آرشیف

2015-2-4

محمداکرام اندیشمند

انتخابات ریاست جمهوری؛ زدوبندهای امروز وچالش های فردا

5 اپریل2009 
 
تعددنامزدها؛ دموکراسی یا تشتت؟
به نظرمی رسدکه شمارنامزدهای انتخابات آینده ریاست جمهوری بیشتر ازتعداد کسانی است که درانتخابات سال2004(میزان1383خورشیدی)اشتراک کرده بودند. به ویژه در انتخابات اسد1388خورشیدی چندتن ازوزیران پیشین کابینه ی رئیس جمهورکرزی خودرا نامزدکرده اندکه نشان از اهمیت این انتخابات وازسوی دیگرحکایت ازتشتت فکری ونبود آجندای ملی درمیدان رهبری ومدیریت دولت آتیه افغانستان دارد. ممکن است شمارنامزدهاکه تعدادآنهانه به چند تن که به ده ها تن می رسد مبیین نفوذ وپیشرفت دموکراسی در افغانستان تلقی شودکه هرفردی مجال می یابدتابخت خودرا دررسیدن به کرسی ریاست جمهوری افغانستان بیازماید، امااین تعددبیشتر ریشه در تشتت وپراگندگی سیاسی واجتماعی داردکه هنوز سیاستمداران افغانستان قادرنیستند تادرجهت نجات کشور ازجنگ وایجاد بسترثبات، انکشاف وعدالت پیرامون طرح وبرنامه مشترک جمع شوند.
 
چهره ها وموقعییت ها درانتخابات آینده:
دکتوراشرف غنی احمدزی ودکتورانورالحق احدی دووزیرمالیه، دکتورعبدالله وزیرخارجه، دکتورعلی احمدجلالی وزیرداخله، دکتوررمضان بشردوست وزیرپلان  ازوزاری پیشین حکومت کرزی، احمدضیاءمسعود معاون اول رئیس جمهور(که اکنون ازکاندیدای خودانصراف داده است)، زلمی خلیل زاد امریکایی افغان تبار ودیپلومات بلند پایه ی ایالات متحده امریکا، حامد کرزی رئیس جمهور ازچهره های مهمی اندکه در انتخابات آینده ریاست جمهوری واردرقابت می شوند. هرچندتاکنون برخی ازاین افرادرسماً ازنامزدی خودسخن نگفته اند، اماعملاً باسفرهاوملاقات های متداوم درداخل وخارج کشورفعالیت خود رادرجهت پیروزی درمیدان رقابت برسر انتخابات آینده آغازکرده اند.
نهادپژوهشی"شورای بین المللی درباره امنیت وانکشاف"اخیراً درگزارش خود که به ارزیابی موقعییت نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان درمیان مردم پرداخته است پنج کاندید باالقوه رابه عنوان کاندیدهای مهم دراین انتخابات معرفی می کند. این افرادبه گزارش شورای مذکور عبارتند از:علی احمدجلالی، اشرف غنی احمدزی، عبدالله عبدالله، زلمی خلیزاد وگل آقاشیرزی. دراین گزارش حامد کرزی نیزبه عنوان یکی از کاندیدان بسیارمهم باموقعییت خوب معرفی می شود. این کاندیدها ازچه موقعییت وامکانات داخلی وخارجی درمیدان رقابت انتخابات برخوردارهستند چه کسی دراین میدان پا بسوی ارگ کابل خواهدگذاشت؟
 
 حامدکرزی:
برخی ازتحلیل گران حامدکرزی رادرسالهای حکومتش زمام داروسیاستمدار ناکام می پندارندکه علی رغم برخورداری ازحمایت گسترده ی بین المللی مؤفقیت قابل ملاحظه ای درعرصه های مختلف بازسازی و نوسازی افغانستان نداشت ودر ایجاد اداره ی سالم و استحکام ثبات درکشور ناتوان ونامؤفق باقی ماند. بدون تردیداین دیدگاه وتحلیل درموردرئیس جمهورکرزی بخشی از واقعییت های دوران زمام داری وویژگیهای رهبری اورابیان می کند؛ اماکرزی دارای مهارت های مهم وقابل ملاحظه درمدیریت ورهبری کشور نیزاست. وی درسالهای زمام داری خود نشان داد سیاستمدار زیرک ومؤفق و دارای قدرت فراوان وچشمگیردربازیگری های سیاسی ودرمیدان رهبری دولت میباشد. حامدکرزی در روزهای پس ازفروپاشی رژیم طالبان که ازقندهاربه کابل آمدرهبری دولت رادرمیان رهبران جبهه متحدمخالف طالبان آغازکرد. امنیت او رانیروهای محافظ احمدشاه مسعود تأمین میکردندکه ازسوی محمدقسیم فهیم برای حفاظتش گماشته شده بودند. همه چیزدر دست رهبران جبهه ی مخالف طالبان قرارداشت که درنخستین کابینه ی دوره ی مؤقت تمام ارگانهای دفاعی و امنیتی از وزارت دفاع تا وزارت داخله و ریاست امنیت ملی و وزارت خارجه رادر انحصارخودگرفتند. دربسیاری ازولایات نیز نیروهای آنها حاکم بود. در آن ایام کرزی بیشتربه سلاطین وخلفای اسیردرچنگال فرماندهان و نظامیان ترکی دستگاه سلطنت وخلافت مشابهت داشت. اما کرزی پیوسته وبه سرعت، ابتکار رهبری و مدیریت رابه دست گرفت. او تمام افرادو نیروهای راکه روزی دست نگر آنهابود کنار زد. پروسه ی تدوین وتصویب قانون اساسی رابامهارت شگفت آوری درجهت ایجادنظام ریاستی که حتی نامزدی خود رادراولین انتخابات ریاست جمهوری به آن مشروط کرده بود، به انجام رساند. جبهه متحدضدطالبان راکه به زعم خودشان کرزی رادردستان مقتدرخودداشتند وبقای خودرا برای همیشه درقدرت تضمین شده احساس می نمودندنه تنهاتضعیف کردومتلاشی ساخت، بلکه باسیاست مدبرانه ودقیق یکی راتوسط دیگری ازمشارکت درقدرت کنار زد.
