آرشیف
برای چه برزمیم؟
یونس نگاه
حامیان احمد مسعود یادداشت کوتاه ده فقرهای از سخنان او در جلسه «تشکیل شورای عالی جبهه مقاومت» را نشر کردهاند که در آن از احمد مسعود مثل پدرش احمدشاه مسعود، با عنوان «آمر صاحب» یاد شده و محتوای آن متن کوتاه نیز حاکی از سایه سنگین پدر بر پسر است. پسر مثل پدر خود را آمر «مقاومت» میداند و این مقاومتش را با پسوند اسلامی و ملی هویت میبخشد.
در یادداشت سخنرانی احمد مسعود دومین جمله تاکید بر مطابقت مبارزهاش با «دین مقدس اسلام» است. مسعود پدر نیز همیشه تاکید داشت که هرچه انجام میدهد بر اصول اسلام استوار است. او خود و جبههاش را مثل هر رهبر سیاسی-مذهبی در قدم اول مدافع دین اسلام میخواند. در جمله سوم، رابطه مبارزهاش را با اسلام توضیح داده و نوشته است که ما برای آزادی و عدالت مبارزه میکنیم و این دو از جمله ارزشهای اسلامی است. بعد از آن نوشتهاند که روایت طالبان از اسلام اشتباه و غلط است. حتا «خلاف روح و اصول این دین است». در واقع مسعود پسر مثل پدر، گناه طالبان را در روایت نادرستشان از اسلام میخواند و نمیگوید که ملاها و مولویها در هیچ حال حق غصب قدرت را ندارند، حتا اگر روایتشان از اسلام خلاف روح و اصول دین نباشد. دموکراتها به این باورند که اگر گروه یا فردی روایت درست از اسلام داشته باشد، نیز مستحق انحصار حاکمیت نیست. دین و سیاست باید از هم تفکیک شود. مسعود در آن متن و در هیچ جای دیگری نگفته است که نهادهای دین و سیاست باید از هم جدا شود.
باقی متن، جز فقره آخر، به مسایل تخنیکی داخل جبهه و شورای در حال تشکیل میپردازد. در نکته پایانی، نوشته شده است که جبهه آمر مسعود برای هیچ قومی، هیچ زبانی، هیچ سمتی و هیچ مذهبی مبارزه نمیکند. این عبارت از بس در جریان جنگهای تنظیمی تکرار شده، حساسیت برانگیز گردیده است. گروههای منسوب به اسلام سیاسی و قومگرایان آن را همواره تکرار میکردند. در دهه ۱۹۹۰ شعارهایی از این دست سر زبان بیشتر رهبران و قوماندانان جهادی بود. طالبان نیز تا اکنون تاکید دارند که برای قوم و زبان و مذهبی مبارزه نمیکنند، بلکه برای «دین مبین اسلام» و مردم افغانستان جهاد کردهاند و حالا امارت میکنند. اما در عمل همه درگیر علایق بسیار تنگنظرانه سمتی، قومی، زبانی و مذهبی بودهاند.
آن یادداشت کوتاه ده فقرهای را میتوانیم از روی یکی از سخنرانیهای احمدشاه مسعود، زمانی که در کابل یا در پنجشیر میجنگید، نیز خلاصهنویسی کنیم. این نشانه درجازدهگی و عدم پیشرفت است. چرخیدن به همان گرداب سابق و تجربه شده، راه حل نیست. مردمی که حتا از طالبان امید تغییر دارند و بعد از آمدن آن گروه به کابل مدتها چشمبهراه فرمان، سخن و اعلامیهای نشسته بودند که نشان دهد این طالبان همان متحجران سابق نیستند و مانع مکتب، کار، پوشش و سلیقه موی مردم نمیشوند؛ وقتی با گذشت هر روز تاکید طالبان را بر وفاداری به تفاسیر ملاعمری از سیاست، اداره و فرهنگ دیدند، متعجب شدند. در سخنرانیها، اعتراضات و فریادهای مردم ما این تعجب را دیدیم و شنیدم که میگفتند ما با چه جماعتی روبهروییم که در این بیست سال هیچ تغییر نکردهاند و هنوز میخواهند امارتی بسازند که بر دُره، محرومیت زنان، سرکوب مخالفان و مخالفت با تعلیم بنا شده است!
از دیدن اینکه مخالفان طالبان نیز با همان عناوین، ادبیات و روش پدران مجاهد خود جبهه میسازند، نیز مردم تعجب میکنند؛ تعدادی به خشم میآیند و بسیاری ناامید میشوند که چگونه فرزندان رهبران و قوماندانان جهادی علیرغم تحصیلات عالی، اطلاعات نسبی از وضعیت جهان، آشنایی با نسل نو افغانستان و خواستههایشان نمیتوانند از سایه پدران خود بیرون شوند و با ادبیات و موضع امروزی سیاست کنند. کسانی میپرسند که آیا اینان غیر از حفظ مقام و میراث پدری به ارزشهایی که مردم افغانستان را بههم پیوند میدهد، نیز پابند هستند؟ کسانی میپرسند که اگر احمد مسعود میخواهد با طالبان مبارزه کند، چرا از به زبان آوردن دموکراسی و سکولاریسم هراس دارد؟
در افغانستان امروز مردم از دین محروم نشدهاند، بلکه بزرگترین محرومیتشان نداشتن حکومت مبتنی بر قانون و دموکرات است. ما با حاکمیت غیردموکراتیک مشکل داریم و امروز بیش از هر زمان در ذهن دهقان، کارگر، چوپان، معلم، زنِ خانه، دختر محروم از مکتب، پدری که فرزندان مهاجر دارد و جوانی که از کار محروم شده، این سوال مطرح است که آیا تیکهداران دینی و قومی حق دارند قدرت را انحصار کنند؟ آیا هنوز و با وجود اینهمه بدبختی بازهم لازم است بر سر حقانیت روایت طالب، جمعیت اسلامی و یا حزب اسلامی از اسلام قربانی داد؟
مهمترین چیزی که از چهاردهه آموختهایم، این است که با انحصارگرایی نمیتوان به این بحران پایان بخشید. تبلیغ این ایده که سیاست افغانستان عرصه انحصاری اسلام سیاسی است، جبهه مبارزه با طالبان را تضعیف میکند. بخش بزرگی از مخالفت با طالبان از بیباوری به توانایی حکومتهای دینی در پاسخگویی به نیازهای مدنی برمیخیزد. کتله وسیعی از هموطنان ما به این نتیجه رسیدهاند که حکومت باید از سیطره سیاستمدارانی که دین را ابزار میسازند، بیرون شود. مناسبترین محور برای جمع کردن تمام طیفهای مخالف طالبان تاکید بر ارزشهای دموکراتیک است. مخالفان طالبان باید انتخابات، حقوق بشر، آزادی بیان، آزادی تعلیم، آزادی کار و حکومت استوار بر قانون اساسی سکولار را سرمشق مبارزه قرار دهند تا پیکار با گروهی که این ارزشها را معادل کفر میداند، معنا پیدا کند و در نتیجه وطن ما از این چرخه ناتمام جنگ بین برادران دینی بر سر تفسیر درست از دین رها شود.
منبع: هشت صبح
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور