X

آرشیف

افغانستان قطاری از خط خارج شده !
« شمارد زخم های مان را و ما این –  محبت  را غنیمت می شماریم !.»
 
مهدی اخوان ثالث م.امید
 
پیوسته به گذشته : بخش دوم
 
                          

آنچه که درادامه ء این نوشته مرور خواهید کرد :
۱ : پس از یک مقدمه کوتاه مروری به مسأ له ماهیت کار، وکاربه اهلش سپردن ! و جاگزینی اصل  «رفاه» بجای « کمال و معنویت »
۲ : انجام اصلاحات ساختاری  ! و تمییز این واقیعت که  چگونه  اصلاحات و به نفع کدام نهادی ؟
۳ : آیا اسلام راه حل است ؟ چرا  و چگونه ؟
۴ :آیا با استفاده و کارگیریی شیوه ها ومیتود های معمول درکشورهای جهان سومی با تغییرو جابجائی  مهره ها در یک نظام سیاسی  میتوان اصلاحات عادلانه را درجامعه افغانی نیزعملی سا خت  ؟

 

 
 
نخستین بخش این نوشتارکه با تیتر «شب بخیر  روشنفکران عزیز » خدمت شما خواننده گان ارجمند تقدیم شده بود با جملاتی خاتمه بخشیده بودیم که این جماعتی از شیفتگان که عقلشان به شکم شان چسپیده است به نیرووفراست نبوغ آمیز شان!! باور پیدا کرده و به زعم خویش به کشف عمیقی رسیده اند که جهان را باید با تمامی واقیعت هایش مشاهده کرد وجمع کردن « ثروت صد در صد حلال !!» از فیوضات پرور دگاربزرگ دانسته میشوند. وهمین برکات و فیوضات الهی!! سبب شده است که درگذشته مشقات وزحماتی از سفر چند روزه و چند ماهه حتی یکساله  که یک مرد وگاهی هم زنی برای اجرای حج بیت الله شریف و کسب القاب نامه های « حاجی صاحب و بی بی حاجی و  حاج آغا !!» در راه سفر به بیت الله شریف و اقع در مکه مکرمه عربستان متحمل می شدند امروز با یک هواپیمایی بوئینگ به مکه می آیند  وآنجا با  دل آرام و قلب مطمئن درهوتل های پنج ستاره و استراحتگاه های مجلل !! مراسم حج بیت الله شریف را اجرأ و به انجام میرسانند وپس از انجام این مراسم ومناسک  تشریفاتی با دست های پُر از سوغاتهای مُتبرک و بُشکه های  از آب زم ، زم که نشانه و تنها مدرک انجام این مراسم دینی و عبادی محسوب میشوند با عالمی از قصه ها و داستان های این سفر که گوئی حاج آغا از« معراج » برگشته واجلال  نزول فرموده است به دهکده ای که وی از آن احرام سفر بسته بود  بر میگردد . جان کلام آنگاه و آنجاست که حتی آدم های  نیمه  روشن و گاهی هم عالم  با بازگشت از این« سفرمتبرک» ومعنوی ،همچون روضه خوانان و قصیده سرایان اجاره ای با لحن بُغض آلود و جذاب مرثیه ها وروضه های بی ربطی رامیسرایند.واین حاج آقای تازه برگشته ازسفر« حج سیاحتی!»خود را تنها سخنگوی مذهبی میداند که قلمرو نفوذ و حاکمیت فکری اش تنها درقلمرو« طهارت و نجاست» و« وضؤ وغسل » خلاصه میشود وبس .!
شگفت انگیز است که میان این گروهی ازحاج آقا های پول پرست که زیارت نامه ها، دعایه های مجعول و اورادِ مجهول ویکنواختی را دکتورین اصلی حصول «ثروت وقدرت» ساخته اندواین«اذکارواوراد !!» توهم زأ ! را با سرسختی ، تحجر واِعمال استبداد مذهبی  نسخه ای برای نجات بشر میشمارند  و همراهان و همکاران چپ گرایی شان نیز که شعار  تحقق جامعه بدون طبقات و تقسیم عادلانه ثروت را به اساس یادداشت ها و نسخه های که برای جوامع دیگری و در شرائط دیگر تاریخی و اجتماعی تجویز شده بود بصورت دگماتیک و متحجرانه بدون شناخت ازبیماری های عمومی ی بیمار،  از اقلیم دیگر و درعصر دیگری سفارش می نمائند !!.
بگذ ریم از اینکه خوش باوران نسل کنونی ما در هردو حوزه اندیشه های « مذهبی ویاهم  لائیک مادی گرأ » هنوزهم هویت دوران جنگ سرد را حمل میکنند وبا ترمنولوژی دوران معرکه باهم زورآزمائی های مصنوعی انجام میدهند .
میگوئند : شخصی كه سخت عاشق پول و ثروت  بود، ناگهان سكته كرد و در بستر مرگ افتاد. خانواده  و تمامی کسانی را که برگرد اش نشسته بودند مورد خطاب قرار داد  و گفت هر گاه بروی قبرام تخته سنگی را می گذارید  روي آن بنويسيد «فلانی مرده اما مغازه اش بازاست!! »
