آرشیف

2018-12-17

احمد سعیدی

افغانستان ميدان رقابت ابر قدرتها
 

جريان يک نشست مطبوعاتي وزيران خارجه افغانستان پاکستان و چين را از طريق رسانه‌ها ديدم، ازصحبت‌هاي شاه محمود قريشي وزير خارجه پاکستان چنين استنباط مي‌شد که تهديدها و عمل‌کردهاي دونالد ترمپ رييس جمهوري امريکا عليه پاکستان، اسلام‌آباد را مجبور کرده تا به سوي دشمنان امريکا، يعني چين، روسيه و حتا ايران دست دوستي دراز کند، از صحبت وزير خارجه چين، مي‌توان برداشت کرد که آقاي ترمپ حتا متحدان راديکال خود را در قضاياي بين‌المللي از دست داده است.
همه مي‌دانند که جنگ توييتري دونالد ترمپ و عمران خان نخست وزير پاکستان بخشي تبليغات جنگ سرد بين دو کشور را تشکيل مي‌داد. هم زمان با کاهش کمک‌هاي مالي امريکا، با عجله پاکستان در تلاش اين شد تا به دنبال کشورهاي برود که منافع آن‌ها با منافع امريکا در منطقه در تضاد است.
امريکايي‌ها از گذشته از نزديکي پاکستان با چين آگاهي داشتند و حالا به تازه‌گي از نزديکي پاکستان با روسيه و ايران نيز اطلاع دارند، تنها در اين نزديکي‌ها مسايل نظامي و امنيتي مورد بحث  نيست، بلکه اين موضوع در حوزه‌هاي تجارت و انرژي و در طرح هايي مانند خط لوله گاز ايران و پاکستان و کمک 43 ميليارد دالري چين به پاکستان مشهودتر است. اکنون پاکستان مي‌تواند در ميدان ميان آغوش باز روسيه ايران و به‌شمول چين براي همه بغل باز کند و امريکا نظاره‌گر باشد، با توجه به هماهنگي چين و روسيه در فرايند صلح افغانستان، ادامه فعاليت گروه‌هاي جهادي در منطقه و تلاش ايران براي يافتن گزينه‌هايي براي کاستن از فشار تحريم‌ها، تصوير ژيوپلتيکي در جنوب آسيا به سرعت در حال دور شدن از منافع و سياست آمريکا است.
از سوي ديگر در روز هاي اخير دونالد ترمپ بار ديگر با تغيير 180 درجه در سياست‌هاي خود عليه پاکستان نامه‌يي به عمران خان نخست وزير پاکستان نوشت و از او، خواست، تا طالبان را به مذاکره با امريکا تشويق کند، از سوي ديگر پاکستان فراموش نکرده است که دونالد ترمپ در توييتي در تاريخ 19 نوامبر 2018 چنين نوشته بود: ما ديگر ميليون‌ها دالر به پاکستان نخواهيم داد؛ زيرا آن‌ها پول ما را مي‌گيرند و کاري براي ما انجام نمي‌دهند؛ بن لادن نمونه‌يي مهم است و افغانستان نمونه‌يي ديگر. آن‌ها فقط يکي از تعداد زيادي از کشورهايي هستند که از امريکا کمک مي‌گيرند، بدون اين که در ازاي آن چيزي بپردازند.
اين توييت‌ها واکنش سريع عمران خان، نخست وزير پاکستان، را در توييتر در پي داشت. او، و ديگر مقام‌ها در چند توييت پي در پي به کارهايي اشاره کردند که پاکستان براي امريکا انجام داده و پاکستان رنج‌ها و هزينه‌هاي جاني و اقتصادي زيادي را در جنگ امريکا در مبارزه با تروريزم متحمل شده است.
او، گفت کشورش با وجود حاضر نبودن هيچ پاکستاني در حمله 11 سپتامبر، در جنگ امريکا با تروريزم شرکت کرد و 75 هزار کشته و زخمي داد و متحمل بيش از 123 ميليون دالر خسارت شد. کمک 20 ميليون دالري امريکا در مقابل مبارزه پاکستان به خاطر منافع امريکا بسيار اندک بوده است.
از جنگ سرد بين دونالد ترمپ و عمران خان منتقدان سياسي نخست وزير پاکستان نيز از عمران خان حمايت کردند و حتا در رشد سياست  آمريکاستيزي گام‌هاي نيز برداشته شد. در نشست مطبوعاتي شاه‌محمود قريشي وزير خارجه پاکستان آشکار بود که با قطع کمک‌هاي امريکا، پاکستان ديگر خود را متعهد به همراهي با سياست‌هاي واشنگتن نمي‌بيند.
گرايش پاکستان به سمت کشورهايي مانند روسيه، چين، ايران موجب شده است رابطه با امريکا ديگر براي پاکستان حياتي نباشد اين را امريکايي‌ها مي‌دانند. از سوي ديگر امريکايي‌ها باور دارند  که چين بزرگترين سرمايه گذاري خارجي خود را در مسير اقتصادي که از داخل پاکستان مي‌گذرد، انجام داده است و اين سرمايه گذاري موجب شده است پاکستان حتا به بهاي سازش بر سر حاکميت سرزميني خود، روي کمک چين سرمايه گذاري کند.
با وجود تغيير در واقعيت‌هاي منطقه‌يي، اهداف مشترک امريکا و پاکستان در افغانستان در حال حاضر تأمين شدني نيست. مهم‌ترين مسأله‌يي که در فرايند صلح افغانستان هنوز حل نشده است، آينده طالبان است که پاکستان نفوذ زيادي روي آن دارد و از انگشت افگار امريکا در اين مورد پاکستان زياد بهره برداري خواهد کرد.
