آرشیف

2015-2-3

زمری میاخیل

بحال ملتی بــــاید گریست که قهرمانش بچه ماشی ماشی باشد!

پنج سال قبل یکنفر برنامه ساز( تیلفونچی ) جلفی بنام سجیه کامرانی در پرده تلویزیون های ماهواره پیدا شد که با نیم ساعت برنامه به اصطلاح " ادبی و هنری " از شعر و ادب  سخن میگفت بویژه زمانیکه وی ادعا کرد که شعر و آهنگ " خبر داری که عشق و دین و ایمانم تویی جانا " را او برای احمد ظاهر ساخته است برایم خیلی جالب بود و بر نامه او را با گوش جان میشنیدم اما زمانیکه ایشان  آهنگ بچه ماشی ماشی خود را با آن دریشی جلفی و آن حرکات بازاری و رفص کاباره ای بنمایش گذاشت نه تنها من بلکه عده زیادی از تعجب شاخ کشیدند زیرا به هر آدم که اندکترین عقل در سر داشته باشد این پرسش مطرح میگردد که آدمی که در دهه هفتاد بتواند برای احمد ظاهر شعر و آهنگ بسازد چگونه میتواند در قرن 21 خود از پوچترین و بی معنی ترین شعر چون بچه ماشی ماشی را آنهم در 65 سالگی انتخاب کند. آخر بچه ماشی ماشی یعنی چی ؟ بهر صورت ظاهرآ ایشان نیز به این نکته پی برد و  فهمید که در این پیرانه سری عشوه گری هایش دیگر خریدار ندارد و شاید هم آهنگ سر کوه بلند زردک نمیشه اش نا تمام ماند زیرا نیم ساعت برنامه به اصطلاح هنری بالایش به اصطلاح عامی تپ بود بنابرین وی از جهان فرهنگ و هنر با یک چرخش 180 درجه به دنیای سیاست رو آورد. در روز های اول از کاکای پیر و عقده ای اش که با خروج روس ها از افغانستان بلافاصله خود را رئیس جمهور جلای وطن اوغانستان خوانده بود. دعوت کرد که از طریق برنامه هایش به اصطلاح نام بکشد ایشان در چند برنامه سهم گرفت وانصافآ  نقش قابل توجهی در بر ملا نمودن بعضی از حقایق تاریخی داشت اما بچه ماشی که دیگر فهمیده بود که زمان زمان ایزار کشی است و چند ایزار کش دیگر چون ملالی جویا, رمضان علی بشر دوست و یک بازاری دیگر از این بابت صاحب نان و روغن شده اند تبدیل به یک اپریتر تیلفونی ایزار کش گردید و با صدای بازاری"  بفرمائید از کجا صحبت میکنید خوده معرفی کنین ؟"  کارش را از نوشروع کرد. وی دائمآ منتظر است که بیننده شروع بدشنام علیه سران جهاد و مقاومت کند ووی و گروه هوادارش واه واه بگویند اگر بر فرض محال مخاطب حرفی دیگری زد که به مذاق سجیه برابر نبود بلافاصله با یک چرچر برادر برادر برادر لین را قطع میکند و خود مثل یک قهرمان خطابه اش را با یک حرکت جلفی مو و اندام چنین می آغازد " شما جنا یتکارا ! ای ویرانه ها را میبینین ! مه 30 سال است که ده مابین   امریکاستم این احمق تا هنوز فرق بین" مابین " و "بین" را نمیداند زیرا وی که عمرش را در کاباره ها گذشتانده از سیاست و تاریخ و ادبیات بوئی نمیبرد به وی یک گپ را یاد داده اند که در هر برنامه صد بار آنرا تکرار میکند و آن جمله " از 92 تا 96 چی چنایت ها که نشد" است و بس!  بلی درست است که از 92 تا 96 جنایت شده اما مقصر کیست؟ آنکه جرئت کرده برتخت خانوادگی پشتونها بنشیند؟ یا آنکه کسی که شهر را به توپ بسته تا حق پشتونها را بگیرد! من خود خبرنگارم و نوار صوتی گلبدین را دارم که در برابر پرسش خبرنگاری که چرا از میان همه اعضای اجرائییه حزب استاد فرید را نامزد صدارت نموده گفت " حکومت را شمالی وال غصب نموده او هم تاجک است بگذار از همونها باشد" بهر صورت از موضوع دور نمیشوم میروم به قهرمانی بچه ماشی ماشی و برنامه هایش .
 این بر نامه ها که از دو و دشنام و جعل و تزویر حقایق رنگ میگیرد بزودی خریدارانی زیادی پیدا کرد. زیرا کنجاره خوران پیر و بیخبر, سور خلقی های عقده ای و سمسور های اوغان ذلتی برای خالی کردن عقده های خویشتن مجبورآ برپشت بچه ماشی تپ تپ کردند و وی را قهرمان خطاب کردند در حالیکه معلوم است که این گونه قهرمانان با یک پتکه مثل مسکین آزار قهرمان  پطلون تر میکنند.!!!
 قهرمان عبدالخالق را میگویند که بند از بندش را بریدند و لی او از حرف خود نگشت ؛ای بیخبران این عباسی کله گو و این سجیه جلفی قهرمان نیست! این قاضی خلفی که در پشت تیلفون نشسته شب و روز از پول سوسیال به تمام برنامه ها زنگ میزند و عقده گشائی میکند و سر انجام به تاجکها لعنت میفرستد یک خلقی جبون و خواریست که اگر در کابل برود بدون شک از ترس پا های مارشال را میبوسد درود بر روان پاک عظیم خان که بگفته غبار زیر هر گونه شکنجه حاضر نشد از حقیقت چشم بپوشد.