مهارت ومؤفقیت سیاسی وتوانایی مدیریت ورهبری رئیس جمهورکرزی تنهابه اقدامات مذکورمحدودنماند. اوباتشکیل کمسیون مستقل حقوق بشروسپس توافق بافعالیت پروژه ی عدالت انتقالی حتی راه رادر آینده بروی مزاحمین اقتدارخود ناهمواروخطرناک ساخت. درگزارشی که ازطریق این پروژه تهیه شدصدها تن از قوماندانان اسبق مجاهدین به شمول تمام رهبران جبهه ی متحددرمعرض اتهام جنایت جنگی ونقض حقوق بشرقرارگرفتند .
یکی دیگر ازموفقیت های کرزی به مثابه ی یک سیاستمدار هوشیارو حاکم بر بسیاری از قواعددربازی های سیاسی، توانایی او درکنترول پارلمان واستخدام پارلمان درجهت خاست هایش برمیگردد.
نکته ی جالب این است که رئیس جمهورکرزی درحالیکه با حمایت نیروهای خارجی به ویژه نیروهای امریکایی وکمک ایالات متحده امریکا دراین سالها به حکومت پرداخت، امادرماه های اخیر باموضع گیری واظهارات خارجی ستیزانه درچهره ی یک رهبر وزمام دارمستقل نمایان می شود. این امرنیزبه هوشیاری وفرصت شناسی او دربازی های سیاسی برمیگرددکه از این روش می خواهددرانتخابات ریاست جمهوری سودببرد.
درحالیکه اظهارات خارجی ستیزانه ی کرزی بخشی ازکمپاین انتخاباتی او درجلب افکارعمومی جامعه ی افغانستان است، گفتگو وزدو بندباافراد وگروه های مختلف سیاسی واجتماعی بخش دیگر ازتلاش های او را درجهت پیروزی انتخابات آینده تشکیل می دهد. وی ازهمین اکنون غرض تعیین دومعاون ریاست جمهوری به بازی های ماهرانه متوسل شده است. او درمذاکره وزدوبند باشماری ازچهره های متنفذدرعرصه ی سیاسی واجتماعی کرسی معاونیت ریاست جمهوری را ابزاراین زدوبندها قرارمیدهد. افرادزیادی پیشنهاد معاونیت را ازکرزی دریافت کرده اند. درحالیکه محمد قسیم فهیم ازتعهد کرزی برای او به عنوان معاون اول ریاست جمهوری در انتخابات آینده سخن می گوید، امارئیس جمهور کرزی افراددیگری چون عطامحمدنور والی ولایت بلخ، محمداسماعیل خان وزیرانرژی وبرق، ارغندیوال رهبر حزب اسلامی درکابل وازاعضای رهبری حزب اسلامی حکمتیار و. . . . را به پذیرش  کرسی معاونین ریاست جمهوری دعوت کرده است.  
عوامل دیگری نیززمینه های مساعد پیروزی کرزی را درانتخابات ریاست جمهوری فراهم می کند. او دررهبری دولت ازتمام ابزار مؤثربرای جلب آرای مردم بگونه های متفاوتی برخورداراست. حاکمان محلی درولایات وولسوالی ها که ماموران حکومت کرزی هستندازهرگونه توانایی درکسب آراء برای اوبهره مند میباشند.
کمسیون برگزاری انتخابات ازسوی وی منتصب شده اند وهیچ میکانیزم دقیق وعملی درنظارت براعمال این کمسیون تاکنون ایجاد نگردیده است. عامل دیگری که شرایط پیروزی را درانتخابات برای رئیس جمهورکرزی مساعد می کند، تعدد کاندیدها است. اگرکاندیدهای بالقوه مؤثر درمعرفی یک کاندید واح�� مؤفق نشوند آیا آنها بگونه ی انفرادی می توانند کاندیدجدی رقیب دربرابرکرزی محسوب شوند؟ درچنین اوضاع سیاسی اگرامریکایی هاوجامعه ی غربی حتی اگرازحامدکرزی به عنوان فردموردنظر خویش دردور آینده ی ریاست جمهوری حمایت نکنند اما درایجاد وحمایت ازمیکانیزم دقیق که شفافیت پروسه انتخابات تضمین شود سهمی نگیرند، آیاشانس پیروزی کرزی درانتخابات قطعی نخواهدبود؟
 
جبهه ملی وانتخابات:
جبهه ملی که به عنوان عمده ترین گروه اپوزیسیون سیاسی دردولت  افغانستان نام برده می شود نام یک تشکیل نامتجانس، مصلحتی ومؤقتی از سوی افراد ورهبران گروه هایی است که هرکدام دردرون جبهه آجندا و اهداف خود رادارند. بسیاری از اهداف اعضای رهبری جبهه مبتنی برمنافع و مصالح شخصی شان استواراست که چنین تشکیلی رابرای حفظ این منافع و دسترسی به منافع بیشتر،یک نیازتلقی می کنند. از این رو جبهه ی مذکور تاکنون در خلای هویت به سرمی بردکه به مثابه ی یک ائتلاف سیاسی از افرادوگروه های مختلف، ازمتحدین دولت افغانستان است یاگروه اپوزیسیون رادردولت تشکیل میدهد؟ جبهه ی ملی باچنین هویت وویژگی که یکسال قبل موضع خودرادرانتخابات ریاست جمهوری برمعرفی کاندیداین جبهه بیان داشت، تا اکنون به چنین تصمیم وتوفیقی دست نیافت. افزون براین، عملکردهای اخیربرخی ازسران این جبهه درنزدیکی وزدوبند بارئیس جمهورکرزی که باتوجه به خصوصیت درونی وذاتی آن دورازانتظارنبود، موقعییت ومؤثریت جبهه رادرهرگونه تأثیرگذاری بروی تحولات سیاسی کشور ازجمله انتخابات آینده ی ریاست جمهوری بسوی ضعف واضمحلال برد.
جبهه ی ملی که درمحور رهبران وفرماندهان پیشین مقاومت ضدطالبان به ریاست استادبرهان الدین ربانی رهبرجمعیت اسلامی افغانستان در14حمل 1386(3 اپریل2007)تشکیل شد، ازضعف کشنده ی خلای رهبری این مقاومت رنج میبرد. درحالیکه رهبران وفرماندهان مقاومت پیشین علیه طالبان والقاعده به رهبری احمد شاه مسعودمحوراصلی این جبهه ی سیاسی مخالف دولت راتشکیل میدهند، فقدان مسعودمؤثریت ونقش این محور رادررهبری جبهه ودرهرگونه اثرگزاری سیاسی بروی تحولات ازمیان برده است.  شایدمخالفان ودشمنان احمدشاه مسعوددردرون وبیرون دولت افغانستان ازفقدان مسعود راضی باشندونبوداورا درکاهش بحران بی ثباتی وجنگ مثبت ارزیابی کنند، امابرخلاف، نبودمسعود موجب دشواری وپیچیدگی بیشتربحران گردیده است. درحالیکه حضوراحمدشاه مسعوددرجهت کاهش ومهاربحران حتی برای مخالفان ودشمنانش به عنوان شخصیت تأثیرگذار وعملگرا درهرگونه تعاملات سیاسی ونظامی مثمرومفیدبود. البته کمبود وزیان پیامد فقدان اودردرون جبهه ی مقاومت وپایگاه سیاسی و اجتماعی که دررهبری آن قرارداشت، بیشتروجبران ناپذیرتربود. اگرامروزرهبران وفرماندهان پیشین دوران مقاومت به رهبری وفرماندهی احمدشاه مسعود در محورجبهه ی ملی دچارضعف، درماندگی، تشتت وشکست هستندبخش مهمی از عوامل آن به خلای فقدان احمدشاه مسعودبرمیگردد. بسیاری ازآنهاییکه پس ازمسعودسنگ ادامه ی آرمان واهداف اورابه سینه کوبیدند، نام وخون اورا ابزاری برای معامله گری،تجارت های سیاسی واقتصادی خود ساختند. یا درجهت دسترسی به سودومنفعت بیشتربرسرسفره ی این تجارت درگیر منازعه وخصومت باهم شدند ومصروف کینه وانتقام از یکدیگر گردیدند. با این همه ضعف وپراگندگی دردورن بخش محوری جبهه ی ملی آیاجبهه ی مذکورقادرخواهدبود تابامعرفی نامزدخودبه عنوان یک طرف اصلی درمیدان انتخابات آینده ی ریاست جمهوری تبارزکند؟ این درحالیست که احمدضیاء مسعود معاون اول ریاست جمهوری پس ازسروصداهای زیادی که ازاو به عنوان نامزدجبهه ملی درانتخابات ریاست جمهوری علی رغم مخالفت های درونی جبهه با وی نام برده می شد ازنامزدی خودانصراف داد. هرچند شایعاتی درموردمعرفی داکترعبدالله که عضویت جبهه ملی راندارد از سوی رهبری جبهه ی مذکور به گوش می رسد. حتی اگرچنین چیزی واقع شودآیا سایر سران ورهبران جبهه ملی دراین امراتفاق نظر خواهندداشت؟
 
زلمی خلیل زاد:
زلمی خلیل زاد دیپلومات وسیاستمدار ارشدامریکایی افغانتبار که ازچهره های معروف واثرگذاردرسیاست افغانی واشنگتن در دهه ی هشتاد ونود میلادی شمرده می شود از نامزد های احتمالی درانتخابات آینده ی ریاست جمهوری افغانستان است. کنفرانس اخیر دوبی درعنوان"افغانستان؛ تضمین مؤفقیت"که با حمایت مالی احسان الله بیات بروزهای 24و25حوت 1387(14 و15مارچ سال جاری2009)تدویریافت نخستین گام موصوف در ورودبه میدان این انتخابات ارزیابی می شود. پس از این کنفرانس گردهم آیی جمعی ازمردم درشهر جلال آباد، هلمند، برخی شهرهای دیگر واخیراً مزارشریف  وتقاضا ازخلیل زادبرای وارد شدن به انتخابات ریاست جمهوری که باتمویل عزیزی بانک وافغان بی سیم تنظیم شده بودگام دوم پس از این کنفرانس در این جهت بود.  گفته می شودکه خلیل زاد یکی ازسهام داران کارهای تجارتی بیات وعزیزهوتک درافغان بی سیم وعزیزی بانک است، خبری که ازسوی خلیل زاد ودومنبع مذکوربگونه ی رسمی تأیید وتردید نشده است.
هرچندکنفرانس دوبی که به ریاست خلیلزاد وبه عنوان نخستین گام تبیلغاتی اودر ورودبه حوزه انتخابات آینده ی ریاست جمهوری بود، اما او دراین نخستین گام چندان درخشش ومؤفقیتی نداشت وبرخلاف انتظارش صداهای بسیاری را ازحنجره های همان جوانانی که گرد آورده بود شنید. دراین کنفرانس روشنفکران جوان پشتون چون جانان موسی زی وداکتر علی وردک به صراحت از شناخت مرز دیورند توسط افغانستان سخن گفتند. جانان موسی زی شناخت مرزدیورند را نیاز مبرم درجهت ثبات درهردو کشور تلقی کرد. او استدلال نمود که این امربه کاهش ومهار جریان تروریزم، افراط گرایی وقاچاق موادمخدر درهردوسوی مرز می انجامد وحاکمیت قانون را درقبایل آنسوی دیورند درجهت دسترسی به این اهداف تأمین وتقویت می کند وشناخت این مرزموجب تشویق جامعه ی قبایل آنسو درجهت تلاش وتثیبت حقوق شهروندی ازمجرای قانون وحاکمیت قانون می شود. وی دراظهارات خود این پرسش را مطرح کردکه افغانستان درشناخت سرحدات شمالی وغربی که توسط خارجی ها صورت گرفت مشکلی ندارد پس چرا مرزدیورند پذیرفته نمی شود؟ اوگفت اگراین تردید راناشی ازغیرت افغانی بدانیم، این غیرت تعریف مشخص ندارد.
 جانان موسی زی درحالی به ابرازدیدگاه های خود درمورد دیورند پرداخت که خلیلزاد برخلاف این دیدگاه ها در دوران سفارت ونمایندگی خود درمجالست ومصاحبت بارئیس جمهور کرزی واطرافیانش درارگ کابل پیوسته ازایجاد پشتونستان بزرگ ولوی افغانستان سخن می گفت وروابط دولت افغانستان وپاکستان را درزمان نمایندگی وسفارت خود درکابل بسیار متشنج وخصومت آمیز ساخته بود. به همین حد دیدگاه اودر این دوران با ایران خصمانه بود. خصومت اوباایران افزون برآنکه ریشه درتابعییت او به ایالات متحده امریکا منحیث شهروند امریکایی وکارمند بلندرتبه درسیاست وحاکمیت امریکا داشت، به تمایلات قوم گرایانه ی موصوف که درتوهم لویه افغانستان و پشتونستان بزرگ به سرمیبرد، برمی گشت. زیرا اوبسوی ایران به عنوان یک مانع ازلحاظ سیاسی و فرهنگی درایجاد پشتونستان بزرگ می دید. 
همچنان درکنفرانس دوبی جوانان هزاره وازبک ازتبعیض وبی عدالتی در بازسازی افغانستان طی هفت سال اخیربه صراحت سخن گفتنددرحالیکه خلیل زاد خود در این بی عدالتی به عنوان نماینده امریکا که بسیاری کمک ها ازسوی امریکا پرداخته می شد، نقش عمده داشت. محتوا ومطالب قطع نامه کنفرانس نیز مورد تردید وانتقاد شدید شرکت کنندگان رسمی کنفرانس قرارگرفت وخلیل زادمجبور شد تاقطع نامه رامجدداً اصلاح کند. انتخابی شدن والی ها بخش دیگرازصداهای کنفرانس بودکه برخلاف خاست خلیل زادمطرح شد وموردبحث فراوان قرارگرفت.
علی رغم تدویرکنفرانس دوبی وگردهم آیی های فرمایشی درمراکز ولایات خلیلزادتاکنون بگونه ی صریح ازنامزدی خود درانتخابات آینده ریاست جمهوری اجتناب می ورزد. امانکته ی قابل پرسش وبحث انگیزه ی خلیلزاد در پاگذاشتن به میدان این انتخابات ودسترسی به ارگ کابل است. نشریه ی امریکایی واشنگتن پست یکسال قبل درنهم جنوری سال 2008مسیحی دراین موردنوشت:«اگر خلیل زاد قصد کرده تا خود رادرانتخابات ریاست جمهوری کاندیدنماید، آنرابه خاطری انجام میدهدکه دیگردرایالات متحده ی امریکاچیزی اضافی به دست آورده نمی تواند. وانگیزه ی برگشت وی به حیث رئیس جمهوری به سرزمین اصلی اش، ازموقف افسانوی بین المللی اش فیض می گیرد. . . .»
روشن است که موقف افسانوی بین المللی خلیلزاد ازموقعییت وموقف پیشین او درحکومت جورج بوش ومحافظه کاران همراهش سرچشمه می گرفت؛ درحالیکه که دیگر نه بوش درقصرسفید است ونه یاران محافظه کارش درکرسی اقتدار. خلیل زاداکنون ازموقف پیشین دردرون دولت ایالات متحده امریکا که درحکومت جمهوری خواهان وریاست جمهوری جورج بوش پسرنقش پادشاه سازی رادرافغانستان ایفا میکرد،برخوردارنیست. برای او کنفرانس دوبی وصداهای که از داخل وخارج افغانستان مبتنی برتقاضا ازوی برای ورودبه حوزه انتخابات ریاست جمهوری شنیده می شود، مستنداتی درجهت اقناع اداره ی دموکراتها است که باردیگربه موقف پیشین خوددست یابد. اما نکته ی قابل پرسش این است که آیا خلیلزاداز حمایت دولت اوباما درنامزدی خودبرخوردارخواهدشد؟ آیا او شانس کسب آرای مردم را درداخل افغانستان دارد؟ و آیا خلیلزاد خودرا نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان خواهدکرد؟
خلیلزادسیاستمدارهوشیاروفرصت شناس است. اوبدون اطمینان ازپیروزی خود درانتخابات وبدون کسب اعتماد واطمینان اداره جدیدواشنگتن  واردبازی درمیدان انتخابات نخواهد شد. شکست وی درانتخابات به پرستیژ او درداخل امریکا که هنوز عنصرمهم وتأثیرگزار بردیدگاه های محافل قدرت وسیاست امریکا درافغانستان وحتی درمنطقه است، ضربه مهلکی وارد می کند.
کسب اعتمادواشنگتن به مهارت های خلیلزاد بستگی خواهد داشت که البته تبارز چنین مهارت ومؤفقیت چندان آسان نخواهد بود. اگر دموکراتها درقصرسفیدودولت امریکا درصددتغییر سیاست های پیشین ناکام جورج بوش وتیم محافظه کاران همراه اوباشند، خلیلزاد تبلور این ناکامی آن تیم وچهره های پیشین محافظه کار واشنگتن درافغانستان است. خللیزاد از دوستان وهمراهان چهره هایی چون رامزفلد، دیک چینی ولفویچ وافراد دیگری است که اکنون دیگر درصحنه سیاست امریکا نه تنها وجود ندارندبلکه اوباما درقصر سفید باتیم دموکراتش بایدبه بازسازی ویرانگری های آن تیم ازجمله درافغانستان بپردازد. توجه به خلیلزاد ازسوی زمامداران جدیدقصرسفید به عنوان رئیس جمهورآینده افغانستان با مفادومحتوای استراتیژی جدیدرئیس جمهوراوباما نیزهمسویی ندارد. دراین استراتیژی به جلب همکاری همسایگان افغانستان وکشورهای منطقه درمبارزه باتروریزم وپیروزی در این مبازره تأکیدمی شودوازعدم حضوردایمی امریکاودرواقع تقویت استقلال و حاکمیت ملی افغانستان سخن می رود. آنجاکه بارک اوباما می گوید:«مادر افغانستان به خاطر آن نرفته ایم که این کشوررا اشغال ویا آینده ی آنرا دیکته کنیم.» درحالیکه حمایت قصرسفید ازخلیلزاد به حیث رئیس جمهور آینده ی افغانستان ازیکسو که به جلب همکاری همسایگان افغانستان وکشورهای منطقه نمی انجامد وازسوی دیگر عکس ادعا واظهارات رئیس جمهور جدید امریکارا ثابت می کندکه حضورآنهادرافغانستان بانصب یک رئیس جمهور امریکایی افغان تبار هم برای اشغال افغانستان است وهم برای تعیین سرنوشت آینده ی افغانستان. آیا دولت بارک اوباما آماده می شودتا ازخلیلزادبه عنوان بازتاب ناکامی های سیاست دوران جورج بوش ومحافظه کاران آنهم درجهت معکوس استراتیژی جدید خود حمایت کند؟ 
اماجلب حمایت درداخل افغانستان که زلمی خلیلزادرا دررقابت انتخاباتی بسوی پیروزی ببرد به ایجاد اطمینان ازاعتمادوحمایت واشنگتن ازاو به عنوان رئیس جمهور آینده افغانستان برمیگردد. وقتی بسیاری ازعناصروافرادمتنفذ ومقتدرتنظیمی-جهادی، سیاسی، اجتماعی وقومی درداخل افغانستان از پکتیا تابدخشان، ازمزارتاقندهار، ازننگرهارتاهرات وازبامیان تاکابل خلیلزاد رافردموردنظر واشنگتن درارگ کابل ببینند بدون تردید درسرازیرکردن آرای بیشتربه صندوق اوبه مسابقه می پردازند. دیگربرای این افرادکه مشارکت درقدرت بالاترازهر هدف وآرمان دینی، سیاسی واجتماعی است برای پذیرش دربارخلیلزادصف می کشند. امااگرخلیلزادحمایت واعتماد کاخ سفیدرابه عنوان رئیس جمهور آینده درافغانستان بدست بیاورد، به نظر می رسدکه او درمشارکت افرادوعناصر جهادی وسیاسی پیشین علاقه وتمایلی نشان ندهد. به خصوص وی با افرادونیروهای پیشین مقاومت ضدطالبان که به ائتلاف شمال معروف ساخته شدند، بابی اعتمادی وخصومت نگاه می کندوآنها رابه عنوان جنایتکاران جنگی وجنگ سالارن وابسته به ایران وروسیه پیوسته درانزواوفشارنگاه خواهد داشت؛ هرچندکه آنهادرهوای مشارکت درسفره ی اقتدارباخلیلزاد به گردن پتی ودهن کجی بپردازند.
 
سایرکاندیدها:
علی احمدجلالی، عبدالله عبدالله واشرف غنی احمدزی،ازمهم ترین کاندیدهای دیگردرانتخابات ریاست جمهوری هستندکه هرکدام موقعییت وجایگاه متفاوت دارند.
ازمیان این کاندیدها علی احمدجلالی نامزدی است که از توافق برسر یک آجندای ملی میان نامزده های مهم وعناصر فعال ومؤثر درعرصه سیاست افغانستان سخن می گوید. امااین پرسش مطرح است که آیا توافق برسر آجندای ملی می تواند ازتعددکاندیدها بکاهد؟ برخی ازتحلیلگران به این باورهستندکه ممکن است درمیان زلمی خلیل زاد، علی احمدجلالی، اشرف غنی احمدزی وانورالحق احدی توافقی برسرکاندیدواحد ازمیان خودشان ایجادشود. علی احمدجلالی هرچند درکنفرانس دوبی حضورفزیکی ونقش فعال داشت واشرف غنی احمدزی وعبدالله عبدالله نیز ازطریق ویدئو درکنفرانس صحبت کردند، اماهیچ نشانی ازتوافق برسر کاندید واحد میان آنهابه مشاهده نرسیدوحتی بحثی دراین موردصورت نگرفت. با آنکه درروزدوم کنفرانس شایعه ای درموردانصراف علی احمدجلالی ازنامزدی به نفع خلیل زاد پخش شد، اماسپس موصوف درکابل در گفتگوباتلویزیون آریانا خودرانامزد قطعی انتخابات خواند.
رویهمرفته علی احمدجلالی یکی ازکاندیدهای مهم درانتخابات ریاست جمهوری است که بیشتر از چهره هایی چون اشرف غنی احمدزی، انورالحق احدی ودیگران ازمؤثریت جذب آرای مردم برخورداراست. درحالیکه اوتوافق کاندیدهای مؤثرومطرح رادرموردآجندای ملی وبرسریک کاندیدواحدبه مثابه ی نیازمبرم درجهت تشکیل دولت سالم ومؤثرمطرح می کنداین پرسش ایجادمی شودکه آیاموصوف به چنین توفیقی دست خواهدیافت؟
یکی ازنکات مشترک درموردکاندیدهای مذکوراین است که گفته می شود آنها ازحمایت ایالات متحده امریکا برخوردارهستند. اماهنوزروشن نیست که ایالات متحده دست خودرابروی شانه ی کدام یک ازاین نامزدهاخواهدگذاشت؟  هرچندامریکایی ها ازطریق منابع مختلفی درصددتکمیل اطلاعات وآگاهی های لازم هستندتادرفرصت مناسب به تصمیم روشن وقطعی درحمایت ازفرد دلخواه خود به ریاست جمهوری افغانستان برسند. سنجش افکارعمومی در افغانستان برسر انتخاب فردموردنظر مردم به حیث رئیس جمهور آینده یکی ازراه هایی است که امریکایی ها ازطریق سازمانهاونهادهای مختلفی براه انداخته اند. این ارزیابی که پیوسته ادامه داردشامل ارائه ی نام بیش ازسی نفرنامزداحتمالی ریاست جمهوری می شودکه برای نظرخواهی بامردم درپایتخت وولایات درمیان گذاشته می شود. برمبنای این سنجش افکارعمومی شمار اندکی ازنامزدان قطعی واحتمالی ریاست جمهوری مؤفق به کسب فیصدی آراء درولایات مختلف افغانستان هستند؛ درحالیکه بسیاری ازاین نامزدهاتنهامحدودبه ولایت یا ولایات خاص ومتعلق به یک گروه قومی وقبیله ای می شوند. درمیان این افراد، حامدکرزی، علی احمد جلالی ومحمدیونس قانونی که هرچندنامزدانتخابات نیست دراکثرولایت های افغانستان ودرمیان گروه های مختلف قومی وزبانی میزان معینی از آراء را بدست می آورند.
سنجش افکارعمومی درافغانستان برخلاف جوامع غربی وپیشرفته یک شیوه ی قابل اعتماددرپیروزی وشکست نامزدهانیست؛ با وجود آن این امرمی تواند ایالات متحده امریکا وهم پیمانان خارجی اش رادرانتخاب فردموردنظردرکرسی ریاست جمهوری یاری رساندوموجب سرمایه گزاری های بعدی برسراو منحیث رهبردولت آینده گردد.
درحالیکه محمدیونس قانونی متعلق به جبهه ی مقاومت ضدطالبان وازچهره های نسل دوم مجاهدین به عنوان فردشناخته شده درافکار عمومی نامزد ریاست جمهوری نیست، آیانامزدی داکترعبدالله ازسوی جبهه ملی اورابه یکی ازنامزدهای جدی واحتمالاً پیروزدررقابت انتخاباتی تبدیل خواهدکرد؟  هرچندکه معرفی داکترعبدالله که عضویت جبهه ی ملی رانداردازسوی جبهه ملی یا ازطرف رهبری جبهه ی مذکور درماندگی وورشکستگی جبهه را به نمایش میگذارد. علی رغم آن، هرگاه داکترعبدالله به عنوان یگانه کاندیدازسوی جبهه ملی واردمیدان انتخابات شود ودراین میدان موردحمایت تمام افرادوگروه های پیشین جبهه ی مقاومت ضد طالبان چون عطامحمدنور والی ولایت بلخ، محمداسماعیل خان وزیرانرژی وآب، عبدالرشیددوستم وحاجی محمدمحقق قراربگیرد، اوبه یکی ازچهره های شاخص درانتخابات بدل خواهد شد. آیاموصوف موردحمایت افرادوگروه های مذکورقرار خواهد گرفت؟
شورای متحدملی که اکنون ریاست دوره ای آن بدوش عبدالحفیظ منصور است یکی ازگروهای مخالف دولت ومتشکل ازده هاگروه کوچک سیاسی ودارای روابط نزدیک باجبهه ی ملی میباشد، بانامزدی داکترعبدالله مخالفت جدی نشان می دهند. عبدالرشیددوستم وهواداران اونیزموافقت چندان با این انتخاب ندارند. این درحالیست که حاجی محمدمحقق ازرهبران متنفذحزب وحدت علی رغم گفتگو باداکترعبدالله درموردانتخابات موضع روشن ومشخص درحمایت ازوی نشان نداده است. مسلماًمحقق مانند بسیاری ازفرماندهان ورهبران تنظیم های جهادی درپی یک معامله ی پرسودبابرنده ی احتمالی انتخابات خواهدبود. گفته می شود که وی درمذاکرات روزهای اخیرخودبارئیس جمهورکرزی تعهداعطای شش پست وزارت ومعاونیت دوم ریاست جمهوری را توسط رهبرجبهه ملی به اطلاع رئیس جمهور رسانید وحمایت خودرا ازکرزی درانتخابات مشروط به کسب امتیاز بیشترکرد.  این درحالیست که موقف عطامحمدنوروالی ولایت بلخ که عضویت جبهه ی ملی را ندارد نیزدرموردحمایت ازداکترعبدالله ناروشن به نظر می رسد. همچنان دیدگاه عناصروچهره های متعلق به حزب پیشین دموکراتیک خلق که درشورای رهبری جبهه ملی عضویت دارنددرحمایت ازنامزدموردنظررئیس جبهه مشخص نیست. البته این موانع ودشواریها برای داکترعبدالله لاینحل محسوب نمی شود. حمایت رهبری جبهه ملی ازموصوف به عنوان کاندیدریاست جمهوری می تواند درایجاد زمینه های بهتر دررفع این ابهامات کمک کند.
 
کاندیدها وایالات متحده امریکا:
یکی ازنکات موردپرسش وبحث درانتخابات آینده ریاست جمهوری افغانستان دیدگاه وسیاست ایالات متحده امریکا درمورداین انتخابات ونامزدهای آن است. واشنگتن در بازار انتخاباتی افغانستان مشتری کدام یک ازاین نامزدها خواهدبود؟
آنچی که تاکنون بگونه رسمی ازسوی منابع امریکایی ارائه می شود وبرخی ازنامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نیز به آن اشاره می کنند حمایت واشنگتن ازیک پروسه است نه ازیک نامزدمشخص. آیاچنین چیزی واقعییت دارد؟
بارک اوباما رئیس جمهورایالات متحده اخیراً استراتیژی جدید دولت خودرا درمورد افغانستان اعلام کرد. این استراتیژی که پس ازبررسی ومطالعات منابع مختلف امریکایی چون سازمان استخبارات آن کشور سی.آی.ای، فرماندهان ارتش امریکا درافغانستان ودرمنطقه وریچاردهولبروک نماینده ی رئیس جمهور درامورافغانستان وپاکستان تدوین یافت برنکات مهمی چون ساخت وسازنیروی نظامی وامنیتی افغانستان، بازسازی وانکشاف اقتصادی واجتماعی، تقویت وسالم سازی دولت و بهبودحاکمیت قانون ومبارزه باموادمخدراستواربود. امادراین استراتیژی به موضوع مهم انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان وموقف واشنگتن دراین انتخابات هیچ اشاره ای نشد؛ درحالیکه تحقق یک بخش مهم استراتیژی جدیدواشنگتن در موردافغانستان به این انتخابات ونتیجه ی آن بستگی دارد. بدون وجودیک رهبر شایسته ومؤثر به عنوان رئیس جمهوردر رأس دولت افغانستان وبدون ایجاد اداره ی سالم، پاسخگو، مجری وپابند قانون که مستلزم وجود رهبری مؤثر است، بهبود حاکمیت قانون وایجاد اداره سالم توهمی بیش نیست.
 
چه کسی برنده خواهد بود؟
اگرآنچی که حمایت ایالات متحده امریکا ازیک پروسه خوانده می شود درست باشد وامریکایی هاروی فردخاصی دراین انتخابات انگشت حمایت نگذارند وحتی هیچگونه مانعی رادرسرراه تقلب درانتخابات ایجاد نکنند، دراین صورت آیا حامد کرزی برنده ی انتخابات خواهدشد؟
رئیس جمهورکرزی تمام امکانات بردن را درانتخابات باخود دارد. بدون تردید وی به والی های ولایات ووزیران کابینه خواهدگفت که شکست او درانتخابات نقطه پایان برای مشارکت وحضور آنان درحاکمیت است. اما اگر ایالات متحده امریکا برگرداندن ثبات درافغانستان رابخشی ازاولویت های سیاست خارجی خودقرارمی دهدکه درآن پیروزی امریکا درمبارزه باتروریزم تسجیل شود وایجاد اداره سالم ورهبری مؤثر شرط مهم این پیروزی باشد، آیا امریکایی ها با این اظهارات که ازیک پروسه درانتخابات حمایت می کنند پیروزی یک فردمشخصی رادرجهت ایجادیک دولت سالم مدنظرنخواهندگرفت واز پهلوی آن باسکوت خواهندگذشت؟
برخی ازتحلیلگران وآگاهان امور علی رغم تنش های اخیر درروابط میان کرزی وامریکایی ها به این باوراندکه کرزی همچنان گزینه ی واشنگتن در ریاست جمهوری افغانستان است. برای امریکایی ها بسیار دشوار خواهد بود که پس ازهفت سال سرمایه گزاری بروی حامد کرزی به عنوان زمام دارافغانستان فرددیگری را بیاورند و باپول وخون سربازان خود اوراحمایت کنند. درحالیکه دراستراتیژی جدید اوباما برای افغانستان به فسادزدایی در دولت وایجاد اداره ی سالم انگشت تأکیدگذاشته شده است، اما آیاسخن از"جستجوی تعهدنامه جدیدبادولت"درجهت رفع فسادچراغ سبز واشنگتن درابقای رئیس جمهورکرزی در رهبری دولت ازطریق انتخابات آینده نخواهد بود؟ بارک اوباما دربخشی ازاین استراتیژی می گوید:«من می خواهم که همه چیز روشن باشد. مانمی توانیم چشم پوشی درموردفسادکنیم که رهبران افغانستان اعتبارخویش را نزد مردم شان ازدست داده اند. مادرعوض درجستجوی تعهد نامه ی جدیدی با دولت افغانستان هستیم که بایدبارفتارهای فسادپیشگی خاتمه بخشیده وشفافیت درنحوه مصرف کمک های بین المللی نشان دهند.»  
اعلان پرداخت چهل ملیون دالرازسوی هیلاری کلنتن وزیرخارجه ایالات متحده درکنفرانس شهرلاهه درهالند(30مارچ2009)درتدویر انتخابات آینده ریاست جمهوری ازاهمیت این انتخابات برای واشنگتن حکایت دارد. مسلماً نمیتوان به چنین باور ونتیجه ای رسید که امریکایی ها ملیونها دالرخودرا درانتخابات ریاست جمهوری افغانستان مصرف می کنند وخون سربازان خود رادردفاع از دولت افغانستان می ریزانند امابه رهبری چنین دولتی دلچسپی واعتنایی نداشته باشندکه چه کسی دررأس این دولت قراربگیرد. به یقین که امریکایی ها فرد مورد نظرخودرا در رهبری دولت آینده خواهند داشت،اما جالب این است که بسیاری از کاندیدهای مطرح ومهم خودرا فردموردنظروحمایت واشنگتن تلقی می کنند.
برخی ازتحلیلگران حمایت علنی وزارت خارجه امریکارا باانتشار اعلامیه دراول فبروری2009از تصمیم دادگاه عالی یاستره محکمه افغانستان درموردبقای کرزی درمقام ریاست جمهوری ازجوزاتااسدسال روان 1388،حمایت واشنگتن از او درانتخابات آینده تلقی می کنند. هرچندکه انگیزه امریکایی ها دراین حمایت بیشتر ازنگرانی های امنیتی شان ریشه می گرفت. آنها از قبل هم دردوره خلای قدرت به دوام ریاست جمهوری کرزی متمایل بودندتا دراین دوره خلای واقعی قدرت ایجاد نشود وزمینه برای فروپاشی حکومت های محلی وتسلطه طالبان دربرخی ولایات مساعد نگردد. دراین اعلامیه حتی از مخالفان سیاسی کرزی خواسته می شود تا فیصله دادگاه عالی را بپذیرند وتوجه خودرا بسوی انتخابات آینده متمرکزنمایند.
درحالیکه امریکایی ها ازمخالفان سیاسی کرزی ونامزدهای انتخابات می خواهندتا به جای مخالفت بااعلامیه ستره محکمه توجه خودرابه انتخابات آینده متمرکز کنند اماتاکنون هیچگونه میکانیزم درست وقابل اعتمادی که ازهرگونه تقلب و دستبرد حکومتی برپروسه ی انتخابات جلوگیری کندوجودندارد. آیاعدم ایجاد چنین میکانیزم قابل قبول ومطمئن درجلوگیری ازتقلب درانتخابات وبی اعتنایی امریکایی هاوجامعه بین المللی دروجود چنین میکانیزم به معنی آن خواهدبودکه واشنگتن درصدد ابقای رئیس جمهورکرزی درکرسی ریاست جمهوری افغانستان است؟ این درحالیست که همین حالا نشانه های روشن تقلب درثبت نام انتخابات ازسوی کمسیون مستقل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به مشاهده می رسد. ثبت نام بیش ازشانزده ملیون افرادواجدشرایط رأی دهی باتوجه به میزان تخمین نفوس افغانستان تاسی ملیون نفرتردیدها وابهامات فراوانی رابرمی انگیزد. ازسوی دیگرپروسه ی ثبت نام دربسیاری ازولایات جنوب افغانستان با موجودیت طالبان عملی نگردید.
برخی ازتحلیلگران معتقد هستندکه ابقای کرزی ازطریق انتخابات آینده در مسندریاست جمهوری افغانستان هیچ جایی درسیاست جدید امریکا ندارد. برای بسیاری ازمنتقدین حکومت کرزی وتوانایی رهبری او دردولت، پیروزی او درانتخابات ابقای یک اداره ی فاسدوغیرمؤثردرافغانستان است که تنهابه تداوم جنگ وبی ثباتی می انجامد.
 
 چالش های فرداورئیس جمهور آینده:
صرف نظر ازاینکه چه کسی درمسند ریاست جمهوری افغانستان تکیه کند، او دراین مقام وظایف ومسئولیت های بسیارسنگینی رابدوش خواهد داشت.
رئیس جمهور آینده وظیفه داردتاکمک های جامعه ی جهانی را درجهت ایجاد اداره سالم وپاسخگو ودرمسیرتحکیم ثبات، پیشرفت، خودکفایی وتقویت استقلال افغانستان مدیریت کند. گسترش مشروعیت دولت افغانستان به توانایی ومؤثریت رئیس جمهوردرجلب اعتمادواطمینان مردم به این دولت بستگی دارد.در حالیکه تعمیم مشروعیت ازوجایب اساسی رئیس جمهور است؛ تأمین صلح و امنیت برای مردم ودرتمام قلمروکشوردرتمام عرصه های حیات تصویرواقعی این مشروعیت رامنعکس می سازد. ازامنیت جانی ونبودفضای جنگ گرفته تاامنیت اقتصادی واجتماعی. زیراصلح تنهاغیابت جنگ نیست وصلح درنبودعدالت اجتماعی، حاکمیت قانون، موجودیت آزادی، وتأمین انکشاف عرصه های مختلف حیات معنی نمی یابد وپایدارنمی ماند.
