X

آرشیف

افغانستان حل قومی و زبانی نداشت و  ندارد! 

 

 

( در دو قسمت/ قسمت اول)

 

برای وجود آفتاب  ضرورت به سند آوردن هم نیست. حرکت طالب و ترکیب اتنیکی و حکومت اش در افغانستان را میبینیم و میدانیم؟ 

از لحاظ اسلامی اخوت اسلامی و ملت مسلمان مطرح است و درین عرصه از لحاظ فکر اسلامی دغدغهٔ وجود ندارد و بحث نیست. در وجود اختلاف امیر …با زیر دست ( جناب ایوبی) که خود قومندان طالب است، میګویند: « أمیر میپرسد: من را أمیر انتخاب کردی؟ جواب بلی: اطاعت از امیر واجب است! جواب: بلی. 

خوب برو اطاعت کن! و قصه ختم. 

اما برای این بحث قول حضرت عمر خلیفهٔ دوم اسلام که تأکید داشت، اګر تخلف کردم به همین شمشیر راستم کنید، و لا طاعت للمخلوق فی معصیت الخالق ( طاعت به مخلوط در تخطی از خالق نیست!) و دهها نصوص شرعی برای تنظیم أمور مسلمین، به اصول اسلامی و وجیبهٔ مسلمان در ګفتن حق، مطرح است که چنین توان و ارایهٔ منطق، عملاً در وجود تعداد زیادی در عصر امروز دبین طالبان درعمل، دیده نمی شود.  در صدر اسلام و حتی خلفای راشدین که تهدید شهادت وجود داشت و شهید نیز هم شدند از ملت کنار و غایب نه شدند،  در خفاء زندګی کردن را اختیار نه کردن . 

واپس، مستقیم به اصل بحث درین است که راه حل و ایجاد تصویر حل در ذهن بعضی  که هرچه جمع، ضرب و  تقسیم میکنند و نتیجه میګیرند و از قوم و زبان و حوزهٔ فرهنګی به زعم خویش برآمده نمیتوانند و به تجارت قومی و زبانی رفته و امتیاز میګرفتند و یا خوبی و بدی، جرم و جنایت، را مانند افکار فاشیستی و هیتلری در بنیاد نژادی خلاصه میکردند و دارند و از اصل شهروندی و اصل خوبی و بدی به اساس افراد نمی اندیشند، و تحت همین افکار در حل مسایل امروز سیاسی به این نتیجه ای دارای تأثیران معکوس میرسند، و تأکید دارند که منظور شان قبل از همه قوم است و تأکید دارند، که نه ، با چنین حاکمیت طالب ( پشتون) نمی شود و حاکمیت طالب را در ذهن  خود و ناګفته ولی در عمل به این نتیجه ګیری قومی، نماینده ای مشروع و برحق کل ملت و مردم پشتون میدانند و با ایشان که چنین میکنند، راه تقسیم  حوزهٔ فرهنکی و تقسیمات قومی و زبانی سفارش را دارند و نام اش را یا فدرالی و یا هم تقسیم حوزه فرهنګی میګذارند، به یقین به خطاء رفته أند. 

سؤال برحق مطرح میشود که: تاجک و پشتون در افغانستان کدام بخش، حوزهٔ تمدنی مختص به خود را دارد؟ از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب حوزهٔ تمدنی همهٔ افغانها  است! 

میدانیم که بعد از انقلاب بلشویکی در روسیه ( ۱۹۱۷م) و ایجاد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی( بر حق و یا نا حق) برای تحکیم کشور واحد، مردمان یک منطقه را به منطقهٔ دیګر با دادن امتیاز و یا تهدید و اجبار کوچ دادند و به این ترتیب، ترکیب اتنیکی کل کشور را با هم خلط و مزج ساختند  و به زعم خویش محکم کردند و ګره زدند  و به نحوی تحت همین افکار و افکارمشابه  دیګر،  شاه وقت افغان،  نیز مانند مالک تمام املاک غیر منقول افغانستان،  به عدهٔ از رعیت خود زمینهای توذیع کرد واین ناقلین ، در طی سه  الی چار نسل از دشتها، مزرعه ساختند و حاصلات ګرفتند، خانه و کاشانه برآن اعمار کردند و نسلها در آن زندګی دارند و حال علم برداران حاکمیت فدرال و حاکمیت به اصطلاح غیر متمرکز و تقسیمات حوزه های فرهنګی و …. دارند که این همه ګذشته را واپس تکرار و من نسل دوم و سوم متولد شده درین حالت و درین مناطق، چه ګناه دارم که باید واپس زمین  و خانهٔ آبا و والدین و زادګاهم از من غصب و از همه چیز محروم شوم  و تصفیه های قومی بیست سال جمهوربت ادامه پیدا کند!؟ چرا و به چه استدلال سخیف؟! این تلاش و این افکار که علمبرداران آن طی مصاحبه های تصویری در پهلوی فدرالی، آنرا مخفی هم نمی دارند، اظهار شده و ګاه کاه تلاش پنهان کاری هم دارند! 

این باز ګشت اجباری و یا غارت شان، دیګر جز تجزیه و جدایی حوزهٔ تمدنی و امثال آن نتیجه ګیری ها خطاء است که این  نتیجه ګیری های که نه درست، نه برحق، نه علمی و نه هم حل است! نتایج معکوس و تباه کن داشت و دارد! ميپردازند! 

به یقین مبارزه با تمامیت خواهی ازین راه، تحقق بی عدالتی، نمی شود

با تمام نیت نیک این افراد در ذهن خود انتظار دارند  و یا انتظار ایجاد میکنند که ایجاد این حوزه های فرهنګی و زبانی را برای شان باز از جانب عسکر امریکا و یا روس و یا ایران و یا چند فراری و … با تجارب و تخلفات بیست سال جمهوریت، پولهای فروش معادن و اختلاس بانکها و ګمرکات و با انتروی به یک جانب امریکایی،  باز دست به دست هم داده، و به این ترتیب،  حد اقل مانند سودان به سودان شمالی و جنوبی خواهند رسید وبه این ترتیب ازین مصیبت و توتالیته ای حاکم  نجات خواهند یافت! 

این افکار و اندیشه های خطاء،  مریضانه، معذورانه و یا هم خاینانه به خطر تجزیه، پروپاشی افغانستان  کمک میکنند و این منطق تجزیه در ذهن از این محاسبهای فوق و نا أمیدی از راه حل دیګر ، در محاسبه و ذهن بعضی ایجاد میشود و به آن میرسند و می انجامد! 

تأکید داریم که هر صلح و امنیت، صلح  و امنیت نیست که ما انتظار آنرا داریم و میخواهیم. 

هر تسلیمی ( دوحه ۲۰۲۱) صلح و مصالحهٔ سیاسی نیست! 

یکی از اهداف مصالحهٔ سیاسی باید و باید تجرید متخلف در اذهان جامعه و جهان میبود و باشد! 

صلح باغ وحش و امنیت  زندان صلح و امنیت 

نیست! 

صلح بدون داشتن هیچګونه حق در سرنوشت  کشور و مردم و در سرنوشت خود، نه صلح است و نه استقرار!

در دو قسمت / پایان  قسمت اول

 

 

—————//////———/////——–/——

 

افغانستان حل قومی و زبانی نداشت و  ندارد! 

( در دو قسمت/ قسمت پایانی)

 

در حاکمیت باید حاکمیت قانون باشد و حکام مجریان قانون. ما حکام خالق قوانین داریم! تلاش به نام «قانون محتسبین» در مبداء در قانونی ساختن اجراات کارکنان حاکمیت فکر خوب است، ولی آنچه در روی کاغذ تحت نام قانون،  نوشته شده و ساختار های عملی و ظرفیت های لازم و انفرسترکتر ( تیلفون، ترانسپورت او …) غیر موجود، حد اقل حد اقل، منجر به لواط و زناکار و سوء استفاده و توهین است به نام قانون و قانونیت! 

منطق هر روز سه صد تن کشته و شهید میشدو 

، حالا شکر نمی شوند و بلی این شکر الله متعال است، ولی کي این را اجرا میکرد؟ را جواب نمی ګویند و ما از خارجی ها و یا فراشوتی ها چندان ګیله هم نداریم که جیب پر میکردند! ولی افغان و مسلمان و مجاهد چرا درپیش سفارت در یک بمب سه صد تن را انفجار داد. این عمل حرام و غیر اسلامی و غیر انسانی بود و هست! 

تأکیدان که بیایید به ما تسلیم شوید که در وطن صلح و امنیت است! و ساده ها هم قبول دارند! 

این راه حل نبود و نیست!

حل قومی  و زبانی راه حل نیست! 

حل ستمی و  راه حل  حاکمیت غیر متمرکز به شکل عام، راه حل نبود و نیست. طرح اینکه پشتونها به مناطق و حوزه فرهنګی خود بروند و دیګران به جانب خود راه حل نبود و در عمل بی معنا است و چنین تقسیم حوزهٔ فرهنګی در افغانستان واحد بی معنا است!  تقسیم جغرافیای هند و پاکستان در تحت همین منطق بی منطق، در عمل جنایتکارانه بود و هست! این ترکیب و ترکیب هند به آن شعار سادهٔ دینی نه تنها که حل نه شد، موجب جنایات بشری بزرګ هم شد و مردم از ادیان و حوزه های تمدنی متفاوت و مختلف همین حالا در هند امروز وجود دارند و در آن تقسیمات ظاهری صرف تحقق برنامه های استعمار وقت بود و شد! این حوزه های فرهنګی را در افغانستان سفارش کردن و پیمودن، که حوزهٔ فرهنګی جدا شود، تصور احمقانهٔ، غیر عملي، و  فاشیستی بیش نیست. در مورد اینکه افکار فاشیستی خطاء و جنایتکارانه است، دلیل آوردن هم کار نیست! این کار در عمل به تصفیه های قومی و زبانی بیشتر در صفحات مختلف کشور و شمال می انجامد و تکرار جنایات نا بخشودنی خواهد بود و هست!

این به معنای قدمهای اولی برای تجزیه و تباهی و راه حل نیست!  به  چنین تفکر خطاء و سخت کشنده که أنګیزه و دست های دور و نزدیک  از ما انتقام تأریخی میګیرند و در جنګ سوم افغان و انګیس و در جنګ علیه روس و در ناکامیهای جمهوریت به حل ستمی ها و فدرالی منطق تراشیدن  را  قبول کردن ویا عام کردن، نابخشودنی است!  نه انسانی، نه درست و نه عادلانه و نه خواست مدافعان منافع ملی و نه هم فکر سالم است! 

ما نباید جولانګر امواج باشیم که دیګران برای ما رقم میزنند و یا برای ما نقشه و طرح میکنند!

 حاکمیت ارزان، اجراات ازیک کلکین، کوتاه کردن فاصله از صدور حکم تا تطبیق و ازبین بردن ادارات وسطی و غیر ضروری اداره، دیموکراسی به مفهوم درست، یک فرد و یک رأی، حاکمیت قوانین و ارادهٔ دوامدار ملت ، نزدیک بودن حاکمیت و تصامیم آن به ملت و نحوی توسط ملت و در حق ما ملت مجاهد و مسلمان با تمام کم و کاستی های خود با قوانین خوب و مدرن  و مشروع متداول میتواند و یګانه راه حل مشکل ما شود و باشد! 

اقتصاد بازار آزاد قرن حاضر و لجام زده شده به قوانین مدرن، انکشاف اقتصاد  متوازن، بکار ګیری اقتصاد مختلط  و در اولین فرصت شخصی سازی سکتور های که دولت هدفمند ایحاد میکند و …. 

همهٔ این عناوین ضرورت به بحث مستقل دارند 

در سطح اداره، انتقال قدرت به ولسوالی ها و علاقداری ها، شهر ها  و نواحی و انتقال قدرت 

در مسایل ستراتیژیک و پلان به شورا های ولسوالی ، علاقداری و ناحیوی و شهری و و اجرا کننده و سیاست کادری به بخش اجراییه و حکومتی. عدم مداخله  در کار یک دیګر و یا در جمهوریت در خلاف قانون اساسی،  شکلی ماندن شورا های ولسوالی و علاقداری و ناحیوی و شهری، و فرمان داکتر غنی رئیس جمهور  به کاملاً شکلی شدن شورا ها در نتیجهٔ تخطی این شوراء های قانون اساسی کشور شد و کار به مرکزیت اداره، انجامید و به این ترتیب مطالبات قانون اساسی نافذ  وقت  صرف روی کاغذ ماند و در موارد شوراء ها مانع کار ارګانهای اداری ګردید واین حالت به اختلاس  و معاملات اختلاس و زور ګویی های مافیای محلی شد!i

مدافعان منافع ملی و دهها حرکات و تشکلات خورد و بزر بزرګ و در موارد غیر حزبی برای یک مرحلهٔ ګذار تدویر لويه جرګهٔ 

تعریف شده و مشخص را با تمام جزییات پیشنهاد کرد و تا تدویر انتخابات  باشد و تفاصیل در مورد وجود دارد! 