 با روشنی می بینیم که چگونه این هر دو مجموعه که حامل شعار های باهم متضاد ی بودند و مجموعه ای که تظاهربرثروت و  دانه های غوطه خورده تسبیح  در بُشکه های از آب  زم زم را بهترین و مؤثر ترین وسائل برای رسیدن به معشوق اش ( پول وثروت ) استفاده میکردند و هنوزهم این فریضه الهی را بصورت ریأ کارانه وبا تشریفات کامل انجام میدهند و همچنان  کتله نه چندان کوچکی از شبه روشنفکران چپگرای دیروزی !! که جامعه عقب نگه داشته افغانی را نیز با یک بینیش « ضد طبقاتی و چپ مارکسیستی » اندازه گیری مینمودند ، درامر« پیشه غارتگری و ثروت اندوزی !!» پارامترها ی مشترکی با همکاران شبه مذهبی  شان  دریافته اند ؟ و هردو گروه با بی شرمی تمام شعارمیان تهی و بدون مصرف!!« کاربه اهل کار» واگذارساختن را ازاولویت های اصلی برنامه عمل خویش معرفی میکنند . درحالیکه این شعار« کار به اهلش سپردن » ازهمان اول معیوب به دنیا آمده وازسوی نخبه گان مصنوعی وشبه روشنفکران جامعه ما وجهانی پیرامون مانیز بصورت وارونه مطرح شده است.زیرا نه میتوان دریک سیستم طبقاتی مافیائی چنین شعارمعیوب رامطرح ساخت. کار که یک اصطلاح عام است وبا ماهیت آن که از جنس اهلیت است معنی پیدا میکند .لهذا کاملأ طبیعی است که ریشه ها ی ماهیت نیز با تناسب با مطالعه ء هویت وشناخت حقیقی ازانسان این موجود اجتماعی و تاریخی برای ما روشن میگردد .خلاصه اینکه نه میتوان با تحقق شعار« کاربه اهلش واگذارکردن» بصورت مجرد وانتزاعی مشکل یک جامعه عقب نگه داشته شده واستبداد زده راحل کرد. زیرا ابلاغ و سردادن چنین شعارها احتیاج به یک بینیش مکتبی جامع الاطرافی دارد تا بتواند به کمک آن شعار« کار به اهل کار سپردن» بتواند تفسیرپذیریی منطقی پیدا نماید وهم « اعتقاد » و« معتقد » بیا فریند درغیر آن هیچ شعاری و قرار دادی" ضرورتأ " تحقق پیدا نه میکند .شعار« کار به اهل کار سپردن » دریک سیستم مافیائی که بصورت تیوریزه « هویت تاریخی » و « تمدنی » جوامع عقب مانده منجمله افغانستان را منهدم میسازند ، مطرح ساختن چنین شعار ها خود یک تناقض بزرگ در حوزه عملی و هم چنان در زمینه های نظری در راستای تلاش ها برای ختم بحران درجامعه افغانی محسوب میشود.« کاربه اهل کار سپردن » درحوزه ختم بحران وایجاد آرامش همه جانبه درجامعه شعارپوچ وپوک است وهیچگونه مشکل جامعه افغانی را حل نه خواهد کرد.زیرا تا ما دامی که با نگاه به مسائل عمده جامعه بویژه مسأله « نا برابری عمومی اعم از اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی » تغییرزیر بنائی و بنیادی  بوجود نه اید و به مسأله انهدام  ارزش های تاریخی ، مذهبی و فرهنگی  جامعه افغانی بحیث یک پروژه نگریسته شود و همچنان قوانین برروی خرابه ها ی ویران فقرأ و گرسنگان و بیسوادان در درون قصر ها و کاخ ها ی زورگویان وجباران با نگاه و بینیش غیر بومی و استعماری وضع شوند و ضعیت موجودهمچنان ادامه خواهد یافت. سوالی اساسی ای که نزد هر اندیشمند متعهدی بوجود می آید این است که اولأ  کدام کار ؟ و ثانیأ  چگونه اهلیتی  و برخاسته از کدامین  جهان بینی و برای کدامین هدفی ؟ زیرا با وضاحت و روشنی می بینیم ودر امتداد  تقریبأ یازده سالی که از « عمر مبارکه  نظام مافیائی ! »  سپری می شود بر این واقیعت تلخ در جامعه ما صحه میگذرد که علی الرغم سرازیر شدن صد ها میلیار دالر پول نقدی که از سوی جامعه جهانی در کنار پول ها و هزینه های  گزاف نظامی و تسلیحاتی به افغانستان سرازیر شده است ، با درد ودریغ که کشورو مردم ما  افغانستان به"  کاسه گدائی ! " رسیده  اند . ! وبه یقین که با سرازیر شدن هزاران میلیار د دالر ثروت به این گودالی از گدائی  داستان غم انگیز فقر ، بیسوادی و نا امنی عمومی خاتمه نخواهند یافت . طبیعی است که در چنین اوضاع و احوال جامعه ء ویروس زده  افغانی  بصورت کاذبانه و مصنوعی و با صدور اسناد و مدارک جعلی « کار به اهل کار!! » سپرده میشود و با بلند بردن سطح دروغ ، تزویر و لاف زنی که خاصه ء نظام مافیائی شبه بازار آزاد معاصر سرمایه داری  است از میزان کیفیت کار در حوزه « اهلیت !!» بصورت شبه قانونی کاسته میشود .
ادامه دارد
۹ / سپتمبر سال ۲۰۱۲ مطابق ۱۹ سنبله ۱۳۹۱

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.