آرشیف
اتمامِ حجتِ من: شورای انقره فقط یک نمایشِ مضحکی از فراری هاست.
عثمان نجیب
گویی جهانِ سفله پرور بی قانونی وطنفروش هیچ است. این گنده را هر گنده پرستی با خود دارد
انشاءالله آنان را هم گندهتر از خودش میسازد. بدونِ آن هم در خودِ این شوراگک هم غیر از گندهگی 95 فیصدی چیزی ندارد.
حنای پسا عیدِ گویا شورای عالی مقاومت!؟ در آخرین ساعاتِ سقوط هم تمامِ قوای هوایی تحتِ فرمانِ بسمالله خان بود. آن زمان فرار کردند و حالا تیمارِ فرار دارند. شرم کنید.
دو بار با دو دوستِ خودم بالای دو موضوعِ جداگانه بحث کردم. یکی از این دوستانم از کاکه های خلازایی شمالی و دیگرش از شهرستانِ ِ سیدکرمِ ولایت پکتیا و در قوم طوطاخیل است. موضوعات ِحقوقی بودند. به هر دو بزرگوار توصیه کردم که من میدانم دفاع جانانهی قانونی داشته باشم. اما نیروی جنگی و رزمی ندارم.اگر بَرِندهی قانونی هم باشم سودی ندارد، جالب بود که هر دو در دوزمان و مکانِ مختلف یک سخن به من گفتند.ان سخنان از دو زبان اما یک حربه چنین بودند:
( تو زور نداری …مه همرایت استم… مره وکیل بگی. هر دو را جدا جدا گفتم، که باید مبانی حقوقی دعاوی را مطابقِ قوانین بدانیم و تو نمیتانی. هر کدام شان حدا جدا در روز های جدا گفتند:
( عقل از تو جنگ و زدن و زور از مه…) هردوی آنان راست گفته بودند. هر قدر نظریه داشته باشی. اما وابستهگی سیاسی نداشته باشی، زور تفنگ نداشته باشی، رابطهی قومی یا ساختاری نظامی نداشته باشی. هیچ کسی به تو و گفتار های تو اهمیت نمیدهد. اگر زور داشتی و چهار تا مسلح داشتی و یک رابطهگک هم داشتی پس آقایی مهم نیست که عاقلی یا غافل و جاهل. من اتمامِحجت میکنم و ثبوت های غیرِ قابلِانکار هم دارم و سال ها پیش منتشر هم کرده ام که دیدگاه های خود را برای هریک از مقاماتی که مطرح بودند عرض کرده و گفته ام. بار ها گفته ام. اما چون اجزای رابطه ها را نداشتم سخنانم پذیرفته نشده. من در پیشگاه خدا و مردم ِعزیزم مسئول نباشم که به عنوانِ یک ابنای بشر و به مثابهی یک شهروند چه کاری برای مملکت کردی؟ چون همه مسئولیم. اما قوای اجرایی رابطههای سیاسی چُقر نداشتم. کسی از من نشنید. البته که مانند من بسیاری ها نظریات شان را ارایه کرده اند.همان فلدری ها و حرف ناشنوی ها بودند که حالاتِ امروز را آوردند. همه اسناد در بایگانی های گوگل و سایت های وزین برون مرزی موجود اند. من فردا نزدِ فرزندانم مسئول نباشم.
مثلاً. چندین بار برای مارشالِ مرحوم گفتم که باور به کرزی خودکُشی است و بس کنید و ا ز خود بگویید. از بس گفتم. رد هم نکردند و قبول هم نکردند. فقط گفتند:
میگن تو. مکتب هم نخاندَهی ولی جنرالِ کم خورِ بالا نشین استی… اما حرف هایم را نادیده گرفتند.
آیکن بیری در سفرِ کاری خوست آقای فهیم ترجمانی را دنبالِ من فرستاد و مسافهی ما هم فقط چند متر بود. با آیکن بیری صحبت کردم. گفت دور از ما میروی. گفتم شما در راهِ غلط روان استید… گفت ببینیم و من گفتم که اجازهی دیدار با شما را ندارم چون نظامی استم. اقای فهیم خان ترجمانِ آیکن بیری بعدها وزیر مخابرات شدند. ممنونِ شان که با من هیچ تغییری نکردند،
دریافتم که ضیای ترجمان جاسوسِ مستقیم ای اس ای است و در پهلوی آقایان دوستم و ملک خان نصب شده تا بربادِ شان کند. در ریاست ازتباط خارجهی جنبش واقع مزارِ شریف برای آقای جنرال ملک که همان روز سر دردِ شدید هم بودند گفتم که متوجه وضعیت باشند و به شخص ِدوستم در پارک ِ بزرگِ مهمانسرای جنبش در شبرغان عین موضوع را گفتم دقت نکردند.در نتیجه هما ضیای ترجمان جاسوس سبب اختلافات شدید میان آن دو دوستِ جان برابر شد. من به مارشال دوستم نامه های جداگانهی سرگشاده نوشتم تا بارِ دیگر به غنی باور نکند و از محافظهکاری ها بگذرد. که نکرد. یکی از مقام های درجه دوم. قدرت در وزارت ِدفاع به من گفتند که باید جنایاتِ مارشال صایب را پاک کنیم. من برای شان گفتم مارشال که تمامِ صلاحیت ها را به شما ها داده، چرا همه چیز به گفتِ کرزی شود؟
من حاضر بودم که یکی از مقامات وزارت دفاع به آقای معصومی رییس دفتر کرزی زنگ زده و خواهانِ عملی شدن وعدههای شخصی کرزی شدند. اقای معصومی هم ایشان را دنبالِِ نخود ِسیاه فرستاد ِشان. وقتی گوشی را گذاشتند، برای شان گفتم: حیف تان که زنگ زدید. رهبران ِ پشتون قرآن خور هاستند. آن مقام گپ هایم را. ناشنوا گرفت. و به اساسِ ضربالمثلِ وطنی دنبالِ گنجشک های نا گرفته. روپیه. ره. شش تا. میدویدند و سرانجام تا امروز بیکار اند.
وقتی زرادخانه های پنجشیر را به کابل منتقل میکردند و گزارشگرانِ ما را مکلف به ترتیبِ گرارش میشدند. من در بیشترین های شان چنین مینوشتم:
« نشر گردد، اما من به حیثِ رییس نشرات نظامی موافق نیستم.
مانند دیگران به بسم االله خان نوشتم که وزیر نشود قبول نکرد
البته موارد بیشمار اند و من مشت نمونهی خروار یاد کردم. این موارد برائت ذمهی من مننحیث یک شهروندِ عادی درج ِ تاریخ اند. مانند من هزاران هزار انسان به اینان توصیه کردند. اما اینان ندانستند و نمیدانند و نخواهند دانست. بدرود
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور