آرشیف
آیا افغانستان جامعۀ قبیله ای است؟
محمداکرام اندیشمند
این ابراز نظر و ادعای احمدالشرع یا ابومحمدجولانی رهبر هیئات تحریر شام سوریه در قصر ریاست جمهوری این کشور روز جمعه بیستم دسمبر 2024 در دمشق با خبرنگار بی بی بی سی که افغانستان را جامعۀ قبیله ای گفت، موجی از تائید و تردید را میان هموطنان ما به خصوص در رسانه ها و شبکه های مجازی ایجاد کرد. تردید وتکذیب علیه جولانی با خشم شدید نیز همراه بود. محمود فضلی رئیس ادارۀ امور ریاست جمهوری اشرف غنی، ابومحمد جولانی را در واقع دروغگو خواند و گفت که احمد الشرع روایت دروغین دشمنان تاریخی افغانستان را تکرار کرده و از آن حمایت می کند.
آیا قبیله ای بودن جامعۀ افغانستان دروغ است؟
قبیله ای بودن و وقومی بودن یک جامعه و یک کشور در برابر جامعۀ شهروندی مطرح می شود. متاسفانه در افغانستان حتی دکتور اشرف غنی رئیس جمهور پیشین این کشور که پس از تحصیل و تخصص در جامعۀ شهروندی غرب و سی سال زندگی که خود شهروند این جامعه بود و از تمام امتیازات شهروندی بهره می گرفت و سود میبرد، به افغانستان بر گشت در دوم دلو 1392 / جنوری 2013 هنگام نامزدی خود بریاست جمهوری افغانستان گفت:
«من با واژۀ “شهروند” مشکل دارم و من آدم دهاتی هستم.»
چرا اشرف غنی پس از سی سال غیبت از جامعه و کشور افغانستان و زندگی در جامعۀ شهروندی و غرب و تحصیل و اشتغال در آن جامعه وقتی به افغانستان آمد و خود را برای رهبری و ریاست دولت افغانستان نامزد کرد، گفت که با واژۀ شهروند، مشکل دارد و آدم دهاتی است؟
پاسخ روشن است. چونکه جامعۀ افغانستان و کشور افغانستان، یک جامعه و کشور شهروندی نبود و نیست. البته منظور اشرف غنی از دهاتی در واقع همان قبیله ای بودن و قومی بودن بود که با دهاتی گفتن آنرا تلطیف و تعدیل کرد که مخالفت برانگیز نشود.
نکته ای را که در مورد قبیله ای بودن و قومی بودن جامعۀ افغانستان و هر جامعۀ دیگر قبیله ای و قومی دیگر مدنظر داشت به ویژگی جامعۀ قبیله ای و قومی بر می گردد. جامعۀ قبیله ای و قومی دو ویژگی ساختاری و فکری مشخص و شناخته می شود. به این معنی که جامعۀ قبیله ای را با ساختارهای این جامعه متشکل از عشایر وطوایف و افکار، قواعد و سنت های حاکم بر آن می توان شناخت و آنرا جامعۀ قبیله ای و قومی گفت.
قبل از آنکه از قبیله ای گفتن جامعۀ افغانستان توسط احمد الشرع حاکم جدید سوریه ناراحت و خشمگین شویم، لازم است تا درک و تعریف درست از جامعۀ قبیله ای، جامعۀ قومی و جامعۀ شهروندی داشته باشیم و بعد ببنیم که افغانستان چگونه یک جامعه ای است، قبیله ای – قومی، یا شهروندی؟
قبیله و جامعۀ قبلیه ای
قبیله زیرمجموعه های قومیت ها است که در دسته ها و عشایر مختلف ریشه در یک قومیت واحد می یابد. مجموعی از قبایل در یک سرزمین و کشور که دارای زبان و نژاد مشترک و حتی دین و مذهب مشترک هستند، یک گروه قومی را تشکیل میدهند.
یک قبیله متشکل از خانواده ها، طوایف و عشایری است که با هم پیوند خونی و خویشاوندی دارند و با هنجارها و سنت های مشترک که بسیار احساسی، عاطفی و بسته محسوب می شود، زندگی می کنند. پیوند خونی و خویشاوندی در حفظ هویت و سنت های قبیله ای مهم تلقی می شود و بزرگ سالاری یکی از سنت های متداول و پیوسته در حیات قبیله ای است. افراد در جامعه و نظام قبیله ای اهمیت و نقش خود را از ساختار قبیله و پیوندش با این ساختار که بر اشتراکات خونی و خویشاندی قرار دارد، کسب می کنند. همچنان جامعۀ قبیله ای دارای قواعد و سنت های مختص قبیله ای است که در ابعاد مختلف زندگی این جامعه تاثیر می گذارد و خروج از آن قواعد و سنت ها و یا مخالفت با آن بسیار دشوار و گاهی غیر عملی است. چون قواعد و سنت های قبیله ای ریشه ی بسیار عمیق در دل و مغز جامعه دارد و مخالفت فرد یا افراد در تغییر این سنت ها بدون تغییر در ساختار و افکار آن جامعه، بسیار موثر نیست.
قوم و جامعۀ قومی
قوم، کلمه یا واژۀ عربی است که در زبان عربی بیشتر بجای ملت بکار میرود. قوم، برخلاف ملت حکایت از هویت تباری، قبیله ای ، زبانی و حتی دینی مشترک در یک کشور دارد؛ در حالی که ملت، تبلور تنوع و تکثر هویت های تباری، زبانی و دینی-مذهبی با عبور از این هویت ها به هویت شهروندی است.
هویت قومی، هویت طبیعی و فطری و بیشتر ناشی و متشکل از هویت قبیله ای و مجموعه ای از قبایل یک جامعه و کشور است که باورها و مشترکات زیاد در آن وجود دارد. در قوم و قومیت یک جامعه و کشور، همگونی های زبانی، نژادی، دینی و فرهنگی شامل قواعد و سنت های قبیله ای که ساختار قبیله ای زیر مجموعه های قومی آن قوم و قومیت را می سازد، بخش مهم این مشترکات است. این همسانیها به هر یکی از گروه قومی، انگیزه و قدرت همبستگی و سازمان یافتگی بیشتر در درون جامعه و کشور می بخشد تا در جهت آنچی که منافع خود تشخیص میدهند، گام بردارند و حتی به عنوان قوم برتر دسترسی به آن منافع را حق مسلم و مشروع خود تلقی کنند. البته که این تلقی، به تبعیض و تفرقه و بی عدالتی در یک جامعۀ چند قومی منتهی می شود و از تبدیل شدن یک جامعه و کشور به جامعۀ شهروندی و ملت جلوگیری می کند.
شهروند و جامعۀ شهروندی
شهروند، عضو جامعه در پیکرۀ واحد سیاسی یا کشور است که دارای حقوق مدنی میباشد و در تعین سرنوشت سیاسی خود با آزادی و آگاهی تصمیم می گیرد. بدون شهروند و جامعۀ شهروندی، روند ملت سازی و تشکیل دولت-ملت به فرجام نمی رسد.
هویت شهروندی، هویت مشترک ملی است که تمام هویت های قومی و اجتماعی، خود را در آیینۀ آن هویت مشاهده می کنند. شهروندی بر مبنای فردیت استوار است. شهروند از هویت های اتنیکی، قبیله ای، مذهبی، نژادی و موقعیت اجتماعی امروز و گذشتۀ خود و بستگانش، کسب هویت نمی کند. فردیت او و قابلیت های فردی برای وی هویت ساز است.
هویت ملی، هویت شهروندی است که با اندیشۀ سیاسی باور مند به هویت شهروندی در یک کشور شکل می گیرد. تقلیل هویت ملی و مدنی به هویت تباری و قومی به هر بهانه و دلیلی در یک کشور، به بی عدالتی می انجامد که نتیجه اش بی ثباتی سیاسی و بحران اجتماعی است.
در افغانستان هنوز، جامعه و هویت شهروندی شکل نگرفته است. جامعۀ افغانستان، جامعۀ قومی و قبیله ای است، نه تنها از نظر ساختار اجتماعی که از نظر هنجارها و سنت های حاکم بر فرهنگ و ذهنیت جامعه، این ویژگی هر چند بگونۀ متفاوت در تمام جامعه به روشنی دیده می شود.
محمداکرام اندیشمند
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور