آرشیف

2016-12-19

احمد سعیدی

با این سرنوشت، چه باید نوشت

ای کاش رهبران حکومت وحدت ملی میدانستند که تاريخ، آميزه اى از افكار، عقايد و آداب و رسوم در گستره زمان است و بيان واقعيات آن به واقع نگرى و روشن بينى نياز دارد. پرداختن به مقطعى از تاريخ بدون درك و شناخت واقعيات حاكم بر آن، كارى به دور از شيوه تحقيق بوده و پرداختن به تحلیل واقعيت ها و تحليل آن همراه با دخالت حبّ و بغض ها هم شيوه  كم اثر است. تحليل تاريخ چند دهۀ کشور عزیز ما افغانستان از اين روش ها به دور نمانده، و اين خط در منابع واقعه نگارى افغانستان معاصر به نگاه درشت قابل مشاهده است. در اين فضاى مشوّش و مه آلود نگارش حقایق، شناخت و تفكيك واقعيت ها از بافته ها و گره ها امرىیست نهایت دشوار و در عين حال ضروری..که ما هم در زمرۀ سائرین درین زمینه زبان خامه را بحکم واقعیت نگری بکار می بریم. همت بالا بلندی میخواهد.
تشکیل حکومت وحدت ملی از روز های اول نه معقولیت داشت و نه مقبولیت اما مجبوریت های زمان و مکان معین مردم ما را مجبور ساخت تا این لقمه استخوان دار را به گلون فرو برند . از سوی دیگر أحزاب سیاسی افغانستان با وجود آنکه زیادتر قومی زبانی و مذهبی بوده اند در تحولات چندین دهۀ اخیر اثر گذاری خویش را بطور نسبی داشته اند، تردیدی وجود ندارد تقلب گسترده و سازمان یافته در انتخابات 1393 ریاست جمهوری لکه ننگ بر دامن مسئولین و برگزار کننده گان این انتخابات بوده و است. با این همه نا باوری ها و بی اعتمادی ها بلاخره هر دو تیم پیشتاز در انتخابات یعنی تیم تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی  به هدایت وزیر خارجه امریکا آقای جان کری  به مانور جدید دست زدندکه بزعم خود شان مرز های دوئی ودشمنی را درهم شکستند , وخشت نخستین بنائی صلح وآشتی را در خانه برادری ودوستی کشور یعنی ایجاد حکومت وحدت ملی گذاشتند. ؟.راست گراهای مذهبی که در هر دو تیم در جریان کمپاین  حضور فعال داشتند از چسپاندن کلیمۀ اسلامی در آخر نام حزب شان وچپ گراهای سکولار هم از اضافه نمودن  قشر ، گروه واندیشۀ خاص صرف نظر نموده همه و همه به کلیمه حکومت وحدت ملی پناه بردند، در رقابت های انتخاباتی بین این دو تیم رقیب حزب یا نهادی نبود که در جوشانده این دیگ کله و پاچه بی مزه شراکت نداشته باشد با این ایجاد حکومت وحدت ملی همه یک شبه بخاطر وزیر شدن حزب و باور های خود را با پسوند کلیمۀ ملی آزین بخشیدند ، به گمان وخیال اینکه همه ملت با آنهاست مثل که در گذشته أحزاب جهادی با چسپاندن کلیمۀ اسلامی در آخر حزب شان گمان میکردند اسلام را انحصار کرده اند. بازی های سیاسی ای را که زیر نام اسلام انجام داده بودند خواستند همین سود جویی ها را در حکومت وحدت ملی نیز تجربه کنند عوض اسلام همه یک شبه ملی گرا شدند چون میخواستند زر اندوزی ها را  در سایۀ کلیمۀ ملی انجام دهند. تا اگر بتوانند استفادۀ راکه از نام اسلام کرده بودند بعد ازین از کلیمۀ حکومت وحدت ملی نیز بدست آورند. داکتر غنی رئیس جمهور در روز های اول با معاون اول خویش جنرال صاحب عبدالرشید دوستم عاشق و معشوق یکدیگر بودند آقای غنی رای طرفداران جنرال دوستم را ضرورت داشت و جنرال صاحب دوستم نام معاونیت اول را ، با گذشت اضافه تر از دو سال از عمر این حکومت آهسته آهسته دیده می شود که متحدین دیروز با مخالفین امروز تبدیل شده می روند دیگر آقای غنی با معاون اول خود اعتمادی ندارد و معاونش به وی همچنین محبت ها و نزدیکی های داکتر عبدالله با آقای عطا محمد نور آن باور های دو سال قبل نیست، از طرف دیگر همه میدانند که معاون اول رئیس جمهور با در نظرداشت ادعا های را که علیه وی احمد ایشچی نموده در چه وضعیتی قرار دارد . بدون تردید آقای اشرف غنی نیز آگاه است که در حال حاضر نادیده گرفتن جنرال عبدالرشید دوسم در سرنوشت حکومت وحدت ملی کار آسانی هم نخواهد بود.
