آرشیف

2014-12-31

عبدالعلی اسیری

به مناسبت وفات مرحوم استاد علم خان عثمانی

 

گلی کافور نهان از چشم ما شد
ز فرقت های او ناله به پا شد
سفر از دار فانی کرده استاد
یتیم بی نوا بی آشنا شد
شده خاموش شمع پر ز انوار
بما این روز همچون شب سیاه شد
سموم باد برگ گل فنا کرد
ز غمهایش چو بلبل ناله ها شد
مرا در آتش غمها نهاده
ز خویش و اقربای خود جدا شد
دل و جانم فدای رای آنکس
که راه او طریق اولیا شد
گزید او راه حق در دار فانی
که او حافظ قرآن خدا شد
به این مردم مظلوم بود خادم
ز تعلیمش همه دلها صفا شد
ز سوگ آن حبیب خوش لقایی
چو لاله بر دل ما داغها شد
اسیری چاره دیگر نباشد
که با هرکه همین امر خدا شد