 رئیس جمهور درایجادیک کشور باثبات ومتحد،وجیبه ی بزرگ بازسازی وبازگرداندن اعتمادملی رابدوش دارد. شکل گیری اعتمادملی وابسته به ایجادبستریگانگی ملی است که درآجندای ملی رئیس جمهوربرای رهبری دولت وکشورمتجلی می شود. افغانستان کشورکثیرالاقوام است. سرزمین افغانستان به کلیه ساکنان این کشورتعلق دارد. احساس تعلق و وابستگی زمانی دروجود فردفرد باشندگان افغانستان ایجادمی شودکه همه اقوام خود رادریک نظامی مبتنی برعدالت اجتماعی وقانونمدارمشاهده کنند. فراهم آوری زمینه های مشارکت مردم درحیات سیاسی واجتماعی شان توسط یک اداره ی سالم وشایسته وتوزیع عادلانه ی قدرت به رهبری رئیس جمهورآینده، مؤثرترین راه تحقق اعتمادملی وعدالت اجتماعی است. نمی توان افغانستان رابه دوران گذشته برگرداندوبا ایجادیک حاکمیت متمرکزاستبدادی دربی اعتنایی به اص�� مشارکت مردم وتوزیع عادلانه قدرت، اداره ومدیریت کرد. اکنون مادرشرایط ایجاد وتقویت یک دولت مدرن به سرمی بریم. دولت مدرن رانمی توان بااحیای ساختار های کهن سنتی که برخط انحصارواستبدادقرارداردبناکرد. فراهم آوری زمینه های مساعدمشارکت اجتماعی درقدرت وتوزیع عادلانه ی قدرت، راه رابه تجزیه طلبی قدرت می بندد. رمزپیروزی ورازبقاواستحکام دولتِ باثبات وپایداردرافغانستان ریشه درمشارکت و افرادجامعه درسرنوشت سیاسی شان دارد.
تعدیل واصلاح درقانون اساسی افغانستان درجهت انطباق آن باشرایط اجتماعی ودرجهت تأمین عدالت وپیشرفت اجتماعی بخشی ازوظایف رئیس جمهور آینده است. تفکیک عملی درعملکردقوای ثلاثه وایجادتوازن درتوزیع قدرت میان مرکزو محل که متضمن تحکیم ثبات وتأمین عدالت اجتماعی شمرده می شودازوظایف رهبری دولت است.
ایجادزمینه ی مساعد عملی درجهت تأمین حقوق اجتماعی مردم ازطریق تنفیذ واجرای قانون بخش دیگر ازوجایب اساسی رئیس جمهوراست. رئیس جمهورچگونه می تواندمعضل فقدان اداره ی پاسخگو ومجری قانون راحل کند؟ رئیس جمهور چگونه می تواند راه رابرای رشدآزادی ودموکراسی درجهت تأمین حقوق مردم و پیشرفت اجتماعی هموارسازد؟
افغانستان به دموکراسی منطبق برشرایط فرهنگی واجتماعی خود نیازدارد. دموکراسی بدون ریشه گرفتن نظام وسیستم مبتنی برعدالت وتوسعه تقویت نمی شود. مفهوم اصلی دموکراسی اصل مشارکت است. مشارکت مردم به عنوان شهروندان افغانستان درعرصه های مختلف حیات سیاسی واجتماعی. تنها موجودیت نهادهای دموکراتیک ونهادهای مبیین وجوددموکراسی درجامعه کافی نیست، بلکه مشارکت مردم دراین نهادهاونقش این نهادها درتحولات وپیشرفت سیاسی واجتماعی متضمن تعمیم وتأمین دموکراسی است. رئیس جمهور چگونه می تواندکه این نهادهارادرجهت تعمیم دموکراسی درکشور تقویت وحمایت کند؟
درحالیکه چالش رئیس جمهورآینده درکشور نه ایجادنهادهای مدنی ودموکراتیک بلکه تقویت حضور وتأثیرگزاری آن درجامعه، درجهت مهارقدرت ودرمسیرتأمین ثبات سیاسی وعدالت اجتماعی است. یکی ازوجایب وچالش های رئیس جمهور فردا دراین جهت به تقویت احزاب سیاسی برمیگردد. تقویت احزاب سیاسی جامعه رابسوی توسعه وثبات سیاسی واجتماعی میبرد. اما دولت ورهبری آن درهفت سال اخیر ازعنایت به این امرمهم غفلت ورزیده است.     
فقرزدایی ازطریق انکشاف اقتصادی درافغانستان که یکی ازفقیرترین کشورهای دنیا است بخش مهمی ازوظایف رئیس جمهورآینده شمرده می شود. درحالیکه افغانستان بدون کمک های هنگفت ووسیع خارجی به توسعه ی اقتصادی نمی رسد، وجودظرفیت وشایستگی دولت دربهره گیری مؤثرازاین کمک هامتضمن و مستلزم انکشاف اقتصادی می باشد. بدون تردیدیکی ازوجایب اصلی رئیس جمهور انجام مبارزه مؤثربافقروبی عدالتی اجتماعی ازراه توسعه ی متوازن وعادلانه  اقتصادی درافغانستان است. رئیس جمهورتنها باایجاد اداره وحکومت سالم و شایسته دراین مبارزه به پیروزی می رسد. درحالیکه نسخه ی اقتصادبازار برای افغانستان تجویزشده است، امابدون نظارت برفعالیت های اقتصادی، نظام اقتصاد بازار به ابزارچپاول وغارتِ شمارمعدودی ازصاحبان زر و زورمبدل می شود. این امر بحران فقروبی عدالتی اجتماعی رادرافغانستان گسترده وعمیق میسازدوکشور از دسترسی به ثبات وتوسعه پایدارودایمی محروم میماند. این درحالیست که دولت آلوده درفسادهیچگاه قادرنخواهدبودتانظارت مطلوب رادراین زمینه عملی کند.
جلوگیری ازتولید وقاچاق موادمخدردرافغانستان، قانونمند سازی حضور نیروهای خارجی وفراهم آوری زمینه مساعد خروج این نیروها وایجادروابط نیک باهمسایگان برمبنای احترام ومنافع متقابل ازمکلفیت های مهم رئیس جمهورآینده درمسیر وجایب اواست.