عبدالرشید دوستم، رهبر حزب جنبش ملی افغانستان که از نفوذ قابل توجهی در ولایت های شمالی افغانستان  برخوردار است، در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باعث پیروزی اشرف غنی در انتخابات شد و به عنوان یک متحد کلیدی، نقش مهمی در آرای اشرف غنی داشت. به گفته حامیان جنرال عبدالرشید دوستم وی هدف یک ترور ناموفق در ولایت فاریاب نیز قرار گرفته بود اما جان سالم برده است. معاون رئیس جمهور در موضعگیری خود در رسانه ها سوی قصد بجان خویش را به مقامات کابل نسبت داد و بدین ترتیب شکاف های ایجاد شده را بین خود و آقای اشرف غنی عمیق تر ساخت. در حال حاضر جنرال دوستم به دلایل مختلف نه فقط چهره ای محبوب در حلقه اطراف رئیس جمهور نیست، بلکه مغضوب برخی از آنان نیز واقع است. حلقه ای که پشتون های تکنوکرات و حزب اسلامی در آن سهم پر رنگی دارند. شخص اشرف غنی پیوند با دوستم را فقط به دلیل کسب رأی برقرار کرده بود و گرنه پیش از انتخابات وی خواستار محاکمه دوستم به اتهام جنایات جنگی شده بود. در حقیقت دوستم، حکم خواری در گلو را برای او داشت. اگر آقای غنی علاقمند مجازات معاون اول خود باشد با در نظرداشت مواد قانون اساسی کار آسانی نیست چون رئیس جمهور و معاونین آن بر آمده از یک تکت انتخاباتی اند. از سوی دیگر اگر آقای غنی فرصت ایجاد شده بخاطر مجازات کردن معاون خود غنیمت بداند جناب آقای غنی برای محاکمه و مجازات معاون اول خود به پشتوانه بین المللی نیاز دارد اما  به نظر می رسد که چراغ سبز را در این مورد  دریافت کرده است. سفرای آمریکا، آلمان، ترکیه، کانادا، نروژ، فرانسه، ژاپن، انگلیس و نمایندگان سازمان ملل و اتحادیه اروپا به دیدار آقای غنی رفته بر علاوه تهدید به قطع کمک ها خواستار بررسی موضوع شده اند. از سوی دیگر اطلاعاتی وجود دارد که آقای غنی بخاطر مجازات معاون اول خود تلاش دارد تا پشتیبانی رهبران جهادی و جامعه بین المللی را همه جانبه با خود داشته باشد. گرچه در حال حاضر روابط بین سران سیاسی و جهادی افغانستان همانند گذشته نیست. چند پارچگی و رقابت در لایه های مختلف سران دیده می شود. با آن هم هفته گذشته
اشرف غنی برای کسب اطمینان از این موضوع، سران سیاسی و جهادی را به کاخ ریاست جمهوری فراخواند و پیرامون این موضوع به رایزنی پرداخته است. در این نشست مهمترین چهره های سیاسی مانند حامد کرزی، عبدالله عبدالله، عبدالرب رسول سیاف، یونس قانونی، کریم خلیلی، صبغت الله مجددی و محمد اسماعیل خان همراه با سران پارلمان و سنا حضور داشتند. اگر اطلاعیه کاخ ریاست جمهوری افغانستان حقیقت داشته باشد نشان می دهد که رهبران سیاسی از موضع دولت در خصوص این پرونده حمایت کرده اند و خواستار بررسی موضوع از طریق نهادهای عدلی و قضایی شده اند. بدین ترتیب، باید گفت که غنی چراغ سبز اثرگذارترین فاکتور داخلی را با خود دارد .
همان گونه که بیان شد، دوستم در ولایت های شمالی به ویژه ولایت های جوزجان و فاریاب سر پل نفوذ فوق العاده ای  دارد. ازبک تباران درک می کنند که از دست دادن جایگاه دوستم چه پیامدهایی برای آنان خواهد داشت از این روی، محاکمه دوستم را برنمی تابند. به همین دلیل پیشنهاد داده اند به جای محاکمه در دادگاه، این مسئله از  طریق یک جرگه محلی حل شود. اما دولت مصمم است که پرونده معاون اول به دادگاه رفته و از طریق ارگان های قضایی بررسی شود؛ زیرا کنترل دولت بر دادگاه بیشتر از جرگه است. در صورت محاکمه دوستم در دادگاه، احتمال تظاهرات و شورش در ولایت های شمالی وجود دارد. با توجه به بحران امنیتی که هم اکنون شمال افغانستان در آن غرق است، این جنجال به عمق بحران خواهد افزود.
جنرال عبدالرشید دوستم در خارج از افغانستان هم متحدانی دارد. پیشتر ازبکستان متحد نزدیک او بود، اما در سال های آخر اسلام کریم اف، رئیس جمهور فقید ازبکستان، روابط با دوستم به سردی گراییده بود. شوکت میرضیایف، جانشین کریم اف هم به جای دوستم، با عطا محمد نور، مرد قدرتمند شمال افغانستان روابط گرمی دارد و در مراسم تدفین کریم اف، این امر به خوبی مشخص شد.
اما باید دید ترکیه متحد مهم دوستم چه خواهد کرد. هر چند که نام سفیر ترکیه هم در بین سفرایی که خواهان بررسی اتهام وارده به دوستم شده اند، دیده می شود اما باید گفت که مهم ترین متحد سیاسی آنکارا غیر از دولت کابل، دوستم است. هنوز همه پیش داوری ها شاید درست از آب بدر نیایند وضعیت پیچیده است هیچ کس نمیداند کی در پهلوی کی ایستاده خواهد شد.
 