بردن اداره در چوکات قانون اساسی با انطباق قانون اساسی شاهی، جمهوریت و اصول اساسی حاکمیت طالب میتواند مرجع سه ګانهٔ برای تسوید قانون اساسی جدید در دو و حتی سه الترناتیف برای نهایی سازی به ملت پیشکش شود! 

عوض حکومت در تبعید به ایجاد شورای عالی نجات و تدویر لویه جرګه و ایجاد چند ساختار محدود اجرائیوی اقتصادی، سیاسی، تقنینی و سیاست خارجی و داخلی رفت. بر مسایلی که همه توافق داریم اجراات و برمسایلی که تفاوت نظر است به مراجعه به ملت مؤکل شود! 

مطلق العنانی وخود کامګی را باید پایان داد و این وطن از همه شهروندان این کشور است و در عمل باید چنین شود! 

افغانستان چنین ظرفیت ها را دارد! 

ما مصمم هستیم که تقدیر خود را خود رقم بزنیم و باور داریم که روایت امروز طالب در رابطه به تعلیم و تربیه و کار و حق زن و دختر جامعه، روایت و فهم درست نیست! اما طالب حق دارد زمانند فرد و جز به اعتقاد خود باور مند باشد و برای مشروعیت آن به مراجعه به ملت حق داشته باشد! 

ما به اصل شهروندی، یک فرد و یک رأی، حاکمیت مشروع و پیروی از قوانین مشروع و مدون و تطبیق آن بر هر شهروندان به صورت یکسان باور داریم 

اکثریت مطلق مردم افغانستان مسلمان و قوانین در چوکات ارزشهای اسلامی یک اصل دیموکراتیک در افغانستان است و حاکمیت در افغانستان بخاطر سیکولار شده نمی تواند و نیست که حاکنیت در خدمت ارزشهای ملت است و ملت اسلام عزیز را میخواهد. وحاکمیت باید از ارادهٔ ملت  و انتخاب ملت برخیزد و انتخاب مسلمان روشن است! ملت افغان ملا، عالم و مجاهد دارد و پیامبر اسلام وعده داده که مسلمانان به امر ناروا اجماع نه خواهند کرد. در  کتاب الله و سنت رسول الله اصول غیر قابل عبور روشن اند. 

بلی ما به حل قومی و زبانی باور نداریم و دامن زدن بیشتر از بیست سال اخیر در جمهوریت در مورد را ناروا و غیر اسلامی و برای شکستن وحدت اسلامی هدفمند  و غیر انسانی میدانیم! 

مکرراً باید ګفت و خلاصه کرد که: این دیدګاه های اصل قومی و زبانی به تجزیه ای افغانستان مستند به این  افکار و افکار مشابه ستمی را ګناه نابخشودنی و قبول آنرا در خدمت بدی و شرارت بودن میدانیم. 

طالب نمایندهٔ قوم و زبان نیست! و نګذارید که چنین ذهنیت عام و بر اذهان مردم و جهان مسلط شود…  

 

ما ادای رسالت داریم و سناریو های قومی، زبانی، سمتی و برنامه های متعصب، ستمی و دشمنان اسلام و دشمنان افغانستان واحد را مردود دانسته  و بر ضد آن مبارزه میکنیم و ان شاء الله خوابهای دشمنان ما در ایجاد تفرقه و محتاج سازی ما برای شان، دیګر نقش بر آب خواهد شد!

 باور چنین است و برای چنین باور باید صف بزرګ و چتر بزرګ ساخت و باید چنین شود! در غیر آن از قبل به باختن و تزلزل در رسیدن به حق باور تحت الذهن داریم و این را نباید به خود اجازه داد! 

برای حق و رسیدن به حق باید مصمم و با توکل به الله متعال ، کار کرد! 

داکتر صلاح سعیدی

۲۷/۹/۲۰۲۷

۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.