دونالد ترمپ باور داشت سياست آسياي جنوبي  نقش مهمي در نزديک کردن چين، روسيه و پاکستان در منافع مشترکي از جمله مسأله افغانستان خواهد داشت، اما حقيقت برعکس آن شد، حالا بين پاکستان و امريکا ديده گاه مشترکي که وجود دارد آن نقش رسمي براي طالبان در سرنوشت افغانستان است، با اين رفت و آمدن‌ها و برگزاري نشست که در جريان همين هفته به ميزباني پاکستان بين مقام‌هاي امريکايي و طالبان صورت مي‌گيرد، اسلام‌آباد مي‌تواند سياست رياکارانه خود را براي حمايت از گروه‌هاي جهادي خاصي که در خدمت منافع اين کشور در افغانستان و هند بوده اند، دنبال کند. آن هم تا زماني که دولت بتواند نفوذ خود را بر اين گروه‌ها اعمال کند و آن‌ها را از سرمايه گذاري‌هاي چين دور نگه‌دارد و همه را به طرف افغانستان سوق دهد، با توجه به هماهنگي چين و روسيه در فرايند صلح افغانستان، ادامه فعاليت گروه‌هاي جهادي در منطقه و تلاش ايران براي يافتن گزينه‌هايي براي کاستن از فشار تحريم‌ها، تصوير ژيوپلتيکي در جنوب آسيا پاکستان به سرعت در حال دور شدن از منافع و سياست امريکا است.
نتيجه: روسيه نيز مي‌داند که امريکا با طولاني ترين جنگ خويش در افغانستان دست و پنجه نرم مي‌کند و شکست واشنگتن در افغانستان دور از تصور نيست.
از سوي ديگر  امريکايي‌ها از روزهاي نخست حضور خويش در افغانستان مي‌دانستند که بدون هم‌کاري روسيه، ماموريت ناتو در افغانستان به ناکامي مي‌انجامد. از اين رو، در سال 2003، مذاکرات واشنگتن با مسکو در پيوند به ايجاد دهليز امنيتي آسياي ميانه در عمليات افغانستان آغاز گرديد. کرملين به اين خواست ناتو پاسخ مثبت داد و دولت‌هاي آسياي ميانه که زير تأثير روسيه قرار دارند، از اين اقدام استقبال کردند.
ناتو اگر از يک‌سو در پيوند به افغانستان هم‌گرايي تاکتيکي با روس‌ها داشت، اما از سوي ديگر تضاد استراتيژيک در پيوند با نقش روسيه در شرق اروپا به ويژه اوکراين و خاورميانه گسترش پيدا کرد.
نبود استراتيژي روشن و کاراي امريکايي‌ها در پيوند به نابود سازي داعش، طالب و وارونه شدن «بهار عرب»، راه را براي نقش فعال روسيه در خاورميانه بازتر کرد و اين حرکت روسيه زمينه ساز آن گرديد تا آن کشور ديگر در مقابل امريکا و حضور دراز مدتش در افغانستان خاموش نمانده در پي منافع خود باشد در حال حاضر هم روسيه و هم امريکا
اهميت جغرافياي استراتيژيک افغانستان را به خوبي مي‌دانند. اين رويکرد به صورت مبرهن در دوران پس از جنگ دوم جهاني و آغاز جنگ سرد نيز ديده شده است. حالا افغانستان جايگاه مهم در سياست خارجي امريکا دارد زماني اين جايگاه به خصوص در سال هاي 1980 در سياست خارجي اتحاد شوروي وقت گره خورده بود.
در شرايط موجود روس‌ها به اين باور اند که امريکايي‌ها از درس‌هاي دشوار جنگ سرد و حضور نظاميان شوروي در افغانستان به‌ خوبي نياموخته‌اند. بايد نگذاشت تا امريکا با دست پر نبرد افغانستان را به نفع خود حل و فصل نمايد طوري که گفته مي‌شود امريکايي‌ها از بعضي گروه‌هاي دهشت افگن در افغانستان را غير مستقيم حمايت مي‌نمايند روس‌ها نيز با درک وضعيت افغانستان تلاش دارند، تا از گروه‌هاي تأثيرگذار سياسي و نظامي به‌شمول گروه طالبان حمايت نمايد.
روس‌ها از وخامت اوضاع امنيتي در افغانستان به خصوص از مرز‌ کشورهاي آسياي ميانه به تشويش اند. با در نظرداشت اين اصل امريکا از نزديکي پاکستان، روسيه، چين و ايران هراس دارد و  مي‌خواهد پيش  از برگزاري انتخابات رياست جمهوري افغانستان زمينه مصالحه با طالبان را فراهم سازد. از سوي ديگر روسيه، پاکستان، چين ايران با ساختن بلاک که در حالت آبستن است و در دراز مدت منافع امريکا را در منطقه تهديد خواهد کرد، نيز تلاش دارند تا امريکا در جغرافياي افغانستان زمين‌گير شود و نتواند طولاني ترين جنگ خويش را آبرومندانه خاتمه دهد، حالا به باور روسيه امريکا مجبور است يا شکست را بپذيرد يا منافع دراز مدت در اين منطقه را بين  کشورهاي منطقه به‌شمول روسيه  تقسيم کند در غير آن به زودي اين جنگ را پاياني نخواهد بود.