گرچه افغانها از دیر زمانیست که حرکتهای افراطی ای چپی وراستی بشمول حکومت وحدت ملی را به تجربه گرفته اند ، حرکتهایی که نه بر اساس استراتیژی دوامدار ومشخص واندیشه وتفکر خاص بلکه بر اساس حب و بغض ها  مؤقتی وریاست طلبی ها همواره با یک شکل وقیافه خاص تبارز نموده ودر هر مقطعی از تاریخ رنگ و مسیر عوض کرده اند،چه بسا که در تضاد با مسیر قبلی قدم بر داشته اند. پدید آمدن چنین جریانها و مجموعه ها در زمان جهاد و تا کنون از آن از مثالهای بارز تاریخی کشور است وبه خصوص بعد از به وجود آمدن حکومت وحدت ملی که خود را انتخابی نیز میگویند  در افغانستان بازار بیشتر پیداکرده است.
 تعداد شخصیتهایی که در زمان انتخابات از شعار های دهن پر کن خدمت برای مردم گلون پاره میکردند و داد از عدالت و انصاف  می زدند . و تسبیح های دراز می انداختند واز هر سبحان الله در زبان، کسب هزاران رای در صندوق خود را آرزو داشتند  امروز نه در شعار ونه در عمل دران مسیر قرار دارند.  در حال حاضر ارکان وأعضائی حکومت وحدت ملی بخاطر مصالح شخصی حاضر به چرخش یکصد وهشتاد درجه ای اند. جای گله نیست  
 افراد وعناصر بی مایه واساس  همیشه درتاریخ پیدا میشوند که برای رسیدن به قدرت چند روزه دنیا همه شعار ها ، احساسات ملی ومبانی انسانی و اسلامی را به بازی میگیرند وبه ریش همه می خندد چنانچه طیفهای شامل در حکومت وحدت  ملی نیز از همین قماش مردمان اند .