همچنان قابل تشویش نیز نمی باشد ولی از طریق تسریع اطلاع رسانی در زمینه های استخدام می توان اندازۀ آن را کاهش داد.
    بیکاری موسمی اگر چه موجودیت این نوع بیکاری  اجتناب ناپذیر است امابا اقدامات مناسب میتوان آنرا کاهش داد؛‌ به طور مثال: با توجه به رشد وتوسعۀ صنایع دستی و حرفه های خانگی ، تأسیس فابریکه های خوردو کوچک پروسس مواد غذایی درنزدیکی منابع تولید، ترویج روش گلخانه یی درزراعت، وهمچنان تنظیم امور ساختمانی به گونه یی که درزمستان کارهای فرعی تر داخل ساختمانها انجام شود نه تنها در فصل زمستان بلکه در طول سال میتواند از بیکاری بکاهد،بیکاری ادواری و بیکاری مخفی بیکاری هایی هستند که راه حل آن توجه بیشتر می خواهد و هرکدام آن به زمان بیشتر نیاز دارد. به صورت کل اگر گفته شود راه مبارزه با بیکاری اینست که درقدم اول تمام عوامل که باعث بیکاری گردیده است ازمیان برداشته شوندبدین معنا که مهارتها ارتقا داده شود،قانون تعیین دستمزدمطابق به قانون مندیهای علم اقتصاد تدوین ونافذگردد، دراستخدام به کارگران داخلی اولویت داده شود،باکارگران نباید طوری برخور شود که قانون عرضه وتقاضا شامل حال شان گردیده ودرصورت وجود رقابت به استخدام آن عده کار گران حق اولویت داده شود که بامزد کمترکار میکنند،این مسایل درکشورهایی قابل تعمیل است که درشرایط نورمال زنده گی دارندوقوانین کار وکارگر به صورت شفاف وعلمی طرح وتدوین بوده وعملی میشود،همچنان اتحادیه های قوی کارگری برای نظارت برتطبیق قوانین موجود است.لاکن درکشورما که همه چیز تازه آغاز شده باید مطابق به شرایط خاص آن عمل شود.لذا قوانین کار وکارگر مطابق به سیاست جدید اقتصادی دولت درهمه عرصه ها وسکتور ها اعم از دولتی وخصوصی تدوین بازبینی ونافذ گردد.
باید مکانیزم های جدید تربیۀ کارگران فنی وماهر مطابق به خواست زمان ایجادوتقویه گرددبویژه درانسجام وبهبود امور زراعتی ازقبیل :بلند بردن سویۀ تعلیمی زارعین جهت پذیرفتن روشهای جدید زراعتی،حفرکانالها، اعمار بندها، مدرنیزه ساختن تدریجی زراعت،استفاده ازتکنالوژی معاصرورفع سایرموانع ازراه رشدوانکشاف همه جانبۀ زراعت اقدام جدی مبذول گردد.
مرکز آموزش فنی وحرفوی ازطریق وزارت کار وامور اجتماعی توسعه یابدوزمینۀ آموختن مسلک وحرفه های مختلف را برای کار آموزان مهیا سازدتا بتوانددرآینده منحیث کارگران ماهر ومسلکی دررشته های مختلف وارد بازار کار شده درتقویۀ بنیۀ اقتصادی خودوکشور نقش قابل ملاحظه ایفا نماید،زیرا طوریکه تذکر رفت کمبود ویا نبود نیروی متخصص وتخصصی شدن امور،یکی ازعوامل عمدۀ بیکاری میباشد. 
تشویق و حمایت سکتور خصوصی در جهت سرمایه گذاریهای مطلوب و اشتغال زا، پلان گذاری میان مدت و دراز مدت برای گسترش تولید را نیز میتوان از دیگر اقدامات به شمار  آورد که در راستای حل معضل بیکاری مورد نیاز است.
تقویۀ وجدان کاری، مسؤولیت پذیری و همچنان کنترول و نظارت کار آمد و به یک کلام کاربرد مدیریت سالم، کارا و منضبط نیز میتواند زمینه را در امر استخدام بهتر مساعد سازد. همچنان توجه به تأمین امنیت سرمایه گذران و سرمایه گذاری امر حتمی ولازمی می باشد، زیرا یکی از مهمترین راه های کاهش بیکاری از نظر اقتصادی ازدیاد تقاضای کل، افزایش مخارج دولتی و افزایش سرمایه گذاریها میباشد و این کار زمانی ممکن است که هر فردی ازکشور دارای شغل و پیشه بوده و منبع عایداتی داشته باشد.
        قابل تذکر اینکه در زمینۀ تقویه سرمایه گذاری که اهمیت ویژه در کاهش بیکاری دارد، سهم بانکهای تجارتی در بخش دراختیارگذاشتن قرضه به متشبثین و بخصوص متشبثین کوچک و متوسط غیر قابل انکار میباشد.

نتیجه گیری
از آنچه گفته آمد چنین نتیجه بدست می آید که جنگهای طولانی، بی امنیتی و نبود سیاست مناسب استخدام، کمبود سرمایه گذاری و ضعف تدابیر امنیتی در تأمین امنیت سرمایه گذاران و سرمایه گذاری،‌ضعف مهارت در کار،‌عدم توجه به زراعت و مالداری و صنایع دستی و حرفه های خانگی،‌نبود یک سیاست حمایوی از صنایع نو پای کشور، مهاجرت ازده به شهر، عمده ترین عواملی اند که باعث تشدید بیکاری در کشور  گردیده اند اگر به چالشهای فوق توجه جدی صورت نگیرد نه تنها شاهد رشدو انکشاف اقتصادی در آیندۀ نزدیک نخواهیم بود، بلکه صلح و امنیت و مصؤونیت اجتماعی نیز خواب و خیالی بیش نخواهدبود.
 
مآخذ

  1. اخوی، احمد، اقتصاد کلان (( کاربردی)) ویرایش 4، تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های بازرگانی، 1378

  2. فرجی،‌یوسف، کلیات علم اقتصاد، تهران : مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های بازرگانی، 1384

  3. دادگر، یدالله، تیمور رحمانی، مبانی و اصول علم اقتصاد، کلیاتی از اقتصاد برای همه ،قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیه قم، مرکز انتشارات، 1380

  4. پل ساموئل سن و نورد هاوس، اصول علم اقتصاد ، جلد دوم، مترجم: مرتضی محمد خان،‌ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1344